قصاص

از قرآن پدیا

قصاص؛ مقابله به مثل. قصاص، به‌معنای مقابله به مثل در جنایات عمدی است و در همه ادیان الهی مورد پذیرش است. قرآن قصاص را مایه دوام زندگی می‌داند و پس از بیان این حکم پیروانش را به عفو و گذشت توصیه کرده است.

تعریف لغوی

قصاص به‌معنای پیروی کردن از اثر چیزی است.[۱]

تعریف اصطلاحی

قصاص در اصطلاح به‌معنای مقابله به مثل در جنایات عمدی است.[۲] قصاص به این معنا است که جنایتکار همانند عملی که انجام داده مجازات شود.[۳] در فقه به کسی که مرتکب جنایت شده جانی و فردی که مورد جنایت قرار گرفته است مَجْنیٌّ‌علیه می‌گویند.[۴]

پیشینه تاریخی قصاص

از ابتدای حیات بشر، قتل نفس و ضرب و جرح به عنوان یک تهدید و جرم شناخته شد و انسان این حق را برای خود قائل بود که دربرابر این جرم از خود دفاع کند و درصورت وقوع آن عکس‌العمل نشان دهد. این عکس‌العمل در طول تاریخ براساس سطح آگاهی و رشد فرهنگی جامعه بشری متفاوت بود. مقابله به مثل در برابر جنایت و ضرب و جرح اولین عکس‌العملی بود که مورد توجه بشر واقع شد، ولی در ابتدا این نوع مقابله هیچ حد و مرزی نداشت. در قوانین الواح دوازده‌گانه روم و در قوانین حمورابی و در ادیان الهی قصاص وجود دارد. در دین اسلام حکم قصاص با تعیین شرایط و درنظر گرفتن حد و مرز و قانون مورد پذیرش واقع شده است.[۵]

انواع قصاص

قصاص به دو نوع تقسیم می‌شود؛ قصاص نَفْس و قصاص عضو یا طَرَف. قصاص نفس، کشتن فردی است که انسان دیگری را از روی عمد به قتل رسانده است. قصاص عضو به‌معنای مقابله به مثل آسیب‌های عمدی است که به اعضای بدن انسان دیگری وارد شده است.[۶]

مشروعیت حکم قصاص در اسلام

فقها با استناد به آیات قرآن و روایات متواتر و اجماع، قصاص را از احکام فقهی اسلام می‌دانند.[۷] حکم قصاص در تعدادی از آیات قرآن مطرح شده است.[۸] آیات قصاص در قرآن دو دسته هستند؛ دسته اول به صورت کلی اصل مقابله به مثل را بیان می‌کنند و دسته دوم هم آیاتی هستند که به صورت اختصاصی به موضوع قصاص مربوط می‌شوند.[۹]

فلسفه قصاص در اسلام

براساس آیات قرآن، خداوند قصاص را مایۀ زندگی قرار داده است. مطابق با کلام معصومین، اگر انسانی تصمیم بگیرد دیگری را به قتل برساند، هنگامی که مطلع شود در صورت ارتکاب قتل عمد قصاص خواهد شد، از این عمل صرف‌نظر می‌کند که این هم موجب زنده ماندن خود شخص و هم سبب ادامه حیات فردی می‌شود که قصد کشتن وی را داشت.[۱۰]حکم قصاص مانع کینه‌توزی و انتقام شخصی می‌شود و از این طریق ثبات و عدالت در جامعه برقرار خواهد شد. قصاص علاوه بر جنبه بازدارندگی، عکس‌العمل دربرابر قتل را محدود به مجازات قاتل می‌کند و مانع از انتقام‌جویی‌های گروهی و خانوادگی می‌شود.[۱۱]

فلسفه عدم قصاص پدر در قتل فرزند

ممنوعیت و حرمت قتل فرزند توسط پدر براساس آیات قرآن[۱۲]از ضروریات دین اسلام است و در آموزه‌های اسلامی و فتوای فقها، قتل هر انسان مؤمنی حرام است و پدر هم در این مورد استثنا نیست و عدم قصاص پدر چیزی از زشتی کار او نمی‌کاهد. قصاص پدری که فرزند خود را به قتل رسانده به اتفاق نظر فقهای شیعه جایز نیست و علت آن روایات صحیحی هستند که دلالت بر عدم جواز قصاص پدر دربرابر قتل فرزند دارند. مطابق با روایات، یکی از حکمت‌های این موضوع، حق بزرگ پدر بر فرزند است.[۱۳] یکی از مهم‌ترین اهداف قصاص، دورکردن جامعه از تکرار ارتکاب به قتل عمد است و قتل فرزند توسط پدر کمتر قابل تکرار است. اقدام به قتل فرزند در شرایط بسیار سخت و خاصی اتفاق می‌افتد و مصیبت جبران‌ناپذیری برای خانواده درپی دارد و قصاص کردن پدر مصیبت مضاعفی را بر خانواده تحمیل می‌کند. پدر نزدیک‌ترین فرد به فرزند است و هیچ پدری حاضر به قتل فرزندش نیست و ارتکاب این قتل در شرایطی غیرعادی و تقریبا غیراختیاری و تحت فشارهای روحی شدید رخ می‌دهد.[۱۴]

توصیه اسلام به عفو و گذشت

قرآن بلافاصله پس از بیان حکم قصاص، پیروان خود را به عفو و گذشت توصیه می‌کند.[۱۵]از آنجا که بسیاری از مسلمانان براساس فرهنگ ارزشمند اسلامی از طریق قصاص نفس یا دریافت غرامت مالی به آرامش قلبی نمی‌رسند؛ قرآن توصیه به عفو و گذشت کرده و پاداش معنوی و اخروی و آمرزش گناهان را به کسانی که از حق خود در قصاص گذشت می‌کنند، بشارت داده است. قصاص بیانگر روح حقوقی اسلام است.[۱۶] قرآن با پرورش فضایل اخلاقی و توصیه به بخشش و صبر به پیروان خود می‌آموزد که بدی را با نیکی پاسخ بدهند.[۱۷]

منابع

اسلام پدیا

ایکنا

دانشنامه اسلامی

ویکی فقه

ارجاعات

  1. . لسان العرب، ج11، ص 190؛ آشنایى با ابواب فقه، ص ۱۴۵.
  2. . فرهنگ فقه، ج۶، ص۵۹۷.
  3. . جواهر الکلام، ج 42، ص 7.
  4. . فرهنگ فقه، ج۶، ص۶۰۱.
  5. . سقوط قصاص، ص26-33؛ فلسفه قصاص از دیدگاه اسلام، ص74؛ اسلام با قصاص، انتقام را از رفتاری غیرحقوقی به عملی عادلانه تبدیل کرد؛ نماز و قصاص؛ عفو در برابر قصاص منطق حقوق بشر اسلام است.
  6. . فرهنگ فقه، ج۶، ص599و 605.
  7. . جواهر الکلام، ج۴۲، ص۷.
  8. . كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ فِي الْقَتْلى‏ الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى‏ بِالْأُنْثى؛ «حكم قصاص در مورد كشتگان، بر شما نوشته شده است: آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده، و زن در برابر زن.» (بقره/178)؛ وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ؛«و اى خردمندان، شما را در قصاص زندگانى است.» (بقره/179)؛ والْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَدى‏ عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى‏ عَلَيْكُمْ؛ «و [هتک‏] حُرمت‌ها قصاص دارد. پس هر كس بر شما تعدّى كرد، همان گونه كه بر شما تعدّى كرده، بر او تعدّى كنيد.» (بقره/194) وَ كَتَبْنا عَلَيْهِمْ فيها أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَ الْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَ الْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ وَ الْجُرُوحَ قِصاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ؛ «و در [تورات‏] بر آنان(بنی اسرائیل) مقرّر كرديم كه جان در مقابل جان، و چشم در برابر چشم، و بينى در برابر بينى، و گوش در برابر گوش، و دندان در برابر دندان می‌باشد و زخم‌ها [نيز به همان ترتيب‏] قصاصى دارند. و هر كه از آن [قصاص‏] درگذرد، پس آن، كفّاره [گناهان‏] او خواهد بود.» (مائده/45).
  9. . اسلام با قصاص، انتقام را از رفتاری غیرحقوقی به عملی عادلانه تبدیل کرد.
  10. . قصاص؛ وسیله‌ای برای جلوگیری از هرج و مرج.
  11. . حكم قصاص در اسلام ثبات و امنيت اجتماعی را ارتقا می‌بخشد؛ اسلام با قصاص، انتقام را از رفتاری غیرحقوقی به عملی عادلانه تبدیل کرد.
  12. . وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا؛ و هر كس عمداً مؤمنى را بكشد، كيفرش دوزخ است كه در آن ماندگار خواهد بود؛ و خدا بر او خشم مى‌گيرد و لعنتش مى‌كند و عذابى بزرگ برايش آماده ساخته است.(نساء/93)
  13. . فلسفه قصاص نشدن پدر در قتل فرزند چیست.
  14. . تفسیر المراغی، ج‏2، ص62.
  15. (بقره/178).
  16. . تاکید اسلام در پرهیز از خشونت علیه خانواده؛ حكم قصاص در اسلام ثبات و امنيت اجتماعی را ارتقا می‌بخشد؛ قصاص، زاده چیرگی عدالت.
  17. . وَلَا تَسْتَوِی الْحَسَنَهُ وَلَا السَّیئَهُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَینَک وَبَینَهُ عَدَاوَهٌ کأَنَّهُ وَلِی حَمِیمٌ. وَمَا یلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِینَ صَبَرُوا وَمَا یلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ؛ «و نيكى با بدى يكسان نيست. [بدى را] آنچه خود بهتر است دفع كن؛ آنگاه كسى كه ميان تو و ميان او دشمنى است، گويى دوستى يكدل مى‌گردد. و اين [خصلت] را جز كسانى كه شكيبا بوده‏اند نمى‏يابند و آن را جز صاحب بهره‏اى بزرگ نخواهد يافت.» (فصلت/ ۳۴-۳۵)