تستری، سهل بن عبدالله
ابو محمد، سهل بن عبدالله بن يونس بن عيسی بن عبدالله بن رفيع(203ه)؛ از مشایخ صوفیۀ خوزستان و عراق عجم در قرن سوم
زندگی نامه
ابو محمد، سهل بن عبدالله بن يونس بن عيسی بن عبدالله بن رفيع»، در حدود سال ۲۰۳ هجری قمری در تستر (شوشتر) چشم به جهان گشود. نخستين گزارش مفصل را در باب كودكی او در رساله «قشيريه» و بعد در «تذكرةالاوليا» ملاحظه میكنيم. عبارت قشيری درباره سهل اينگونه است: «سهل گفت من سه ساله بودم و مرا قيام شب بودی و اندر نماز خال خويش «محمد بن سوار» و او در شب اهل قيام به نماز بود و به من میگفت: ای سهل برو و بخواب كه دل من را به خودت مشغول میداری.»
در كتاب «تذكرةالاوليا» آمده است: «هفت ساله بود كه روزه میگرفت و قوت او، نان جويی بود. در دوازده سالگی مسألهای برايش پيش آمد كه كسی نمیتوانست آنرا حل كند، به بصره رفت تا از عالمان آن ديار بپرسد؛ اما هيچكس او را جواب نداد به عبادان (آبادان) نزد مردی كه او را «حبيب بن حمزه» میگفتند، رفت. حبيب سؤال او را پاسخ گفت و سهل چندی، نزد او ماند و از او فوايد بسيار برگرفت، پس به تستر بازگشت.» آنچنان كه «عطار» نقل میكند، زندگی او پس از بازگشت به تستر زندگی سخت و زاهدانهای بود و دوره رياضتی را به مدت سه سال برنامه خود قرار داد. در شانزده سالگی؛ يعنی حدود سال ۲۱۹ هـ.ق عازم حج شد و در اين سفر با «ذوالنون» ملاقات كرد. ملاقات وی با ذوالنون مصری، تأثيری شگرف در شخصيت سهل داشت و همواره او را به حرمت ياد میكرد و تا ذوالنون زنده بود در علم سخن نمیگفت. سهل تستری در سالهای پيری و به دنبال رياضتهای طولانی، دچار بيماری «بواسير» شد و عاقبت هم در محرم سال ۲۸۳ هـ.ق در بصره درگذشت.
شاگردان
بعد از مرگ ذوالفنون در سال ۲۴۵ هـ.ق رسما به تعليم و تأديب شاگردان پرداخت. يكی از شاگردان مشهور او، فردی است به نام «محمد بن سالم» كه شصت سال در خدمت او بوده است. بخشی از ميراث فكری سهل از طريق «محمد بن سالم» و فرزندش «احمد بن محمد بن سالم» به ديگران منتقل شده است. اين دو براساس آرای سهل مكتبی در بصره پديده آوردند كه به سالميه معروف شد.
تالیفات
منابع گوناگون، كتب و رسالاتی را به سهل تستری منسوب كردهاند. «ابننديم»، سه كتاب به نامهای «دقايقالمحبين»، «مواعظالعارفين» و «جوابات اهلاليقين» به سهل نسبت میدهد. «حاجی خليفه»، كتابی به نام «الغايةلاهلالنهاية» و رساله مختصری به نام «قصصالانبيا» را به سهل نسبت داده است. از معاصران، «زركلی» در كتاب «الاعلام»، كتابی در تفسير قرآن و «دقائقالمحبين» را از جمله تأليفات سهل تستری دانسته است و «عمر رضا كحاله» نيز در «المعجمالمؤلفين» بر وجود تفسير قرآن برای سهل تستری تأكيد كرده است. «فؤاد سزگين» در تاريخ «التراثالعربی» آثار منسوب به سهل تستری را كه در كتابخانههای دنيا موجود است، به قرار زير فهرست كرده است: «تفسير القرآنكريم»، كتاب «المعارضه و الرد علی اهلالفرق و اهلالدعاوی فیالاحوال»، «كلمات سهل بن عبدالله تستری»، رساله «فیالحكم و التصوف»، رساله «فیالحروف»، «مناقب اهلالحق و مناقب اهلالله عزوجل»، «لطائفالقصص فی قصصالانبيا(ع)» و مقاله «فیالمنهيات يا رسالةالمنهيات».
«تفسيرالقرآنالعظيم»، مهمترين اثر سهل تستری است. شش نسخه خطی از اين تفسير در كتابخانههای دنيا موجود است. يك نسخه از اين تفسير به صورت خطی در كتابخانه قاهره موجود است كه در سال ۱۳۲۶ هــ.ق به تصحيح «بدرالدين نعسانی» و بار ديگر در سال ۱۳۲۹ هــ.ق به تصحيح و كوشش «غمراوی» به چاپ رسيده است.
نسخه چاپی غمراوی، يكصد و سی و شش صفحه دارد. قدمت هيچيك از نسخهها از قرن نهم، فراتر نمیرود. براساس مقدمه اين تفسير فردی به نام «ابو يوسف احمد بن محمد بن قيس السجزی» اين تفسير را در سال ۲۷۵ هــ.ق از سهل شنيده است. از آن پس، تفسير سهل سينه به سينه نقل شده و از طريق سلسله راويان به «ابو نصر احمد بن عبدالجبار البلدی» رسيده و شاگرد او؛ يعنی نويسنده تفسير از استاد اجازه يافته كه آنرا به كتابت درآورد، گر چه نصر بلدی يا شاگرد او يا كسانی ديگر از سلسله راويان، رأی خود و ديگر اصحاب تفسير و نيز برخی صوفيان ديگر را در آن وارد كردهاند. با اين حال، حدود نود درصد تفسير با عبارت «قال سهل»، از قول خود او بيان شده است. نكته مهم و در خور توجه در چگونگی صحت اقوال منسوب به سهل تستری است.
اصالت تفسیر تستری
برخی از پژوهشگران مانند «باورينگ» آلمانی كه درباره شخصيت و آثار تستری تحقيق كرده، ضمن مقايسه موارد نسبتا زيادی بين تفسير سهل تستری و «حقائقالتفسير»، به شواهدی دست پيدا كرده كه هر ترديدی را در باب اصالت تفسير منتفی میكند و میتوان گفت كه سخنان بيان شده در اين تفسير از زبان خود سهل تستری است. وی در بيان برخی از تأويلات قرآنی در تفسير تستری، گفت: در تأويلات سهل گرايش از حروف مقطعه به تعبير حروفی نمايان است، مثلا در سوره بقره در تأويل «الم» میگويد: «الف تأليف خداوند است كه چيزها را چنان كه میخواست، تأليف كرد و لام لطف قديم اوست و ميم مجد عظيم او.» او همچنين افزوده است: «الف الله است و لام بنده و ميم محمد(ص) كه بنده را از جايگاه توحيد خداوند و اقتدا به پيامبر او، به مولايش پيوند میدهد.» تستری در ذيل آيه «یَا أَیُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فاغْسِلُواْ وُجُوهَكُمْ وَأَیْدِیَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُواْ بِرُؤُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَينِ وَإِن كُنتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُواْ وَإِن كُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاء أَحَدٌ مَّنكُم مِّنَ الْغَائِطِ أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاء فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَیَمَّمُواْ صَعِيدًا طَیِّبًا فَامْسَحُواْ بِوُجُوهِكُمْ وَأَیْدِيكُم مِّنْهُ مَا یُرِيدُ اللّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْكُم مِّنْ حَرَجٍ وَلَـكِن یُرِيدُ لِیُطَهَّرَكُمْ وَلِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» (مائده/۶) در تأويل طهارت مینويسد: «احوال، اخلاق و افعالتان را پاك كنيد تا بدون هيچ وابستگی به سوی او بازگرديد. طهارت بر هفت نوع است: طهارت علم از جهل، طهارت ذكر از نسيان، طهارت طاعت از معصيت، طهارت يقين از شك، طهارت عقل از حماقت، طهارت ايمان از غير ايمان و طهارت ظن و گمان از سخنچينی» و آنگاه میافزايد: «برای هر عقوبتی طهارتی است، غير از عقوبت قلب كه قساوت است.»
همچنین تستری در ذيل آيه « وَمِن ثَمَرَاتِ النَّخِيلِ وَالأَعْنَابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَرًا وَرِزْقًا حَسَنًا إِنَّ فِی ذَلِكَ لآیَةً لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ» (نحل/۶۷ ) مینويسد: «سكر نزد من عبارت از مستی نفس آدمی در دنياست كه به فرجام آخرتی خود ايمان نمیآورد.» او در ادامه سكر عالم را به خاطر دوستی دنيا و نيز سكر عابد را به دليل ميل به محبوبيت نزد خلق نيز، در تفسير اين آيه، مورد اشاره قرار داده است.
تستری در تفسير آيه ۴۱ سوره روم «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِيقَهُم بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» مینويسد: خدای تعالی جوارح را به خشكی تشبيه كرد و قلب را به دريا كه نفعشان فراگير و اهميتشان بسيار است. وی اين تفسير را مقصود باطنی آيه میداند.
يكی از تأويلات جالب تستری در تأويل آيه ۹ سوره حجرات (وَإِن طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا فَإِن بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّى تَفِیءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِن فَاءتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ) است. وی پس از ذكر معنای ظاهری كه اهل تفسير در اين آيه مورد اشاره قرار دادهاند، به تأويل آن میپردازد و باطن دو گروه از مؤمنان را عبارت از روح و عقل و قلب در برابر طبع و هوی و شهوت تلقی میكند. تستری معتقد است در صورت تجاوز نفس و شهوات آدمی به ساحت قلب و عقل و روح، بنده مؤمن بايد با شمشير مراقبت و تيرهای مطالعه و انوار موافقت، با نفس مبارزه كرده تا سرانجام روح و عقل بر هوا و هوس و شهوت چيره شوند. در جای جای اين تفسير، مختصر تأويلانی از واژگان و آيات قرآنی به چشم میخورد، مانند تأويل ليل به نفس طبعی و نهار به نفس روحی و تأويل امالقری به دل عارف و ...[۱]
لذا عبدالله تستری جزء اولین کسانی بوده است که در زمینه تفسیر عرفانی کار کرده است. دلیل این که اینها به سمت تفسیر عرفانی رفتهاند آیات و روایاتی بوده است که دلالت بر این معنا میکرده که قرآن بطنهایی دارد، یا غیر از این ظاهر، معارف دیگری در دل خود دارد. آیه «مَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ» (سوره ال عمران آیه۷) بیان میکند که آیات، مفاهیم دیگری دارند که از ظاهر آن برداشت نمیشود. روایت «انما یعرف القرآن من خطب به» به این معنا اشاره دارد که آن کسی قرآن را به درستی فهمیده است که مورد خطاب قرآن بود یعنی پیامبر اکرم(ص). [۲]
منابع
خبرگزاری ایکنا