تحریف

از قرآن پدیا

تحریف؛ تغییر کلام برای اهداف نادرست. بحث تحریف در منابع اسلامی پیرامون دو موضوع شکل گرفته است: 1. تحریف کتب آسمانی یهود و مسیحیت 2. تحریف قرآن کریم. تحریف قرآن خود به دو نوع تحریف لفظی و معنوی تقسیم می‌شود. تحریف لفظی نیز به دو نوع تحریف به زیاده و تحریف به نقصان دسته بندی می‌شود که تحریف به زیاده طرفداری ندارد. برای اثبات عدم تحریف قرآن، به آیات قرآن، روایات و شواهد خارجی همچون قرآن‌های خطی قدیمی تمسک شده است. یکی از تهمت‌ها به شیعه باور به تحریف لفظی قرآن است که به آن پاسخ داده شده است.

تعریف

تحریف‌ در لغت ‌به ‌معنای‌گردانیدن‌[۱] و تغییر دادن‌ سخن‌[۲] است و بویژه در مورد تغییردادن‌ کتاب ‌به‌کار می‌رود.[۳] تحریف‌گاهی تنها به‌معنای‌تغییر لفظ‌ و گاه‌صرفاً به‌معنای‌تغییر معنا و سوء تأویل‌دانسته‌شده‌است.[۴] بحث تحریف در منابع اسلامی پیرامون دو موضوع شکل گرفته است: 1. تحریف کتب آسمانی یهود و مسیحیت و 2. تحریف قرآن کریم.

تحریف لفظی قرآن کریم

درباره تحریف لفظی قرآن کریم از دو منظر می‌توان بحث نمود: 1. تحریف به زیاده؛ یعنی اینکه مطلبی بر قرآن اصلی افزوده شده باشد و 2. تحریف به نقصان؛ یعنی اینکه مطلبی از قرآن اصلی کاسته شده باشد. اعتقاد به زیاده در قرآن به اجماع مسلمانان باطل است و نقصان را نیز اکثریت علما همچون علامه حلی، علامه شرف‌الدین، آیت‌الله خویی قبول نکرده‌اند.[۵]

ادله عدم تحریف لفظی قرآن کریم

به دلایل زیر می‌توان برای اثبات عدم تحریف قرآن تمسک جست:

1. تواتر نقل قرآن و ضرورت تاریخی آن تاريخ گواه آن است كه مسلمانان به آموزش و حفظ و كتابت قرآن عنايت ويژه ‏اى داشتند؛ آن‏سان كه تنها در جنگ موته، شمار شهدايى كه حافظ قرآن بودند، به هفتاد نفر رسيد. حال با توجه به اهتمام بسيار مسلمانان در حفظ قرآن- و حتى تعداد آيات و كلمات و سوره ‏هاى آن- (علاوه بر استعداد ذاتی و حافظه‌ قویّ ایشان در حفظ متون ادبی) چگونه مى‏ توان گفت چنين كتابى با اين همه قارى و حافظ و علاقه ‏مند، تحريف شده باشد؟ از طرف دیگر در زمان پیامبر(ص) کاتبان وحی به دستور پیامبر(ص) قرآن را کتابت می‌کردند و بعد از ایشان در مسجد شهر در کنار منبر ایشان، مکانی برای استنساخ قرآن در نظر گرفته بودند و قرآن را برای خود می‌نوشتند.

2. آیه 9 سوره حجر خداوند خود در این آیه، حفظ و صيانت از قرآن را برعهده گرفته است: «إِنَّا نَحنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُون؛ بى‏ترديد، ما اين قرآن را به تدريج نازل كرده‏ايم، و قطعاً نگهبان آن خواهيم بود». در اين آيه كه با نشانه‏ هاى تأكيد «إنَّ»، «نحن»، «لام تاكيد» و «جمله اسميه» آمده، خداوند با تأكيد بسيار، نزول قرآن و نگاهبانى از آن را به خود نسبت داده است.

3. آیه 42 سوره فصلت: در آیه چنین آمده است: «لَّا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَين‏ يَدَيْهِ وَ لَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيد؛ از پيش روى آن و از پشت سرش باطل به سويش نمى‏آيد؛ وحى [نامه‏] اى است از حكيمى ستوده [صفات‏]». منظور از باطل در آیه كه به هيچ ‏رو در قرآن راهى ندارد، هر باطلى است كه مايه وهن قرآن گردد و چون كم و زياد كردن الفاظ قرآن موجب وهن آن مى ‏شود و خود از مصاديق باطل است، بر اين اساس هيچ‏ گونه فزونى و كاهشى در قرآن راه نمى‏ يابد.

4. دعوت به قرآن کنونی توسط معصومان (ع) ائمه شیعه همواره مردم را به تدبّر و عمل به قرآن مى‏ خواندند در حالى كه اگر تحريفى در قرآن صورت پذیرفته بود‏، هرگز سكوت نمى‏ كردند. فراتر از این حتی در روایات از عرضه احادیث بر قرآن سخن به میان آمده است؛ حال اگر قرآن تحرف شده باشد این عرضه امری بیهوده خواهد بود. [۶] همچنین در حدیث متواتر ثقلین، مردم دعوت به تمسک به قرآن و عترت شده‌اند تا گمراه نگردند. روشن است که پذیرش تحریف قرآن با تمسک به قرآن برای عدم گمراه شدن سازگار نیست.[۷]

5. نسخه‌های قدیمی قرآن از قرآن کریم نسخه‌هایی از دهه‌های ابتدایی قرن اول هجری باقی مانده است که نشان از یکی بودن قرآن کنونی با آن نسخه ‌هاست. از این نسخه‌ها می‌توان به نسخه کتابخانه دانشگاه توبینگن آلمان اشاره کرد.[۸]

باور به تحریف قرآن در میان شیعه

در میان روایات و نظرات برخی عالمان شیعه مواردی وجود دارد که ظاهرشان ممکن است باور به تحریف قرآن در میان شیعه را نشان دهد. توجه به این مسئله در دیدگاه‌های خاورشناسان نمود ویژه‌ای داشته است و عموماً بر این باورند که تشیع نخستین تا سده سوم هجری باور به تحریف قرآن داشت و تلاش می‌کرد تا چالش‌های کلامی نبود نام علی (ع) و جانشینان وی در قرآن را با پیش‌کشیدن مسأله تحریف قرآن به دست عثمان و دست‌اندرکاران جمع قرآن توجیه کند.[۹]

شواهد دال بر اعتقاد شیعه به تحریف قرآن

احادیثی در کتاب کافی -مهمترین منبع حدیثی شیعه- وجود دارد که ادعا می‌شود در آن به تحریف قرآن اشاره شده. به عنوان مثال حدیثی در کافی تعداد آیات قرآن را ۱۷ هزار آیه دانسته است در حالی‌که قرآن فعلی 6232 آیه دارد.[۱۰] در میان عالمان شیعه، برخی مانند ملا محسن فیض کاشانی، محمد باقر مجلسی، نعمت الله جزایری و محدث نوری معتقد بودند که قرآن دچار تغییر گشته‌ است.[۱۱]

بررسی و نقد ادعا

این ادعا درباره شیعه دارای اشکالات بسیاری است. در این انتساب به شیعه، معمولاً یک نکته بسیار مهم مورد غفلت قرار می‌گیرد. آن مسئله این است که اگر منظور از تحریف قرآن ادعای پاره‌ای از غلات شیعه و یا گروه-های دیگری از غیر شیعیان در سده‌های سوم قمری است، همچون آنچه در کتاب‌هایی مانند قرائات سیاری و پاره ای از روایات کافی و کتب حدیثی دیگر آمده‌اند، طبعا این ادعاها به دلیل متأخر بودن گزارش هایشان نسبت به زمان عمومی شدن مصحف رسمی قابل اعتنا نیستند. در این‌باره حداکثر می‌توان گفت این گروه‌ها سعی در تحریف قرآن داشته و یا می‌خواسته‌اند با ادعای وجود تحریف در قرآن عقاید مذهبی خود را تحکیم کنند. اما اگر این گزارش‌ها در این نوع منابع حاکی از وجود روایات کهنتری باشد که زمان روایت و تحریر آنها به دوره‌های قدیمتر یعنی به سده اول و نیمه اول سده دوم قمری می‌رسد باز هم قبول چنین گزارش هایی بسیار مشکل است. سببش این است که در سده اول و تا حدود نیمه‌های سده دوم هنوز مذهب ارتودکسی اسلامی که بعدها تحت عنوان سواد اعظم اهل سنت شناخته شد نه تنها شکل نگرفته بود بلکه در بسیاری از مسائل میان گروه ها، مذاهب مختلف فکری، سیاسی و طبقات مختلف در مدینه و شام و دیگر شهرها اختلاف نظرهای جدی وجود داشت.[۱۲]

درباره روایات کافی می‌توان گفت اولا شیوه مرحوم کافی بر ارزیابی و نقد روایات نیست. ثانیا ذکر روایات در کتاب روایی هرگز بیانگر اعتقاد مولف آن به تک تک مضامین آن روایت نیست. ثالثاً اگر هم روایاتی در کافی بر تحریف دلالت داشته باشند با احادیثی دیگر از جمله احادیث کافی «فضل‌القرآن» در تعارض‌اند. همچنین کلینی به قاعده عرضه‌ اخبار بر قرآن قائل بوده است و از این رو نمی‌توان این شبهه را پذیرفت که وی احادیث را به قرآن عرضه نکرده و پذیرفته است.[۱۳]

همچنین باید در نظر گرفت شواهدی که ظاهرشان دال بر اعتقاد شیعه به تحریف قرآن است همگی دارای سیر تاریخی واحدی نیستند و ادعا کنندگان به این مسئله توجه نداشته‌اند؛ برخی از روایات تنها در بین آیات قرآن برای توضیح آمده‌اند اما در طی قرن‌ها اینچنین به نظر آمد که این توضیحات متن قرآن بوده‌اند که تحریف گشته-اند.[۱۴] پیرامون انتساب اعتقاد به تحریف قرآن درباره برخی عالمان شیعه، هر چند چنین مدعیان اندکی وجود داشته‌اند اما برخی از انتساب‌ها نیز صحیح نمی‌باشد. به عنوان مثال علامه مجلسی درباره إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ می‌گوید:«إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ؛ ای القرآن وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ عن الزيادة و النقصان و التغيير و التحريف‏؛ یعنی قرآن را نازل کردیم و خود ما نیز در برابر زیاده و کاستی و تغییر و تحریف از آن محافظت می‌کنیم. همچنین علامه مجلسی در رابطه با روایاتی که در آن‌ها بیان شده که قرآن ناقص است و آیاتی از آن کم شده است می‌نویسد: «أن الأخبار التي جاءت بذلك أخبار آحاد لا يقطع على الله تعالى بصحتها فلذلك وقفنا فيها و لم نعدل عما في المصحف ...: همانا اخباری که در این زمینه وارد شده(تحریف قرآن) چون خبر واحد هستند و نمی‌توانیم با یقین صحت آنها را تأیید کنیم، ما در این زمینه توقف می‌کنیم (این روایات را نمی‌پذیریم) و از مصحف شریف عدول نخواهیم کرد».[۱۵]

به طور خلاصه نمی‌توان با ادعای چند نفر اعتقاد به تحریف را به تمام شیعه تسری داد. در میان شیعه عالمان بسیاری به طور آشکار موضع خود را درباره عدم تحریف قرآن بیان کرده‌اند. از میان عالمان متقدم می‌توان به شیخ صدوق، سید مرتضی و شیخ طوسی اشاره نمود. صدوق می‌گوید: «اعتقاد ما این است که قرآنی که خداوند بر پیامبر خودش(ص) نازل کرد، همین موجود بین الدفّتین (بین دو جلد) است، و بیشتر از آن نیست، و کسی که به ما نسبت داده که ما می‌‌گوییم بیشتر از موجود است، او دروغگو است». سیّد مرتضى‏(ره) درباره ادعای تحریف می‌گوید این نظر منتسب به گروهی از اصحاب حدیث است که اخبار ضعیفی را نقل کرده‌‌اند و گمان کرده‌‌اند که آن اخبار صحیح‌‌اند. شیخ طوسی نیز گفته است: «اما کلام در زیاده و یا نقیصه قرآن از مطالبی است که شایسته نیست به قرآن نسبت داده شود؛ زیرا زیاده در قرآن اجماع بر بطلانش منعقد است، و نقصان نیز ظاهر مذهب مسلمانان بر خلاف آن است».[۱۶]

منابع

ایکنا

دانشنامه جهان اسلام

پاورقی‌ها