حکمرانی اخلاقی

از قرآن پدیا

حکمرانی اخلاقی: رعایت موازین اخلاقی در سیاست. یکی از وجوه مهم تمایز نظام سیاسی دینی با نظام سیاسی غیردینی و سکولار اخلاق است تاجایی که می‌توان گفت کارآمدی نظام دینی به میزان اخلاق‌مداری آن است. آگاهی حکمران نسبت به مبانی اخلاقی، برهان‌پذیری مسئولان، اعتقاد به معاد و شفافیت از عوامل و ملزومات تحقق حکمرانی اخلاقی است و در مقابل، عدم شفافیت، رقابت مبتنی بر تنازع و بی‌توجهی به معیشت مردم از موانع تحقق این نوع حکمرانی به‌شمار می‌رود. برخی از اصول مهم اخلاق حکمرانی از دیگاه اسلام شامل مسئولیت‌پذیری، خدمتگزاری به مردم، امانتداری، مهرورزی و خوش‌رویی است. همچنین طبق آیات قرآن کریم، نرمی و مهربانی با مردم، گذشتن از خطاهای آنان و خیرخواهی، به مشارکت طلبیدن آنان برای اداره امور، تصمیم‌گیری قاطعانه پس از مشورت و شنیدن جمیع نظرات و در نهایت توکل بر خدا به منزله مؤلفه‌های اساسی اخلاق و منش سیاسی حاکمان در جامعه اسلامی هستند.

تعریف حکمرانی اخلاقی

حکمرانی اخلاقی به معنای آن است که سیاست، موازین اخلاقی را رعایت کند و در واقع ادب، آداب و قواعد اخلاقی است که حکمران باید به آن پایبند باشد. اساسا نوع حکمرانی در یک جامعه اسلامی و دینی باید اخلاقی باشد.[۱] به بیان دیگر حکمرانی اخلاقی به معنای حاکمیت اخلاق در مناسبات و تعاملات سیاسی و اجتماعی و رعایت الزامات اخلاقی در مسائل معطوف به قدرت در بین مسئولان و حکمرانان از جمله در تصمیم‌سازی‌ها، فعالیت‌ها و رقابت‌های سیاسی است.[۲]

ضرورت حکمرانی اخلاقی

حکمرانی اخلاق و آدابی دارد که از آن به عنوان اخلاق حکمرانی تعبیر می‌شود که در حقیقت بیانگر شاخص‌ها و اصول حکمرانی است که این شاخص‌ها در حکمرانی دینی و غیر دینی غالباً مشترکند اما در عین حال حکمرانی دینی شاخص‌های متفاوت و مخصوص به خود نیز دارد که این از جهت اهمیت مؤلفه اخلاق در حکمرانی دینی است لذا می‌توان گفت اخلاق حکمرانی در حکومت دینی ایجاب می‌کند که حکمرانی به سمت اخلاقی‌تر شدن حرکت کند.[۳] از آن‌جایی که فلسفه دین، اخلاق است و هدف بعثت پیامبر(ص) نیز اتمام مکارم اخلاقی بیان شده، لذا اگر اخلاق نباشد یک نظام سیاسی دینی هیچ تفاوتی با یک نظام سیاسی غیردینی و سکولار ندارد. حتی بالاتر می‌توان گفت کارآمدی نظام دینی به میزان اخلاق‌مداری آن است و روح اخلاق هم خیرخواهی و غیرخواهی است و هرجا خودخواهی و بدخواهی شکل بگیرد بداخلاقی‌ها نیز شکل می‌گیرد.[۴]

جایگاه اخلاق در حکمرانی دینی

در روایتی مشهور و منسوب به پیامبر اکرم(ص)، ایشان می‌فرمایند: «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»؛ اخلاق دارای ابعاد فردی، اجتماعی و سیاسی و به تعبیری حکومتی است لذا نباید این سخن پیامبر اکرم(ص) را تنها در یک محدوده ضیق تعریف کرد که تصور شود منظور از اخلاق برخی فضیلت‌های فردی مانند تواضع، احسان به پدر و مادر و ... است. برداشت دیگر از روایت «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» این است که جامعه بشری در نهایت باید به جایی برسد که به وسیله اخلاق اداره شود نه با قانون، حقوق و تعریف مصادیق جرم و امثال این مقولات. اگر جامعه بشری نیازمند آن است که با این مفاهیم اداره شود به دلیل همین درهم ریختگی اخلاقی بشر و تجاوز به حقوق دیگران است.[۵]

مبانی حکمرانی اخلاقی

حکمرانی اخلاقی در واقع مهار حاکمان از منظر اخلاقی است که شرط اول حاکم اسلامی است لذا در حکمرانی اخلاقی، دو مفهوم برجسته وجود دارد که عبارتند از؛ اخلاق و عدالت. اخلاق به لحاظ فردی باید در جان و روح حاکمان وجود داشته و به ملکه آن‌ها تبدیل شده باشد تا انسان بدون نیاز به تفکر و تأمل، اقدام نیک و شایسته را انجام دهد. عنصر دوم و بنیادی حکمرانی اخلاقی، عدالت است. اخلاق و عدالت شانه به شانه همدیگر در مسیر تکامل انسان‌ها ایفای نقش می‌کنند اما اهمیت عدالت در این است که از اخلاق بدون عدالت نمی‌توان سخن گفت و اگر حاکمی عادل نباشد هسته سخت اخلاق را از دست داده و حکمرانی اخلاقی او زیر سؤال می‌رود.[۶]

تحقق حکمرانی اخلاقی

برخی از ملزومات تحقق حکمرانی اخلاقی عبارت است از: آگاهی حکمرانان نسبت به مبانی اخلاقی: حرکت در جهت حکمرانی مطلوب مبتنی بر اخلاق و دین مستلزم آن است که فرد منتخب مردم به این مبانی آگاه بوده و به آن هم پایبند باشد.[۷]

برهان‌پذیری مسئولان: در حکمرانی و نظام اخلاقی، سیاستمداران در مناظرات، به دنبال آن نیستند که با هر روشی طرف مقابل منکوب شود و نقاط ضعف رقیب برای تخریب و تضعیف او بررسی ‌شود. بلکه هدف از مناظره روشن شدن حقیقت است. از این‌رو برای تحقق حکمرانی اخلاقی، مسئولان باید حق‌مدار بوده و برهان‌پذیری را تمرین کنند.[۸]

اعتقاد به معاد: اخلاق، قانون و رفتار نیازمند ضمانت اجرایی است و این ضمانت اجرایی عقیده افراد است. اعتقاد است که به اخلاق جهت می دهد و اخلاق هم به رفتار جهت می‌دهد و آن عقیده‌ای که باعث می‌شود اخلاق فردی، سیاسی و اجتماعی رعایت شود اعتقاد به معاد است. اعتقاد به معاد می‌تواند از بسیاری از بداخلاقی‌ها و بدرفتاری‌های سیاسی جلوگیری کند.[۹] قانون‌مداری: الزام اصلی اداره کشور و گام اول برای حرکت به سمت اخلاق‌مدار شدن کشورداری، قانونمداری و توسعه و تقویت حاکمیت قانون در کشور است.[۱۰] شفافیت: شفافیت و شفاف‌سازی از نشانه‌های حکمرانی اخلاقی و پایبندی حاکمان به اخلاق بوده و موضوعاتی هستند که به هیچ وجه جنبه محرمانگی ندارد.[۱۱]

موانع تحقق حکمرانی اخلاقی

در مقابل عوامل تحقق حکمرانی اخلاقی، موارد زیر به عنوان موانع تحقق آن شناخته می‌شوند: عدم شفافیت: تبدیل غیرمحرمانه‌ها به محرمانه یا افشای محرمانه‌ها برای تخریب دیگری و نیز تحریف حقیقت از مصادیق ضعف اخلاق در حکمرانی است.[۱۲] رقابت مبتنی بر تنازع: ریشه اصلی ضعف حکمرانی اخلاقی و بداخلاقی‌های سیاسی در ناکارآمدی است و تشکل‌ها و جناح‌های سیاسی به جای اصلاح خود و تقویت کارآمدی، به تخریب همدیگر و تنازع روی می‌آورند. در رقابت مبتنی بر تنازع چیزی جز توهین، تحقیر، تهدید، تخریب و پرونده‌سازی و در مجموع رفتار غیراخلاقی و ضداخلاقی وجود ندارد.[۱۳] بی‌توجهی به معیشت مردم: یکی از نشانه‌های عدم حکمرانی اخلاقی این است که دولت به واسطه مشکلات اقتصادی و عدم توانایی در تأمین اعتبارات و هزینه‌ها، به گونه‌ای عمل ‌کند که بیشتر به مردم و معیشت مردم ضربه وارد ‌شود.[۱۴]

اصول اخلاق حکمرانی از منظر اسلام

برخی از اصول مهم اخلاق حکمرانی از دیدگاه اسلام که دربردارندۀ اساسی‌ترین شاخصه‌های حکومتداری بر پایۀ اخلاق است، در ذیل آورده شده است: 1.مسئولیت‌پذیری همراه با اخلاق: امام علی(ع) می‌فرمایند: «اِتَّقُوا اللّهَ في عِبادِهِ و بِلادِهِ فإنّكُم مَسؤولُونَ حتّى عنِ البِقاعِ و البَهائمِ؛ در همه عرصه‌ها باید خود را مسئول بدانید حتی نسبت به ساختمان‌ها و حیوانات» همچنین در نامه‌ای به محمدبن ابی بکر مطرح می‌کنند: «فَاخْفِضْ لَهُمْ جَنَاحَكَ، وَ أَلِنْ لَهُمْ جَانِبَكَ، وَ ابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَكَ؛ جناب محمد بن ابی بکر، شما که در آنجا استاندار شده‌ای، سعی کن با خفض جناح با مردم برخورد کنی اخلاق را در رأس قرار دهی و با روی گشاده با مردم برخورد کنی.» 2. خدمتگزاری به مردم: در روایتی از امام صادق آمده است: «مَا امَنَ بِاللهِ وَ لاَ بِمُحَمَّدٍ وَلاَ بِعَلِّی مَن اِذا اَتاهُ اَخُوهُ المُؤمِنُ فی حاجَه لَم یضحَک فِی وَجهِهِ فَاِن کَانَت حَاجَتُهُ عِندَهُ سارَعَ اِلی قَضائِها وَ اِنْ لَمْ یَکُنْ عِنْدَهُ تَکَّلَّفَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِهِ حَتّی یَقْضِیَها لَهُ؛ به خدا، محمد و علی ایمان نیاورده است کسی که در هنگام نیاز برادر مؤمنش با خوشرویی با او برخورد نکند؛ پس اگر توان دارد احتیاج او را شخصاً برطرف نماید و اگر قادر نیست با کمک دیگری مشکل او را حل کند.» 3. امانتداری: حضرت علی(ع) در نامه‌ای به اشعث بن قيس، عامل خود در آذربايجان نوشته است: «وَ إِنَّ عَمَلَكَ لَيْسَ لَكَ بِطُعْمَةٍ وَ لَكِنَّهُ فِي عُنُقِكَ أَمَانَةٌ؛ حوزه فرمانرواييت طعمه تو نيست، بلكه امانتى است بر گردن تو.» 4. انضباط کاری، سامان‌پذیری، آراستگی، نظم و ترتیب: امیرمؤمنان در نامه‌ای به مالک‌اشتر آورده‌اند: «وَأَمْضِ لِکُلِّ يَوْم عَمَلَهُ، فَإِنَّ لِکُلِّ يَوْم مَا فِيهِ؛ کار هر روز را در همان روز به انجام رسان، زيرا هر روز را كارى است خاص خود.» درست است که بعضی از کارها باید فوری و آنی انجام شود مثل بحران‌ها و حوادث اما این بحث دیگری است. 5. پیگیری: امام علی فرمودند: «ثمَّ أُمُورٌ مِنْ أُمُورِکَ لاَ بُدَّ لَکَ مِنْ مُبَاشَرَتِهَا، مِنْهَا إِجَابَةُ عُمَّالِکَ؛ سپس كارهايى است كه بايد خود به انجام دادنشان پردازى. از آن جمله، پاسخ دادن است به كارگزاران در جايى كه دبيرانت درمانده شوند.» 6. نظارت و بازرسی: همان گونه که امام علی(ع) خطاب به مالک‌اشتر فرمودند: «ثمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ، وَابْعَثِ الْعُيُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَالْوَفَاءِ عَلَيْهِمْ، پس در كارهايشان تفقد كن و كاوش نماى و جاسوسانى از مردم راستگوى و وفادار به خود بر آنان بگمار.» 7. مهرورزی: امام علی(ع) در فرمان استاندارى مصر به مالک‌اشتر آورده‌اند: «وأشعِرْ قَلبَكَ الرَّحمَةَ لِلرَّعِيَّةِ، والمحبَّة لَهُم، واللُّطفَ بهِم؛ دل خود را آكنده از مهر و محبت و لطف نسبت به مردم گردان.» 8. خوش‌رویی و رفق ورزی: امام علی در وصیتی به ابن عباس، هنگامى كه او را در بصره جانشين خود ساخت، فرمودند: «سَعِ النَّاسَ بِوَجْهِكَ وَ مَجْلِسِكَ وَ حُكْمِكَ؛ وَ إِيَّاكَ وَ الْغَضَبَ، فَإِنَّهُ طَيْرَةٌ مِنَ الشَّيْطَانِ؛ با مردم گشاده رو باش، آن گاه كه به مجلست در آيند و آن گاه كه در باره آنها حكمى كنى. از خشم بپرهيز كه خشم نشان سبک مغزى از سوى شيطان است». امروز یکی از نکاتی که وجود دارد این است که مردم از طرف بعضی از عمال حکومتی بدون محابا در بعضی از عرصه‌ها تحت فشار قرار می‌گیرند لذا باید تلاش شود تا فاصله‌ طبقاتی و اجتماعی در جامعه زیاد نشود. 9. بردباری: به نحوی که امام علی(ع) فرمودند: «وَاصْبِرُوا لِحَوائجِهِم، سعی کنید با حوائج مردم صبورانه برخورد کنید» 10. نفی خودکامگی و استبداد: در فرازی از نامه امام علی(ع) خطاب به مالک‌اشتر آمده است: «وَلا تَقُولَنَّ: اِنّی مُؤَمَّرٌ آمُرُ فَاُطاعُ، فَاِنَّ ذلِکَ اِدْغالٌ فِی الْقَلْبِ، وَ مَنْهَکَةٌ لِلدّینِ، وَ تَقَرُّبٌ مِنَ الْغِیَرِ. به مردم مگو: به من فرمان دادم، من نیز فرمان می‌دهم، پس باید اطاعت شود! اینگونه خود بزرگ بینی، دل را فاسد می‌کند و دین را پژمرده و زوال نعمت‌ها است.»[۱۵]

مولفه‌های اخلاق حاکمان در جامعه اسلامی

یکی از آیاتی که ویژگی‌ها و خصوصیت پیامبر(ص) را به عنوان رهبر جامعه اسلامی در رابطه با مردم بیان کرده آیه ۱۵۹ سوره آل عمران است که خدواند در آن می‌فرماید: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ»[۱۶] این آیه برای پیامبر(ص) به عنوان حکمران یکی از ویژگی‌های برجسته اخلاقی یعنی نرمخویی را بیان کرده است. پس طبق نظر اسلام، حکمرانی ارتباط توأم با مهربانی بین افراد و حتی ساختارها است.[۱۷] این آیه از منظر بیان والاترین الگوی اخلاق حکمرانی، نرمی و مهربانی با مردم، گذشتن از خطاهای آنان و خیرخواهی، به مشارکت طلبیدن آنان برای اداره امور، تصمیم‌گیری قاطعانه پس از مشورت و شنیدن جمیع نظرات و در نهایت توکل بر خدا را به منزله مؤلفه‌های اساسی اخلاق و منش سیاسی حاکمان در جامعه اسلامی معرفی می‌کند. البته امروزه در جامعه نیز این مؤلفه‌ها در قالب عبارتی همچون رابطه مسئولان با مردم، سعه‌صدر و انعطاف‌پذیری مسئولان و نظرسنجی از جامعه بیان می‌شود که برگرفته از همان اصول کلان اشاره شده در این آیه است. یکی از صفات مهم در آيه فوق برای رهبران جامعه، گذشت، نرمش و انعطاف در برابر كسانى است كه تخلفى از آنها سرزده و بعدا پشيمان شده‌اند، زیرا شخصى كه در مقام رهبرى قرار گرفته اگر فاقد صفات مذکور باشد، به زودى در برنامه‌هاى خود با شكست مواجه خواهد شد و مردم از دور او پراكنده مى‌شوند و از وظيفه رهبرى باز مى‌ماند. بعد از فرمان عفو عمومى، براى زنده كردن شخصيت آنها و تجديد حيات فكرى و روحى آنان دستور مى‌دهد كه: (در كارها با آنها مشورت كن و رأى و نظر آنها را بخواه) البته مورد مشورت، تنها طرز اجراى دستورات و نحوه پياده كردن احكام الهى است و به عبارت ديگر پيامبر(ص) در قانونگذارى، هيچ وقت مشورت نمى‌كرد.[۱۸] انجام مدریت درست به معنای درک مفهوم مسئولیت، هدایت و خدمت است. رفتارهای اخلاقی نامزدها باید مسئولیتی، مشارکتی، هدایتی و خدمتی باشد. در مفهوم حکومت در سیره حضرت امیر(ع) علاوه بر موارد بیان شده محبت به مردم به ویژه محرومان نیز جایگاه ویژه‌ای دارد. همچنین داشتن انصاف، عدالت، درایت، قدرت، سلامت روحی و روانی، صداقت و معرفت از دیگر شاخصه‌هایی که در حکمرانی باید رعایت شود. انحصارطلبی، دنیازدگی، فریب‌کاری، سرکشی، تندی، استبداد، خودکامگی و خردگریزی از جمله عوامل دور شدن نامزدها از اخلاق دینی از منظر امام علی(ع) است.[۱۹]

حکمرانی اخلاقی در سیرۀ پیامبر اکرم

معلم پیامبر گرامی اسلام(ص) ذات حضرت احدیت است. در کتب اخلاق، حدود ۱۲ مورد از نصایح و فرمان‌های پروردگار ذکر شده که پیامبر(ص)‌ باید این موارد را رعایت کند که از جمله آن‌ها توجه به حقوق مردم و رأفت نسبت به آن‌هاست. پیامبر اسلام(ص) با مردم با محبت و رأفت رفتار می‌کرد و تا جایی که امکان داشت از اشتباهات مردم چشم‌پوشی می‌کرد مگر اینکه خطای فاحشی رخ داده باشد. خداوند بالاترین صفت پیامبر(ص) را «خُلُق عظیم» بیان فرموده است. عظیم دال بر کثرت است و بیانگر اخلاق و منش بسیار بزرگ پیامبر (ص) است و این اخلاق حسنه فراگیر و شامل همه ابعاد زندگی بود. همچنین پیامبر(ص) هدف از بعثت خود را کامل کردن مکارم اخلاقی بیان می‌فرمایند و مکارم اخلاقی بالاتر از اخلاق حسنه است. نکته مهم این است که اخلاق‌مداری ایشان فقط در عرصه فردی نبود و در مدیریت پیامبر(ص) نیز کاملاً مشهود بود و این از طریق ارزش قائل شدن برای آحاد جامعه اسلامی، برجسته‌کردن ویژگی‌های مثبت افراد و توجه به کرامت آنها به منصه ظهور می‌رسید و همین باعث جذب مردم به ایشان می‌شد. به همین دلیل همواره پیامبر(ص) توصیه می‌فرمودند کسی علیه یاران من خبر بدی نیاورد تا این درس را به مسلمانان بدهند که از گمان بد بردن به همدیگر پرهیز کنند و کارهای همدیگر را حمل بر صحت بگذارند و خطاها را در خفا به خود فرد گوشزد می‌فرمودند. یکی از اقدامات مهم مدیریتی پیامبر(ص) در مدینه تقسیم کارها بین همه مسلمانان بود و ایشان به مثابه یک فرمانده کل، جامعه را رهبری می‌کرد اما با سپردن کارها به مردم، آنها را به صحنه می‌آورد و جلب مشارکت می‌کرد. بنابراین پیامبر(ص) با گفتار و کردار خود به گونه‌ای عمل کرد که مردم ایشان را الگو قرار دادند و خداوند هم در قرآن پیامبر(ص) را «اسوه حسنه» خطاب کرد. مهم‌ترین دلیلی که موجب شد پیامبر(ص) به مقام اسوه حسنه برسند این بود که مدیریت ایشان عملی بود نه شعاری و لفظی؛ یعنی پیامبر(ص) تا زمانی که خودشان عمل نمی‌کردند افراد را دعوت و توصیه به عمل نمی‌کردند. این روش مدیریتی اخلاقی، صادقانه و عادلانه پیامبر(ص) موجب شده بود که جامعه از ایشان تبعیت کنند. در واقع مدیریت پیامبر(ص) بر مبنای «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم» و اصالت عمل درست و ارجحیت آن بر گفتار و شعار درست بود.[۲۰]

نتایج حکمرانی اخلاقی

با حاکمیت اخلاق در سیاست (برای نمونه در جریان انتخابات به وسیلۀ مثبت کردن رفتارها و رقابت‌های سیاسی و کم رنگ کردن فضای تهمت‌پراکنی و بدخواهی)، سیاست به عرصه بروز توانمندی جناح‌های سیاسی بدل شده و این جناح‌ها با تکیه بر عوامل ایجابی نسبت به عوامل سلبی، فرصت انتخاب صحیح را برای جامعه فراهم کرده و همه اینها به تقویت کارآمدی منجر می‌شود. در چنین فضایی حتی جریانی که شکست خورده در حقیقت برنده شده زیرا قوی‌تر شده است و اینها همه از ثمرات اخلاق‌مداری است.[۲۱]

نقش اخلاق حکمرانی در جامعه

نقش اخلاق سیاسی و حکمرانی و اخلاق مدیران در ارتقای اعتماد عمومی بسیار سرنوشت‌ساز است. اعتمادآفرینی اخلاق فراتر از قوانین است. اعتماد مردم دستاورد عمق تعهدات عملی مسئولان به اصول اخلاقی و قواعد حکمرانی است.[۲۲]

منابع

ایکنا

ارجاعات

  1. کاهش فاصله مسئولان با مردم، گام نخست حرکت به سمت حکمرانی اخلاقی
  2. حاکمیت آسیب‌شناسی بداخلاقی‌های سیاسی را در دستور کار قرار دهد / امکان عقلی و وقوعی حکمرانی اخلاقی
  3. کاهش فاصله مسئولان با مردم، گام نخست حرکت به سمت حکمرانی اخلاقی
  4. ناکارآمدی ریشه اصلی ضعف در حکمرانی اخلاقی است / جایگاه اخلاق در نظام‌های ایدئولوژیک و غیرایدئولوژیک
  5. تمرین برهان‌پذیری در میان مسئولان گام اول تحقق حکمرانی اخلاقی است
  6. بیانیه گام دوم سند راهبردی تحقق حکمرانی اخلاقی؛ چالش‌های پیش رو در دهه پنجم انقلاب
  7. رئیس‌جمهور منتخب قادر به تحقق حکمرانی اخلاقی است
  8. تمرین برهان‌پذیری در میان مسئولان گام اول تحقق حکمرانی اخلاقی است
  9. بداخلاقی سیاسی مسئولان ناشی از کمرنگ شدن اعتقاد به معاد است
  10. قانون‌گرایی گام اول حرکت به سمت حکمرانی اخلاقی است
  11. تمرین برهان‌پذیری در میان مسئولان گام اول تحقق حکمرانی اخلاقی است
  12. همان
  13. ناکارآمدی ریشه اصلی ضعف در حکمرانی اخلاقی است / جایگاه اخلاق در نظام‌های ایدئولوژیک و غیرایدئولوژیک
  14. کاهش فاصله مسئولان با مردم، گام نخست حرکت به سمت حکمرانی اخلاقی
  15. 10 اصل اخلاق حکمرانی از منظر اسلام
  16. پس به [بركت‌] رحمت الهى، با آنان نرمخو [و پُرمِهر] شدى، و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پيرامون تو پراكنده مى‌شدند. پس، از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه، و در كار[ها] با آنان مشورت كن، و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن، زيرا خداوند توكل‌كنندگان را دوست مى‌دارد.»
  17. عزتمندی و تعالی‌بخشی شاخصه‌های حکمرانی از نگاه نهج‌البلاغه است
  18. رابطه پیامبر(ص) با مردم؛ بهترین الگوی اخلاق حکمرانی
  19. تولید محتوا؛ رمز توسعه اخلاق در نظام سیاسی / الگوهای اسلامی در قالب سازه‌انگاری معرفی شوند
  20. تطبیق گفتار و رفتار؛ مهم‌ترین درس سیره مدیریت اخلاقی پیامبر(ص) برای مسئولان
  21. ناکارآمدی ریشه اصلی ضعف در حکمرانی اخلاقی است / جایگاه اخلاق در نظام‌های ایدئولوژیک و غیرایدئولوژیک
  22. اعتماد عمومی نتیجه تعهد عملی مسئولان به اصول اخلاقی و قواعد حکمرانی است