ترور

از قرآن پدیا

ترور؛ عملی با هدف کشتن یک شخص به دلایل سیاسی، مذهبی یا مالی. ترور از نظر اسلام امری مجرمانه است و در روایات اسلامی به شدت با آن مخالفت شده است. ایجاد استرس، حس ناامني و اثرات منفی اقتصادی از جمله تبعات اجتماعی انجام ترور در جامعه محسوب می شود.[۱]

مفهوم شناسی

ترور عملی با هدف کشتن یک شخص به دلایل سیاسی، مذهبی یا مالی است. ترور یا قتل سیاسی نوعی قتل عمدی شخصی می‌باشد که با هدف کیفر یا با اهداف سیاسی انجام می‌گیرد.[۲]تروریسم به عنوان کاربرد زور یا تهدید به زور در داخل یک کشور به منظور ایجاد ترس و وحشت در جامعه، تضعیف و حتی سرنگونی نهادهای موجود و ایجاد تغییرات سیاسی تعریف شده است.[۳] اين در حالی است كه هيچ يك از صاحب‌نظران مطرح و نيز مجامع بين‌المللی هنوز به تعريف جامع و مورد اتفاقی از «تروريسم» دست نيافته‌اند. بدين لحاظ، هر صاحب ادعايی، تعريف خاص خود از تروريسم و فهم وی‍‍ژه‌ای كه از آن دارد را ملاك عمل خود قرار می‌دهد و حتی می‌توان گفت در بسياری از موارد، نيازها و مطالبات افراد و گروه‌هاست كه در ارائه تعريفی از «ترور» و «تروريسم» نقش ايفا می‌كند اختلافی كه در تعريف تروريسم وجود دارد به نظر می رسد از دو مطلب مهم سرچشمه می‌گيرد. يكی تعارض وسيع ميان ايدئولوژى‌ها يا اهداف سياسی ديگر نا محدود بودن گونه های تروريسم. گونه‌هاى مختلفى از «تروريسم» وجود دارد كه اغلب، ويژگى‌هاى مشترك چندانى با هم ندارند. مى‌توان تعريف «تروريسم» در روابط بين‌الملل را چنين ترسيم كرد: «ايجاد خوف و وحشت به شيوه‌هاى غيرقانونى و غير قابل پيش‌بينى به منظور تأثيرگذارى بر قدرت سياسى.[۴] شاخص های ترور بر پایه بیشتر تعاریف و معانی فوق عبارتند از:

1 - هر اقدامی که ایجاد ترس، وحشت، هراس، خوف و رعب در میان مردم یا مخالفان بیانجامد، و این اقدام، خشونت آمیز، زورمدارانه، غیرقانونی و هراس انگیز باشد . 2 - این اقدام با هدف برانداختن حکومت، یا به منظور در دست گرفتن امور، یا به جهت ضعیف کردن حاکمیت و دستگاه رهبری و یا با هدف تاثیر بر رفتار مخالفان صورت می گیرد . 3 - اقدام مذکور توام با قتل پنهانی، ناگهانی و غافلگیرانه است و آن نیز، با خدعه و فریب، مکر و حیله همراه و همگام است .[۵] ترور مفهمومی معادل حذف دارد و یک تروریست در وهله نخست به دنبال حذف یک اندیشه و تفکر ریشه‌دار است. چراکه تنها با جنایت و حمله به اشخاص و مردم بی‌دفاع سعی دارد، بنیانی را ریشه‌کن کند. [۶]

تاریخچه

نخستین‌بار در انقلاب فرانسه به دوره‌ای (۱۷۹۳ـ۱۷۹۴) اطلاق شد که در آن انقلابیون به دستگیری و اعدام مخالفان خود پرداختند و بیش از ۳۰۰هزار نفر را زندانی و ۱۷هزار نفر را با گیوتین اعدام کردند. این دوره را «حکومت ترور یا وحشت» نامیده‌اند. اصطلاح ترور کم‌کم در عرف سیاسی به عمل حکومت یا گروه‌ها و افرادی اطلاق شد که برای حفظ قدرت یا مبارزه با دولت و مرعوب‌کردن آن دست به آدم‌کُشی، آدم‌ربایی و خرابکاری می‌زدند. در اواخر قرن ۱۹ با قدرت‌گرفتن آنارشیست‌های انقلابی، به‌ویژه در روسیه، ترور فقط به‌معنای قتل سیاسی به‌کار رفت و کسانی را که به‌قتل و کشتن شخصیت‌های برجسته سیاسی و نظامی می‌پرداختند «تروریست» نامیدند. اصطلاح ترور و تروریست با همین معنی در دورۀ انقلاب مشروطیت وارد ایران شد و لفظ ترور، ترور کردن و ترور شدن به معنی قتل سیاسی و کشتن غافلگیرانه مصطلح شد و رواج یافت.[۷] امروزه ترور، ایجاد رعب و وحشت و ادم کشی برای رسیدن به هدف، در نزد افکار عمومی جهانیان محکوم شناخته می شود. و از تروریست به عنوان افراد بی منطق، خشونت طلب و ضدبشر یاد می شود. ولی متاسفانه ترور دولتی به شکل وسیع و فاجعه امیز با تایید قدرت های بزرگی همچون امریکا صورت می گیرد. نمونه این ترورها را توسط رژیم اشغالگر قدس هر روز شاهد هستیم، ولی نه تنها این تراژدی ضدبشری محکوم نمی شود، بلکه بطور تلویحی مورد تایید قدرت های بزرگ به ویژه امریکا قرار می گیرد.[۸]

ترور در قرآن

ترور یا اعدام انقلابی نوعی قتل عمدی شخصی مهم می باشد که با هدف کیفر و یا با اهداف سیاسی انجام می گیرد. فرد کشته شده دارای مقام یا شهرت یا علایق سیاسی است و یا به دلیل اهانت به یک مرام عقیدتی مانند یک مذهب مورد سو قصد قرار می گیرد. کشتن ناگهانی یک فرد بدون آن که فرد مورد نظر فرصتی برای دفاع یا مقابله داشته باشد؛[۹] در قرآن کریم سوره مبارکه «نمل» از آیات ۴۵ تا ۴۹، داستان فرستادن حضرت صالح(ع) به سوی قوم ثمود و تصمیم این قوم برای از بین بردن این پیامبر را بیان می‌کند که در قالب نه گروه مفسد تصمیم می‌گیرند که به طور ناگهانی به حضرت صالح(ع) حمله کنند و او را از بین ببرند و پروردگار از این کار تعبیر به نیرنگ می‌کند که در آن ناکام می‌مانند. آیه ۳۰ سوره انفال نیز مکر و نیرنگ کافران درباره به بند کشیدن یا کشتن پیامبر اکرم(ص) را مطرح می‌کند که با تدبیر الهی شکست می‌خورد. در آيات ۴۸ و نيز ۶۴ و ۷۴ سوره «توبه» به مسئله ترور آن حضرت كه از سوی منافقان برنامه‌ريزی شده اشاره شده است. گروهی از منافقین در یک جلسه پنهانی و مخفی نقشه كشتن پيامبر(ص) را طراحی می‌کنند و در هنگام برگشت سپاه اسلام از جنگ تبوك در يكي از گردنه‌های سر راه به صورت ناشناس كمين كرده، شتر پيامبر(ص) را رم داده تا حضرت را به قتل برسانند که با شکست روبرو می‌شوند. در این آیات نیز سخن از فتنه‌گری و طرح‌ریزی منافقین برای به قتل رساندن پیامبر شده است. همانگونه که مشاهده می‌شود در تمامی این آیات، سخن از قتل و کشتن ناجوانمردانه، همراه با طراحی و برنامه‌ریزی قبلی و با مکر و نیرنگ‌ است که برای رسیدن به اهداف خاص سیاسی صورت می‌گیرد که این ویژگی‌ها، همسانی و شباهت بسیار زیادی با تعاریف تروریسم در دوران مدرن دارد.[۱۰] همچنین با بررسی آیات قرآن نظیر آیه ۹۳ سوره نساء نشان می‌دهد که خداوند کشتن انسان به غیر حق را رد کرده است. آیات بسیاری نیز به محترم شمردن خون دیگران، تجاوز نکردن، ضایع نشدن حقوق اشخاص، اجازه ندادن به افراد برای ورود به حریم خصوصی یکدیگر و رد قتل انسان‌ها بدون دلیل و گرفتن حق حیات آنها اشاره می‌کند. [۱۱].[۱۲]

دیدگاه اسلام

ترور در اسلام به‌عنوان فعالیتی مجرمانه شناخته می‌شود.[۱۳]روایات متعدد و فراوانی در حرمت و منع ترور و قتل پنهانی وجود دارد که هیچ گونه تردیدی را درباره حرمت ترور از دیدگاه اسلام باقی نمی گذارد . 1- ابوصباح کنانی به امام جعفر صادق علیه السلام می گوید: یکی از همسایه هایم که از قبیله همدان و نامش جعد بن عبدالله است، به علی علیه السلام دشنام می دهد . آیا اجازه می دهی که او را بکشم؟ فرمود: اسلام ترور را منع کرده است . او را رها کن; زیرا به زودی فرد دیگری این کار را انجام می دهد . ابوصباح کنانی می گوید: به سوی کوفه رفته و در مسجد مشغول نماز صبح شدم . در این حال گوینده ای می گفت: جعد بن عبدالله مانند مرده ای که باد کرده بود، در رختخوابش پیدا شد. سپس گروهی رفتند و او را حمل کردند. در این حال گوشتش از استخوانش جدا می شد. از این رو، جسد او را بر روی پوستی جمع کردند. در این شرایط دیدم که زیر جسد او سیاه بود. سپس او را به خاک سپردند. نتیجه ای که از این روایات می توان گرفت، آن است که ایمان مانع ترور است و مؤمن ترور نمی کند. بنابراین، از روایات استفاده می شود که هرگونه کشتن به صورت پنهانی (ترور) شرعا حرام و ممنوع است.

تفاوت ترور و مجازات

در برخی از آیات و روایات، به ظاهر منعی بر کشتن برخی از انسانها وجود ندارد، اما بررسی عمیق این آیات و روایات، نتیجه دیگری به دنبال دارد .

الف) قرآن مجید

در آیات ذیل، کشتن برخی از انسانها مجاز شمرده شده است:

1 - «یا ایها الذین ءامنوا کتب علیکم القصاص فی القتلی» ای افرادی که ایمان آورده اید! حکم قصاص در مورد کشتگان، بر شما نوشته شده است .

2 - «من اجل ذلک کتبنا علی بنی اسراءیل انه من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعا» به همین جهت، بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هرکس، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسانها را کشته .

3 - «انما جزاؤ الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فسادا ان یقتلوا او یصلبوا» کیفر آن که با خدا و پیامبرش به جنگ بر می خیزند، و اقدام به افساد در روی زمین می کنند (و با تهدید اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله می برند) فقط این است که اعدام شوند، یا به دار آویخته گردند .

مراد از قصاص قاتل، مجازات فاسد و محارب چیست؟ و اینها چه کسانی هستند؟ قصاص در اصطلاح قرآن، نوعی قانون کیفری برای مجازات قاتل است . بنابراین، قصاص در آیه 178 بقره، تنها به معنای کشتن نیست، بلکه کشتن آشکار قاتل، یکی از اقسام آن است . قاتلی که بعمد مرتکب قتل شده است، هم می توان او را به قتل رساند و هم اولیای دم می توانند او را ببخشند ، و تنها وی را با پرداخت دیه، مجازات نمایند .

بدین سان، قصاص تنها راه، برای از بین بردن افراد مزاحم و زمینه های جرم و دریچه ای به سوی حیات اجتماعی و نیز، ضامن آن است; زیرا قصاص در مقابل این شعار «زیاد بکشید تا کشتار کم شود» ، و نیز در مقابل شعار «عفو قاتل ممنوع است» ، قرار دارد . آیه 32 مائده، کشتن قاتل و مفسد را جایز شمرده است. در این آیه منظور از فاسد کسی است که به جنگ خدا و رسول خدا برخیزد، و یا این که در میان مردم ایجاد ترس و ناامنی کند. در آیه 33 مائده، مراد از محاربین، افرادی هستند که اسلحه بر روی مسلمانان می کشند، و با تهدید به مرگ، و حتی کشتن، اموال آنها را به غارت می برند. به بیان دیگر، منظور از محارب کسی است که با تهدید و یا با به کارگیری اسلحه، به جان و یا مال مردم تجاوز می کند؛ اعم از این که دزد سرگردنه باشد و یا در داخل شهر به این اقدام دست بزند. البته محارب با کلمه افساد آمده است. بنابراین، مراد از محاربه با خدا، افساد در روی زمین از طریق اخلال در امنیت عمومی است. جزای چنین کسی، اگر مرتکب قتل شده باشد، قتل است و اگر تنها دزدی کرده باشد، قطع دست و پای مخالف است. و اگر فقط به ارعاب پرداخته است، نفی بلد است . نتیجه ای که از آیات فوق و تفسیر آن به دست می آید، آن است که اعدام قاتل، مفسد و محارب، در صورت تحقق شرایط لازم، صرفا به اذن امام عادل یا نایب خاص او و یا رهبر و حاکم اسلامی به شکل آشکار، بدون پرده پوشی و به منظور بازگرداندن امنیت عمومی انجام می گیرد. در حالی که ترور علیه مخالفان سیاسی، و در نیل به اهداف سیاسی انجام می شود، و در آن اذن امام عادل و . . . وجود ندارد و اغلب در پنهانی و برای ضربه زدن و اخلال در نظم عمومی صورت می پذیرد.

ب) سیره پیامبرصلی الله علیه وآله

نبی اکرم صلی الله علیه وآله در چند مورد به ظاهر دستور کشتن افرادی را صادر کرده است. از جمله: جابر بن عبدالله می گوید: «پیامبر فرمود: چه کسی به سراغ کعب بن اشرف می رود؟ او خدا و پیامبرش را آزرده است . محمد بن مسلم عرض کرد: یا رسول الله دوست داری او را بکشم؟ حضرت صلی الله علیه وآله فرمود: بله . محمد بن مسلم به نزد کعب رفت و گفت: این مرد (پیامبرصلی الله علیه وآله) از ما درخواست زکات می کند و ما را به زحمت می اندازد، خدا او را محزون کند. ما الان از او پیروی می کنیم و دوست نداریم او را رها کنیم تا این که ببینیم وضع او چه می شود؟ او همین طور صحبت می کرد تا این که بر کعب غالب شد.»

اسلام و نمونه هایی از نفی ترور در تاریخ اسلام و تاریخ انقلاب اسلامی

نمونه های فراوانی از نفی ترور وجود دارد که به چند نمونه از آن اشاره می شود:

1 - مسلم بن عقیل از ترور عبیدالله بن زیاد خودداری کرد: به پیشنهاد شریک، تصمیم بر آن شد که مسلم پشت پرده کمین کند و در وقت حضور ابن زیاد، با علامتی که به مسلم می دهند (آب خواستن شریک) بیرون آمده و او را به قتل برساند . . . ابن زیاد آمد و نشست و صحبت هایی کردند . ولی وقتی شریک، آب طلبید، مسلم برای اجرای طرح، بیرون نیامد و با تکرار علامت، باز هم از مسلم خبری نشد . ابن زیاد که احتمال خطری را می داد، از هانی پرسید: او چه می گوید؟ گفتند: تب کرده و هذیان می گوید . اما عبیدالله بن زیاد، زود از آنجا رفت . پس از رفتن او، از مسلم پرسیدند چرا نقشه را عملی نکردی؟ گفت: . . . به خاطر سخنی که علی علیه السلام از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله نقل کرده که ایمان، مانع کشتن غافلگیرانه (ترور) است .

2 - عمار سجستانی می گوید: «در مسیر سجستان تا مکه با ابابحیر عبدالله نجاشی همراه بودم . او بر عقیده زیدیه بود . هنگامی که به مدینه رسیدیم من نزد امام صادق علیه السلام رفتم و او به نزد عبدالله بن حسن رفت . وقتی بازگشت او را محزون و بسیار ناراحت و نالان یافتم . به او گفتم، تو را چه می شود ابابحیر؟ گفت: برای من از امام صادق علیه السلام اجازه بگیر که انشاءالله فردا صبح به نزد او برویم . فردا صبح به نزد امام صادق علیه السلام رفتیم . . . ابا بحیر عرض کرد: فدای تو شوم، من پیوسته از بازگو کنندگان فضل شما می باشم . حق را نزد شما می بینم نه کس دیگری . من سیزده نفر از خوارج را به قتل رسانده ام . زیرا شنیده ام که همه آنها از حضرت علی علیه السلام تبری می جستند . امام صادق علیه السلام فرمود: یا ابا بحیر اگر آنها را به امر امام علیه السلام کشته بودی، ایرادی نداشت .» علامه مجلسی در مرآة العقول در شرح این خبر می گوید: «قتل این چنین افرادی واجب نمی باشد .»

3 - امام خمینی قدس سره حاضر نشدند حکم ترور حسن علی منصور، عاقد و طراح کاپیتولاسیون را صادر کنند:«در قضیه ترور حسن علی منصور با این که . . . نماینده ای [را گروه مؤتلفه اسلامی] خدمت ایشان به نجف جهت استیذان فرستاد، آن حضرت (امام خمینی قدس سره) از صدور چنین حکمی استنکاف ورزیدند و این [گروه] ناچار شد، به سراغ بعضی دیگر . . . برود .»

4 - محسن رضایی در مصاحبه ای با کیهان گفت:«ایشان (امام خمینی قدس سره) خط مشی مسلحانه را نفی می کردند; یعنی به عنوان استراتژی، کار مسلحانه را قبول نداشتند . . . [تا] جایی که ایشان اجازه، اعدام خسرو داد (فرمانده نیروی هوایی رژیم پهلوی) را ندادند; یعنی آن دوستی که واسطه ما با حضرت امام بود، گفت که حضرت امام سکوت کردند و ما از سکوت، برداشت مخالفت کردیم . . . حضرت امام کار مسلحانه را به عنوان یک مشی و استراتژی قبول نداشتند. ایشان اصل مبارزه را در توده های مردم می دیدند و لذا بر آگاهی مردم تاکید داشتند.» در واقع امام با هر اقدام نظامی مخالف بود. روش امام برای تاثیرگذاری و تحول اجتماعی، یک روش فرهنگی بود .

5 - در سیره حضرت امام قدس سره، بعد از انقلاب اسلامی هم موردی از دستور ارهابی از سوی ایشان دیده نمی شود . بلکه آن را از ناحیه هر کسی که بخواهد، انجام گیرد، محکوم می کند:«گمان نکنید که اینها از روی قدرت یک همچو کارهایی را انجام می دهند، یک بمب در یک جا منفجر کردن، یک بچه دوازده ساله هم می تواند او را بگیرد یک جایی بگذارد و خود او منفجر بشود . این قدرتی نیست، این کمال ضعف است . من ابن ملجم را از اینها مردتر می دانم، برای این که او آمد در حضور مردم، کار خودش را کرد و خداوند او را لعنت کند . و اینها آن مردانگی آن نامرد را هم ندارند و به طور دزدی یک کاری انجام می دهند و خودشان را اصلا ظاهر نمی کنند . من آن عباس آقا را که صدراعظم ایران (امین السلطان) را در نزدیک مجلس با هفت تیر زد، در حضور همه و خودش را بعد هم دید گرفتار می شود، کشت، او را مرد می دانم و اینها را نامرد . اینهایی که از اینجا فرار کردند و از خارج دستور می دهند که مردم را اغتیال کنند، و به طور دزدکی بکشند، اینها تز نامردهاست» پس در سیره عملی مردانی که مجسمه اسلام اند، ترور جایی ندارد، زیرا ترور با ایمان و اسلام در تضاد است.

منابع

دانشنامه اسلامی

ویکی پدیا

حوزه نت

ایکنا

ارجاعات