پرش به محتوا

مهدی آذریزدی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ آوریل ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - '¬' به '‌'
جز (جایگزینی متن - 'پاورقی ها' به 'ارجاعات')
جز (جایگزینی متن - '¬' به '‌')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۵: خط ۵:


== فعالیت‌ها ==
== فعالیت‌ها ==
مهدی آذریزدی از سال ۱۳۳۵ و در سن ۳۵ سالگی‌اش با توجه به زمینه و مطالعات وسیع قبلی‌اش شروع به نوشتن داستان‌های گوناگون برای کودکان کرد. وی با انتخاب سبک به خصوصی در تهیه و نگارش داستان‌هایش، به صورت یکی از نویسندگان ورزیده و مطلع داستان‌های کودکان در ادبیات معاصر ایران در آمده است. بزرگترین لذت زندگی‌ او کتاب خواندن بود. زمانی‌که کلیله و دمنه را برای انتشارات امیرکبیر تصحیح می‌کرد، دید که از قصه‌های خوبی برخوردار است و به همین دلیل کار بازنویسی را برای بچه‌ها شروع کرد تا کتاب و قصه داشته باشند.<ref>ص6</ref> نگارش جلد اول «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» از اینجا پیدا شد. آن را شب‌ها در حالی می‌نوشت که توی یک اتاق ۲ در ۳ متری زیر شیروانی، با یک لامپای نمره ده دیوار کوب زندگی می‌کرد. نگران بود کتاب خوبی نشود و او را مسخره کنند. اول بار آن را به کتابخانه ابن سینا داد. بعد از مدتی که آن را رد کردند، با ناراحتی کتاب را نزد مدیر انتشارات امیرکبیر برد و آنجا کتابش را چاپ کرد. دیگران که اهل مطبوعات و کار کتاب بودند، گفته بودند که کتاب خوبی است. به همین خاطر، مدیر انتشارات، پیوسته جلد دوم کتابش را مطالبه ‌کرد. کم کم این کتاب‌ها به هشت جلد رسید. البته قرار بود ده جلد بشود، ولی آذریزدی مجال نوشتن آن را پیدا نکرد.<ref>ص12</ref> او با اشراف کامل بر وضع موجود کتاب‌ها و به طور کلی ادبیات کودکان و نیز با در نظر گرفتن اصول و موازین و اهدافی که در تعریف قصه و داستان خوب وجود دارد به بازنویسی متون کهن پرداخت. سادگی آثار برای نزدیک بودن فهم کودکان، پرهیز از بیان دروغ‌های تخیل‌انگیز، بهره‌گیری از نثر فارسی سالم، پرهیز از خیالبافی، پیروی از سبکی شیرین و جذاب، پرهیز از گزینش داستان‌های بی ثمر، توجه به اثر پذیری ذهن کودک و ... تنها گوشه‌ای از ویژگی¬های آذریزدی است؛ در عین حال وی خود را مقید می‌دانست که در بهره‌برداری از آثار دیگران امانت را رعایت کند و از آثار دیگران تالیفی مجزا به نام خود منتشر نمی کرد.<ref>ص20</ref> فعالیت‌های شغلی
مهدی آذریزدی از سال ۱۳۳۵ و در سن ۳۵ سالگی‌اش با توجه به زمینه و مطالعات وسیع قبلی‌اش شروع به نوشتن داستان‌های گوناگون برای کودکان کرد. وی با انتخاب سبک به خصوصی در تهیه و نگارش داستان‌هایش، به صورت یکی از نویسندگان ورزیده و مطلع داستان‌های کودکان در ادبیات معاصر ایران در آمده است. بزرگترین لذت زندگی‌ او کتاب خواندن بود. زمانی‌که کلیله و دمنه را برای انتشارات امیرکبیر تصحیح می‌کرد، دید که از قصه‌های خوبی برخوردار است و به همین دلیل کار بازنویسی را برای بچه‌ها شروع کرد تا کتاب و قصه داشته باشند.<ref>ص6</ref> نگارش جلد اول «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» از اینجا پیدا شد. آن را شب‌ها در حالی می‌نوشت که توی یک اتاق ۲ در ۳ متری زیر شیروانی، با یک لامپای نمره ده دیوار کوب زندگی می‌کرد. نگران بود کتاب خوبی نشود و او را مسخره کنند. اول بار آن را به کتابخانه ابن سینا داد. بعد از مدتی که آن را رد کردند، با ناراحتی کتاب را نزد مدیر انتشارات امیرکبیر برد و آنجا کتابش را چاپ کرد. دیگران که اهل مطبوعات و کار کتاب بودند، گفته بودند که کتاب خوبی است. به همین خاطر، مدیر انتشارات، پیوسته جلد دوم کتابش را مطالبه ‌کرد. کم کم این کتاب‌ها به هشت جلد رسید. البته قرار بود ده جلد بشود، ولی آذریزدی مجال نوشتن آن را پیدا نکرد.<ref>ص12</ref> او با اشراف کامل بر وضع موجود کتاب‌ها و به طور کلی ادبیات کودکان و نیز با در نظر گرفتن اصول و موازین و اهدافی که در تعریف قصه و داستان خوب وجود دارد به بازنویسی متون کهن پرداخت. سادگی آثار برای نزدیک بودن فهم کودکان، پرهیز از بیان دروغ‌های تخیل‌انگیز، بهره‌گیری از نثر فارسی سالم، پرهیز از خیالبافی، پیروی از سبکی شیرین و جذاب، پرهیز از گزینش داستان‌های بی ثمر، توجه به اثر پذیری ذهن کودک و ... تنها گوشه‌ای از ویژگی‌های آذریزدی است؛ در عین حال وی خود را مقید می‌دانست که در بهره‌برداری از آثار دیگران امانت را رعایت کند و از آثار دیگران تالیفی مجزا به نام خود منتشر نمی کرد.<ref>ص20</ref> فعالیت‌های شغلی


در مدت چهل و هفت سال اقامت در تهران از کتاب دور نشد ولی به کارهای مختلفی دست زد. دو بار کتابفروشی دایر کرد و هر دو بار ورشکست شد. دوبار با یکی از کسانی که در چاپخانه آشنا شده بود شریک شد و به کار عکاسی حرفه‌ای پرداخت و هر دو بار پشیمان شد. یک بار یک عکاسخانه را خرید ولی بعد از یک سال واگذار کرد. در کتابفروشی‌های «خاور»، «ابن سینا»، «امیر کبیر» (دوبار)، «بنگاه ترجمه و نشر کتاب»، روزنامه «اطلاعات» و چاپخانه علمی (سه چهار نوبت و هر نوبت به مدت شش ماه تا چند سال) کار کرد. گاهی از کار موظف و مستمری گرفتن دست بر می‌داشت و فقط کار فردی غلط‌گیری و فهرست اعلام‌نویسی و ... را انجام می‌داد.<ref>ص11</ref>
در مدت چهل و هفت سال اقامت در تهران از کتاب دور نشد ولی به کارهای مختلفی دست زد. دو بار کتابفروشی دایر کرد و هر دو بار ورشکست شد. دوبار با یکی از کسانی که در چاپخانه آشنا شده بود شریک شد و به کار عکاسی حرفه‌ای پرداخت و هر دو بار پشیمان شد. یک بار یک عکاسخانه را خرید ولی بعد از یک سال واگذار کرد. در کتابفروشی‌های «خاور»، «ابن سینا»، «امیر کبیر» (دوبار)، «بنگاه ترجمه و نشر کتاب»، روزنامه «اطلاعات» و چاپخانه علمی (سه چهار نوبت و هر نوبت به مدت شش ماه تا چند سال) کار کرد. گاهی از کار موظف و مستمری گرفتن دست بر می‌داشت و فقط کار فردی غلط‌گیری و فهرست اعلام‌نویسی و ... را انجام می‌داد.<ref>ص11</ref>
۴٬۸۳۱

ویرایش