طب اسلامی

از قرآن پدیا

طب اسلامی؛ به طبی گفته می شودکه برگرفته از قرآن، روایات اسلامی و سیره معصومین(ع) باشد و برای درمان بیماری¬های جسمی و روحی راهکار داشته باشد. برای دستیابی به راهکار ضرورت دارد تا آیات و روایات طبی به خوبی استخراج شود و فارغ از مکاتب طبی دیگر مدل سازی شود. در طول تاریخ، طبی که به نام طب اسلامی شناخته شده است، تلفیقی از طب سنتی و دیگر طب های قدیمی بوده است¬که با تغییرات در آنها و اضافه کردن برخی روایات اسلامی، معروف به طب اسلامی شده است. با توجه به اینکه صبغه یونانی و هندی در طب قدیم غلبه داشت؛ از این رو، اسلامی بودن این طب مورد تردید برخی از اندیشمندان اسلامی واقع شده است و مخالفان دلایلی برای مخالفت با آنها ابراز داشته اند که برخی از این دلایل عبارتند از: فی پزشکی نوین، نسخه‌پیچی یقینی به نام اهل ‌بیت(ع)، هجمه به دین در صورت فهم ناصحیح از روایات طبی بر طب اسلامی.

آشنایی با طب اسلامی

طب اسلامی به طبی گفته می¬شودکه مبانی کلی سلامت و درمان بیماری¬های بدن و روان را از منابع اسلامی اعم از قرآن[۱] و روایات[۲]را مورد شناسایی قرار می¬دهد تا مردم بتوانند براساس آن عمل کنند.[۳][۴] ملاک استفاده از این طب این است¬که آيات و روايات طبی اصل و مبنا قرار گیرند و ساير تجربيات دانش بشری، طب سنتی و تمامی يافته‌ های طبی در توضيح و گسترش آن استفاده شوند.[۵] این نکته نیز قابل توجه است که بايد طب اسلامی را فارغ از ساير مكاتب و براساس آموزه‌هاي دينی استخراج كرده و پس از آن، اين طب تبديل به مدل و مكتب شود.[۶]

تاریخچه طب اسلامی

در طول تاریخ صدر اسلام آنچه که در سیره پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) به‌عنوان اصلی‌ترین آموزه‌های طب مطرح می‌شود، طبی بوده که انتسابی به اسلام نداشته است؛ مرجع اصلی طب تا سال ۱۳۳ ه.ق پزشکان یهودی و نصرانی بودند و مردم از پیامبر(ص) و اصحاب در مورد رجوع به آنها پرسش می¬نمودند. از این رو آموزه های طبی دوران صدر اسلام را نمی توان آموزه هایی کاملا اسلامی و منسوب به قرآن و سنت دانست. از سال ۱۳۳ه.ق است که با شروع نهضت ترجمه، توجه مسلمانان به حوزه طب معطوف شد.[۷] در این زمان، مسلمانان به ترجمه آثار حکمای یونان و هند روی آوردند و در قرن سوم، برخی به تألیف کتابهای پزشکی پرداختند؛ اما دوره طلایی طب اسلامی مربوط به سالهای ۲۸۷ تا ۷۰۰ق می‌باشد. در این دوره مدارس پزشکی و بیمارستان‌های متعددی در بلاد اسلامی از جمله بغداد، دمشق و قاهره ساخته شد. طب اسلامی در مرحله تأسیس، بیشتر تقلیدی بود و در قرن‌های چهارم و پنجم پیوند طب و فلسفه و حکمت ادامه یافت؛ اما پس از آن، در مرحله تألیف و ابتکار، کم کم از فلسفه مستقل شد و تنها به مباحث طبی پرداخت و طبیبان به گسترش فروع طبی و تخصصی کردن آنها پرداختند.[۸]

در مجموع، اگر طب اسلامی به مجموعه تفکرات حکمای مسلمان پیرامون طب، گفته شود، پیشینه این علم بیشتر به قرن سوم هجری قمری برمی‌گردد.[۹] پزشکان مسلمان در قرن سوم با تلفیق مبانی اسلامی به طب یونان، هندی و ایرانی، تغییرات عمده ای را در آن ایجاد کرده و آن را تبدیل به طب اسلامی کردند.

تمایز طب اسلامی با طب سنتی

طب سنتی یک مکتب مستقل از طب اسلامی است و تفاوت هایی با طب اسلامی دارد. یکی از تفاوت ها این است که طب اسلامی فقط از احادیث استفاده می‌کند؛ اما در طب سنتی، از متون حکیمانی همانند رازی و ابن سینا استفاده می‌شود که در برخی از مسائل پزشکی از طب سنتی جاثلیق و یونان باستان پیروی کرده اند و این قضیه می تواند در طب اسلامی مشکل ساز باشد. به عنوان نمونه، ابن سینا طبش بیشتر سنتی است و در برخی از داروهایش هم از نجاسات استفاده کرده است.[۱۰] در واقع، ابن‌سينا در تمامی كتاب قانون خود شايد به تعداد محدودی روايات از پيامبر(ص) اشاره كرده باشد و مبانی دانشی مورد استفاده وی، يك دانش استدلالی همراه با تجربه بدون مراجعه به منابع وحيانی است و بيشتر منابع مورد استفاده ابن سینا، مطالب طب يونانی، آثار بقراط و مختصری هم از طب هندی بوده است.[۱۱]

موافقان طب اسلامی

موافقان طب اسلامی مدعی پیشگیری و درمان بیماری ها با استفاده از منابع نقلی اسلامی اعم از قرآن و روایات هستند. این افراد معتقدند که طب اسلامی متّکی به وحی است و دانش ثابت ‌شده‌ای است که از طریق وحی قابل دسترسی است. آگاهان به دانش طب اسلامی، دسترسی به این دانش را فقط از طریق منابع نقلی میسر می دانند‏. از نظر ایشان اسلام دین کاملی است و برای زندگی انسان برنامه جامعی دارد؛ از این ‌رو، همان گونه که برای نجات روح انسان برنامه دارد، برای جسم نیز درمان دارد.[۱۲]

مخالفان طب اسلامی

در مقابل موافقان طب اسلامی، گروهی دیگر هستند که دیدگاه انتقادی نسبت به آن دارند و بر این باور هستند که طب اسلامی وجود ندارد. ادعای مخالفان این است¬که دستورات اسلامی، دستوراتی کلی در جهت رعایت بهداشت و سلامت است و اثبات چیزی تحت عنوان طب اسلامی، مستلزم اعتبار از سوی شرع است که این کار ممکن نیست؛ زیرا چنین دستوراتی از قرآن نرسیده است.[۱۳]

علاوه بر این بیشتر روایاتی که از اهل بیت(ع) رسیده است از منابع غیرمعتبر همانند کتاب طب-الائمه نقل ‌شده؛ حتی اگر این روایات با سند صحیح باشند، بیشتر جنبه توصیه عملی و پیشگیری دارد تا جنبه دارویی.[۱۴]

از نظر مخالفان طب اسلامی بخش بزرگی از روایات طبی، ناظر به خواص خوراکی‌ها است و روایات درمانی آن هم ناظر به تشخیص طبی نیست؛ به عنوان نمونه، اگر امام(ع) تجویزی برای دل‌درد یک نفر داشتند، برای همان بیماری خاص بوده و نمی‌توان آن را برای عموم تجویز نمود. بر این اساس، روایات طبی مثل یک علم تجربی عمل نمی کنند. در حقیقت، دستوراتی درباره تمام دردها، درمان‌ها و داروها به نام طب اسلامی در روایات وجود ندارد. همچنین، مخالفان طب اسلامی مدعی هستند که طب اسلامی متّکی بر وحی نیست و این مسئله به وسیله برهان عقلی، شرعی و تجربه ثابت شده است.[۱۵]

منابع

ایکنا.

دانشنامه آزاد فارسی

دانشنامه حوزه

ویکی پدیا

ویکی پرسش

ویکی شیعه.

ویکی فقه.

ارجاعات