نور (ریشه): تفاوت میان نسخه‌ها

از قرآن پدیا
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''ریشه «نور»''' (MWR)؛ نور، آتش. این از ریشه، دو کلمه «نار» (آتش) و «نور» (نور، روشنایی) و مشتقات دیگر ساخت یافته است. این ریشه جمعا 196 بار در قرآن به‌کار رفته است. == معنای لغوی == نور: در تعريف نور گفته‏اند: «النُّورُ الضّوء و هو خلاف الظّلمة» راغب گو...» ایجاد کرد)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۳ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۰۳

ریشه «نور» (MWR)؛ نور، آتش. این از ریشه، دو کلمه «نار» (آتش) و «نور» (نور، روشنایی) و مشتقات دیگر ساخت یافته است. این ریشه جمعا 196 بار در قرآن به‌کار رفته است.

معنای لغوی

نور: در تعريف نور گفته‏اند: «النُّورُ الضّوء و هو خلاف الظّلمة» راغب گويد: ضوء منتشريكه بر ديدن كمك كند.

نور در تعبير قرآن دو جور است ظاهرى و معنوى. مثل‏ هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِياءً وَ الْقَمَرَ نُوراً يونس: 5 که نور ظاهرى است و نور معنوى مثل‏ اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى‏ النُّورِ بقره: 257. بيشتر موارد آن در قرآن مجيد نور معنوى است (قاموس قرآن، ج7، ص127).

ساخت‌های صرفی در قرآن

نار (اسم): 145 بار

نور (اسم): 45 بار

مُنیر (اسم فاعل، باب افعال): 6 بار

ریشه‌شناسی

زبان واژه آوانگاری معنا توضیحات ارجاع
فارسی بین‌المللی فارسی لاتین
آفروآسیایی باستان nVwur نوُر نور light (n.) Orel, 410 (no. 1906)
سامی باستان nīr/nūr نیر، نور نور light (n.)
عبری נור نور NWR شعله، آتش flame, fire Gesenius, 632-633
נֵר

ניר

نِر

نیر

nēr

nīr

چراغ lamp
מְנוֹרָה منورا mənorā پایه چراغ، منارۀ lampstand
اوگاریتی nr درخشیدن، سوختن to shine, to burn عربی. نار، نَهَرَ DelOlmo, 641-642
nr درخشش، تابش.

استعارتا > چراغ، فانوس

sheen, gleam

meton. > “lamp

عربی. نور
آرامی נוּר

נוּרָא

نور

نورا

nūr

nūrā

آتش fire Jastrow, 890
سریانی ܢܘܪ نور nur to set light. kindle PayneSmith, 334
ܢܘܪܐ نورا nurā fire
مندایی Macuch,
فنیقی Krahmalkov,
اکدی/آشوری nawāru نَوارو روشن بودن/شدن، درخشیدن to be(come) bright, shine Black, 247, 258
nawiratum نَوِرَتوم روشنی، نور "brightness, light"
nawru نَورو روشن، درخشان bright, shining
nūru نورو نور light
حبشی nār

nūr

نار

نور

نور، آتش light, fire از عربی. نار (آتش)، نور (نور) Leslau, 401, 410
nwr

naw(w)ara

نور

نَوَّرَ

روشن شدن، نورانی شدن، آشکار شدن be lit, be lighted, illuminate
سبائی nwr نور پیشکش، قربانی سوختنی ?offer, burnt offering Beeston, 101
عربی نار

نور

آتش

نور، روشنایی

مشکور، 941

Zammit, 412-413

منابع

نار (واژگان)

منابع ریشه شناسی