حنیف
حنیف؛ مفهومی قرآنی که برای پیروان آئین ابراهیم به کار رفته است.
حنیف در قرآن
از دوازده باری که کلمه حنیف دو بار به صورت حنفاء در قرآن کریم به کار رفته است چنین بر می آید که مراد از آن توحید فطری و روش و نگرش انبیای الهی مخصوصاً حضرت ابراهیم (ع) بوده است و به نوعی نقطه مقابل شرک و مشرکان شمرده می شود. از آیه ۷۹ سوره انعام و ۳۰ سوره روم و آیات دیگر بر می آید که بین حنیفیت و فطرت یعنی نگرش پاک و بی آلایش و گرایش غریزی و فطری نسبت به آفریدگار جهان پیوندی هست. همچنین بارها حضرت ابراهیم (ع) «حنیف» شمرده شده است (بقره، ۱۳۵؛ آل عمران ۹۵؛ نساء، ۱۲۵; انعام، ؛۱۶۱ نحل، ۱۲۰، ۱۲۳) نیز از آیه ۱۳۵ بقره و ۶۷ آل عمران دو نکته استنباط میشود.
الف) حنیفیت نه یهودیت است و نه مسیحیت
ب) با مسلم بودن در معنای قبل از «اسلامی» آن مترادف است.
حنیف در لغت
ابن منظور می نویسد بت پرستان عرب جاهلی هم خود را حنیف یعنی پیرو دین ابراهیم (ع) میدانستند. همچنین در جاهلیت به کسی که به دو سنت از دین ابراهیم (ع) یعنی ختنه و حج عمل میکرد حنیف می گفتند و چون اسلام آمد مسلمانان را حنیف گفتند.
حنیفیت که لغتاً به معنای کجی و میل است، مخصوصاً یعنی گرایش از هر نوع باطل به حق به اسلام نیز اطلاق شده است. چنانکه در حدیث نبوی آمده است: «أَحَبُّ الاديان إلى الله الحنيف السمحة» (السان العرب) همچنین این حدیث هم نقل شده است که «بعثتُ بالحنيفية السَّمْحَةِ السَّهْلة» ( تاريخ قرآن، رامیار، 0۳۷ که از طبقات ابن سعد و احمد بن حنبل نقل میکند) در همین زمینه قابل توجه است که گفته اند ابن مسعود آیه نوزدهم سورة آل عمران: «إِنَّ الدِّين عند الله الاسلام» را به صورت «إِنَّ الدِّين عند الله الحنيفية» قرائت می کرده است ( موادی برای تاریخ متن قرآن» (به انگلیسی)، آرتور جفری ۳۲؛ تاریخ قرآن، رامیار،۳۹). زمخشری حنیف را گراینده از هر دین باطل به دین حق معنی میکند. از محققان جدید، بعضی آن را غیر عربی و نولدکه آن را سریانی می داند. آرتور جفری می نویسد این کلمه در اغلب شعرهای عربی مقارن صدر اسلام به معنای «مسلم» به کار رفته است. در معدودی از شعرهای پیش از اسلام به معنای مشرک.
معنای حنیف از منظر مستشرقان
مونتگمری وات هم مانند نولدکه احتمال سریانی بودن این کلمه را میدهد. دکتر عباس زریاب بر آن است. که برای استنباط معنای آن قرآن کریم کافی است و احتیاجی به یافتن معانی دیگر و وجه اشتقاق آن و اشتقاق آن از زبانهای دیگر مانند سریانی و حبشی نیست ( سیره رسول الله ، ۱۸۰). همو می نویسد سیره نویسان مانند ابن هشام و دیگران اشاره کرده اند که پیش از بعثت حضرت رسول (ص)، تنی چند از قریش به نامهای ورقة بن نوفل و عبيد الله بن جحش و عثمان بن حویرث و زید بن عمرو بن نفیل از پرستش بتها دوری جستند و در طلب دینی حنیف که دین ابراهیم باشد برآمدند؛ این اشخاص را حنفاء (جمع حنیف) خوانده اند (پیشین،۷۹). و می افزاید حنیف کسی بوده است که از عبادت اصنام و هر چه مربوط به ایشان است پرهیز می جسته است و در ذهن و حافظه قریش و مردم مکه بوده است که ابراهیم (ع) جد ایشان دین حنیف داشته و از بتها بیزار بوده است. البته دین ابراهیم (ع) جد عرب و بانی کعبه که دین توحید بود، به تدریج در مکه منسوخ شده و برافتاده بود. اما چیزی از آن در ضمیر مردم مانده بود و آن اینکه ابراهیم (ع) مسلم و حنیف بوده و مشرک نبوده است. بعضی از اهل تفکر و منطق در مکه گاهی که در اخلاق و عادات زشت هموطنان خود تأمل میکردند و عمل لغو پرستش بتها را می دیدند وجدانشان بیدار میشد و به یاد ابراهیم و یگانه پرستی او و حنیفیت بودن او می افتادند و از پرستش بتها کناره گیری می کردند. همین عده بودند که «حنفا» خوانده می شدند (سیره رسول الله،۸۱-۸۰) و مونتگمری وات اسلامشناس نامدار و معاصر اسکاتلندی مقاله پرباری تحت عنوان «حنیف» در دایره المعارف اسلام، ۱۶۵/۳) نوشته است و سیر تحول معنایی این کلمه را در قرآن و نیز منابع قبل و بعد همچنین کاربرد آن را در مسیحیت به تفصیل بررسی کرده است. آخرین بخش آن مقاله که عنوان فرعی آن ما حصل است چنین است: «مفهوم اسلامی حنیف و حنیفیت منحصراً از قرآن کریم اخذ و استنباط شده است. کلمه «حنیف» مستقل از قرآن هم چه نزد عربهای عصر جاهلی و چه نزد مسیحیان به کار رفته و معنای آن «مشرک» است. بنابراین جست و جوی جنبشهای دینی یا عرفانی یا افرادی که این اسم در عصر پیش از اسلام قابل اطلاق به آنان باشد، بیهوده است. البته چنین جنبش و چنین افرادی به نحوی وجود تاریخی داشته است. ولی کسی را به ضرس قاطع حنیف نامیدن به معنای اسلامی کلمه کار متکلمان و مدافعه گران مسلمان بعدی است یا کسانی است که نظیر ثابت بن قرة متعهد به اسلام بوده اند، ولذا از نظر تحقیق تاریخی فاقد ارزش است».
منابع
این مدخل برگرفته از دایرة المعارف تشیع است و مقاله آن هنوز به طور کامل تدوین نیافته است.