بزهکاری
بزهکاری: نوعی کجروی منافی نظم، قوانین و ارزشهای فرهنگی. بزهکار به شخص مرتکب رفتارهای ضداجتماعی و قانونشکنی گفته میشود. برخی از عوامل مهم تاثیرگذار در بزهکاری عبارتند از بیکاری، فقر مادی و فرهنگی و عدم سازگاری اجتماعی. همچنین خانواده از عوامل بسیار پرنقش در شکلگیری بزهکاری است و مواردی مانند سردی و نابسامانی خانواده، پایبند نبودن به اجرای قانون، سختگیری، بیتوجهی، تبعیض بین فرزندان، زیادهروی در انتقاد و قاطع نبودن والدین، سببساز ورود فرزندان این خانوادهها به عرصۀ بزهکاری است. از سویی دیگر خانوادهها با فراهم نمودن محیط تربیتی مناسب، تأمین صحیح نیازها، تکریم شخصیت، مسئولیت دادن و دعوت فرزندان به رعایت ارزشهای اخلاقی، میتوانند فرزندان خود را از مسیر انحراف و عصیان دور نگاه دارند. توجه به رونق مساجد، تقویت دینباوری و ایجاد اشتغال نیز از جمله راهکارهای پیشگیری از بزهکاری در جامعه به شمار میروند.
تعریف بزهکاری
بزهکاری، یکی از مباحث مطرح در آسیبشناسی روانی در علم روانشناسی بوده و به معنای اقدام به عملی است که برخلاف موازین، مقررات، قوانین و معیارهای ارزشی و فرهنگی جامعه باشد و لذا چنین اقدامی بزهکاری یا جرم تلقی میشود و کسانی که مرتکب چنین عمل خلافی شوند، مجرم یا بزهکار نامیده میشوند.[۱] به بیانی دیگر بزهکاری اعمال منافی نظم و عامل مهم جریحهدارشدن وجدان جمعی و خطرآفرین برای آحاد جامعه است.[۲]
تفاوت بزهکاری و جرم
در کتب جرمشناسی، بزهکار به کسی گفته میشود که متهم به ارتکاب رفتار ضداجتماعی و یا قانونشکنی است، ولی به علت آنکه به سن قانونی(معمولا هجده سالگی) نرسیده است، مانند یک مجرم بزرگسال مجازات نمیشود. ممکن است بزهکاری یک نوجوان مقدمهای برای یک جنایت باشد، اما قلمرو بزه و جرم متفاوت است. زیرا برخی بزهها جرم تلقی نمیشوند. گاهی فرد بزهکار بهطور کلی فردی سرکش و ضداجتماع است و مرتکب اعمالی میگردد که اگر بزرگسال مرتکب شود، مجرم شناخته نمیشود. هر چند بزرگسالان نیز میتوانند همچون نوجوانان بزهکاری کنند؛ اما بزهکاری نوجوانان نسبت به جرایم بزرگسالان در تمام دنیا تقریبا محدود میباشد.[۳]
ریشه های شکل گیری رفتار بزهکارانه
متغیرهای متفاوتی در بزهکاری نوجوانان مؤثر هستند. از جمله این متغیرها میتوان متغیرهای شخصیتی، متغیرهای خانوادگی و طبقه اجتماعی را نام برد.
الف. عوامل شخصیتی تحقیقات نشان داده است که نوجوانان بزهکار در مقایسه با همسالان غیربزهکار خود، خشمگینتر، بدگمانتر و مخربترند و تسلط کمتری بر خود دارند. بسیاری از این نشانهها، ماهیتا مخرب بوده و نشاندهنده احساس بیکفایتی، طردشدگی عاطفی و نیاز به ابراز وجودند. تفاوت بین نوجوانان بزهکار و غیربزهکار از لحاظ رفتار اجتماعی و خصوصیات شخصیتی از همان اوایل رشد خود را نشان میدهد؛ هر چند که رفتار بزهکارانه بارز ممکن است بعدها نمایان شود.[۴]
ب. طبقه اجتماعی از آنجا که بعضی از گروههای اجتماعی به منابع ضروری زندگی دسترسی ندارند، برخی از جوانانی که فاقد ثروت و موقعیت اجتماعی هستند و نمیتوانند به اهداف خود برسند، برای دستیابی به اهداف خود از راههای غیرقانونی استفاده میکنند. با این وجود، پژوهشها درستی این مطلب را پیوسته تأیید نمیکنند. بسیاری از مردم طبقه پایین، مطابق قانون عمل میکنند و بسیاری از افراد طبقات ثروتمند مجرمند.[۵]
ج. عوامل خانوادگی پژوهشها نشان میدهد، غالبا بین بزهکاران و والدینشان ارتباط و درک متقابل و یا محبت وجود ندارد. والدین از فرزندان خود چندان انتظاری ندارند و در بین این خانوادهها بیاعتنایی، سهلانگاری و اختلاف عقیده زیادی وجود دارد. گرچه مطالعات نشان میدهد که بین از هم پاشیدگی خانوادهها و میزان وقوع بالای بزهکاری ارتباطی وجود دارد، اما در عین حال نتیجه تحقیقات در این زمینه نشان داده است که احتمال وقوع بزهکاری در خانوادههایی که از هم پاشیده نیستند ولی خصومت متقابل، بیاعتنایی و بیاحساسی بین آنها وجود دارد، بیشتر از خانوادههای از هم پاشیدهای است که بین آنها محبت و حمایت متقابل وجود دارد.[۶]
عوامل بزهکاری
برخی از ریشههای انحرافات بزهکاران عبارت است از: بیکاری و عدم وجود درآمد مالی برای امرارمعاش، نداشتن سازگاری اجتماعی،[۷] فقر مادی و فرهنگی،[۸] تضعیف تقوا و سستی در امور دینی و اعتقادی.[۹] در ادامه به طور مفصل به دو عامل مهم دیگر در ایجاد بزهکاری و نقش آنها در این مسئله پرداخته میشود:
نقش خانواده در بزهکاری کودکان و نوجوانان
بزهکاری در کودکان و نوجوانان هرچند میتواند به عوامل بسیار از جمله مشکلات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و غیر وابسته باشد امّا در گام نخست این خانواده است که کودک را به مسیر صحیح هدایت میکند یا زمینه گناه و جرم و انحراف را برای او مهیا میسازد. انسان به دلیل ویژگی اجتماعی بودن خود از بدو تولد تحتتأثیر افکار، عقاید و رفتار اطرافیان قرار میگیرد و بعدها به تقلید از این رفتارها و گفتارها الگوهایی را که به نحوی در ارتباط با او هستند سرمشق رفتاری خود قرار خواهد داد. بهاینترتیب برای پی بردن به علل و انگیزههای اولیه بزهکاری، باید خانواده بهعنوان اولین کانال ورودی فرد به اجتماع مورد بررسی قرار گیرد. کودکان و نوجوانان بزهکار معمولاً دارای والدین بسیار خشن و سختگیر یا بسیار بیتفاوت و بیتوجهی هستند، عدم توجه و اهمیت به نیازها و خواستههای جسمی و روحی کودک، ذهن و فکر او را مغشوش و دچار ناآرامی و التهاب میکند. از طرفی خشونتها، سرزنش و سرکوفتهای بیمورد، بیلیاقتی، سرخوردگی و در نهایت اضطراب دائمی را به ناخودآگاه فرد انتقال میدهد؛ در چنین وضعیتی کودک که جایگاه مشخصی برای خود در خانواده نمییابد کم کم از حالت عادی خارج شده و به اعمالی روی میآورد تا شاید از این طریق توجه دیگران را به خود معطوف کند. برخی از والدین در ایجاد ارتباط بین افراد خانواده دچار خطا و اشتباهاتی میشوند که بعضاً غیرقابلجبران است. تبعیض بین فرزندان از لحاظ سن، جنس و توانائیها عاملی است که کودکان و نوجوانان را به فکر میبرد و چون به دلیل قانعکنندهای نمیرسند وادار به ارتکاب جرم میشوند. سردی و نابسامانی خانواده، هرجومرج و بیانضباطی و پایبند نبودن به اجرای قانون، کوتاهی در انجام وظایف و مسئولیتهای اعضا در کنار فقدان روحیه اخلاق و تربیت اسلامی از دیگر عوامل روی آوردن فرزندان به بزهکاری است. همچنین والدینی که در محبت ورزیدن به فرزندان از حد اعتدال گذشته و زیادهروی میکنند ناخواسته زمینه انحراف کودکان خود را فراهم میکنند چراکه بدینوسیله حس استقلال کودک را کاهش میدهند و او را برابر مشکلات و ناملایمات زندگی فردی فاقد تحمل و کمطاقت بار میآورند از اینرو شخص در مواجهه با موانع طبیعی زندگی بهجای صبر و جستجوی راهحل منطقی به حل مسئله از سادهترین و سریعترین راه روی میآورد، حتی اگر این راه نادرست و غلط باشد و او را مرتکب جرم نماید تا بدینوسیله حقوق دیگران را زیر پای بگذارد. نصیحتها و پند دادنهای مداوم، زیادهروی در انتقاد، قاطع نبودن، جدیت و مدیریت افراطی نیز آنها را به لجاجت، گستاخی و ستیزهجویی وا میدارد. از اینرو والدین باید ضمن احترام به شخصیت در محیط خانواده و خانه و در جمع فرزندان، اجازه گستاخی به آنها ندهد و با پرورش حس اعتمادبهنفس، اعمال عدالت، تشویق مناسب و ترغیب جنبههای مثبت فرزندان در موفقیت و سعادت آنها بکوشند. اغلب نوجوانان بزهکار و مجرم اولین قدمهای انحرافی را به کمک دوستان ناباب و ناشایست برداشتهاند و سپس در سراشیبی سقوط قرار میگیرند. افزون بر این با توجه به دوره شکلگیری اعتقادات در نوجوانی خانواده باید دین را بهعنوان نظامی همهجانبه و فلسفهای روشن برای زندگی به فرزندان آموزش دهد و از طریق انس با خدا آنها را به رضایت و خشنودی برساند و از قید اضطرابهای درونی برهاند. [۱۰]
نقش طلاق در بزهکاری فرزندان
زمانی که طلاق اتفاق می افتد مهمترین آسیبها و حتی جبران ناپذیرترین آنها متوجه کودکان و نوجوانان آن خانواده میشود. جامعهشناسان بر این تاکید دارند که طلاق والدين، يكي از مهمترين علل ارتکاب بزه از سوی اطفال و نوجوانان است. آنها معتقدند بدلیل اینکه اولین مراحل اجتماعی شدن کودکان در خانواده انجام میگیرد، در اثر کارکرد نامناسب، سیر طبیعی آن مورد آسیب قرار گرفته و منجر به عدم انطباق هنجارهای کودک با جامعه میشود. جرم شناسان معتقدند که با از هم پاشیدگی خانواده، تربیت و سازگاری اجتماعی کودکان و نوجوانان بدلیل عدم مراقبتهای خانواده و کمبود محبت این کودکان، دچار اختلال ميگردد و كودك يا نوجوان به سمت باندهای بزهکاری کشیده خواهند شد. باید توجه داشت طلاق تنها عامل بزهکاری نیست بلکه عوامل اقتصادی و اجتماعی در بروز بزه موثر هستند ولی فقدان خانواده منسجم بروز بزه را بيش از پيش محتمل میسازد. [۱۱]
نقش خانواده در پیشگیری از بزهکاری نوجوانان
خانواده نقش بنیادی در شکل گیری جامعه دارد و هرگز نباید از آن غفلت شود. مهمترین عامل بزهکاری، تربیت ناصحیح خانوادگی است. پایههای تربیت صحیح و احترام به قانون، احترام به حقوق دیگران، قانع بودن به حق و حقوق خود، احترام به بزرگتر، گذشت، پرهیز از دروغگویی و سایر اخلاق حسنه در خانوادهها بنا میشود و آموزش صحیح این موارد توسط خانوادهها به فرزندان، نقش مهمی در جلوگیری و پیشگیری از بزهکاری افراد دارد.[۱۲] بهطور خلاصه میتوان گفت یکی از عوامل مهم تکوین و تغییر انسان شرایط مختلف طبیعی از قبیل: زمان، مکان و محیط اجتماعی است. در بسیاری موارد با تغییر شرایط خانواده و فراهم نمودن محیط تربیتی مساعد و مناسب میتوان رفتار، افکار و خصلتهای فرزندان را در دامان مادران شایسته و زیر چتر حمایت پدران اندیشمند با تأمین صحیح نیازها و تکریم شخصیت آنان از خطر محیطهای فاسد مصون نگاه داشت. همچنین مسئولیت دادن و دعوت به رعایت ارزشهای اخلاقی، پرورش ایمان و نیروی عقلانی، و نیز تشویق و تنبیه مناسب بهعنوان آخرین راه، خانواده را برای سعادت فرزندان و دور نگاهداشتن آنان از مسیر انحراف و عصیان یاری میکند.[۱۳]
راهکارهای پیشگیری از بزهکاری
توجه به مساجد: قلب تپنده شهر، استان و کشور مساجد هستند و اگر مساجد برنامههای خوبی داشته باشند رونق بیشتری خواهند داشت. اگر به مساجد توجه بیشتری شود بزهکاری در جامعه کمتر میشود. برای نمونه در ماه رمضان بر اساس اعلام نیروی انتظامی بزهکاری در جامعه کاهش مییابد که این امر به دلیل تقویت باورهای دینی است و این مهم در مسجد محقق میشود. لازم است مسجد در اختیار نیروهای جوان و خوش اندیشه باشد و زمینه برای حضور اقشار مختلف در مسجد فراهم شود اگر قرار باشد فقط قشر خاصی در مسجد حضور یابند مسجد تکبعدی میشود. همچنین در مسجد باید به فعالیتهای مختلف دینی، قرآنی، تربیتی و غیره توجه شود. [۱۴] ایجاد پیوند عاطفی متولیان مساجد با قشر نوجوان و جوان امری لازم است که باید مورد توجه قرار بگیرد. باید بهمانند صدر اسلام مسجد جایگاه واقعی خود را پیدا کند. اگر فرهنگ غنی دین از مسجد وارد جامعه شود بسیاری از مشکلات جامعه کاهش و دینباوری در مردم افزایش پیدا خواهد کرد که نتیجه آن کمتر شدن بزهکاری است.[۱۵]
ایجاد اشتغال: کاهش بزهکاری اجتماعی در گرو ایجاد اشتغال است.[۱۶]
تعلیم و تربیت دینی: آموزههای دینی منادی سلامت اخلاقی، روحی و روانی انسانها بوده و اگر خانوادهها و نهادهای فرهنگی تأثیرگذار بهدرستی به تعلیم و تربیت اسلامی و قرآنی بپردازند بسیاری از بزهکاریهای اجتماعی قابل حل خواهند بود.[۱۷]
منابع
ایکنا
ارجاعات
- ↑ محمدیاصل، بزهکاری نوجوانان و نظریههای انحراف اجتماعی؛ ص.41
- ↑ واکاوی بزهکاری زنان در فقه امامیه در دوفصلنامه مطالعات فقهی حقوقی زن و خانواده
- ↑ بزهکاری کودکان و نوجوانان؛ ص 55.
- ↑ رشد و شخصیت کودک، ترجمه مهشید یاسایی؛ ص 616.
- ↑ بزهکاری کودکان و نوجوانان؛ ص 93.
- ↑ رشد و شخصیت کودک؛ ص 617.
- ↑ بیکاری، اصلیترین ریشه بزهکاری است
- ↑ فقر مادی و فرهنگی، مهمترین عوامل بزهکاری است
- ↑ تضعیف تقوا یکی از عوامل بزهکاری است
- ↑ نقش خانواده در طوفان بزهکاری فرزندان
- ↑ رابطه طلاق و بزهکاری اطفال و نوجوانان
- ↑ تربیت ناصحیح خانوادگی؛ مهمترین عامل بزهکاری
- ↑ نقش خانواده در طوفان بزهکاری فرزندان
- ↑ توجه به مساجد، بزهکاری را در جامعه کاهش میدهد
- ↑ استفاده از ظرفیت مساجد، میزان بزهکاری را کاهش میدهد
- ↑ کاهش بزهکاری اجتماعی در گرو ایجاد اشتغال است
- ↑ آموزههای دینی ایمنکننده جامعه از بزهکاریهای اجتماعی است