ویراستار
۲٬۴۲۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
== دیدگاه ها == | == دیدگاه ها == | ||
=== مصحف صنعا 1 و مسأله خاستگاه قرآن === | |||
محسن گودرزی به همراه بهنام صادقی (استاد دانشگاه آکسفورد)، در مقاله ای مهم با عنوان ''Ṣan‘ā’1 and the Origins of the Qur’ān'' که سال ۲۰۱۲ در مجله Der Islam منتشر شد، به تحلیل مصحف صنعا (به عنوان قدیمی ترین مصحف یافت شده از قرآن کریم) پرداخت<ref>[http://cqs.blogfa.com/post/90/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87%E2%80%8C%D9%8A-%D9%85%D9%87%D9%85-%D8%A8%D9%87%D9%86%D8%A7%D9%85-%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82%D9%8A-%D9%88-%D9%85%D8%AD%D8%B3%D9%86-%DA%AF%D9%88%D8%AF%D8%B1%D8%B2%D9%8A-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%A8-%D9%86%D8%B3%D8%AE%D9%87%E2%80%8C%D9%8A-%DA%A9%D9%87%D9%86-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86%D9%8A-%D8%AF%D8%B1-%D8%B5%D9%86%D8%B9%D8%A7%D8%A1 وبلاگ مطالعات قرآنی]</ref>. این مقاله نقشی جدی در پیشبرد مطالعات قرآنی داشته است و در دهه اخیر، جزو پر بازدیدترین و موثرترین مقالات اسلامشناسی در غرب بوده است. شایسته ذکر است پیش از این، عدهای از اسلامپژوهان غربی به پیشتازی ونزبرو، که به تجدیدنظرطلب (Revisionist) معروفاند، قرآن را قابل انتساب به پیامبر نمیدانستند و معتقد به تأخر تاریخ نگارش قرآن بودند. اما این مقالات بهنام صادقی و مقالاتی از دیگر محققان که در پی آن نگاشته شد، منجر به بهحاشیهرفتن این باور نادرست و تغییر نظر در میان بسیاری از پژوهشگران گردید<ref>[https://t.me/inekas/57 کانال تلگرامی انعکاس]</ref>. این مقاله با عنوان «مصحف صنعا 1 و مسأله خاستگاه قرآن» توسط مرتضی کریمی نیا به فارسی ترجمه شده و توسط انتشارات هرمس منتشر شده است<ref>[https://iqna.ir/fa/news/4009319/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%85%D9%8F%D8%B5%D8%AD%D9%8E%D9%81-%D8%B5%D9%86%D8%B9%D8%A7%D8%A1-%DB%B1-%D9%88-%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%84%D9%87%D9%94-%D8%AE%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%B1-%D8%B4%D8%AF کتاب «مُصحَف صنعاء ۱ و مسئلهٔ خاستگاه قرآن» منتشر شد]</ref>. | |||
=== نقد نظر کالدر درباره جایگاه ابن کثیر در تفسیر اهل سنت === | |||
ایشان در این زمینه می گوید: «کالدر بر این تصور است که ابنکثیر، نقطه عطفی در سنت تفسیری اهل سنت بوده که به همراه استاد خود، ابن تیمیه چندصدایی و پویایی موجود در سنت تفسیری را از ریل خود خارج کردند، تأکید آنها بر تکمعنایی بود، بسیاری از علوم را به حاشیه راندند و فقط علم حدیث را بر قرآن مسلط ساختند، یعنی تلاش کردند قرآن را فقط ذیل حدیث بخوانند و نه ذیل رشتهها و علوم دیگر. در واقع، سنت تفسیری میتوانست پویاتر باشد، ولی ابنکثیر با نفوذی که داشت و رویکردی که در پیش گرفت، باعث شد این علم دچار نوعی فقر شود». در نقد این نظر، ایشان عقیده دارد: «اگر تاریخنگاری سنت تفسیری را بر مبنای آثار بهجامانده از قرون قبلی بررسی کنیم، متوجه میشویم که برخلاف تصور نورمن کالدر، ابنکثیر نقطه عطفی در این سنت نبوده است»<ref>[https://isfahan.iqna.ir/fa/news/4050233/%D8%A7%D8%A8%D9%86%E2%80%8C%DA%A9%D8%AB%DB%8C%D8%B1-%D9%86%D9%82%D8%B7%D9%87-%D8%B9%D8%B7%D9%81%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D9%86%D8%AA-%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D9%86%D8%A8%D9%88%D8%AF ابنکثیر نقطه عطفی در سنت تفسیر قرآن نبود]</ref>. | ایشان در این زمینه می گوید: «کالدر بر این تصور است که ابنکثیر، نقطه عطفی در سنت تفسیری اهل سنت بوده که به همراه استاد خود، ابن تیمیه چندصدایی و پویایی موجود در سنت تفسیری را از ریل خود خارج کردند، تأکید آنها بر تکمعنایی بود، بسیاری از علوم را به حاشیه راندند و فقط علم حدیث را بر قرآن مسلط ساختند، یعنی تلاش کردند قرآن را فقط ذیل حدیث بخوانند و نه ذیل رشتهها و علوم دیگر. در واقع، سنت تفسیری میتوانست پویاتر باشد، ولی ابنکثیر با نفوذی که داشت و رویکردی که در پیش گرفت، باعث شد این علم دچار نوعی فقر شود». در نقد این نظر، ایشان عقیده دارد: «اگر تاریخنگاری سنت تفسیری را بر مبنای آثار بهجامانده از قرون قبلی بررسی کنیم، متوجه میشویم که برخلاف تصور نورمن کالدر، ابنکثیر نقطه عطفی در این سنت نبوده است»<ref>[https://isfahan.iqna.ir/fa/news/4050233/%D8%A7%D8%A8%D9%86%E2%80%8C%DA%A9%D8%AB%DB%8C%D8%B1-%D9%86%D9%82%D8%B7%D9%87-%D8%B9%D8%B7%D9%81%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D9%86%D8%AA-%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D9%86%D8%A8%D9%88%D8%AF ابنکثیر نقطه عطفی در سنت تفسیر قرآن نبود]</ref>. | ||