دار (ریشه): تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «'''ریشه «دار»''' (dār)؛ سکونتگاه، خانه، شهر. این واژه 48 بار در قرآن کریم آمده است. == معنای لغوی == دار: بمعنى خانه است راغب در وجه آن گويد: خانه را بدان اعتبار دار گفتهاند كه ديوار آن گرديده تا باوّل آن رسيده است «فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ ال...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۰۴
ریشه «دار» (dār)؛ سکونتگاه، خانه، شهر. این واژه 48 بار در قرآن کریم آمده است.
معنای لغوی
دار: بمعنى خانه است راغب در وجه آن گويد: خانه را بدان اعتبار دار گفتهاند كه ديوار آن گرديده تا باوّل آن رسيده است «فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ ...» قصص: 81 يعنى او و خانهاش را بزمين فرو برديم. دار گاهى بمعنى شهر آمده است و شايد آيه «فَقالَ تَمَتَّعُوا فِي دارِكُمْ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ ...» هود: 65 بمعنى شهر باشد يعنى در شهر خويش سه روز متمتّع شويد (قاموس قرآن، ج2، ص377).
ساختهای صرفی در قرآن
دار (اسم): 48 بار
ریشهشناسی
زبان | لفظ | لفظ با آوانویسی عربی | معنای انگلیسی | معنای فارسی | توضیح | منبع |
قرآن | دار | دار | دار | دار: بمعنى خانه است راغب در وجه آن گويد: خانه را بدان اعتبار دار گفتهاند كه ديوار آن گرديده تا باوّل آن رسيده است «فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ ...» قصص: 81 يعنى او و خانهاش را بزمين فرو برديم. دار گاهى بمعنى شهر آمده است و شايد آيه «فَقالَ تَمَتَّعُوا فِي دارِكُمْ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ ...» هود: 65 بمعنى شهر باشد يعنى در شهر خويش سه روز متمتّع شويد. | قاموس قرآن، ج2، ص: 377 | |
آفروآسیایی | *dar- (?) | در | dwelling place | محل سکونت | ||
سامی | *dār- | در | 'dwelling' 1, 'house'2, 'granary' 3 | "مسکن" 1، "خانه"2، "انبار غله" 3 | ||
عبری | dōr 1 | دُر | ||||
آرامی | dārâ(ʔ) 1 | دَرَ(ء) | ||||
عربی | dār- 2 | دَر- |