جبه (ریشه): تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «'''ریشه «جبه»''' (GBH)؛ جبهة به معنای پیشانی است. این واژه بهصورت جمع (جِباه)، تنها یک بار در قرآن آمده است. == معنای لغوی: == جَبْهَة وسط پيشانى و موضع سجده است جمع آن جباه است ... فَتُكْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ ... (توبه: 35)...» ایجاد کرد) |
|||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== معنای لغوی: == | == معنای لغوی: == | ||
جَبْهَة وسط پيشانى و موضع سجده است جمع آن جباه است ... فَتُكْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ ... (توبه: 35) با آنها پيشانيهايشان و پهلوهايشان و پشتهايشان- داغ كرده ميشود. جبهة در معناى ديگرى نيز بكار رفته، ولى در قرآن مجيد فقط در پيشانى و آنهم تنها يكبار آمده است ('''قاموس قرآن، ج2، ص15'''). | جَبْهَة وسط پيشانى و موضع سجده است جمع آن جباه است. «... فَتُكْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ ...» (توبه: 35): با آنها پيشانيهايشان و پهلوهايشان و پشتهايشان- داغ كرده ميشود. جبهة در معناى ديگرى نيز بكار رفته، ولى در قرآن مجيد فقط در پيشانى و آنهم تنها يكبار آمده است ('''قاموس قرآن، ج2، ص15'''). | ||
== ساختهای صرفی در قرآن == | == ساختهای صرفی در قرآن == |
نسخهٔ ۱۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۵۶
ریشه «جبه» (GBH)؛ جبهة به معنای پیشانی است. این واژه بهصورت جمع (جِباه)، تنها یک بار در قرآن آمده است.
معنای لغوی:
جَبْهَة وسط پيشانى و موضع سجده است جمع آن جباه است. «... فَتُكْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ ...» (توبه: 35): با آنها پيشانيهايشان و پهلوهايشان و پشتهايشان- داغ كرده ميشود. جبهة در معناى ديگرى نيز بكار رفته، ولى در قرآن مجيد فقط در پيشانى و آنهم تنها يكبار آمده است (قاموس قرآن، ج2، ص15).
ساختهای صرفی در قرآن
جِباه (جمع جَبهَه): 1 بار
ریشهشناسی
زبان | واژه | آوانگاری | معنا | توضیحات | ارجاع | ||
فارسی | بینالمللی | فارسی | انگلیسی | ||||
آفروآسیایی باستان | Gab
gubaˁ |
جب
جبع |
جلو- پیشانی
کوه |
Front
mountain |
Orel, 194 (No. 858)
, 223 (No.992) | ||
سامی باستان | Gabh
Gabˁ/Gibˁ |
جبه
جبع |
پیشانی
تپه، ارتفاع |
forehead, front, brow
hill, height |
|||
عبری | גבח
גבע/ גבה |
جبح
جبع/ جبه |
GBḤ
GBˁ\ GBH |
پیشانی طاس داشتن
پیشانی طاس بلند بودن |
having a bald forehead
bald forehead be high, exalted |
ارتباط بین معناهای بلند بودن و پیشانی از سوی گزنیوس مطرح شده است. | Gesenius, 146, 148 |
اوگاریتی | GBˁ | جبع | تپه، ارتفاع، قله | hill, height, peak | DelOlmo, 292 | ||
آرامی | גבחת | جبحة | GBḤT | 1)پیشانی بلند؛ طاسی در جلو
۲)جلو یا بیرون پارچه؛ پرز، خواب پارچه نو |
l) high forehead; baldness in front.
2) the front or outside of cloth; the nap of new cloth |
Jastrow, 205 | |
سریانی | ܓܒܚ | جبح | GBḤ | طاس از جلو | bald in front | PayneSmith, 59 | |
مندایی | - | Macuch, | |||||
فنیقی | - | Krahmalkov, | |||||
اکدی/آشوری | Gabˀu | جبأ | قله (کوه)، تپه | (mountain) peak, hill | Black, 87 | ||
حبشی | - | Leslau, | |||||
سبائی | - | Beeston, | |||||
عربی | جَبهَه | مشکور، نیست
Zammit, 117 |
منابع
جبه (مشتقات)