طالع بینی
طالع بینی؛ دانشی باستانی که به پیش بینی آینده بر اساس حرکات اجرام آسمانی می پردازد. طالع بینی را می توان زیرمجموعه ستاره بینی دانست که معمولاً با توجه به تطبیق وضعیت سماوی با تولد فرد مربوط می شود؛ ولی گاهی در طالع بینی از اعداد، اسامی، رنگ ( علاقه به رنگ خاص ) و امور دیگر نیز استفاده می شود. اما با این حال بعضی باور طالع را به ارواح اختصاص میدهند.
معنای طالع بینی
طالعبینی (به انگلیسی: Divination) پیشگویی آینده، از طریق مشاهده حرکات خورشید، ماه، سیارات و ستارگان است. علم اخترگویی یا طالعبینی -یعنی تعبیر و تفسیر آینده با توجه به وضعیت ستارگان- و علم اخترشناسی -یعنی پژوهش علمی ستارگان و علم کائنات-، نخست از سده هفدهم میلادی از یکدیگر جدا شدند. امروز طالع بینی یا ستاره خوانی مورد تأیید مجامع علمی نیست و بسیاری از مردم آن را خرافات و موهوم پرستی میدانند. جادو و طالعبینی چیزی جز پر کردن جیب سودجویان نیست[۱].مبانی طالع بینی جبرگرایی است که حتی منجر به پوچ گرایی میشود[۲].طالعبینی و کتابهای این حوزه، جزء موضوعاتی است که در سراسر جهان علاقهمندان زیادی دارد[۳]. بسياری از مطالبی كه در كتابهای طالعبينی مطرح میشود؛ مانند ويژگیهای سال تولد براساس احتمالاتی بهدست میآيد كه مطلقاً اصالت و قطعيت ندارد، لذا بههيچعنوان اعتبار و سنديت ندارند.[۴]از جهات مختلف، تودههای مردم و اغلب کمسواد جامعه به طالعبینی علاقه نشان میدهند، اما این مشکل نیست، ایراد کار آن جایی است که تحصیل کردههای جامعه گرفتار این مقولهها میشوند، در حالی که نمیدانند سازوکار علم چیست. اگر مردم و به ویژه تحصیل کردهها با تاریخ علم آشنا شوند، میتوان جلوی این بدفهمیها را گرفت[۵]. اکنون قشر تحصیل کرده گرفتار مسئله فال گیری و طالع بینی شده است، این مسئله نشان می دهد که تحصیلات مانع گرفتاری در خرافات نیست بلکه آنچه مهم است عقل و تدبیر است که متأسفانه برخی عقل را تعطیل کرده و خود را گرفتار طالع بینی کردهاند[۶].
تاریخچه طالع بینی
هزاران سال پیش آسمان شب برای مردم نسبت به امروز اهمیت بسیار بیشتری داشت. آنها نقوش درهم و برهم ستارگان را به عنوان تصویری از جهان زمینی میپنداشتند و نام اشیا، قهرمانان افسانهای و بیش از هر چیز جانوران مورد علاقه و احترام خود را به این نقوش آسمانی میدادند. آنها در گروه معینی از ستارگان درخشان نقش ثور (گاو)، حمل (بره)، حوت (ماهی) و جدی (بز) و بسیاری از صورتهای دیگر را میدیدند.علاوه بر آنها به فرایندهایی که در آسمان نقش میگرفتند، قبل از هر چیز توجه میکردند: آنها مشاهده میکردند که چگونه ماه بهطور منظم و به تناوب تغییر شکل میدهد. آنها این نکته را دریافتند که تعدادی از ستارههای درخشان متفاوت از اغلب ستارگان دیگر حرکت میکنند و آنها را ستارههای مهاجر یا سیارهها نامیدند؛ و آنها با اشتیاق میخواستند بدانند که این بازیهای آسمانی منحصربهفرد چه معنا و مفهومی برای آنها میتواند داشته باشد. ایشان بدین امر می اندیشیدند که آیا خورشید، ماه و سیارهها خدایانی هستند، که در ارتفاعی غیرقابل دسترس و بالاتر از همه چیز این سو و آن سو میرفتند؟ یا این که خدایان به این طریق خواستهها و اخطارهای خود را به آدمیان منتقل میکردند؟ بنابراین کم و بیش به این ترتیب بود که طالع بینی (اخترگویی یا تنجیم) به وجود آمد، علمی که در آن انسان بر اساس وضعیت ستارگان به ظاهر میتواند آینده را پیشگویی کند[۷].
تأثیرات طالع بینی
تمام تمدنهای بزرگ قدیمی در آسیا، آفریقا، آمریکا منجمهایی، اغلب از فرقه راهبان و عالمان، در دربار و بارگاه خود داشتند که بهطور مرتب فرایندهای آسمانی را مشاهده و نظاره میکردند، مشاهدات خود را در دفاتری ثبت میکردند و تلاش میکردند این فرایندها را تعبیر و تفسیر کنند. طالع بینان یا منجمان به پیشگویی سرنوشت شاهان یا قلمرو پادشاهی آنان میپرداختند. در همه جا حکمرانان تصمیمهای خود را با توجه به رای و نظر منجمان دربار خود اتخاذ میکردند. برای نمونه آنها مسائلی را ازقبیل این که چه موقع باید ازدواج کنند، یا به لشکرکشی و جنگ بپردازند یا به ساخت یک کشتی اقدام کنند، همیشه از منجمان خود میپرسیدند.از حدود دو هزار سال پیش ستاره خوانها یا طالع گویان به تعبیر و تفسیر آینده مردم عادی نیز پرداختند. آنها برای این کار آنچه را اصطلاح «طالع نما» نامیده میشود، و در آن وضعیت سیارهها در لحظه تولد شخص کشیده شدهاست، تهیه میکنند. یکی از طالع بینان معروف قدیمی «کلادیوس بطلمیوس» (تولد ۸۷، وفات ۱۶۸ میلادی) بود که در شهر اسکندریه (در مصر) زندگی میکرد، در سال ۱۵۰ میلادی آگاهیهای طالعشناسی آن زمان خود را در کتابش به نام «تترابیبلوس» گردآوری کرد و انتشار داد که طالع بینی یا اخترگویی یا ستاره خوانی امروز هنوز هم بر اساس و مبنای این کتاب قرار دارد.
طالع بینی در اسلام
فال گیری و طالع بینی تفکری وارداتی هستند و در اسلام هیچ جایگاهی ندارد[۸].بین استخاره و فال گرفتن وطالع بینی تفاوت بسیاری است[۹].در هیچ کدام از مذاهب اسلامی شیعه و سنی طالعبینی و فال گیری وجود ندارد و اساساً اینها در اسلام از مصادیق خرافات دانسته شده و در روایت های مختلف هم مردم به شدت از رفتن به سراغ این امور نفی شده اند[۱۰].
طالع بینی در روایات
براساس روایات، طالعبینی کاری حرام است و هیچگونه حقیقتی ندارد و سخن افرادی که از طریق طالعبینی و تعیین مسیر ستارهها درباره حوادث و پیشآمدهای آینده خبر میدهند و از نحسی یا سعادت کارها و اعمال از این طریق پیشگویی میکنند، نباید پیروی کرد؛ چون سخن آنها حقیقت ندارد.کار طالعبینی که توسط ستارهشناسان طالعبین انجام میشود، حرام است؛ اما مسائل دیگر نجومی از قبیل ستارهشناسی علمی که در مباحث علم نجوم، کیهانشناسی و ستارهشناسی علمی مطرح است، حرام نیست و به عنوان یک کار ارزشمند است. حدیثی از امام علی(ع) در نهجالبلاغه آمده: کسی به حضرت عرض کرد: در این هنگام روانه سفر و جنگ با خوارج مشو، که میترسم به پیروزی دست نیابی و این مطلب را من از طریق علم نجوم و طالعبینی به دست آوردهام. امیرالمؤمنان (علیهالسلام) در پاسخ فرمود: آیا گمان داری که تو ساعتی را نشان میدهی که هر کسی در آن سفر کند، بلا و بدی از او دور گردد و برحذر میداری از ساعتی که هر کسی در آن روانه شود، زیان و سختی او را فرا گیرد؟ کسی که این سخنان تو را باور کند، قرآن را تکذیب کرده است. ای مردم! از آموختن نجوم و طالعبینی بپرهیزید و آن را فرا نگیرید، مگر به اندازهای که در بیابان یا در دریا برای دانستن راهها و شناختن اوقات عبادت و تعیین قبله و مسیر راه کشتی و مانند آن از آن استفاده کنید[۱۱].
منابع
ارجاعات
- ↑ . کساد بازار رمالی با «توکل»/ دستهایی که در جستجوی روشنی به تاریکی میروند
- ↑ . طالعبینی؛ تفکری وارداتی و مبتنی بر جبر/ قشر تحصیلکرده گرفتار شده است
- ↑ . دلایل اقبال جامعه به شبهعلمی نظیر «طالعبینی»
- ↑ . محافل زنانه از مهمترين زمينههای نفوذ مدعيان عرفانهای دروغين است
- ↑ . دلایل اقبال جامعه به شبهعلمی نظیر «طالعبینی»
- ↑ . طالعبینی؛ تفکری وارداتی و مبتنی بر جبر/ قشر تحصیلکرده گرفتار شده است
- ↑ . ویکی پدیا
- ↑ . طالعبینی؛ تفکری وارداتی و مبتنی بر جبر/ قشر تحصیلکرده گرفتار شده است
- ↑ . تصور نادرست عموم در زمینه استخاره برای ازدواج
- ↑ . طالعبینی؛ تفکری وارداتی و مبتنی بر جبر/ قشر تحصیلکرده گرفتار شده است
- ↑ .نهج البلاغه ، خطبه 79