پرش به محتوا

گروه حیوانات (مترادف): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «==مترادفات قرآنی گروه حیوانات== مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «رَکب»، «خَیل»، «غَنم»، «ابابیل». ==مترادفات «گروه حیوانات» در قرآن== {| class="wikitable" |+ !واژه !مشاهده ریشه شناسی واژه !مشاهده مشتقات واژه !نمونه آیات |- |رَکب |رکب (ریشه)|ریشه رک...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۳: خط ۱۳:
|[[رکب (ریشه)|ریشه رکب]]
|[[رکب (ریشه)|ریشه رکب]]
|[[رکب (واژگان)|مشتقات رکب]]
|[[رکب (واژگان)|مشتقات رکب]]
|
|{{AFRAME|Surah=8|Ayah=42}}
|-
|-
|خَیل
|خَیل
|[[خیل (ریشه)|ریشه خیل]]
|[[خیل (ریشه)|ریشه خیل]]
|[[خیل (واژگان)|مشتقات خیل]]
|[[خیل (واژگان)|مشتقات خیل]]
|
|{{AFRAME|Surah=8|Ayah=60}}
|-
|-
|غَنم
|غَنم
|[[غنم (ریشه)|ریشه غنم]]
|[[غنم (ریشه)|ریشه غنم]]
|[[غنم (واژگان)|مشتقات غنم]]
|[[غنم (واژگان)|مشتقات غنم]]
|
|{{AFRAME|Surah=21|Ayah=78}}
|-
|-
|ابابیل
|ابابیل
|[[ابابیل (ریشه)|ریشه ابل]]
|[[ابابیل (ریشه)|ریشه ابل]]
|[[ابل (واژگان)|مشتقات ابل]]
|[[ابل (واژگان)|مشتقات ابل]]
|
|{{AFRAME|Surah=105|Ayah=3}}
|}
|}


==معانی مترادفات قرآنی گروه حیوانات==
==معانی مترادفات قرآنی گروه حیوانات==


=== «رَکب» ===
===«رَکب»===
الرُّكُوب‏: در اصل يعنى سوار شدن انسان بر پشت حيوان كه در سوار شدن بر كشتى هم بكار مى‏رود.


=== «خَیل» ===
(و در عرف امروز سوار شدن در ماشين و فضا پيما همين واژه است و- رُكَّاب‏:


=== «غَنم» ===
مسافرين).


=== «ابابیل» ===
رَاكِب‏: در عرف سخن ويژه كسى است كه بر بارگى و پشت ستور مى‏نشيند جمع آن- رَكْب‏، رُكْبَان‏ و رُكُوب‏- است.
 
خداى تعالى گويد: (وَ الْخَيْلَ وَ الْبِغالَ وَ الْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوها وَ زِينَةً- 8/ نحل) و (فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ‏- 65/ عنكبوت) و آيه: (الرَّكْبُ‏ أَسْفَلَ مِنْكُمْ‏- 42/ انفال) (و سواران كاروان دور از شما بودند) و (فَرِجالًا أَوْ رُكْبانا239/ بقره).
 
أَرْكَبَ‏ المُهْر: هنگام سوارى اسب جوان نزديك شد. (وقت سواريش رسيد).
 
مُرَكَّب‏: مخصوص كسى است كه اسب ديگرى را سوار مى‏شود و نيز كسى كه در سوارى ناتوان است و خوب سوارى نمى‏داند.
 
مُتَرَاكِب‏: رويهم سوار شده و انباشته شده.
 
خداى تعالى گويد: (فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراكِباً- 99/ انعام) (قسمتى از آيه 99/ انعام است و اشاره به يكى از پديده‏هاى حياتبخش اللّه است كه مى‏فرمايد:
 
اوست كه از آسمانها باران فرو ريزاند و در اثر ريزش باران همه روئيدنى‏ها را از زمين‏ خارج مى‏كنيم، از جمله خوشه گندم است كه دانه‏هايش به طور منظّم بر روى هم قرار دارد).
 
رُكْبَة: زانو.
 
رَكَبْتُهُ‏: به زانويش زدم مثل- فَأَدْتُهُ و رَأَسْتُهُ و همچنين‏ رَكَبْتُهُ‏ يعنى با زانويم به او زدم مثل يَدَيْتُهُ و عِنْتُهُ يعنى با دستم و چشمم.
 
رَكْب‏- به طور كنايه به جاى مطيّة و قعيدة- بكار مى‏رود يعنى نشيمنگاه يا بُنِ رانِ مرد و زن كه بر پشت مركب قرار مى‏گيرد.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 104-103</ref>
 
===«خَیل»===
الْخَيَال‏ اصلش صورت مجرّد است مثل صورتى كه در خواب و آئينه و دل براى انسان بفاصله كمى از دور شدن شي‏ء محسوس و ديدنى در ذهن متصوّر مى‏شود سپس اين معنى در هر امرى و شكل مصوّرى و در هر صورت دقيقى كه مانند خيال جريان مى‏يابد بكار رفته است.
 
تَخْيِيل‏- هم صورت بندى و تصوير خيالى چيزى در نفس است، و تخيّل تصوّر آن است.
 
خِلْتُ‏- در معنى- ظننت- يعنى پنداشتم و گمان كردن كه باعتبار تصوّر خيال پنداشته شده چنين گفته‏اند.
 
خَيَّلَتِ‏ السّماء- آسمان بارانى بنظر مى‏آيد و خيال باريدن دارد.
 
فلان مَخِيلٌ بكذا- يعنى او شايسته آن كار است و حقيقتش اينستكه او نمايانگر چنان تصويرى خيالى است.
 
خُيَلَاء- يعنى تكبر كه واژه‏اش از فضيلتى كه نفس براى انسان تصوّر مى‏كند و نشان مى‏دهد گرفته شده و از اين واژه- خَيْل‏- در باره مركب‏هاى سوارى است كه گفته‏اند ناميدن آنها به خيل براى اين است كه هيچكس بر اسبى سوار نمى‏شود مگر اينكه در نفس خويش نخوت و تكبّر و خيلائى مى‏يابد.
 
خَيْل‏- در اصل اسم اسبان و سواران هر دو بوده، و بر اين اساس خداى تعالى گويد:
 
وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْل‏60/ انفال). واژه خيل- در باره سوار و مركب هر كدام جداگانه هم بكار رفته است مثل سخنى كه از پيامبر (ص) روايت شده است كه:
 
«يا خيل اللّه اركبى».
 
و منظور از- خَيْل‏- سواران است، يعنى: (اى سپاهيان خدا، سوار شويد) مثل (جند اللّه).
 
و نيز در سخن ديگر كه فرمود:
 
«عفوت لكم عن صدقة الخيل».يعنى: ستوران سوارى زكات ندارند.
 
أَخْيَل‏- كلاغ زيتونى (زاغى) بخاطر اينكه رنگهاى پرش سبز و سرخ و سياه و سفيد است و هر وقتى رنگى از آن بنظر مى‏آيد و لذا گفته‏اند:كادت براقش كلّ لو/ن لونه يتخيّل‏ (پيوسته آن مرغ سه رنگ كوچك به رنگى تصوّر مى‏شود).<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 651-649</ref>
 
===«غَنم»===
الغَنَم‏ (گوسپند) كه معروف است، در آيه گفت: (وَ مِنَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ‏ حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُما- 146/ انعام)الغُنْم‏: رسيدن به غنم يا گوسفند و دسترسى يافتن به آن، سپس در باره هر غنيمتى كه از دشمنان و غير ايشان در دسترس قرار گيرد و بدست آيد بكار رفته است، در آيات:
 
(وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ‏ مِنْ شَيْ‏ءٍ- 41/ انفال)(فَكُلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلالًا طَيِّباً- 69/ انفال)مَغْنَم‏: سودى يا چيزى كه بدون دسترنج بدست آمده است، جمعش مغانم- در آيه: (فَعِنْدَ اللَّهِ‏ مَغانِمُ‏ كَثِيرَةٌ- 94/ نساء) (در پيشگاه خداى سود و غنيمت‏هاى بسيارى براى شما هست).<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 717-716</ref>
 
===«ابابیل»===
واژه إبل براى شتران زياد بكار مى‏رود، واحد و مفرد ندارد يعنى از دو به بالا است. و آيه (أَ فَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ‏- 17/ غاشيه) كه گفته‏اند منظور از إبل، ابرهاست هر چند كه اين تعبير درست نيست امّا از نظر تشبيه نمودن حركت و جابجائى أبرها و شتران كه پيوسته جابجا مى‏شوند و قطار شتران از دور مانند سياهى ابر است ممكن است درست باشد.
 
از واژه إبل فعل- أَبَلَ‏، يَأْبِلُ‏، أَبُولًا و أَبَلَ‏، أَبْلًا- كه در جمله- أبل الوحشىّ- و مشابه اين جملات بار مى‏رود ساخته شده كه حيوان وحشى به خاطر طاقت و پايدارى در نخوردن آب به شتر تشبيه شده است، يعنى در پايدارى و صبر كردن بر آب مانند شتران است.
 
تَأَبَّلَ‏ الرّجل عن امرأته: در دورى كردن مرد از همسرش بكار مى‏رود. أَبِلَ‏ الرّجلُ- شترانش زياد شد. و- فلان لا يأبل- او در سوارى بر شتر چالاك و ثابت نيست- رجل‏ آبِلٌ‏ و أَبِلٌ‏- آنمرد شترانش را خوب رسيدگى مى‏كند.
 
إِبِلٌ‏ مُؤَبَّلَةٌ- گلّه‏هاى شتران و- الإِبَالَة- كومه‏هاى هيزم كه به كوهان شتران تشبيه شده است.
 
سخن خداى تعالى در اين آيه (وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابِيلَ‏- 2/ فيل) يعنى پرندگان متفرق مانند قطار شتران. مفرد أبابيل (أبيل‏) است.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 145-144</ref>


==ارجاعات==
==ارجاعات==
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
ویراستار
۸٬۵۹۹

ویرایش