هفت آسمان
هفت آسمان؛ یکی از نظریه های تفسیری قرآن است که برگرفته از عبارت «سبع سماوات» و یا «سبع شداد» از آیات قرآن است. از مجموع آیات قرآن مبنی بر هفت آسمان دریافت میشود که آسمانها، فضای گسترده ای هستند كه يكی پشت ديگری، مستحکم و در فضای بیپايان قرار دارد. همه ستارگان و مجموعههای شمسی و كهكشانهای مشهود و اجرام آسمانی قابل مشاهده، در آسمان اول جای دارند؛ پس، بايد شش آسمان ديگر وجود داشته باشد كه در دسترس بشر هست؛ اما انسان اطلاع درستی از آن ندارد. در قرآن از اين شش آسمان، وصفی به ميان نيامده، جز آن كه به صورت طبقاتی پشت سرهم قرار دارند و در همه این طبقات، کارهای خاص آن انجام می شود و همه موجودات آن به تسبیح خداوند میپردازند. البته، تفسیرها و نظریههای متعددی از هفت آسمان شده است که برخی از آنها عبارتند از: تعداد کرات و سیارات آسمانی، دلالت عدد هفت بر کثرت، راه های آسمان، هفت گنبدی بودن آسمان.
هفت آسمان در قرآن
هفت آسمان(هفت بهشت[۱]) اصطلاحی است که با عبارت «سبع سماوات»[۲] در قرآن به کار رفته است. از منظر قرآن سماوات طبقهطبقه[۳] و به صورت مستحکم[۴] روی هم هستند[۵] و تعداد طبقات آنها، هفت عدد است. [۶] البته، موقعیت و کیفیت یک طبقه آسمان مشخص و آسمانهای ششگانه دیگر در قرآن کریم به طور صریح،[۷] بیان نشده است. البته، صرفا میتوان بیان داشت که در هر طبقه، کارهای مربوط به خود انجام میشود و تنها تمایز آسمان این دنیا با آسمانهای دیگر، وجود ستاره-ها[۸] و کهکشان[۹] است.[۱۰] بنابراین، نمیتوان درباره شش آسمانی که از حیطه علم انسان خارج است، نظر قطعی داد.[۱۱] علاوه بر این، یکی از کارهاییکه در همه آسمانها انجام میشود، تسبیح همه موجودات در آن است.[۱۲] مسئله دیگری نیز میتوان به آن تصریح کرد، هفت آسمان، هفت راه[۱۳] را به سوی انسان باز می کنند. البته، عدد هفت را در اين آيات كنايه از تعداد نامعين می تواند باشد.[۱۴] علاوه بر هفت آسمان در قرآن گفته شده است که آسمانها ستونهایی دارند که نامرئی[۱۵] هستند.
نظریه ها در مورد هفت آسمان
نظریه های متعددی در مورد هفت آسمان از سوی مفسران مطرح شده است. نظريه اول اين است که برخی هفت (سبع) را كنايه از كثرت میدانند؛ بدين معنا كه اين عدد حقيقی نبوده است و به آسمانهای زيادی اشاره دارد؛ از این رو، منحصراً، هفت آسمان، نظريه صحيح نيست؛ زيرا زمانی عدد مفهوم كنايی دارد كه فقط يك بار بكار رود نه چندين بار.[۱۶]
نظريه دوم این است که عدهای بر اين باورند كه هفت آسمان، همان سيارات[۱۷] و كرات ديگر هستند. اين تئوری نيز نمیتواند درست باشد؛ زيرا كرات آسمانی نه عدد هستند نه هفت عدد و نظريه سوم اينكه جمعی، آسمانها را معنوی میدانند نه مادّی كه از آنجا كه هفت آسمان از دخان(بخار) ايجاد شدهاند و دخان، ماده میباشد. از این رو، سماوات، آسمانهای مادی را شامل میشود نه معنوی را، پس، میتوان گفت هفت آسمان مادی حقيقتاً وجود دارند و به گفته صاحب «الميزان» احتمالاً هفت طبقه روي هم هستند،؛ اما اينكه جايگاه اين آسمانها كجاست كسی نمیداند؛ مگر اينكه آسمان موجود، آسمان اول است.[۱۸] در آن زمان مفسران که عمدتاً ساکن حجاز هستند این آیه را تحت تأثیر کیهانشناسی حجازی میفهمیده اند و تفسیر میکرده اند و چون آن کیهانشناسی قائل به آسمانهای تخت و کاملاً مسطح بوده بنابراین مفسرانی همانند ابن عباس، هفت آسمان را به این شکل تفسیر میکنند که وقتیکه سقف آسمان همانند سقف خانههای ما تخت است. از این رو، حتماً ستون دارد؛ اما نامرئی است.
این دیدگاه در قرن اول رواج خیلی زیادی داشته است و کسی را نمیتوان پیدا کرد که دیدگاهی غیر از این عرضه کرده باشد. در اواخر قرن اول یا اوایل قرن دوم، به مفسرانی میتوان رسید که اینها اصالتاً اهل یا ساکن عراق و مخصوصاً شهر بصره هستند و ترجیح میدهند آیه را بر اساس کیهانشناسی بابلی تفسیر کنند و بر اساس این کیهانشناسی، هر هفت آسمان به شکل گنبد بر روی هم قرار گرفته بر روی هفت زمین به شکل نیمکره هستند. بر این اساس، مفسران این دوره همانند قتاده، بسیار قاطعانه اصرار دارند که آیه دلالت بر این میکند که آسمان اصلاً ستونی ندارد؛ چون آسمانها گنبدی هستند و سقف گنبدی هم نیازی به ستون در مرکز ندارد.
در دوران دوم دانش بطلمیوسی که وارد جهان اسلام شده تفسیر خاصی از آیه را شکل میدهد که با دوران قبل متفاوت است و اساسیترین تفاوت این است که استدلالهای عقلی و کلامی در اینجا وجود دارد و جالب است که سررشته این دوران جدید به یک عالم معتزلی و عقلگرا به نام جبائی میرسد که شیخ طوسی دیدگاه وی را در تفسیر خود بیان کرده است. در اینجا هم بیان میشود که آسمانها نباید ستون داشته باشند چراکه ممکن نیست آسمانها ستونهایی با این حجم داشته باشند؛ اما نامرئی نیز باشند و اگر هم قرار است ستونی باشد، باید حتماً، بسیار بزرگ و ضخیم باشند. دلیل دیگری که مطرح میشود این است که فرض باید کرد که ستون به هر شکلی وجود داشته باشد، پس، خود آن ستونها بر کجا تکیه دارند و این سؤال تا بینهایت ادامه پیدا میکند و در نهایت تسلسل ایجاد میشود از این رو، جبائی و دیگران به این نتیجه میرسند که آسمان نباید ستونی داشته باشد. باید توجه داشت که در اینجا فقط یک دیدگاه کلامی مؤثر نیست؛ بلکه یک عامل دیگر که به این دیدگاه کمک میکند جا افتادن کیهانشناسی بطلمیوسی به عنوان صحیحترین نظریه علمی در میان عالمان مسلمان است. از آنجا که بر اساس کیهانشناسی بطلمیوسی آسمانها حالت کروی دارند، اساساً، نیازی به ستون برای این آسمانها وجود ندارد. [۱۹]
از قرن سوم نیز این دیدگاه مطرح شد که اگر آسمان پابرجاست فقط با قدرت خداست که آسمان را بالا نگه داشته و مانع از افتادن آن میشود. این دیدگاه بین مفسران فراگیر شد تا جایی که در قرن چهارم هجری، شخصی همانند طبرانی تصریح میکند که اکثر مفسران چنین دیدگاهی دارند که عالمان مسیحی نیز در یک قرن قبل از اسلام چنین دیدگاهی را مطرح کرده بودند؛ زیرا در تورات نیز چنین موضوعی وجود داشت.
قرن دهم هجری دورانی است که دانشمندان جدید همانند گالیله و نیوتن نظریه جدیدی در باب جهان مطرح میکنند و خلاصه دیدگاهشان این است که آسمان قابل مشاهده، حاصل برخورد نور با جوّ زمین است و خارج از جوّ زمین دیگر آسمانی پیدا نمیشود و آن هم زیر سؤال رفتن خود آسمان بود و وقتی آسمان نباشد. پس، موضوع ستون هم منتفی است. به مرور مفسران در این مورد با ابهام سخن میگویند و انگار تکلیف آنها با این آیه مشخص نیست؛ اما سیدقطب هوشمندانهترین برخورد را در مورد ستونهای آسمان دارد و میگوید قرآن، فارغ از مباحث علمی، نگاه به آسمان را تأکید دارد و آسمان بالای سر انسان، نشانه قدرت خداوند است. علامه طباطبایی نیز ذیل این آیه بسیار با ابهام و پیچیدگی صحبت میکند که در نهایت مشخص نمیشود وی طرفدار کدام دیدگاه است.[۲۰]
به نظر شيخ بهايی و پيش از او بوعلیسينا كه در اين زمينه از فلسفه يونان، يعنی هيئت بطلميوس (بطليموس) متأثر بودند جهان از سيزده كره بههم پيوسته تشكيل شده. نه فلك علوی هستند و چهار عنصر سفلی هستند. ترتیب این چهار عنصر هم این گونه است كه پايينتر از همه، زمين است که در وسط عالم قرار دارد؛ سپس كره آب. سوم كره هوا، چهارم كره ناری.[۲۱] بعد از این عناصر سفلی، افلاك نه گانه قرار دارد که به ترتيب فلك قمر، عطارد، زهره، شمس، مريخ، مشتری، زحل، فلك ثوابت و فلك اطلس يا فلك الافلاك كه چرخش روزانه همه افلاك به چرخش فلك الافلاك بسته است قرار دارد. محیالدين، افزون به سيزده فلك، عرش و كرسی را به دو فلك ديگر دانسته است. علاوه بر این، هبةالدين شهرستانی[۲۲]، با رد نظريه قدما كه اساس آن هيئت بطلميوس است، آسمانهای هفتگانه را هوا يا بخارهايی دانسته است كه هريك از اين كرات را احاطه كردهاند؛ پس، هفت آسمان بر هفت زمين محيط است. برخی، آسمانها را از نظر عنصرهای تشكيل دهنده آن به هفت قسمت تقسيم كرده و برخی اسم خاصی را برای هركدام از آسمانهای هفتگانه ذكر كردهاند؛ اما برای نظر خود دليلی بيان نكردهاند. برخی نيز با تقسيم عناصر موجود در جهان آفرينش و تعبير عوالم از آنها، آسمانهای هفتگانه را به اين عوالم تفسير و ترتيب آنها را چنين ذكر كردهاند که عالم جماد، نبات، حيوان، انسان، آسمانهای محسوس مادی، موجودات برزخی، ملكوت، عالم عقل و جبروت از جمله آنها است.[۲۳]
منابع
ارجاعات
- ↑ .ویکی پدیا
- ↑ . هُوَ الَّذِى خَلَقَ لَکُم مَّا فىِ الْأَرْضِ جَمِیعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلىَ السَّمَاءِ فَسَوَّئهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ هُوَ بِکل شىٍ عَلِیمٌ؛ «اوست آن کسى که آنچه در زمین است، همه را براى شما آفرید سپس به [آفرینش] آسمان پرداخت و هفت آسمان را استوار کرد و او به هر چیزى داناست» (بقره/29) اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْمًا؛ «خدا همان كسى است كه هفت آسمان و همانند آنها هفت زمين آفريد. فرمان [خدا] در ميان آنها فرود مىآيد، تا بدانيد كه خدا بر هر چيزى تواناست، و به راستى دانش وى هر چيزى را در بر گرفته است»(طلاق /12) قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ السَّبْعِ وَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ؛ بگو: «پروردگار آسمانهاى هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ كيست؟» (مؤمنون/ ۸۶ ). َ
- ↑ . أَلَمْ تَرَوْا كَیْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقاً؛ «مگر ملاحظه نكردهايد كه چگونه خدا هفت آسمان را توبرتو و طبقهطبقه آفريده است»(نوح/۱۵) الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً ما تَرى فِي خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى مِنْ فُطُورٍ؛ «همان كه هفت آسمان را طبقه طبقه بيافريد. در آفرينشِ آن [خداى] بخشايشگر هيچ گونه اختلاف [و تفاوتى] نمىبينى. باز بنگر، آيا خلل [و نقصانى] مىبينى؟» (ملک/3).
- ↑ . وَ بَنَيْنا فَوْقَكُمْ سَبْعاً شِداداً؛ و بر فرازِ شما هفت [آسمان] استوار بنا كرديم» (نبأ/12)
- ↑ . ویکی فقه
- ↑ . نگاهی به مفهوم «سماء» و ويژگیهای آن در قرآن
- ↑ . خلقت خدای متعال عاری از هرگونه عیب و نقص است
- ↑ . اسلام پدیا؛ دائره المعارف اسلامی
- ↑ . فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَ أَوْحى فِي كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ وَ حِفْظاً ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيم؛ پس، آنها را [به صورت] هفت آسمان، در دو هنگام مقرّر داشت و در هر آسمانى كار [مربوط به] آن را وحى فرمود، و آسمانِ [اين] دنيا را به چراغها آذين كرديم و [آن را نيك] نگاه داشتيم؛ اين است اندازهگيرىِ آن نيرومند دانا. (فصلت/12) إِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزینَةٍ الْکَواکِب؛ ستارگان را زیور نزدیک ترین آسمانها به شما قرار دادیم» (صافات/6)
- ↑ . سعادت انسان در گرو مقابله با سختیهاست؛ زمان آفرينش آسمان و زمين از منظر قرآن؛ عظمت آسمانشناسی قرآن کریم
- ↑ . منظور قرآن از هفت آسمان چیست؛ منظور از آسمان و زمین هفتگانه چیست؟
- ↑ . تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِيهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كانَ حَلِيماً غَفُوراً؛ «آسمانهاى هفتگانه و زمين و هر كس كه در آنهاست او را تسبيح مىگويند، و هيچ چيز نيست مگر اينكه در حال ستايش، تسبيح او مىگويد؛ ولى شما تسبيح آنها را درنمىيابيد. به راستى كه او همواره بردبار [و] آمرزنده است» (اسراء/۴۴).
- ↑ . لَقَدْ خَلَقْنا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرائِقَ وَ ما كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غافِلِينَ؛ «و به راستى [ما] بالاى سر شما هفت راه [آسمانى] آفريديم و از [كار] آفرينش غافل نبو.دهايم» (مؤمنون/17)
- ↑ . علم؛ علت اصلی خلقت جهان/۵۵۰ بار واژه «علم» در قرآن ذکر شده است
- ↑ . خَلَقَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا وَأَلْقَى فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ؛ «سقف رفیع آسمانها را بیستونی که به حسّ مشاهده کنید خلق کرده و کوههای بزرگ را در زمین بنهاد تا شما را نجنباند و در روی زمین انواع مختلف حیوانات را منتشر و پراکنده ساخت، و هم از آسمان آب باران فرود آوردیم و به آن آب در روی زمین نباتات پرفایده برویانیدیم» (لقمان/10)
- ↑ . رضايی اصفهانی: گزاره قطعی علمی بر گزاره ظنی قرآنی مقدم است؛ ویکی فقه
- ↑ ویکی بین
- ↑ . آيه ۷ سوره مباركه «هود» آب را ماده اوليه خلقت معرفی میكند؛ فلسفه خلقت آسمان و زمین کسب علم و دانش است؛منظور قرآن از هفت آسمان چیست
- ↑ . دیدگاه مختلف مفسران درباره ستونهای آسمان در قرآن
- ↑ . دیدگاه مختلف مفسران درباره ستونهای آسمان در قرآن
- ↑ . ویکی شیعه
- ↑ پرتال جامع علوم و معارف قرآن
- ↑ بررسی تعداد آسمانها از ديدگاه قرآنكريم و دانشمندان