دین و اخلاق
دین و اخلاق؛ نوعی از گفتمان است که در مورد رابطه دین و اخلاق بحث میکند. البته، رابطه دین و اخلاق در جوامع دینی و غیر دینی متمایز است و تمایز آن در نحوه دخالت دین در اخلاق است؛ به گونه ای که در جوامع غیر دینی، نقش انسان و عقل در اخلاق پررنگ است و دین بدون نقش یا تأثیر کمی در چگونگی رفتار انسان با دیگران دارد و بایدها و نبایدها و سایر مسائل اخلاقی توسط انسان و به عنوان اخلاق شهروندی تعبیه شده است؛ اما در جوامع دینی، نقش دین پررنگ است و بایدها و نبایدهای اخلاقی توسط دین تعیین می شود؛ اما تمایز اخلاق در جوامع دینی و غیر دینی به نقش انسان یا دین ختم نمی شود؛ بلکه اهداف آن نیز متفاوت است، به این نحو که اخلاق در جوامع دینی، رنگ مادیات و غیرمعنوی به خود گرفته است و انسان بیشتر برای تکامل در دنیا و رشد در آن از بایدها و نبایدهای اخلاقی بهره می گیرد؛ درصورتی که هدف اخلاق در دین، رشد مادی و معنوی انسان و تکامل وی برای آماده شدن برای آخرت است. بخش مهمی از اخلاق دینی، مرتبط با اخلاق اسلامی است که بخش عمدهای از آن در قرآن کریم به صورت گزاره های اخلاقی بیان شده است و هدف آن نیز رشد و تعالی انسان برای رسیدن به کمال و قرب الهی می باشد. این گزاره های اخلاقی همان بایدهای و نبایدهای اخلاقی هستند که انسان باید در زندگی خانوادگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خود آن را رعایت نماید.
ماهیت رابطه دین و اخلاق
دین و اخلاق یکی از گفتمانهای اخلاق است که به تأثیر و رابطه اخلاق در دین میپردازد. به طور کلی اخلاق، نظاممند کردن، دفاع و توصیه مفاهیم رفتار درست و نادرست است تا انسان دارای «زندگی خوب»[۱] شوند؛ اما دست یابی به این زندگی خوب در جوامع دینی و غیردینی متمایز است.[۲] در جوامع دینی مبنای اخلاق، توحید، اعتقادات دینی و آموزههایی است که از جانب خدا برای هدایت بشر نازل شده است؛ چرا که انسان فطرت توحیدی دارد و باید بر مدار فطرت خود حرکت کند.[۳] درواقع، معتقدان به این دیدگاه، اخلاق دینی را نه تنها عاملی برای تفرقه نمی دانند؛ بلکه آن را پشتوانهای برای اخلاق جهانی و ارزشهای انسانی می دانند. علاوه بر این، اخلاق دینی به سمت قانون طبیعی و بشر است و به دلیل سازگاری نظریه قانون طبیعی با انسانیت، قدر مشترک بین همه فرهنگها و اعصار تاریخی است و به همین خاطر نه تنها دارای قدرت نفوذ و اقناع است بلکه قدرت ماندگاری در بین همه جوامع را دارد. همچنین، صورتبندی گزاره های اخلاق دینی به دنبال این است که به اقتضای خرد و با توجه به اوصاف خداوند و اغراض او، انتظار بشر از دین تنظیم شود. در این صورت، اخلاق مداری معادل دینداری در نظرگرفته میشود و هر چه انسان اخلاقیتر باشد، دیندارتر[۴] محسوب می شود؛ اما در جوامع غیر دینی یا سکولار مبنای اخلاق، دین نیست؛ بلکه منظور این است که مبنای اخلاق را قراردادهای انسانی تعیین میکنند؛ چرا که بر این باور هستند که در پرتو آنها، امور جامعه بهتر تدبیر میشود.[۵] در دوره مدرن که خدا و دین از عرصه زندگی اجتماعی حذف و به حوزه خصوصی تقلیل یافته است، کوشیده شده که در عرصه عمومی اخلاق جایگزین دین شود. درواقع، اخلاق در جوامع غیر دینی یا سکولار اخلاق اجتماعی و به عبارت بهتر اخلاق شهروندی ترجیح داده شده است تا اخلاق در خدمت زندگی اجتماعی بهتر و در سطح روابط اجتماعی انسانها با یکدیگر تعریف شود. البته، این اخلاق هیچ ارتباطی با خویشتن انسان نداشته و در حوزه تعالی و رشد معنوی و کمال انسان کارکردی ندارد؛ اما این جوامع در اجرای این اخلاق[۶]، موفق عمل کرده اند. فاصله گرفتن اخلاق از دین در مشکلات اخلاقی جوامع تاثیرگذار بوده است و علت بسیاری از بیاخلاقیها و یا برخی از آنها صرفاً، فاصله گرفتن از دین و نگاه توحیدی[۷] است؛ چرا که انسان دیندار دلایل انگیزاننده بیشتری برای اخلاقی زیستن دارد و همین میتواند باعث شود عملاً اخلاقیتر شود.[۸] بر این اساس، دین در حوزه تعلیم برخی مفاهیم اخلاقی، تعیین مصادیق آن و در دادن ضمانت اجرایی برای پیاده شدن آن مفاهیم در انسان، قطعا نقش اصلی دارد. دین پشتیبان و مبین مفاهیم اخلاقی و تقویت کننده وجدان اخلاقی در انسان است.البته، ناگفته نماند که انسانهایی هستند که دین ندارند، ولی چارچوبهای اخلاقی را با معیارهای مختلف رعایت میکنند و از آن سو، نیز دیندارانی هستند که با توجیهات مختلف مرزهای اخلاق را زیر پا میگذارند، پس، نمیتوان گفت که در معیار عمل، هر کسی که دین دارد، اخلاقی است. از این رو، در مقام جمع بندی و پذیرش اخلاق دینی میتوان گفت که در برخی از مفاهیم اخلاقی شاید عقل نتواند مستقل از دین آنها را درک کند. برای نمونه، وجدان اخلاقی و یا عقل میتواند این را درک کند که ظلم قبیح، عقل خوب و نیکوست و دروغ بد است، اما بسیاری از مفاهیم اخلاقی ابدا به این وضوح نیستند که بتوان اخلاق را بدون دین در نظر گرفت.
برای نمونه، زمانی که در مورد مصادیق اخلاقی تعارض ایجاد شود و فرد بین احترام گذاشتن به والدین در مقابل ظلم کردن والدین و سکوت کردن فرد در مقابل ظلم، دچار تعارض شود، عقل به صراحت نمیتواند حکم قطعی بدهد، اگرچه به طور کلی و به اجمال باید قبول کرد که عقل در حوزه اخلاق میتواند در خارج از چارچوب دین بعضی از مفاهیم و مصادیق اخلاقی را درک کند؛ اما اخلاق فرادینی یعنی یک نظام اخلاقی با همه لوازم یک نظام اخلاقی و به نظر نمیرسد که مستقل از دین به توان چنین نظام اخلاقی را بنا کرد.[۹]
علاوه بر این، هدف از اخلاق دینی، علاوه بر بهبود زندگی اجتماعی رشد و تعالی انسان نیز هست؛ زیرا در نگرش دینی، روابط انسان با همه چیز در این دنیا در نسبتی که انسان با خداوند دارد و به عبارت بهتر در نسبت با جهان آخرت و زندگی جاویدان تعریف میشود. در نگرش دینی انسان برای دستیابی به رستگاری جاویدان باید نفس خود را تهذیب کند و تعالی بخشد. این تهذیب و کمال البته بدون زیست اجتماعی انسان تأمین نمیشود. البته، آن چه در باره اخلاق دینی گفته شده، در مقام اثبات است و نه در مقام ثبوت. به بیان دیگر، آنچه واقعاً در جوامع دینی مطرح است، عموماً نسبتی با این تعریف از اخلاق دینی ندارد.[۱۰] علاوه بر این، رابطه دین و اخلاق، صرفا، رابطه در حد تئوری نیست؛ بلکه با نگاهی گذرا به سنتهای تاریخی حیات بشری، همسانی و اتحاد معیارها، الزامات و هنجارهای اخلاقی با دستورات دینی در بسیاری از ممالک مشهود است. تعابیر اخلاق اسلامی، یهودی، مسیحی، هندویی شاهدی بر تأیید رابطه اخلاق و دین است تا آنجا که گاهی پیوستگی عمیق میان این دو پدیده، محققان را از تفکیک تفکر اخلاقی از دیگر ابعاد حیات دینی غافل ساخته است. سابقه دیرینه این مباحث را میتوان در اندیشه های متفکران یونان و روم باستان؛ همچون سقراط و افلاطون، مبنی بر استقلالیت آن دو پدیده و همچنین تکامل آن نظریه در دوران معاصر، با تلاش ماکس و فروید و اعتقاد به عدم تناسب آنها و نیز گفتمان عدلیه و غیرعدلیه در زمینه حسن و قبح عقلی و شرعی افعال یافت. شاید این سابقه بدان جهت است که دین و اخلاق، از آغاز تکون انسان، او را همراهی کردهاند و دینداری و اخلاق مداری از فطرت و سرشت انسان آغاز شده است.[۱۱]
رابطه دین و اخلاق در قرآن
رابطه اخلاق و دین در قرآن، دارای شاخصه هایی است. یکی از شاخصه ها، فرادینی بودن اخلاق قرآن است که نژاد به نژاد، زمان به زمان و جغرافیا به جغرافیا تغییر نمیکند. برای نمونه، اخلاق انسان در مورد وفای به قراردادها متعلق به دین یا مذهب خاص و یا بی دینی فرد نیست؛ چرا که این مسئلهای واجب و لازم است.
حتی در مورد فضیلتهایی همانند احترام به مهمان در دین یا مذهب خاصی نیست و سیر کردن هر گرسنهای فضیلت محسوب میشود. یکی از دلایل فرا دینی بودن اخلاق در قرآن، مطابقت آن با عقل و خرد[۱۲] مستقل بشری است که همه افراد بدون تقید مذهب یا دینی آن را تأیید می-کنند.[۱۳]
یکی دیگر از شاخصه ها، تابع نبودن اخلاق براساس متغیرهای سیاسی و اجتماعی است. به همین دلیل، تحولات سیاسی و اجتماعی ملتها و فرهنگها، نژادها ملاک برتری نیست. چنانچه، ملاک برتری همان ارزش اخلاقی همانند تقوا[۱۴] است.[۱۵] شاخصه دیگر جهان شمولی بودن گزارههای اخلاقی در قرآن است؛ چرا که گزارههای اخلاقی در قرآن، ناظر به خوب و بد و یا شایست و ناشایست بودن است که ارادی و فطری است. همان گزارههایی که اساس و مبنای آنها شان عدالت به مثابه یک قاعده عام و جهانشمول میباشد. از این رو، همواره ارزشهای مستقل از دینی نیز می تواند آنها را مورد سنجش و محک قرار دهد. برای نمونه، خداوند از آن حیث که عادل و حکیم میباشد، نفس خود را ملزم ساخته است که بر خلاف ارزشهای اخلاقی عمل و یا حکم نکند. این امر به روشنی مورد تأیید قرآن است. قرآن همواره بر انطباق اراده و مشیت خداوند بر ارزشهای اخلاقی تأکید میکند و اساساً، این اصل را مبنای استدلال خود با مشرکان قرار میدهد. برای نمونه، در گزارههای اخلاقی قرآن در اثبات اینکه انسانها در روز قیامت براساس اعمالشان مورد باز خواست قرار میگیرند، به یک اصل اخلاقی استناد می کند که مورد پذیرش همه انسانها و هر عقل سلیمی میباشد. به بیان دیگر، امکان ندارد که خداوند متعال برخلاف این قاعده اخلاقی، جزای نیکی[۱۶] را بدی دهد. نمونه دیگر، عدالت و احسان[۱۷] به عنوان اصل جهان شمول و غیردینی است که در قرآن بر آن تأکید دارد که بدون دین نیز برای انسان قابل درک است و اگر ماهیت عدالت احسان و عدالت برای انسان قابل درک نبود، خداوند آن را مطرح نمیکرد و یا برای هریک از گزاره-های اخلاقی توضیحات بسیار می آورد؛ درصورتی که چنین چیزی در قرآن نیست.[۱۸] علاوه بر این، نشانه دیگر جهان شمولی این است که قرآن نظام اخلاقي پايه ريزي کرده است که به تمام ابعاد وجودي انسان توجه نموده و سعادت دنيوي و اخروي را در کنار هم براي فرد تامين مينمايد؛ در حالي که بنيان مکاتب ديگر ماديات و مسائل دنيوي است و تنها يک يا چند بعد از وجود انسان را مورد توجه قرار داده و اخلاق را در حوزههايي همانند قدرتگرايي، لذتگرايي و در نهايت، تنها به سعادت دنيوي محدود مي نمايند.[۱۹] نظام اخلاقی اسلام سرشار از فضایل و گزارههای اخلاقی است که فرد مسلمان به وسیله تطبیق عملی آنها، توانایی اکمال دین خویش، وگام برداشتن در مسیر اصلاح امور دنیا و آخرت خویش را کسب میکند.[۲۰] از این نظر، اخلاق اسلامی هرگز منافی بعد مادی نيست؛ بلكه به مسائل مادی سر و سامان میدهد كه چگونه از ماديات برای تعالی و رشد دنيوی و اخروی[۲۱] استفاده كند و برای این کار به تزکیه نفس[۲۲] توصیه می-کند.[۲۳]
منابع
ارجاعات
- ↑ .ویکی پدیا
- ↑ %D8%AF%DB%8C%D9%86 %D9%88 %D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82 . ویکی فقه
- ↑ . اخلاق؛ امری فرا دینی/ توجه به انسانیت، پاسداشت اخلاق است
- ↑ . باخوانی نسبت اخلاق و دین در جدیدترین اثر گنسلر؛ هنجارهای دینی، جای اخلاق را نمیگیرد
- ↑ . اخلاق؛ امری فرا دینی/ توجه به انسانیت، پاسداشت اخلاق است؛ باخوانی نسبت اخلاق و دین در جدیدترین اثر گنسلر؛ دین کانت مبتنی بر اخلاق است
- ↑ [اخلاق در سلسله علل احکام/ احکام و عقاید در خدمت اخلاق . اخلاق در سلسله علل احکام/ احکام و عقاید در خدمت اخلاق؛ فروکاهش ایمان به عقیده و اخلاق به شریعت؛ بدترین اتفاقات برای یک دین؛ اخلاق حد واسط علم و دین است]
- ↑ . خوب و بد را عقل تشخیص میدهد / دین برای رشد اخلاق آمده است
- ↑ . آیا وظایف اخلاقی مستقل از اراده خدا است
- ↑ . دین؛ پشتیبان و تقویتکننده وجدان اخلاقی در انسان است؛ کتاب «رابطه دین و اخلاق» به چاپ دوم رسید؛ بررسی گونههای وابستگی اخلاق به دین در کتاب «دین و اخلاق» جواد دانش
- ↑ [F:\قرآن پدیا\New folder\اخلاق در سلسله علل احکام\ احکام و عقاید در خدمت اخلاق . اخلاق در سلسله علل احکام/ احکام و عقاید در خدمت اخلاق؛ فروکاهش ایمان به عقیده و اخلاق به شریعت؛ بدترین اتفاقات برای یک دین؛ اخلاق حد واسط علم و دین است]
- ↑ .اسلام پدیا
- ↑ . دانشنامه پژوهه
- ↑ . اخلاقیات قرآن فرا دینی است / حق؛ محوریترین مفهوم اخلاقی در اسلام
- ↑ . یا أَیُّهَا النّاسُ إِنّا خَلَقناکُم مِن ذَکَرٍ وَأُنثى وَجَعَلناکُم شُعوبًا وَقَبائِلَ لِتَعارَفوا إِنَّ أَکرَمَکُم عِندَ اللَّهِ أَتقاکُم إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ؛ «اى مردم، «ما شما را از مرد و زنى آفريديم، و شما را ملّت ملّت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد. در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست. بىترديد، خداوند داناى آگاه است». (حجرات/13)
- ↑ . «اخلاق، دین طبیعی»؛ تلاشی برای پیوند اخلاق دینی و اخلاق جهانی است؛ ارتباط تحولات سیاسی و اجتماعی با دینداری و اخلاقمداری + فیلم؛ دائره المعارف اسلامی؛ دانشنامه پژوهه
- ↑ .هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ؛ «آیا جزای نیکی جز نیکی است؟» (رحمن/60)
- ↑ . إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِيتاءِ ذِي الْقُرْبى وَ يَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ؛ «در حقيقت، خدا به دادگرى و نيكوكارى و بخشش به خويشاوندان فرمان مىدهد و از كار زشت و ناپسند و ستم باز مىدارد. به شما اندرز مىدهد، باشد كه پند گيريد» (نحل/90)
- ↑ . اخلاق در سلسله علل احکام/ احکام و عقاید در خدمت اخلاق
- ↑ . ايمان پشتوانه اخلاق اسلامی است؛ اسلام دين اخلاق و خصوصيات نيك اجتماعی است
- ↑ . نظام اخلاقی اسلام سرشار از فضایل اخلاقی است
- ↑ . اخلاق اسلامی به مسائل مادی سر و سامان میدهد؛ امامت پدیا؛ ویکی شیعه؛ ویکی پدیا
- ↑ . قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها؛ «كه هر كس آن را پاك گردانيد، قطعاً رستگار شد» (شمس/9)
- ↑ .دانشنامه حوزه