حقوق زن
حقوق زن؛ به حقوق عمومی و خصوصی زنان گفته می شود که زنان به واسطه آنها از امتیازات و مزایایی برخوردار می شوند و افراد یا کل جامعه ملزم به رسمیت شناختن و رعایت آن هستند. برخی از این حقوق عمومی همانند حقوق بشری و حقوق سیاسی و اجتماعی هستند و برخی دیگر از حقوق ارث، حقوق زناشویی، حقوق اقتصادی از موارد حقوق خصوصی به شمار می آید.
آشنایی با حقوق زن
حقوق زن به حقوق انسانی و فقهی گفته می شود که به واسطه آن امتیازاتی برای زنان در خانواده و جامعه در نظر گرفته می شود. این حقوق شامل حقوق عمومی همانند حقوق بشری و حقوق سیاسی و اجتماعی و حقوق خصوصی همانند حقوق خانوادگی، زناشویی و اقتصادی است.[۱]
ماهیت حقوق زن در قرآن
حقوق زن در قرآن به مجموعه حقوقی گفته می شودکه زنان طبق آن در بخش های مختلف جامعه از مزایا و امکانات برخوردار می شوند و افراد نیز باید آن را در قبال زن رعایت کنند. این حقوق با توجه به دوره مکه و مدینه متمایز بوده است و طبق آیات مکی به دلیل نبود تسلط کامل اسلام بر اعراب و شرایط سخت، زنان از حقوق کمی برخوردار بودند و یا اینکه حقوق به صورت رسمی و جزئی بیان نشده بود. از این رو، خطاب به زنان نیز کلی بوده است و تنها به عنوان همسر انبیاء و یا همسر فرعون و عزیر مصر از آنها یاد شده است؛ اما در آیات مدنی به دلیل تشکیل حکومت اسلامی و تشریح حقوق زن به صورت جزیی، حقوق زناشویی، خانوادگی، ارث، اقتصادی و حقوق سیاسی و عمومی بیان شده است.[۲]
ماهیت حقوق بشری زن در قرآن
حقوق انسانی زن همانند حقوق مرد در قرآن بیان شده است؛ چرا که زن[۳] و مرد هر دو از یک نفس و روح هستند و زن و مرد در حقیقت انسانی، با هم شریک هستند. از این رو، از نظر انسان بودن، تمایز میان زن و مرد نیست .با توجه رویکرد انسانی که قرآن برای زن در نظر گرفته شده، زن در قرآن نه تنها جنس دوم نیست؛ بلکه همانند مرد در نظر گرفته می شود. به عنوان نمونه، خطاب قرآن به زن و مرد در موارد اعتقادی همانند اصل توحید، اصل نبوت، اصل معاد و اصل کرامت[۴] یکسان است؛ چرا که مباحث اعتقادی با روح انسان و باور وی پیوند دارد و به هیچ عنوان به جسم او مربوط نمیشود.[۵] علاوه بر این، در ماجرای مباهله[۶] نیز مرد و زن از حقوق یکسان بشری برخوردار بودند. همچنین، از نظر تکالیف و تعیین مجازات یا پاداش نیز تمایز میان زن و مرد نیست و به عنوان یک انسان، زنان نیز همانند مردان دارای تکلیف و وظیفه هستند و در صورت انجام ندادن دچار مجازات و در صورت انجام وظیفه مستحق پاداش می شوند. به عنوان نمونه، زناکار[۷] چه زن و چه مرد باشد، مستحق مجازات است و چشم پوشی از نامحرم از وظایف مرد[۸] و زن [۹]می باشد.
درواقع، در قرآن ارزش جنسیتی مطرح نیست و زن و مرد را در برابر هم قرار نمیدهد، به طوری که به یکی ارزش بدهد و به دیگری ارزش ندهد. قرآن از انسان سخن میگوید و زن و مرد را یکسان انسان میداند؛ اما ارزش اکتسابی و نهایی انسان نه ذاتی است، و نه جنسیت در آن دخالت دارد، بلکه ارزش اکتسابی و نهایی انسان به تقوا[۱۰] است.[۱۱] تنها با تقوا، ایمان و عمل صالح است که هم زن و هم مرد به کمال و قرب الهی دست پیدا می کند. در معنویت و حقوق انسانی میان زن و مرد[۱۲] تفاوتی قائل نشده است.[۱۳] همچنین، داستانها مربوط به قسم خوردن شیطان برای گمراه کردن انسان و مسائل اخلاقی[۱۴]، مسائل مرتبط با دیه[۱۵] و اعمال عبادی[۱۶] نمونه ای از ارزش انسانی است.[۱۷]
حقوق خانوادگی و زناشویی زن در قرآن
ماهیت حقوق زنا شویی زن با زمان بستن عقد با مرد شکل می گیرد که این حقوق می تواند در زمان ازدواج[۱۸] یا طلاق جاری است. این حقوق شامل نفقه، مهریه و ارث می شود که حکم کلی قرآن در مورد حقوق زنان، رعایت تامه آن است.[۱۹] نفقه به عنوان تأمین اقتصادی زن از اهمیت بسیاری برخوردار است و مرد ملزم است در زمان زندگی زناشویی یا طلاق[۲۰] در زمانی که زن مطالبه کند، آن را پرداخت نماید. در صورت عدم پرداخت تعدی به حقوق زنان و خشونت[۲۱] محسوب شده و کیفر به مرد تعلق می-گیرد.[۲۲] علاوه بر این، مهریه[۲۳] نیز عندالمطالبه طبق درخواست زن باید توسط مرد پرداخت شود؛ مگر اینکه مهریه توسط زن بخشیده شود. مهریه نشانه صداقت مرد در علاقه به همسر است. همانطور که در آیه چهار سوره نساء از مهریه با تعبیر صدقات یاد شده است. مهریه نشانه صداقت مرد در علاقه به زن است و به هیچ وجه نشانه بها و قیمت زن نیست؛ اما می تواند پشتوانه ای برای زن باشد.[۲۴]
پرداخت مهریه، صرفا، برای زنان دائم نیست؛ بلکه در ازدواج موقت[۲۵] نیز شرایط نفقه و مهریه نیز باید لحاظ پرداخت شود. در پرداخت مهریه نیز نزدیکی یا غیر آن شرط است که اگر نزدیک صورت نگرفته باشد، پرداخت نصف مهریه[۲۶] کافی است. علاوه بر این، زنان حق دارند پس از جدایی[۲۷] با مرد دیگر یا همسر سابق خود ازدواج نمایند. ضمن اینکه پس از وفات شوهر نیز می توانند خود تصمیم بگیرند که ازدواج مجدد داشته باشند و یا امر پسندیده ای برای زندگی خود انتخاب نمایند.[۲۸]
حقوق دیگری که بر زنان مترتب است، حق ارث به واسطه نسبی(رابطه خونی) و سببی(شوهر) است که همانند مردان می توانند از ارث سهم داشته باشند[۲۹]؛ اما مقدار سهم ارث زنان با مردان متفاوت است و سهم مرد دوبرابر زن است[۳۰]؛ اگرچه این مقدار حکم کلی در مقابل ارث مرد است و زن به عنوان همسر در صورت وفات همسر اگر صاحب فرزند باشد، یک هشتم از ارث و اگر صاحب فرزند نباشد، یک چهارم از مرد ارث می برد. علاوه بر این از ارث کلاله[۳۱] نیز سهم می برد و در شرایط یک خواهر و یک برادر، زن در نقش خواهری با کسر بدهی و دیون، یک ششم و اگر تعداد خواهرن و برادران زیاد و بیش از یک نفر باشد، یک سوم به ارث[۳۲] می-برند.[۳۳]
همچنین، اگر زنان، برادر داشته باشند و برادر فرزند و خواهر دیگری نداشته باشد، نصف میراث برادر از آن زن به عنوان خواهر خواهد شد و اگر دو خواهر باشند، دو سوم سهم برده و اگر تعداد خواهر و برادران بسیار باشد، دوسهم برای مرد و یک سهم برای زن به عنوان جایگاه خواهری منظور خواهد شد.[۳۴]بر این اساس، سهم زن از ارث در خانواده خود و شوهر مشخص است و شوهر نیز نمی تواند چیزی از ارث را با نارضایتی و اکراه بدست بیاورد.[۳۵] البته، خداوند با توجه به اینکه به ویژگیهای زن و مرد علم کامل دارد، متناسب با جسم و روح و روان آنها، احکام و تکالیف متفاوتی را نسبت به آنها وضع کرده است که ناشی از تفاوتهای جسمی و روحی آنهاست؛ نه تفاوت ارزشی آنها. [۳۶]
حقوق اقتصادی زن در قرآن
حق اقتصادی برای زن به عنوان وظیفه اولیه در قرآن مطرح نشده است؛[۳۷] چرا که زنان در وهله اول، براساس حکمت الهی و اقتضائات طبیعی و بشری، مسئولیت همسری، فرزند آوری و حفظ نسل[۳۸] را برعهده دارند و مرد به عنوان همسر وظیفه تأمین معاش و حفظ ارکان اقتصادی خانواده[۳۹] را برعهده دارد.[۴۰] البته، زن می تواند در مرحله دوم و بدون ضربه زدن به ارکان خانواده به فعالیت اقتصادی[۴۱] ادامه دهد و خود مالکیت[۴۲] داشته باشد.[۴۳] نمونه های از نقش و مالکیت اقتصادی ملکه سبأ در قرآن[۴۴] و نقش اقتصادی و سیاسی حضرت خدیجه(س) همسر پیامبر گرامی اسلام(ص) در تاریخ اسلام نشانه فعالیت اقتصادی زنان است.[۴۵]
جایگاه سیاسی و اجتماعی زن در قرآن
یکی از حقوق های زن، حقوق سیاسی و اجتماعی زن است که در قرآن نمونه هایی از آن به چشم می خورد. بیعت[۴۶] نوعی قرارداد سیاسی میان حاکم و مردم بوده است که زنان نیز اجازه مشارکت در آن داشته اند. ایشان در زمینه رأی دادن زنان تلاش بسیاری کرده است تا آن را موجه نشان دهد، در حالی که همان موقع برخی برای زنان حق رأی قائل نبودند؛ دو نظریه در مورد رأی دادن زنان وجود داشت و مرحوم مطهری تلاش کرد که رأی را به باب وکالت ببرد؛ یعنی حکومت همان وکالت است و رأی دادن به معنای وکالت دادن است و مردم به نمایندگان خودشان وکالت میدهند و زنان از این نظر حق رأی دارند.[۴۷] اقدامات آسیه همسر فرعون اقداماتی عقیدتی و سیاسی بوده است که در برابر ستم شوهر خود ایستادگی کرد.[۴۸] علاوه بر این، نقش حضرت فاطمه(س) در عرصههای حساس سیاسی و اجتماعی و خواندن خطبههای غرای سیاسی در مقابل حکمرانان وقت،[۴۹] فعالیت مذهبی و سیاسی دختران امام موسی کاظم(ع) از جمله حقوق سیاسی و اجتماعی زنان در تاریخ اسلام به شمار می-رود.[۵۰]
شهادت دادن زن[۵۱] نیز ار جمله حقوق سیاسی و اجتماعی محسوب می شود که در قرآن شهادت دو زن برابر با شهادت یک مرد در نظر گرفته شده است و دلیل صحیح بودن شهادت دو نفر از زنان این است که بعد عاطفی در زنان بسیار قوی است و احتمال خطا با شهادت دو زن از بین می رود .[۵۲]
منابع
ارجاعات
- ↑ . ویکی فقه؛ حقوق زن
- ↑ زن در خطاب قرآنی به روایت بانوی محقق مصری
- ↑ . يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا كَثِيراً وَ نِساءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً؛ «اى مردم، از پروردگارتان كه شما را از «نفس واحدى» آفريد و جفتش را [نيز] از او آفريد، و از آن دو، مردان و زنان بسيارى پراكنده كرد، پروا داريد؛ و از خدايى كه به [نامِ] او از همديگر درخواست مىكنيد پروا نماييد؛ و زنهار از خويشاوندان مَبُريد، كه خدا همواره بر شما نگهبان است». (نساء/1)
- ↑ . وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا؛ «و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم و آنان را در خشكى و دريا [بر مركبها] برنشانديم و از چيزهاى پاكيزه به ايشان روزى داديم و آنها را بر بسيارى از آفريده هاى خود برترى آشكار دادیم».(أسراء/70)
- ↑ . بررسی حقوق زن از ديدگاه قرآن
- ↑ . فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ؛ پس هر كه در اين [باره] پس از دانشى كه تو را [حاصل] آمده، با تو محاجه كند، بگو: «بياييد پسرانمان و پسرانتان، و زنانمان و زنانتان، و ما خويشان نزديك و شما خويشان نزديك خود را فرا خوانيم؛ سپس مباهله كنيم، و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.» (آل عمران/61)
- ↑ . الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ؛ به هر زن زناكار و مرد زناكارى صد تازيانه بزنيد، و اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد، در [كار] دين خدا، نسبت به آن دو دلسوزى نكنيد، و بايد گروهى از مؤمنان در كيفر آن دو حضور يابند». (نور/2)
- ↑ . قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ؛به مردان با ايمان بگو: «ديده فرو نهند و پاكدامنى ورزند، كه اين براى آنان پاكيزهتر است، زيرا خدا به آنچه مىكنند آگاه است.» (نور/30)
- ↑ . وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون؛ «و به زنان با ايمان بگو: «ديدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند و پاكدامنى ورزند و زيورهاى خود را آشكار نگردانند مگر آنچه كه [طبعاً] از آن پيداست. و بايد روسرى خود را بر گردنِ خويش [فرو] اندازند، و زيورهايشان را جز براى شوهرانشان يا پدرانشان يا پدران شوهرانشان يا پسرانشان يا پسران شوهرانشان يا برادرانشان يا پسران برادرانشان يا پسران خواهرانشان يا زنان [همكيش] خود يا كنيزانشان يا خدمتكاران مرد كه [از زن] بىنيازند يا كودكانى كه بر عورتهاى زنان وقوف حاصل نكردهاند، آشكار نكنند؛ و پاهاى خود را [به گونهاى به زمين] نكوبند تا آنچه از زينتشان نهفته مىدارند معلوم گردد. اى مؤمنان، همگى [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه كنيد، اميد كه رستگار شويد». (نور/31).
- ↑ . مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کَانُوا یَعْمَلُونَ: هر کس از مرد و زن عمل شایسته کند و مؤمن باشد او را زندگی نیکو دهیم و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام میدادند پاداش خواهیم داد». (نحل/۱۶)
- ↑ . ارزش جنسیتی در قرآن مطرح نیست/ قرآن از انسان سخن میگوید؛حقوق و مسئولیتهای زنان در قرآن کریم؛ آیاتی از قرآن که به حقوق زنان اختصاص دارند
- ↑ . إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا؛ شیطان هر دو را فریب داد. فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِين؛ مردان و زنان مسلمان، و مردان و زنان با ايمان، و مردان و زنان عبادتپيشه، و مردان و زنان راستگو، و مردان و زنان شكيبا، و مردان و زنان فروتن، و مردان و زنان صدقهدهنده، و مردان و زنان روزهدار، و مردان و زنان پاكدامن، و مردان و زنانى كه خدا را فراوان ياد مىكنند، خدا براى [همه] آنان آمرزشى و پاداشى بزرگ فراهم ساخته است.» (احزاب/36)
- ↑ . بگیر و ببند درباره حجاب صرفا اثر ظاهری دارد/ کار کردن زنان از نگاه فقه و ماجرای ارث، حضانت و نفقه
- ↑ . يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمانِ وَ مَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ؛ «اى كسانى كه ايمان آوردهايد، نبايد قومى قوم ديگر را ريشخند كند، شايد آنها از اينها بهتر باشند، و نبايد زنانى زنانِ [ديگر] را [ريشخند كنند]، شايد آنها از اينها بهتر باشند، و از يكديگر عيب مگيريد، و به همديگر لقبهاى زشت مدهيد؛ چه ناپسنديده است نام زشت پس از ايمان. و هر كه توبه نكرد آنان خود ستمكارند». (حجرات/11)
- ↑ . وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلَّا خَطَأً وَمَنْ قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَأً فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلَّا أَنْ يَصَّدَّقُوا فَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِنَ اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا؛ و هيچ مؤمنى را نَسِزَد كه مؤمنى را- جز به اشتباه- بكشد. و هر كس مؤمنى را به اشتباه كشت، بايد بنده مؤمنى را آزاد و به خانواده او خونبها پرداخت كند؛ مگر اينكه آنان گذشت كنند. و اگر [مقتول] از گروهى است كه دشمنان شمايند و [خود] وى مؤمن است، [قاتل] بايد بنده مؤمنى را آزاد كند [و پرداخت خونبها لازم نيست]. و اگر [مقتول] از گروهى است كه ميان شما و ميان آنان پيمانى است، بايد به خانواده وى خونبها پرداخت نمايد و بنده مؤمنى را آزاد كند. و هر كس [بنده] نيافت، بايد دو ماه پياپى- به عنوان توبهاى از جانب خدا- روزه بدارد، و خدا همواره داناى سنجيدهكار است». (نساء/92)
- ↑ . وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِير؛و نماز را به پا داريد و زكات را بدهيد؛ و هر گونه نيكى كه براى خويش از پيش فرستيد، آن را نزد خدا باز خواهيد يافت؛ آرى، خدا به آنچه مىكنيد بيناست». (بقره/110)
- ↑ . سوره «نساء»؛ فصلی از قرآن برای زنان؛. ایازی: حقوق عمومی زن و مرد از نگاه قرآن یکسان است
- ↑ . حقوق زنان از دیدگاه قرآن/ تفاوتها منشأ کمال است
- ↑ . وَ يَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّساءِ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ وَ ما يُتْلى عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ فِي يَتامَى النِّساءِ اللَّاتِي لا تُؤْتُونَهُنَّ ما كُتِبَ لَهُنَّ وَ تَرْغَبُونَ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الْوِلْدانِ وَ أَنْ تَقُومُوا لِلْيَتامى بِالْقِسْطِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِهِ عَلِيماً؛ و در باره آنان، رأى تو را مىپرسند. بگو: «خدا در باره آنان به شما فتوا مىدهد، و [نيز] در باره آنچه در قرآن بر شما تلاوت مىشود: در مورد زنان يتيمى كه حقّ مقرّر آنان را به ايشان نمىدهيد و تمايل به ازدواج با آنان داريد، و [در باره] كودكان ناتوان و اينكه با يتيمان [چگونه] به داد رفتار كنيد [پاسخگر شماست].» و هر كار نيكى انجام دهيد، قطعاً خدا به آن داناست. (نساء/127)
- ↑ . ویکی شیعه؛ حق طلاق
- ↑ . وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لا تُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَ لا تَتَّخِذُوا آياتِ اللَّهِ هُزُواً وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ ما أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتابِ وَ الْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ:«و چون زنان را طلاق گفتيد، و به پايان عدّه خويش رسيدند، پس بخوبى نگاهشان داريد يا بخوبى آزادشان كنيد. و [لى] آنان را براى [آزار و] زيان رساندن [به ايشان] نگاه مداريد تا [به حقوقشان] تعدّى كنيد. و هر كس چنين كند، قطعاً بر خود ستم نموده است. و آيات خدا را به ريشخند مگيريد، و نعمت خدا را بر خود و آنچه را كه از كتاب و حكمت بر شما نازل كرده و به [وسيله] آن به شما اندرز مىدهد، به ياد آوريد؛ و از خدا پروا داشته باشيد، و بدانيد كه خدا به هر چيزى داناست». (بقره/231)
- ↑ . «من وحی القرآن»؛ تفسیری تربیتی با محوریت حقوق زنان؛ بگیر و ببند درباره حجاب صرفا اثر ظاهری دارد/ کار کردن زنان از نگاه فقه و ماجرای ارث، حضانت و نفقه؛دانشنامه پژوهه؛ شخصیت و حقوق زن از منظر اسلام دانشنامه حوزه؛ حقوق و وظایف زن و شوهر در اسلام؛ حقوق جنسی زن؛ ویکی زندگی
- ↑ . وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَكُلُوهُ هَنِيئاً مَرِيئاً؛ و مَهرِ زنان را به عنوان هديهاى از روى طيب خاطر به ايشان بدهيد؛ و اگر به ميل خودشان چيزى از آن را به شما واگذاشتند، آن را حلال و گوارا بخوريد». (نساء/4)
- ↑ . مهریه هدیه و نشانه صداقت مرد است + فیلم
- ↑ . وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلَّا ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ كِتابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً؛«و زنانِ شوهردار [نيز بر شما حرام شده است] به استثناى زنانى كه مالك آنان شدهايد؛ [اين] فريضه الهى است كه بر شما مقرر گرديده است. و غير از اين [زنانِ نامبرده]، براى شما حلال است كه [زنان ديگر را] به وسيله اموال خود طلب كنيد- در صورتى كه پاكدامن باشيد و زناكار نباشيد- و زنانى را كه مُتعه كردهايد، مَهرشان را به عنوان فريضهاى به آنان بدهيد، و بر شما گناهى نيست كه پس از [تعيين مبلغ] مقرّر، با يكديگر توافق كنيد [كه مدت عقد يا مَهر را كم يا زياد كنيد]؛ مسلماً خداوند داناى حكيم است». (نساء/24)
- ↑ . وَ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَ قَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ ما فَرَضْتُمْ إِلَّا أَنْ يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَا الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكاحِ وَ أَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ؛ «و اگر پيش از آنكه با آنان نزديكى كنيد، طلاقشان گفتيد، در حالى كه براى آنان مَهرى معين كردهايد، پس نصف آنچه را تعيين نمودهايد [به آنان بدهيد]، مگر اينكه آنان خود ببخشند، يا كسى كه پيوند نكاح به دست اوست ببخشد؛ و گذشت كردنِ شما به تقوا نزديكتر است. و در ميان يكديگر بزرگوارى را فراموش مكنيد، زيرا خداوند به آنچه انجام مىدهيد بيناست». (بقره/237)
- ↑ . وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَأَزْواجَهُنَّ إِذا تَراضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كانَ مِنْكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكُمْ أَزْكى لَكُمْ وَ أَطْهَرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛ «و چون زنان را طلاق گفتيد، و عدّه خود را به پايان رساندند، آنان را از ازدواج با همسران [سابق] خود، چنانچه بخوبى با يكديگر تراضى نمايند، جلوگيرى مكنيد. هر كس از شما به خدا و روز بازپسين ايمان دارد، به اين [دستورها] پند داده مىشود. [مراعات] اين امر براى شما پربركتتر و پاكيزهتر است، و خدا مىداند و شما نمىدانيد». (بقره/232)
- ↑ . وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْواجاً يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ؛ و كسانى از شما كه مىميرند و همسرانى بر جاى مىگذارند، [همسران] چهار ماه و ده روز انتظار مىبرند؛ پس هر گاه عدّه خود را به پايان رساندند، در آنچه آنان به نحو پسنديده درباره خود انجام دهند، گناهى بر شما نيست، و خداوند به آنچه انجام مىدهيد آگاه است. (بقره/234)
- ↑ . لِلرِّجالِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ لِلنِّساءِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ نَصِيباً مَفْرُوضاً؛«براى مردان، از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان [آنان] بر جاى گذاشتهاند سهمى است؛ و براى زنان [نيز] از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان [آنان] بر جاى گذاشتهاند سهمى [خواهد بود]- خواه آن [مال] كم باشد يا زياد- نصيب هر كس مفروض شده است». (نساء/7)
- ↑ . يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَكَ وَ إِنْ كانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِها أَوْ دَيْنٍ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً؛ «خداوند به شما درباره فرزندانتان سفارش مىكند: سهم پسر، چون سهم دو دختر است. و اگر [همه ورثه،] دختر [و] از دو تن بيشتر باشند، سهم آنان دو سوم ما ترك است؛ و اگر [دخترى كه ارث مىبرد] يكى باشد، نيمى از ميراث از آنِ اوست، و براى هر يك از پدر و مادر وى [متوفى] يك ششم از ما تَرك [مقرّر شده] است، اين در صورتى است كه [متوفّى] فرزندى داشته باشد. ولى اگر فرزندى نداشته باشد و [تنها] پدر و مادرش از او ارث برند، براى مادرش يك سوم است [و بقيّه را پدر مىبرد]؛ و اگر او برادرانى داشته باشد، مادرش يك ششم مىبرد، [البته همه اينها] پس از انجام وصيّتى است كه او بدان سفارش كرده يا دينى [كه بايد استثنا شود]. شما نمى دانيد پدران و فرزندانتان كدام يك براى شما سودمندترند. [اين] فرضى است از جانب خدا، زيرا خداوند داناى حكيم است». (نساء/11)
- ↑ . قرآن به شدت با انگاره فرودستی زن مبارزه کرده است
- ↑ . وَ لَكُمْ نِصْفُ ما تَرَكَ أَزْواجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ كانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِها أَوْ دَيْنٍ وَ لَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ فَإِنْ كانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِها أَوْ دَيْنٍ وَ إِنْ كانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذلِكَ فَهُمْ شُرَكاءُ فِي الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصى بِها أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ وَصِيَّةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ؛ و نيمى از ميراث همسرانتان از آنِ شما [شوهران] است اگر آنان فرزندى نداشته باشند؛ و اگر فرزندى داشته باشند يك چهارم ما ترك آنان از آنِ شماست، [البته] پس از انجام وصيّتى كه بدان سفارش كردهاند يا دينى [كه بايد استثنا شود]، و يك چهارم از ميراث شما براى آنان است اگر شما فرزندى نداشته باشيد؛ و اگر فرزندى داشته باشيد، يك هشتم براى ميراث شما از ايشان خواهد بود، [البته] پس از انجام وصيّتى كه بدان سفارش كردهايد يا دَينى [كه بايد استثنا شود]، و اگر مرد يا زنى كه از او ارث مىبرند كلاله [بىفرزند و بىپدر و مادر] باشد و براى او برادر يا خواهرى باشد، پس براى هر يك از آن دو، يك ششم [ما ترك] است؛ و اگر آنان بيش از اين باشند در يك سوم [ما ترك] مشاركت دارند، [البته] پس از انجام وصيّتى كه بدان سفارش شده يا دينى كه [بايد استثنا شود، به شرط آنكه از اين طريق] زيانى [به ورثه] نرساند. اين است سفارش خدا، و خداست كه داناى بردبار است». (نساء/12)
- ↑ . حقوق و ارثيه زن و مرد ازديدگاه قرآن كريم؛ بگیر و ببند درباره حجاب صرفا اثر ظاهری دارد/ کار کردن زنان از نگاه فقه و ماجرای ارث، حضانت و نفقه
- ↑ . يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ ما تَرَكَ وَ هُوَ يَرِثُها إِنْ لَمْ يَكُنْ لَها وَلَدٌ فَإِنْ كانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثانِ مِمَّا تَرَكَ وَ إِنْ كانُوا إِخْوَةً رِجالًا وَ نِساءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ؛ «از تو [در باره كلاله] فتوا مىطلبند؛ بگو: «خدا در باره كلاله فتوا مىدهد: اگر مردى بميرد و فرزندى نداشته باشد، و خواهرى داشته باشد، نصفِ ميراث از آنِ اوست. و آن [مرد نيز] از او ارث مىبرد، اگر براى او [خواهر] فرزندى نباشد. پس اگر [ورثه فقط] دو خواهر باشند، دو سوم ميراث براى آن دو است، و اگر [چند] خواهر و برادرند، پس نصيب مرد، مانند نصيب دو زن است. خدا براى شما توضيح مىدهد تا مبادا گمراه شويد، و خداوند به هر چيزى داناست». (نساء/176)
- ↑ . يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْراً كَثِيراً؛ «اى كسانى كه ايمان آوردهايد، براى شما حلال نيست كه زنان را به اكراه ارث بريد؛ و آنان را زير فشار مگذاريد تا بخشى از آنچه را به آنان دادهايد [از چنگشان به در] بَريد، مگر آنكه مرتكب زشتكارى آشكارى شوند، و با آنها بشايستگى رفتار كنيد؛ و اگر از آنان خوشتان نيامد، پس چه بسا چيزى را خوش نمىداريد و خدا در آن مصلحت فراوان قرار مىدهد». (نساء/19)
- ↑ پاسخ امام صادق(ع) به یک پرسش؛ چرا دیه زن نصف مرد است؛ ارزش جنسیتی در قرآن مطرح نیست/ قرآن از انسان سخن میگوید؛ احقاق حقوق بانوان مانع وظایف اصلی آنها نشود/ نظر اسلام درباره زندگی متفاوت دختران امروزی + فیلم؛در بیان برابری حقوق و تکلیف زنان ؛دانشنامه پژوهه؛ پرسش و پاسخ تساوی یا تشابه حقوق زن و مرد
- ↑ . بررسی حقوق زن در جزء پنجم / مرد کارگزار زن است؛ جاذبه حقوقی اسلام؛ عامل گرایش زنان غیرمسلمان به قرآن؛حقوق زنان از دیدگاه قرآن/ تفاوتها منشأ کمال است؛ عملکرد مسئولان در قبال بانوان براساس قرآن باشد.
- ↑ . وَ الْوالِداتُ يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كامِلَيْنِ لِمَنْ أَرادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضاعَةَ وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ كِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَها لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَ عَلَى الْوارِثِ مِثْلُ ذلِكَ فَإِنْ أَرادا فِصالًا عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ فَلا جُناحَ عَلَيْهِما وَ إِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلادَكُمْ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِذا سَلَّمْتُمْ ما آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ؛ «و مادران [بايد] فرزندان خود را دو سال تمام شير دهند. [اين حكم] براى كسى است كه بخواهد دوران شيرخوارگى را تكميل كند. و خوراك و پوشاك آنان [مادران]، به طور شايسته، بر عهده پدر است. هيچ كس جز به قدر وسعش مكلف نمىشود. هيچ مادرى نبايد به سبب فرزندش زيان ببيند، و هيچ پدرى [نيز] نبايد به خاطر فرزندش [ضرر ببيند]. و مانند همين [احكام] بر عهده وارث [نيز] هست. پس اگر [پدر و مادر] بخواهند با رضايت و صوابديد يكديگر، كودك را [زودتر] از شير بازگيرند، گناهى بر آن دو نيست. و اگر خواستيد براى فرزندان خود دايه بگيريد، بر شما گناهى نيست، به شرط آنكه چيزى را كه پرداخت آن را به عهده گرفتهايد، به طور شايسته بپردازيد. و از خدا پروا كنيد و بدانيد كه خداوند به آنچه انجام مىدهيد بيناست». (نساء/233)
- ↑ . الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ وَ اللَّاتِي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيًّا كَبِيراً؛ مردان، سرپرست زنانند، به دليل آنكه خدا برخى از ايشان را بر برخى برترى داده و [نيز] به دليل آنكه از اموالشان خرج مىكنند. پس، زنانِ درستكار، فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [براى آنان] حفظ كرده، اسرار [شوهرانِ خود] را حفظ مىكنند. و زنانى را كه از نافرمانى آنان بيم داريد [نخست] پندشان دهيد و [بعد] در خوابگاهها از ايشان دورى كنيد و [اگر تاثير نكرد] آنان را بزنيد؛ پس اگر شما را اطاعت كردند [ديگر] بر آنها هيچ راهى [براى سرزنش] مجوييد، كه خدا والاى بزرگ است». (نساء/34)
- ↑ . وضع حقوق زنان در ایران از جوامع دیگر خیلی عقبتر نیست.
- ↑ . وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ؛ «و شوهرانشان اگر سرِ آشتى دارند، به بازآوردن آنان در اين [مدّت] سزاوارترند. و مانند همان [وظايفى] كه بر عهده زنان است، به طور شايسته، به نفع آنان [بر عهده مردان] است، و مردان بر آنان درجه برترى دارند، و خداوند توانا و حكيم است» (بقره/228)
- ↑ . وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا؛ «و زنهار، آنچه را خداوند به [سببِ] آن، بعضى از شما را بر بعضى [ديگر] برترى داده آرزو مكنيد. براى مردان از آنچه [به اختيار] كسب كردهاند بهرهاى است، و براى زنان [نيمز] از آنچه [به اختيار] كسب كردهاند بهرهاى است. و از فضل خدا درخواست كنيد، كه خدا به هر چيزى داناست». (نساء/32)
- ↑ . راهبرد چهارم قرآن در زمینه نسبت حقوق زن و مرد؛بگیر و ببند درباره حجاب صرفا اثر ظاهری دارد/ کار کردن زنان از نگاه فقه و ماجرای ارث، حضانت و نفقه؛ چرا نباید برخی سمتها را در اختیار زنان قرار داد
- ↑ . إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَ أُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَ لَها عَرْشٌ عَظِيمٌ؛من [آنجا] زنى را يافتم كه بر آنها سلطنت مىكرد و از هر چيزى به او داده شده بود و تختى بزرگ داشت. (نمل/23)
- ↑ . دائره المعارف اسلامی؛ نگاهی به جایگاه زن در تاریخ و دین اسلام
- ↑ . يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذا جاءَكَ الْمُؤْمِناتُ يُبايِعْنَكَ عَلى أَنْ لا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئاً وَ لا يَسْرِقْنَ وَ لا يَزْنِينَ وَ لا يَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ وَ لا يَأْتِينَ بِبُهْتانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ وَ لا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبايِعْهُنَّ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ؛ «اى پيامبر، چون زنان باايمان نزد تو آيند كه [با اين شرط] با تو بيعت كنند كه چيزى را با خدا شريك نسازند، و دزدى نكنند، و زنا نكنند، و فرزندان خود را نكشند، و بچههاى حرامزادهاى را كه پس انداختهاند با بُهتان [و حيله] به شوهر نبندند، و در [كار] نيك از تو نافرمانى نكنند، با آنان بيعت كن و از خدا براى آنان آمرزش بخواه، زيرا خداوند آمرزنده مهربان است». (ممتحنه/12)
- ↑ شهید مطهری دغدغه مسائل زنان را به حوزه منتقل کرد/ لزوم توجه فقها به بازتاب فتاوا
- ↑ دائره المعارف قرآن کریم؛ حقوق شهروندی زن از دیدگاه حقوق موضوعه و مفاهیم قرآن
- ↑ . احقاق حقوق بانوان مانع وظایف اصلی آنها نشود/ نظر اسلام درباره زندگی متفاوت دختران امروزی + فیلم؛«حقوق زن در اسلام» با تأكيد بر مطالعه آيات و تفاسير قرآنكريم بررسی شد؛ «حقوق زن در اسلام و غرب» منتشر شد
- ↑ . دانشنامه جهان اسلام؛ حقوق زن
- ↑ . يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى وَلَا يَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا وَلَا تَسْأَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلَّا تَرْتَابُوا إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوا إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلَا يُضَارَّ كَاتِبٌ وَلَا شَهِيدٌ وَإِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، هر گاه به وامى تا سررسيدى معين، با يكديگر معامله كرديد، آن را بنويسيد. و بايد نويسندهاى (صورت معامله را) بر اساس عدالت، ميان شما بنويسد. و هيچ نويسنده اى نبايد از نوشتن خوددارى كند؛ همان گونه (و به شكرانه آن) كه خدا او را آموزش داده است و كسى كه بدهكار است بايد املا كند، و او (=نويسنده) بنويسد. و از خدا كه پروردگار اوست پروا نمايد، و از آن، چيزى نكاهد. پس اگر كسى كه حق بر ذمه اوست، سفيه يا ناتوان است، يا خود نمى تواند املا كند، پس ولىّ او بايد با (رعايت) عدالت، املا نمايد. و دو شاهد از مردانتان را به شهادت طلبيد، پس اگر دو مرد نبودند، مردى را با دو زن، از ميان گواهانى كه (به عدالت آنان) رضايت داريد (گواه بگيريد)، تا (اگر) يكى از آن دو (زن) فراموش كرد، (زنِ) ديگر، وى را يادآورى كند. و چون گواهان احضار شوند، نبايد خوددارى ورزند. و از نوشتن (بدهى) چه خرد باشد يا بزرگ، ملول نشويد، تا سررسيدش (فرا رسد). اين (نوشتنِ) شما، نزد خدا عادلانه تر، و براى شهادت استوارتر، و براى اينكه دچار شک نشويد (به احتياط) نزديكتر است، مگر آنكه داد و ستدى نقدى باشد كه آن را ميان خود (دست به دست) برگزار مى كنيد؛ در اين صورت، بر شما گناهى نيست كه آن را ننويسيد. و (در هر حال) هر گاه داد و ستد كرديد گواه بگيريد. و هيچ نويسنده و گواهى نبايد زيان ببيند، و اگر چنين كنيد، از نافرمانى شما خواهد بود. و از خدا پروا كنيد، و خدا (بدين گونه) به شما آموزش مى دهد، و خدا به هر چيزى داناست» (بقره/282)
- ↑ چند نکته درباره حقوق زن در قرآن؛آیا شهادت ۲ زن برابر با ۱ مرد است / آیات قرآن را تقطیع نکنیم؛نگاه درجه دوم به زن، در قرآن جایگاهی ندارد/ بیاعتباری برخی روایات درباره زنان؛ نهضت دفاع از حقوق زن در غرب خیانت به جامعه بشری بود