تهذیب نفس
تهذیب نفس؛ آراستن نفس به صفات نیکو و زدودن ویژگیهای ناپسند، اصطلاحی اخلاقی است که در قرآن با عنوان تزکیه معرفیشده و بر آن تأکید گردیده است.
تعریف
تزکیه یا تهذیب نفس[۱] از اصطلاحات اخلاقی به معنای دوری کردن از عیب و نقص، پاک و اصلاح کردن نفس از آلودگیها[۲] و جایگزین نمودن صفات پسندیده، جهت رسیدن به سعادت است.[۳] تزکیه در اصل از مادهی «زکو» و به معنای تطهیر نفس و مال، صلاح، تقوا، زمین پاک، مدح و ستایش و تنزیه خویش است.[۴] همچنین مفسران «تزکیه» را به افزایش تقوا در انسان معنا کردهاند.[۵]
تزکیه در ادیان و مکاتب گوناگون
در ادیان الهی مانند یهودیت، مسیحیت، زرتشت و صابئین نیز بر مسئله تزکیه توجه شده است.[۶] در ادیانغیر ابراهیمی از قبیل بودیسم،[۷] هندوئیسم،[۸] سیکهه[۹] و جینه[۱۰] نیز برای صفای درون و تعالی نفس اهمیت خاص قائلاند. لازم به ذکر است در سیکهه ریاضت کشیدن ممنوع است. در مشربهای فکری همچون کنفسیوس،[۱۱] تائوئیسم[۱۲] و شینتو[۱۳] بر مسئله تزکیه، هرچند بانامهای دیگری تأکید شده است. این مسئله در کنفسیوس با مسائل اخلاقی و در تائوئیسم با ریاضت و دوری از دنیا تأکید گردیده.[۱۴] تزکیه، اصلیترین برنامهی انسانساز ادیان و پیامبران است. پاکی و پاکیزگی نتیجهی انذار پیامبر اکرم(ص) است و فایده و نتیجه آنکه کمال انسانی است به خود انسان عاید میشود[۱۵]. انبیای الهی برای اصلاح جامعه فرستاده شدند تا مردم را تهذیب کنند و اخلاق نیک را به آنها آموزش داده و به پاکی و سلامت دعوت کنند.[۱۶]
تهذیب نفس در قرآن
واژه تزکیه و مشتقات آن، در آیههای فراوانی از قرآن کریم ذکرشده و حدوداً بیستوهشت بار اصطلاح تزکیه مطرحشده است. درآیات 129[۱۷] و 151 بقره[۱۸]، 164 آلعمران[۱۹] و 2 جمعه[۲۰] رمز بعثت، تلاوت و تعلیم کتاب و حکمت و تزکیه نفوس انسانی دانسته شده و آیات 74[۲۱] و 81 سوره کهف[۲۲] و 13[۲۳] و 19 سوره مریم[۲۴] درزمینهی پاکی و وارستگی یحیی(ع) و پاکی هر انسانی در اصل، سخن میگویند. در آیهی 18 نازعات[۲۵] از تزکی و پاکی در رابطه با طغیان و سرکشی نفس سخن به میان آمده و درآیات 14 اعلی[۲۶] و 9 سوره شمس[۲۷] تزکی به معنای پاکیزگی و وارستگی از آلودگی علایق دنیوی است که انسان را از آخرت و حیات اصلی، بازمیدارد.[۲۸]
آیه 21 سورهی نور،[۲۹] دلالت دارد بر اینکه شایستگی در دین به لطف خداوند میسّر است و انسان میداند که خداوند درباره او لطفی کرده تا بدان وسیله پاک گردد.[۳۰] آیات 49 نساء[۳۱] و 32 نجم،[۳۲] از خودستایی کسانی که خود را مزکی میدانند سخن به میان آمده و آیات 232 بقره و[۳۳] 30 نور[۳۴] به تزکیه در روابط خانوادگی و 28 نور[۳۵] به تزکیه در روابط اجتماعی اشاره دارد. در مورد آیات 103 توبه[۳۶] و 18 لیل[۳۷] دو نظر وجود دارد؛ یکی اینکه صدقه، مردم را پاک میکند و دوم آنکه پیامبر مردم را با گرفتن صدقه، پاک میگرداند.[۳۸]
درآیات 77 آلعمران[۳۹] و 174 بقره[۴۰] سخن از کتمان حقیقت، معامله و فروش آن به بهای اندک و درنتیجه تزکیه نشدن و گرفتار عذاب دردناک گشتن است. درآیات 76 سوره طه[۴۱] و 18 فاطر[۴۲] به این مطلب اشارهشده که نتایج کمال انسانی به خود انسان عاید میشود[۴۳].[۴۴] گذشته از این، تدبّر در معانی دیگر آیات نیز نشان میدهد که هدف نهایی بیشترین آیات، همان تهذیب نفس از رذایل و آراستن آن به فضائل بوده است.[۴۵]
اهمیت خودسازی
وجوب پالایش نفس از رذایل و آرایش آن به فضائل، از امور فطری است؛ ازاینرو عقل انسان وجوب آن را دریافته و در این امر نیازمند به هدایت شرع نیست و آیات و روایات بسیاری که در این زمینه واردشده، از باب ارشاد به همین حکم عقل است.[۴۶] این کار، گرچه مشکل است ولی از اوجب واجبات است و در روایات اهلبیت(ع)، جهاد اکبر نامیده شده است.[۴۷] با توجه به اینکه لازمه طی مسیر و سلوک الی الله بصیرت است و نشانه بصیرت داشتن نفس سالم است و شرط داشتن نفس سالم، تهذیب آن است؛[۴۸] بنابراین، برای اینکه انسان در مسیر کمال قرار بگیرد، باید به تهذیب نفس و تعدیل تمایلات و غرایز بپردازد.[۴۹] از طرفی تزکیه، مقدمهی شناخت نفس و شناخت نفس مقدمه شناخت حق است.[۵۰]
اهمیت تهذیب نفس برای گروههای مختلف
تهذیب نفس عاملی مهم قبل از عهدهدار شدن مسئولیت است؛ مسئولین جامعه اسلامی باید اول خود را بسازند تا بتوانند دیگران را هدایت کنند.[۵۱] همچنین، تهذیب نفس، مهمترین مؤلفه اخلاق آموزگاری است. یک معلم نمونه قبل از اینکه به تربیت دانشآموزان همت گمارد، ابتدا باید خودش به تزکیه و تهذیب نفس دستیافته باشد تا بتواند بر مخاطبان خود تأثیرگذاری لازم را داشته باشد.[۵۲]
در همهی مدارس، لازم است اشخاصی مهذب و علما و گویندگانی که راه حق را تا آن اندازه که قدرت داشتند پیمودهاند؛ حوزهی اخلاقی، تهذیب و معارف اسلامی تشکیل بدهند که در کنار تحصیلات علمی، تهذیب اسلامی و اخلاق اسلامی قرار بگیرد و تربیتهای اسلامی همراه با تهذیبهای اسلامی باشد.[۵۳] برای خدمت به اسلام و ملت اسلامی باید دانشگاه و حوزهی علمیه و مراکز مربوط به آنها به آموزش برنامههای اخلاقی و تهذیبی همت گمارند. مهمترین چیزی که برای کشور لازم است تعهد اسلامی و تهذیب اسلامی است؛ تا از این طریق به کشور اسلامی دارای استقلال و آزادی حقیقی رسید[۵۴].[۵۵] از طرفی، لازمهی موعظهی مردم تهذیب نفس است؛[۵۶] بنابراین، تهذیب و تزکیه نفس برای طلاب ضروری است.
در نفسی که مهذب نشده، علم حجاب ظلمانی است؛ لذا شر عالم فاسد برای اسلام از همه شرور خطرناکتر و بیشتر است. عالم تیرهبختی که باد نخوت بر او چیره شده نمیتواند خود و جامعه را اصلاح نماید و جز زیان برای اسلام و مسلمین نتیجهای به بار نمیآورد وجود او ممکن است مانع معرفت جامعه نسبت به اسلام و روحانیت گردد.[۵۷] هدایت جامعه قبل از خودسازی و تهذیب نفس ممکن نیست و رفتار خاضعانه طلاب در برابر خداوند و همدلی آنان نسبت به مردم است که دلهای انسانها را نسبت به دین نرم کرده و مردم را مشتاق مذهب میکند.[۵۸]
لوازم و روش تهذیب نفس
برای اصلاح اخلاق و تزکیه طرق مختلفی پیشنهادشده و مشربهای گوناگونی پدید آمده است. ازجمله مشرب سقراطی است. طبق این مشرب، انسان باید از راه عقل و تدبیر فواید تزکیه و مضرات آشفتگی اخلاق را بشناسد و سپس با ابزار عقل، صفات مذموم را پیدا کند. اهل عرفان و سیر و سلوک بهجای پویش راه عقل و استدلال، راه محبت و ارادت را پیشنهاد میکنند. آنان معتقدند با پیدا کردن انسانی کامل و محبت و ارادت به او میتوان راه تهذیب نفس را پیمود. تجربه نشان داده که آن اندازه که مصاحبت نیکان و ارادت و محبت آنان در روح مؤثر افتاده است، خواندن صدها جلد کتاب اخلاقی مؤثر نبوده است.[۵۹]
علمای اخلاق نیز برای رسیدن به تزکیه مراحلی چون تقوا، توبه، بازنگشتن به گناه(مشارطه)، محاسبهی نفس، مراقبت بر انجام تکالیف الهی، عتاب و عقاب کردن نفس در صورت بازگشت به گناه(معاتبه، معاقبه) را توصیه کردهاند.[۶۰] ارتباط معنوی با خدا،[۶۱] اداى واجبات، ترك محرّمات، خوردن حلال و بريدن از حرام،[۶۲] خودشناسی،[۶۳] انجام اعمال شایسته و پرهیز از اعمال ناشایست، ریاضت و مبارزه با نفس،[۶۴] دوری از همنشینی با افراد آلوده و منحرف[۶۵] و آشنایی با کلام انبیاء و بزرگان[۶۶] از دیگر گامهای خودسازی است و اگر انسان در مبارزه با نفس تداوم داشته باشد،[۶۷] با خواست و کمک خداوند[۶۸] به نتیجه میرسد.
موانع تهذیب نفس
شیطان، دور شدن از خدا، گناه و ضعف اراده،[۶۹] غفلت،[۷۰] تکبر، بخل[۷۱] کشتن انسان، شراب خواری، شرک و کفر،[۷۲] تعلقات دنیوی،[۷۳] عدم پذیرش نفس،[۷۴] پیروی از هوای نفس[۷۵] و ضعف اراده[۷۶] از موانع تزکیه نفس شمردهشده است.
آثار تهذیب نفس
رسیدن به خیر و سعادت ابدی،[۷۷] اصلاح دنیا و آخرت،[۷۸] نیکو شدن ظاهر و باطن،[۷۹] رسیدن به قرب الهی،[۸۰] دستیابی به مقام بندگی[۸۱] و درجات عالی انسانی،[۸۲] کسب فهم بالاتر از قرآن،[۸۳] ثمربخشی علم[۸۴] و رفع اختلافات بشر[۸۵] از آثار تهذیب نفس دانسته شده است. همچنین در آیات ۱۵۱ سوره بقره[۸۶] و ۱۶۴ آلعمران[۸۷] به جایگاه رفیع و ارزشمند تزکیه در مسائل اجتماعی جامعه توجه دادهشده و بیان میشود که چگونه خداوند بر امت اسلام منت نهاده و آنان را به کمک پیامبر اسلام(ص) تزکیه نمود و از ناپاکیها، رهایی بخشید و امتی سالم و مسلم ایجاد کرده است.[۸۸]
منابع
ایکنا
اسلام پدیا
امامت پدیا
دانشنامه اسلامی
ویکی پرسش
ویکی شیعه
ارجاعات
- ↑ جوادی آملی، «اهمیت تهذیب نفس»، ص۱
- ↑ فراهیدی، ص۳۴۸؛ فیض کاشانی، ج۱، ص۳۵۲؛ طباطبایی، ج۹، ص۳۷۷.
- ↑ نراقی، مهدی، ج۱، ص۴۰۰؛ نراقی، احمد، ص۷۵-۷۸؛ نجم رازی، ص۱۷۳-۱۷۴.
- ↑ ابن منظور، ج۱۴، ص۳۵۸.
- ↑ صدرالدین شیرازی، ج۷، ص۳۹۱.
- ↑ توفیقی، ص۶۳-۱۱۵-۲۰۵.
- ↑ همان، ص۴۱.
- ↑ همان، ص۳۶.
- ↑ همان، ص۴۵.
- ↑ همان، ص۳۷.
- ↑ همان، ص۴۱.
- ↑ همان،ص۵۲.
- ↑ همان، ص۵۴.
- ↑ شهرستانی، ج۲، ص۳۱؛ طباطبایی، ج۶، ص۱۸۲-۱۸۵؛ قرطبی، ج۱۲، ص۱۶.
- ↑ دانشنامه حوزه، خودسازی و تهذیب نفس در قرآن
- ↑ ازدواج در تهذیب نفس اثرگذار است
- ↑ رَبَّنَا وَ ابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنهُْمْ يَتْلُواْ عَلَيهِْمْ ءَايَاتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الحِْكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِم؛ «پروردگارا، در ميان آنان، فرستادهاى از خودشان برانگيز، تا آيات تو را بر آنان بخواند، و كتاب و حكمت به آنان بياموزد و پاكيزهشان كند» (بقره/129).
- ↑ كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِّنكُمْ يَتْلُواْ عَلَيْكُمْ ءَايَاتِنَا وَ يُزَكِّيكُمْ وَ يُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَ الحِْكْمَةَ وَ يُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُون؛ « همانطور كه در ميان شما، فرستادهاى از خودتان روانه كرديم، [كه] آيات ما را بر شما مىخواند، و شمارا پاك مىگرداند، و به شما كتاب و حكمت مىآموزد، و آنچه را نمىدانستيد به شما ياد مىدهد.» (بقره/151).
- ↑ لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلىَ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُواْ عَلَيهِْمْ ءَايَاتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِن كاَنُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلَالٍ مُّبِين؛ « بهیقین، خدا بر مؤمنان منت نهاد [كه] پيامبرى از خودشان در ميان آنان برانگيخت، تا آيات خود را بر ايشان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت به آنان بياموزد، قطعاً پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند.» (آلعمران/164).
- ↑ هُوَ الَّذِى بَعَثَ فىِ الْأُمِّيِّنَ رَسُولًا مِّنهُْمْ يَتْلُواْ عَلَيهِْمْ ءَايَاتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الحِْكْمَةَ وَ إِن كاَنُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلَالٍ مُّبِين؛ «اوست آنکس كه در ميان بىسوادان فرستادهاى از خودشان برانگيخت، تا آيات او را بر آنان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت بديشان بياموزد، و [آنان] قطعاً پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند» (جمعه/2).
- ↑ َانطَلَقَا حَتىَّ إِذَا لَقِيَا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَ قَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةَ بِغَيرِْ نَفْسٍ لَّقَدْ جِئْتَ شَيًْا نُّكْرًا؛ «پس رفتند تا به نوجوانى برخوردند. [بنده ما] او را كشت. [موسى به او] گفت: «آيا شخص بىگناهى را بدون اينكه كسى را به قتل رسانده باشد كشتى؟ واقعاً كار ناپسندى مرتكب شدى» (کهف/74).
- ↑ فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبهُُّمَا خَيرًْا مِّنْهُ زَكَوةً وَ أَقْرَبَ رُحمًْا؛ « پس خواستيم كه پروردگارشان آندورا به پاكتر و مهربانتر از او عوض دهد» (کهف/81).
- ↑ وَ حَنَانًا مِّن لَّدُنَّا وَ زَكَوةً وَ كاَنَ تَقِيًّا؛ « و [نيز] از جانب خود، مهربانى و پاكى [به او داديم] و تقواپيشه بود.» (مریم/13).
- ↑ قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا؛ « گفت: «من فقط فرستاده پروردگار توام، براى اينكه به تو پسرى پاكيزه ببخشم.» (مریم/19).
- ↑ فَقُلْ هَل لَّكَ إِلىَ أَن تَزَكى؛ « و بگو: آيا سَرِ آن دارى كه به پاكيزگى گرايى» (نازعات/18).
- ↑ قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكى؛ «رستگار آنکس كه خود را پاك گردانيد» (اعلی/14).
- ↑ قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّئهَا؛ «كه هر كس آن را پاك گردانيد، قطعاً رستگار شد» (شمس/9).
- ↑ طباطبایی، ج20، ص393.
- ↑ وَ لَوْ لَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكمُْ وَ رَحْمَتُهُ مَا زَكىَ مِنكمُ مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَ لَاكِنَّ اللَّهَ يُزَكىِّ مَن يَشَاءُ وَ اللَّهُ سمَِيعٌ عَلِيم؛ «و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود، هرگز هیچکس از شما پاك نمىشد، ولى [اين] خداست كه هر كس را بخواهد پاك مىگرداند و خدا [ست كه] شنواىِ داناست.» (نور/21).
- ↑ طوسی، ج7، ص421.
- ↑ أَ لَمْ تَرَ إِلىَ الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنفُسَهُم بَلِ اللَّهُ يُزَكىِّ مَن يَشَاءُ وَ لَا يُظْلَمُونَ فَتِيلا؛ «آيا به كسانى كه خويشتن را پاك مىشمارند ننگريستهاى؟ [چنين نيست،] بلكه خداست كه هر كه را بخواهد پاك مىگرداند، و بهقدر نخِ روى هسته خرمايى ستم نمىبينند» (نساء/49).
- ↑ فَلَا تُزَكُّواْ أَنفُسَكُم؛ «پس خودتان را پاك مشماريد» (نجم/32).
- ↑ وَ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا تَعْضُلُوهُنَّ أَن يَنكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْاْ بَيْنهَُم بِالمَْعْرُوفِ ذَالِكَ يُوعَظُ بِهِ مَن كاَنَ مِنكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاَْخِرِ ذَالِكمُْ أَزْكىَ لَكمُْ وَ أَطْهَرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنتُمْ لَا تَعْلَمُون؛ «و چون زنان را طلاق گفتيد، و عدّه خود را به پايان رساندند، آنان را از ازدواج با همسران [سابق] خود، چنانچه بخوبى با يكديگر تراضى نمايند، جلوگيرى مكنيد. هر كس از شما به خدا و روز بازپسين ايمان دارد، به اين [دستورها] پند داده مىشود. [مراعات] اين امر براى شما پربركتتر و پاكيزهتر است، و خدا مىداند و شما نمىدانيد» (بقره/232).
- ↑ قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّواْ مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ يحَْفَظُواْ فُرُوجَهُمْ ذَالِكَ أَزْكىَ لهَُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرُ بِمَا يَصْنَعُون؛ «به مردان با ايمان بگو: «ديده فرو نهند و پاكدامنى ورزند، كه اين براى آنان پاكيزهتر است، زيرا خدا به آنچه مىكنند آگاه است.» (نور/30).
- ↑ فَإِن لَّمْ تجَِدُواْ فِيهَا أَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتىَ يُؤْذَنَ لَكمُْ وَ إِن قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُواْ فَارْجِعُواْ هُوَ أَزْكىَ لَكُمْ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيم؛ «و اگر كسى را در آن نيافتيد، پس داخلِ آن مشويد تا به شما اجازه داده شود؛ و اگر به شما گفته شد: «برگرديد» برگرديد، كه آن براى شما سزاوارتر است، و خدا به آنچه انجام مىدهيد داناست» (نور/28).
- ↑ خُذْ مِنْ أَمْوَالهِِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِم بهَِا وَ صَلِّ عَلَيْهِم؛ «از اموال آنان صدقهاى بگير تا به وسيله آن پاك و پاكيزهشان سازى، و برايشان دعا كن» (توبه/103).
- ↑ الَّذِى يُؤْتىِ مَالَهُ يَتزََكى؛ «همان كه مالِ خود را مىدهد [براى آنكه] پاك شود» (لیل/18).
- ↑ طوسی، ج5، ص291؛ همان، ج 10، ص361.
- ↑ إِنَّ الَّذِينَ يَشْترَُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَيْمَانهِِمْ ثَمَنًا قَلِيلاً أُوْلَئكَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فىِ الاَْخِرَةِ وَ لَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لَا يَنظُرُ إِلَيهِْمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيم؛ «كسانى كه پيمان خدا و سوگندهاى خود را به بهاى ناچيزى مىفروشند، آنان را در آخرت بهرهاى نيست؛ و خدا روز قيامت با آنان سخن نمىگويد، و به ايشان نمىنگرد، و پاكشان نمىگرداند، و عذابى دردناك خواهند داشت.» (آلعمران/77).
- ↑ إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَ يَشْترَُونَ بِهِ ثمََنًا قَلِيلاً أُوْلَئكَ مَا يَأْكلُُونَ فىِ بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَ لَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَمَةِ وَ لَا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيم؛ «كسانى كه آنچه را خداوند از كتاب نازل كرده، پنهان مىدارند و بدان بهاى ناچيزى به دست مىآورند، آنان جز آتش در شكمهاى خويش فرو نبرند. و خدا روز قيامت با ايشان سخن نخواهد گفت، و پاكشان نخواهد كرد، و عذابى دردناك خواهند داشت.» (بقره/174).
- ↑ جَنَّاتُ عَدْنٍ تجَْرِى مِن تحَْتهَِا الْأَنهَْارُ خَلِدِينَ فِيهَا وَ ذَالِكَ جَزَاءُ مَن تَزَكى؛ «بهشتهاى عدن كه از زير [درختان] آن جويبارها روان است. جاودانه در آن مىمانند، و اين است پاداش كسى كه به پاكى گرايد.» (طه/76).
- ↑ وَ لَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَ إِن تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلىَ حِمْلِهَا لَا يحُْمَلْ مِنْهُ شىَْءٌ وَ لَوْ كاَنَ ذَا قُرْبىَ إِنَّمَا تُنذِرُ الَّذِينَ يخَْشَوْنَ رَبهَُّم بِالْغَيْبِ وَ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَ مَن تَزَكىَ فَإِنَّمَا يَتزََكىَ لِنَفْسِهِ وَ إِلىَ اللَّهِ الْمَصِير؛ «و هيچ بار بَردارندهاى بار [گناه] ديگرى را برنمىدارد، و اگر گرانبارى [ديگرى را به يارى] به سوى بارش فرا خواند چيزى از آن برداشته نمىشود، هر چند خويشاوند باشد. [تو] تنها كسانى را كه از پروردگارشان در نهان مىترسند و نماز برپا مىدارند، هشدار مىدهى؛ و هر كس پاكيزگى جويد تنها براى خود پاكيزگى مىجويد، و فرجام [كارها] به سوىِ خداست.» (فاطر/18).
- ↑ طباطبایی، ج14، ص198؛ طوسی، ج7، ص192.
- ↑ دانشنامه حوزه، خودسازی و تهذیب نفس در قرآن
- ↑ امامت پدیا
- ↑ مظاهری، ج۱، ص ۱۶۱.
- ↑ دانشنامه حوزه، تهذیب نفس3
- ↑ تهذیب؛ شرط داشتن نفس سالم
- ↑ تهذیب نفس و تعدیل غرایز انسان را در مسیر کمال قرار میدهد
- ↑ غزالی، ص۱۰۷؛ میبدی، ج۱۰، ص۴۶۳-۴۶۴؛ نجمرازی، ص۱۷۳-۱۷۴.
- ↑ تهذیب نفس عاملی مهم قبل از عهده دار شدن مسئولیت است
- ↑ تهذیب نفس مهمترین مؤلفه اخلاق آموزگاری است
- ↑ دانشنامه حوزه، تهذیب نفس1
- ↑ بیانات امام خمینی در جمع کارکنان مدرسه عالی شهید مطهری صحیفه نور جلد 14 ص 113 112 تاریخ: 10/12/ 59
- ↑ دانشنامه حوزه، تهذیب نفس1
- ↑ لازمه موعظه مردم تهذیب نفس است
- ↑ اهمیت تهذیب و تزکیه نفس
- ↑ هدایت جامعه قبل از خودسازی و تهذیب نفس ممکن نیست
- ↑ دانشنامه حوزه، بهترین وسیله تهذیب نفس
- ↑ مدنیشیرازی، ج۳، ص۱۵۲؛ مصباح، ج۱، ص۲۱۷.
- ↑ تهذیب نفس و تعدیل غرایز انسان را در مسیر کمال قرار میدهد
- ↑ دانشنامه پژوهه، ضرورت تهذیب نفس
- ↑ ویکی فقه، خودشناسی و تهذیب نفس
- ↑ تهذیب نفس؛ بنیادیترین رسالت زندگی انسان
- ↑ قطع رابطه با افراد منحرف از مقدمات تهذیب نفس است
- ↑ دانشنامه حوزه، آیت الله مصباح یزدی: تهذیب نفس بهترین و والاترین هدف برای زندگی بشری است
- ↑ رسیدن به درجات عالیه با تهذیب نفس میسر میشود
- ↑ وَ لَوْ لَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكمُْ وَ رَحْمَتُهُ مَا زَكىَ مِنكمُ مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَ لَاكِنَّ اللَّهَ يُزَكىِّ مَن يَشَاء؛ «اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود، هرگز هيچ كس از شما پاك نمىشد، ولى [اين] خداست كه هر كس را بخواهد پاك مىگرداند» (نور/21).
- ↑ طبرسی، ج۷، ص۲۱۰؛ امینی، ص۲۶-۲۰۴؛ واعظ کاشفی، ج۴، ص۴۱۹؛ فخررازی، ج۸، ص۱۱۲؛ غزالی، ۱۰۷-۱۸۱.
- ↑ دانشنامه پژوهه، غفلت مانع تهذیب نفس
- ↑ طبرسی، ج۳، ص۹۱؛ ج۹، ص۲۷۲؛ ابوالفتوح رازی، ج۵، ص۳۹۱.
- ↑ (بقره/۱۵۱)؛ طباطبایی، ج۱، ص۳۳۰.
- ↑ ا بنبابویه، خصال صدوق، ج۱، ص۲۵.
- ↑ امینی، ص۲۰۴.
- ↑ همان، ص۲۶.
- ↑ همان، ص۱۶۷.
- ↑ (شمس/9)
- ↑ (نهج البلاغة، حکمت ۸۹).
- ↑ (نهجالبلاغه، حکمت ۴۲۳).
- ↑ محمدی ریشهری، ج۹، ص۳۸۸.
- ↑ تهذیب نفس عاملی مهم قبل از عهده دار شدن مسئولیت است
- ↑ تهذیب نفس مایه رسیدن به درجات عالی انسانی است
- ↑ تهذیب نفس، زمینه افزایش فهم ما را از قرآن فراهم میکند
- ↑ تهذیب نفس مقدم بر فراگیری علم است
- ↑ بیانات امام خمینی در جمع اقشار مختلف مردم تبریز صحیفه نور جلد 14 ص 254 تاریخ : 11/3/ 60
- ↑ (بقره/151).
- ↑ (آلعمران/164).
- ↑ دانشنامه اسلامی