حبب (دوستی): تفاوت میان نسخه‌ها

از قرآن پدیا
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''ریشه «حبب»''' (ḤBB)؛ دوست داشتن. این ریشه جمعا 83 بار در قرآن کریم به‌کار رفته است. == معنای لغوی == حبّ: دوست داشتن. «يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ‏» (بقره: 165) آنها را دوست مي‌دارند چون دوست داشتن خدا (قاموس قرآن، ج2، ص93). == ساخت‌های صرفی در قرآن...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱۹: خط ۱۹:
اِستَحَبَّ (فعل باب استفعال): 4 بار
اِستَحَبَّ (فعل باب استفعال): 4 بار


برای مشاهده تفصیلی آیات، نک: حبب (واژگان)
برای مشاهده تفصیلی آیات، نک: [[حبب (واژگان)]]


== ریشه‌شناسی ==
== ریشه‌شناسی ==
خط ۲۳۷: خط ۲۳۷:


== منابع ==
== منابع ==
حبب (واژگان)
[[حبب (واژگان)]]


منابع ریشه شناسی
[[منابع ریشه شناسی]]
[[رده:ریشه شناسی واژگان قرآن]]
[[رده:ح (ریشه)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۱

ریشه «حبب» (ḤBB)؛ دوست داشتن. این ریشه جمعا 83 بار در قرآن کریم به‌کار رفته است.

معنای لغوی

حبّ: دوست داشتن. «يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ‏» (بقره: 165) آنها را دوست مي‌دارند چون دوست داشتن خدا (قاموس قرآن، ج2، ص93).

ساخت‌های صرفی در قرآن

حُبّ (اسم): 9 بار

اَحِبّاء (جمع حبیب): 1 بار

مَحَبَّة (مصدر): 1 بار

اَحَبّ (اسم تفضیل): 3 بار

اَحَبَّ (فعل باب افعال): 64 بار

حَبَّبَ (فعل باب تفعیل): 1 بار

اِستَحَبَّ (فعل باب استفعال): 4 بار

برای مشاهده تفصیلی آیات، نک: حبب (واژگان)

ریشه‌شناسی

زبان واژه آوانگاری معنا توضیحات ارجاع
فارسی بین‌المللی فارسی انگلیسی
آفروآسیایی باستان
سامی باستان
عبری חָבַב حابَب ḥābab دوست داشتن love Gesenius, 285
חֹב حُب ḥōb بغل bosom
اوگاریتی ˁhb اهب دوست داشتن to love نیز: عبری، آرامی. ˁhb

ارتباط مشکوک.

احتمال رابطه با «وهب»؟

DelOlmo, 31-32
ahbt اهبت دوستی، عشق love
آرامی חָבַב

I & II

حابَب ḥābab در آغوش گرفتن، دوست داشتن؛

در بغل گرفتن، کشتی گرفتن


to bosom, love;


to embrace, to wrestle

Jastrow, 415-416; 429
חֲבַב حَبَب ḥabab دوست داشتن، افتخار کردن؛ محبوب کردن to love, honor

to make loved

חוֹב حُب ḥob آغوش bosom
سریانی ܚܒ حَب ḥab شعله ور شدن، آتش زدن، به شدت سوختن to be kindled, set on fire, burn fiercely PayneSmith, 122; 129
ܚܒܒ حَبِب ḥabeb به شدت دوست داشتن، در آغوش گرفتن، نوازش کردن. گرم نگه داشتن to love vehemently, embrace, caress; to keep warm
ܚܒܝܒ حَبیب ḥabīb محبوب، دوست داشتنی، عزیز، گرامی، نسبت فامیلی loved, beloved, dear, cherished; a frimul, near

relative

ܚܘܒܐ حُبّا ḥubba عشق، صدقه، محبت love, charity, affection
مندایی habib هبیب معشوق، عزیز beloved, darling Macuch, 115
فنیقی ḤBB حبب دوست داشتن v. love Krahmalkov, 175
اکدی/آشوری h̬ābu خابو دوست داشتن to love Black, 100
حبشی ḥbb

taḥababa

taḥabba

حبب

تَحَبَبَ

تَحَبَّ

در حالت عشق و محبت بودن be in love مأخوذ از عربی. حَبَّ Leslau, 223
ḥabib حبیب دوست friend
maḥbub محبوب محبوب، معشوق loved
سبائی ḥbb

mḥbbt

حبب

محببت

طرفدار، پیرو adherent Beeston, 65
عربی حبّ دوست داشتن، عشق ورزیدن مشکور، 164

Zammit, 132

منابع

حبب (واژگان)

منابع ریشه شناسی