پرش به محتوا

باران (مترادف): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «==مترادفات قرآنی باران== مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «مطر»، «ماء»، «طلّ»، «وَدق»، «غیث»، «مدرارا»، «غَدَق»، «صَیّب»، «وابل». ==مترادفات «باران» در قرآن== {| class="wikitable" |+ !واژه !مشاهده ریشه شناسی واژه !مشاهده مشتقات واژه !نمونه آیات |-...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۳: خط ۱۳:
|[[مطر (ریشه)|ریشه مطر]]
|[[مطر (ریشه)|ریشه مطر]]
|[[مطر (واژگان)|مشتقات مطر]]
|[[مطر (واژگان)|مشتقات مطر]]
|
|{{AFRAME|Surah=26|Ayah=173}}
|-
|-
|ماء
|ماء
|[[موه (ریشه)|ریشه موه]]
|[[موه (ریشه)|ریشه موه]]
|[[موه (واژگان)|مشتقات موه]]
|[[موه (واژگان)|مشتقات موه]]
|
|{{AFRAME|Surah=14|Ayah=32}}
|-
|-
|طلّ
| طلّ
|[[طلل (ریشه)|ریشه طلل]]
|[[طلل (ریشه)|ریشه طلل]]
|[[طلل (واژگان)|مشتقات طلل]]
|[[طلل (واژگان)|مشتقات طلل]]
|
|{{AFRAME|Surah=2|Ayah=265}}
|-
|-
|وَدق
|وَدق
|[[ودق (ریشه)|ریشه ودق]]
|[[ودق (ریشه)|ریشه ودق]]
|[[ودق (واژگان)|مشتقات ودق]]
|[[ودق (واژگان)|مشتقات ودق]]
|
|{{AFRAME|Surah=30|Ayah=48}}
|-
|-
|غیث
|غیث
|[[غیث (ریشه)|ریشه غیث]]
|[[غیث (ریشه)|ریشه غیث]]
|[[غیث (واژگان)|مشتقات غیث]]
|[[غیث (واژگان)|مشتقات غیث]]
|
|{{AFRAME|Surah=57|Ayah=20}}
|-
|-
|مدرارا
|مدرارا  
|[[درر (جریان)|ریشه درر]]
|[[درر (جریان)|ریشه درر]]
|[[درر (واژگان)|مشتقات درر]]
|[[درر (واژگان)|مشتقات درر]]
|
|{{AFRAME|Surah=71|Ayah=11}}
|-
|-
|غَدَق
|غَدَق
|[[غدق (ریشه)|ریشه غدق]]
|[[غدق (ریشه)|ریشه غدق]]
|[[غدق (واژگان)|مشتقات غدق]]
|[[غدق (واژگان)|مشتقات غدق]]
|
|{{AFRAME|Surah=72|Ayah=16}}
|-
|-
|صَیّب
| صَیّب
|[[صوب (اصابۀ)|ریشه صوب]]
|[[صوب (اصابۀ)|ریشه صوب]]
|[[صوب (واژگان)|مشتقات صوب]]
|[[صوب (واژگان)|مشتقات صوب]]
|
|{{AFRAME|Surah=2|Ayah=19}}
|-
|-
|وابل
|وابل  
|[[وبل (ریشه)|ریشه وبل]]
|[[وبل (ریشه)|ریشه وبل]]
|[[وبل (واژگان)|مشتقات وبل]]
|[[وبل (واژگان)|مشتقات وبل]]
|
|{{AFRAME|Surah=2|Ayah=264}}
|}
|}


==معانی مترادفات قرآنی باران==
==معانی مترادفات قرآنی باران==


=== «مطر» ===
===«مطر»===
مَطَر آبى كه فرو ميريزد- يوم‏ مَطِير و مَاطِر و مُمْطِر- روزى بارانى، وادى‏ مَطِير و مَمْطُور- دشت و دره پر آب- مَطَرَتْنَا السماءُ و أَمْطَرَتْنَا- آسمان بر ما باران نازل كرد يا آسمان ما را بارانى كرد.
مَطَر آبى كه فرو ميريزد- يوم‏ مَطِير و مَاطِر و مُمْطِر- روزى بارانى، وادى‏ مَطِير و مَمْطُور- دشت و دره پر آب- مَطَرَتْنَا السماءُ و أَمْطَرَتْنَا- آسمان بر ما باران نازل كرد يا آسمان ما را بارانى كرد.


خط ۷۹: خط ۷۹:
فرس‏ مُتَمَطِّر- اسب تيزرو كه مثل باران تيز و تند است، مُسْتَمْطِر- طلب- كننده باران و جاى روشن باران كه به خواهنده خير تعبير ميشود شاعرى گفت:فواد خطاء و واد مَطِر - پس جائى گناه آلوده و مكانى خير و خوبى.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏4، ص: 232</ref>
فرس‏ مُتَمَطِّر- اسب تيزرو كه مثل باران تيز و تند است، مُسْتَمْطِر- طلب- كننده باران و جاى روشن باران كه به خواهنده خير تعبير ميشود شاعرى گفت:فواد خطاء و واد مَطِر - پس جائى گناه آلوده و مكانى خير و خوبى.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏4، ص: 232</ref>


=== «ماء» ===
===«ماء»===
آب در آيه: وَ جَعَلْنا مِنَ‏ الْماءِ كُلَّ شَيْ‏ءٍ حَيٍ‏- الانبياء/ 30 و ماءً طَهُوراً- الفرقان/ 48 در مورد قبائل ميگويند.
آب در آيه: وَ جَعَلْنا مِنَ‏ الْماءِ كُلَّ شَيْ‏ءٍ حَيٍ‏- الانبياء/ 30 و ماءً طَهُوراً- الفرقان/ 48 در مورد قبائل ميگويند.


مَاه‏ بنى فلان- اصل واژه- مَاء- موه است زيرا جمعش- أَمْوَاه‏ و مِيَاه‏- است و تصغيرش- مُوَيْه‏ كه حرف- ه- حذف و قلب به واو شده است- رجل‏ ماء القلب- مرد كودن و ترسو. پس ماء- مقلوب- موه- است مثل- رجل قاه- است در همان معنى است- ماهت‏ الرَّكِيَّة و بئر ميهه- چاه پر آب شد- أَمَّاهُ‏ الرجلُ- به آب رسيد- أَمْهَى- آب رسيد.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏4، ص: 270</ref>
مَاه‏ بنى فلان- اصل واژه- مَاء- موه است زيرا جمعش- أَمْوَاه‏ و مِيَاه‏- است و تصغيرش- مُوَيْه‏ كه حرف- ه- حذف و قلب به واو شده است- رجل‏ ماء القلب- مرد كودن و ترسو. پس ماء- مقلوب- موه- است مثل- رجل قاه- است در همان معنى است- ماهت‏ الرَّكِيَّة و بئر ميهه- چاه پر آب شد- أَمَّاهُ‏ الرجلُ- به آب رسيد- أَمْهَى- آب رسيد.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏4، ص: 270</ref>


=== «طلّ» ===
===«طلّ»===
الطَّلّ‏: ريزترين باران و آن چيزى را كه اثر كمى دارد.
الطَّلّ‏: ريزترين باران و آن چيزى را كه اثر كمى دارد.


خط ۹۵: خط ۹۵:
أَطَلَ‏ فلانٌ: به بالا برآمد و نزديك شد.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 493-492</ref>
أَطَلَ‏ فلانٌ: به بالا برآمد و نزديك شد.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 493-492</ref>


=== «وَدق» ===
===«وَدق»===
وَدَق‏: گرد و غباريست كه در موقع بارندگى بوجود ميآيد به خود باران تعبير ميشود. در آيه گفت:
وَدَق‏: گرد و غباريست كه در موقع بارندگى بوجود ميآيد به خود باران تعبير ميشود. در آيه گفت:


خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:
- تعفي يعنى اثر رطوبت- مِرط- لباس زنان اين شعر و معانى واژه‏هاى آن استعاره و تشبيهى است براى اثر قدم نهادن براى همبسترى مثل اثرات باران و جاى ريزش آن.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏4، ص: 435</ref>
- تعفي يعنى اثر رطوبت- مِرط- لباس زنان اين شعر و معانى واژه‏هاى آن استعاره و تشبيهى است براى اثر قدم نهادن براى همبسترى مثل اثرات باران و جاى ريزش آن.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏4، ص: 435</ref>


=== «غیث» ===
===«غیث»===
الغَوْث‏: در يارى نمودن گفته مى‏شود و- غَيْث‏- در باران. اسْتَغَثْتُهُ‏: از او يارى خواستم يا طلب باران كردم‏ أَغَاثَنِي‏: ياريم كرد و به فريادم رسيد كه از واژه- غوث- است ولى- غاثنى- از واژه- غيث- است.
الغَوْث‏: در يارى نمودن گفته مى‏شود و- غَيْث‏- در باران. اسْتَغَثْتُهُ‏: از او يارى خواستم يا طلب باران كردم‏ أَغَاثَنِي‏: ياريم كرد و به فريادم رسيد كه از واژه- غوث- است ولى- غاثنى- از واژه- غيث- است.


خط ۱۱۲: خط ۱۱۲:
شاعر گويد:سمعت النّاس ينتجعون غيثا/فقلت لصيدح انتجعى بلالا<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 726-725</ref>
شاعر گويد:سمعت النّاس ينتجعون غيثا/فقلت لصيدح انتجعى بلالا<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 726-725</ref>


=== «مدرارا» ===
===«مدرارا»===
خداى تعالى گويد: وَ أَرْسَلْنَا السَّماءَ عَلَيْهِمْ‏ مِدْراراً- 6/ انعام) و يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً- 52/ هود).
خداى تعالى گويد: وَ أَرْسَلْنَا السَّماءَ عَلَيْهِمْ‏ مِدْراراً- 6/ انعام) و يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً- 52/ هود).


خط ۱۲۹: خط ۱۲۹:
از واژه- درّ- عبارت- اسْتَدَرَّتِ‏ المعزى- مشتقّ شده يعنى آن بز طلب نرينه كرد زيرا پس از رسيدن به فحل باردار مى‏شود و سپس مى‏زايد و بعد از زايمان- درّت- شيرش زياد مى‏شود، پس مصدر- استدرار- كه از- درّ- مشتّق شده بطور كنايه است يعنى نرينه خواست.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 664</ref>
از واژه- درّ- عبارت- اسْتَدَرَّتِ‏ المعزى- مشتقّ شده يعنى آن بز طلب نرينه كرد زيرا پس از رسيدن به فحل باردار مى‏شود و سپس مى‏زايد و بعد از زايمان- درّت- شيرش زياد مى‏شود، پس مصدر- استدرار- كه از- درّ- مشتّق شده بطور كنايه است يعنى نرينه خواست.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 664</ref>


=== «غَدَق» ===
===«غَدَق»===
گفت: (لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً- 16/ جنّ) يعنى آبى زياد و فراوان، از اين معنى عبارت‏ غَدِقَتْ‏ عينه‏ تَغْدَقُ‏- است چشمانش پر اشك شد.
گفت: (لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً- 16/ جنّ) يعنى آبى زياد و فراوان، از اين معنى عبارت‏ غَدِقَتْ‏ عينه‏ تَغْدَقُ‏- است چشمانش پر اشك شد.


غَيْدَاق‏: در چيزى گفته مى‏شود كه قدرت مردى و دويدن و سخن گفتن در او زياد باشد.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 687</ref>
غَيْدَاق‏: در چيزى گفته مى‏شود كه قدرت مردى و دويدن و سخن گفتن در او زياد باشد.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 687</ref>


=== «صَیّب» ===
===«صَیّب»===
الصَّوَابُ‏ (نيك و پسنديده) كه به دو صورت گفته مى‏شود:
الصَّوَابُ‏ (نيك و پسنديده) كه به دو صورت گفته مى‏شود:


خط ۱۷۳: خط ۱۷۳:
بعضى گفته‏اند: معنى- إِصَابَة- در خير و نيكى، به اعتبار همان صوب يعنى باران است و معنى- إصابة- در شرّ و بدى به اعتبار إصابة السّهم يعنى: به هدف اصابت كردن تير است كه هر دو معنى به يك اصل برمى‏گردد.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 427-425</ref>
بعضى گفته‏اند: معنى- إِصَابَة- در خير و نيكى، به اعتبار همان صوب يعنى باران است و معنى- إصابة- در شرّ و بدى به اعتبار إصابة السّهم يعنى: به هدف اصابت كردن تير است كه هر دو معنى به يك اصل برمى‏گردد.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 427-425</ref>


=== «وابل» ===
===«وابل»===
وَبْلُ‏ و وَابِل‏ باران زياد و پياپى و سنگين. خداى تعالى فرمود: فَأَصابَهُ وابِلٌ‏- البقره/ 264 و كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ‏- البقره/ 265 و به جهت معنى زياد و سنگين كه در اين واژه هست به كارى كه از زيان و وبال آن ميرسيد بكار رفته است فرمود: فَذاقُوا وَبالَ‏ أَمْرِهِمْ‏- الحشر/ 15 طعامٌ‏ وَبِيلٌ‏- و كلأٌ وبيلٌ‏- يعنى غذا و گياهى كه از ضرر و زيانش ميترسند فرمود: فَأَخَذْناهُ أَخْذاً وَبِيلًا- المزمل/ 16.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏4، ص: 414</ref>
وَبْلُ‏ و وَابِل‏ باران زياد و پياپى و سنگين. خداى تعالى فرمود: فَأَصابَهُ وابِلٌ‏- البقره/ 264 و كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ‏- البقره/ 265 و به جهت معنى زياد و سنگين كه در اين واژه هست به كارى كه از زيان و وبال آن ميرسيد بكار رفته است فرمود: فَذاقُوا وَبالَ‏ أَمْرِهِمْ‏- الحشر/ 15 طعامٌ‏ وَبِيلٌ‏- و كلأٌ وبيلٌ‏- يعنى غذا و گياهى كه از ضرر و زيانش ميترسند فرمود: فَأَخَذْناهُ أَخْذاً وَبِيلًا- المزمل/ 16.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏4، ص: 414</ref>


==ارجاعات==
==ارجاعات==
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
<references />
ویراستار
۸٬۳۴۱

ویرایش