پرش به محتوا

توجه کردن (مترادف): تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «==مترادفات قرآنی توجه کردن== مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «اقبل»، «توجّه». ==مترادفات «توجه کردن» در قرآن== {| class="wikitable" |+ !واژه !مشاهده ریشه شناسی واژه !مشاهده مشتقات واژه !نمونه آیات |- |اقبل |ریشه قبل |قبل (واژگان)|مشتقات ق...» ایجاد کرد)
 
 
خط ۲۴: خط ۲۴:


=== «اقبل» ===
=== «اقبل» ===
قبل‏ اين واژه در تقدم و پيشداشتى كه متصل يا منفصل از حال باشد بكار ميرود نقطه مقابلش- بعد- است و گفته شده (قبل) و (بعد) در پيشداشت و تقدم چيزى كه به حال متصل باشد بكار ميرود كه در آن صورت نقطه مقابلش- دبر و دبر- است، اين اصل معنى واژه است هر چند كه معانى بيشترى در هر كدام از آنها بكار ميرود پس (قبل) در وجوهى مختلف استعمال دارد.
اول- در مكان بر حسب اضافه شدن به كلمه‏اى ديگر، پس كسى كه از اصفهان خارج ميشود و به سوى مكه ميرود مى‏گويد: بغداد قبل از كوفه است و كسى كه از مكه خارج ميشود و به سوى اصفهان مى‏آيد كوفه براى او قبل از بغداد است.
دوم- در مورد زمان مثل اينكه مى‏گويند زمان عبد الملك قبل از منصور دوانيقى است در آيه: فلم تقتلون أنبياء الله من‏ قبل‏ (91/ بقره) (به يهوديان بگو چرا پيامبران گذشته را مى‏كشتيد).
سوم- در منزلت و موقعيت، مثلا، موقعيت حكومتى عبد الملك قبل از حجاج است.
چهارم: در ترتيب و آموختن فن و صنعت يا علم، مثل: آموختن شكل حروف قبل از خط نوشتن و نگارش، در آيات: ما آمنت‏ قبلهم‏ من قرية (6/ انبياء) قبل طلوع الشمس و قبل غروبها (130 طه).
قبل أن تقوم من مقامك‏ (39/ نمل).
أوتوا الكتاب من قبل‏ (16/ حديد).
كه در تمام آيات اخير واژه (قبل) اشاره به تقدم زمانى است:
قبل و دبر- به طور كنايه به دو عورت پيش و پس گفته ميشود [سوأتين‏].
إقبال‏: توجه نمودن و پيش آمدن است مثل استقبال، در آيات:
فأقبل‏ بعضهم‏ (50/ صافات).
و أقبلوا عليهم‏ (71/ يوسف).
فأقبلت‏ امرأته‏ (39/ ذاريات).
قابل: كسى است كه دلو را از چاه پيش مى‏آورد و آنرا مى‏گيرد.
قابلة: زنى است كه نوزاد را هنگام زائيدن مادر پيش مى‏آورد.
قبلت‏ عذره و توبته و غيره: عذر و توبه‏اش را پذيرفتم.
تقبلته‏: به عهده گرفتم، در آيات:
و لا يقبل‏ منها عدل‏ (123/ بقره).
و قابل‏ التوب‏ (3/ غافر).
هو الذي‏ يقبل‏ التوبة (25/ شورى).
إنما يتقبل‏ الله‏ (27/ مائدة).
تقبل‏: قبول كردن چيزى است بر وجه ثواب مثل قبول هديه و مانند آن.
در آيه: أولئك الذين‏ نتقبل‏ عنهم أحسن ما عملوا (16/ احقاف)<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏3، ص: 123-121</ref>


=== «توجّه» ===
=== «توجّه» ===
معنى اصلى‏ وجه‏ همان چهره و صورت است.
فاغسلوا وجوهكم‏ و أيديكم‏- المائده/ 6 و تغشى‏ وجوههم‏ النار- ابراهيم/ 50 از آنجا كه وجه يا صورت نخستين عضويست كه بنظر ميآيد و شريف‏ترين عضو ظاهر بدن است براى برخورد اوليه از هر چيزى بكار رفته است و براى بهترين و اولين شكل هر چيز بكار ميرود ميگويند- وجه كذا- و وجه‏ النهار- روى آن چيز و چهره روز.
و چه بسا از ذات هم به‏ وجه‏ تعبير شود در سخن خداى تعالى كه فرمود:
و يبقى‏ وجه‏ ربك ذو الجلال و الإكرام‏- الرحمن/ 27 كه گفته شده وجه در اين آيه همان ذات خداوند است و نيز گفته شده مقصود از- وجه- در آيه يعنى توجه به خداى تعالى با اعمال شايسته، در آيه گفت: فأينما تولوا فثم وجه الله‏- البقره/ 115 و كل شي‏ء هالك إلا وجهه‏- القصص/ 88 و يريدون وجه الله‏- الروم/ 38 و إنما نطعمكم‏ لوجه‏ الله‏- الانسان/ 9 كه گفته‏اند- وجه- در تمام اين آيات ذات خداوند است يعنى- همه چيز هلاك شونده است مگر او و همين طور در بقيه آيات ذكر شده.
روايت شده است كه اين معنا را به امام محمد تقى عليه السلام عرضه داشتند فرمود سبحان الله سخن بزرگى و سنگينى گفته‏اند- در اين آيات وجهى كه بكار رفته معنايش اينست كه هر چيز از كارهاى بندگان هلاك شونده است و باطل مگر آنچه را كه براى خداوند انجام شود، و بر اين اساس آيات ديگر و آيات:
يريدون وجه الله‏- الروم/ 38 و أقيموا وجوهكم‏ عند كل مسجد- الاعراف/ 29 كه در آيه اخير گفته شده مقصود همين صورت است صورت استعاره چنانكه ميگوئى- فعلت كذا بيدى- گفته‏اند در اين آيه- اقامت همان پايدارى است و وجه هم همان توجه معنى آن است كه ميفرمايد (عبادتتان را در نمازها براى خدا خالص گردانيد و بر اين معنى آيه: فإن حاجوك فقل أسلمت‏ وجهي‏ لله‏- آل عمران/ 20 و آيه‏ و من يسلم‏ وجهه‏ إلى الله و هو محسن فقد استمسك بالعروة الوثقى‏- البقره/ 112 و و من أحسن دينا ممن أسلم وجهه لله‏- النساء/ 125 و فأقم‏ وجهك‏ للدين حنيفا- الروم/ 30 معنى- وجه- در آيات اخير چنانكه قبلا گفته شد هست يا بطور استعاره بمعنى مذهب و راه شريعت- فلان‏ وجه‏ القوم- يعنى او چهره ملت است مثل عبارات- عينهم و راسهم- است يعنى او چشم و سر مردم و ملت است و از اين قبيل استعارات و گفت: و ما لأحد عنده من نعمة تجزى إلا ابتغاء وجه ربه الأعلى‏- الليل/ 20 و در آيه‏ آمنوا بالذي أنزل على الذين آمنوا وجه‏ النهار- آل عمران/ 72 يعنى صور النهار- يا روشنائى و چهره روز روشن.
واجهت‏ فلانا- چهره‏ام را به چهره او مقابل ساختم (رو در رو شدم)- قصد و هدف هم به- وجه‏- بيان شده و براى- مقصد- جهة- و وجهة- بكار ميرود و اين در وقتى است كه به چيزى توجه شود در آيه فرمود:
و لكل‏ وجهة هو موليها- البقره/ 148 اشاره به آئين و شريعت است مثل- شرعه- بعضى‏ها گفته‏اند واژه- جاه‏- مقلوب- وجه- است اما وجه‏ براى- عضو- بدن و بهره‏مندى بكار ميرود ولى جاه- فقط بهره‏مندى معنوى است. وجهت‏ الشي‏ء- صورتم را به سوئى توجه دادم. فلان‏ وجيه‏- او صاحب جاه و مقام است. آيه:
وجيها في الدنيا و الآخرة- آل عمران/ 45 عبارت- أحمق ما يتوجه‏- با حذف به و فتحه حرف ى- يعنى در هيچ كارى استقامت ندارد و مستقيم نيست. توجيه‏- در شعر حرفيست كه ميان الف تأسيس و حرف- روي- قرار گرفته.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏4، ص: 424-422</ref>


==ارجاعات==
==ارجاعات==
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
ویراستار
۹٬۰۷۷

ویرایش