انسان کامل
انسان کامل؛ اصطلاحی است عرفانی و به شخصی اطلاق میشود که تمامی استعدادها و ارزشهای انسانی در او بهصورت متوازن رشد کرده و به کمال رسیده است. چنین کسی واسطهی میان خداوند و خلایق بوده که خلیفهی الهی بر روی زمین است و بانام امام شناخته میشود.
تعریف انسان کامل
انسان کامل اصطلاحی است عرفانی و به کسی اطلاق میشود که متخلق به اخلاق الهی، علت غایی خلقت، سبب ایجاد و بقای عالم، متحقق به اسم جامع الله، واسطهی میان حق و خلق و خلیفه بلامنازع خداست. علم او به شریعت، طریقت و حقیقت قطعیت یافته و اقوال نیک، افعال نیک و اخلاق نیک در او به کمال رسیده است. در ظاهر و باطن راهنمای خلایق است و با امراض و آفات نفسانی و روحی آنان آشنا و شفادهندهی آنهاست.[۱] او مظهر جميع اسماء حسنای خداوند است و ازاینجهت میتواند اسوه و الگوی بشر و حتی فرشتگان قرار گيرد.[۲] انسان کامل به نمایندگی از خداوند قدرتی دارد که هیچ مانعی در برابر قدرت ارادهاش وجود ندارد. هر چه بگوید و هر چه بخواهد میشود.[۳] انسان کامل یک آرمان است که رسیدن به آن بهعنوان هدفی برای انسان در نظر گرفتهشده است.[۴]
مفاهیم مرتبط با انسان کامل
از انسان کامل با القابی چون کون جامع، قطب عالم، خلیفه، امام، اکسیر اعظم، دانا، مهدی، پیشوا، هادی،[۵] شجرهی جهان[۶] انسانالعین، بصرالحق، عین العالم،[۷] کلمهی فاصله،[۸] میزان حقیقی،[۹] مرآت حضرت الهیه،[۱۰] لسان الحق،[۱۱] كاملترين خلق، مظهر تام حق، آينهی تمام نما، زبده و خلاصهی هستي و واسطهی فيض حق[۱۲] تعبیر میشود.
پیشینه
در همه فرهنگها، مذهبها و مکتبهای فکری بحث انسان کامل وجود دارد.[۱۳] مفاهیم انسان نخستین در آیین مزدکی، انسان قدیم در اندیشهی اهل قباله و انسان قدیم یا ازلی در آیین مانوی نمونههایی از شکلهای دیگر این مفهوم هستند. انسان کامل با مفهوم انسان نخستین در عرفان ایرانی که همان کیومرث است، شباهت دارد؛ کسی که فرزند خدا تصور شده و روح او را جزئی از روح خداوند دانستهاند و عهدهدار وظایف و امور جهان است. در آئین گنوسی به نام «انسان نخستين» از آن یادشده و در آیین مانی با عنوان «باشندهی ازلی» معرفی گردیده است. برخی پژوهشگران، اعتقاددارند که مفهوم انسان کامل در عرفان اسلامی دارای ریشهای سامی بوده و با موضوعاتی مانند امامت و مهدویت ارتباط دارد.[۱۴] در هند باستان و آئينهای بودا از انسان كامل بانامهای «ارهات» و «انسان آزاده» یادکردهاند.[۱۵] همچنين در انديشههای مردم چين باستان و آئین كنفوسيوس نيز از «تائو» و «انسان آزاده» سخن به ميان آمده كه او را بالاترين مقام انسانی و «انسان قديس» میدانستند كه دست غيبی او را به كمالات والای انسانی آراسته و تمام تلاش او برای نجات و رهايی ديگران است.[۱۶] در انديشههای يونانيان باستان فيلسوفانی چون افلاطون و ارسطو نيز از انسان كامل سخن گفتهاند. ميان ايرانيان باستان نيز سخن از انسان كامل مطرح است. در آيين مزدك از عنوان «انسان قديم» استفادهشده و زرتشت سخن از «انسان آرمانی» به ميان آورده است که دارای اوصاف آسمانی و برتر است و میتواند بشر را بهسوی راستی هدايت نماید.[۱۷]
انسان کامل در یهودیت
انسان کامل در یهودیت در قالب واژههایی مانند «لوگوس»، «آدم قدیم» یا «آدم عِلوی» شناخته میشود و اشاره به موجودی آسمانی دارد که خدا او را بهصورت خود آفریده و بر تمامی موجودات برتری داده و نخستین مظهر خداست. یهودیان مصداق خاصی برای این شخصیت معرفی نمیکنند و معتقدند همه انسانها به درجات متفاوتی در او سهیم هستند.[۱۸]
انسان کامل در مسیحیت
ازنظر مسیحیان و کتاب مقدس، عیسی مسیح انسان کامل، واسطۀ فیض، شفیع و منجی بشریت است و شفای انسان تنها از طریق این فیض محقق میشود. عیسی یگانه شخصی است که رضایت خدا را به دست آورده و صورت خداست که شکوه و جلال خداوند را بر سایر انسانها میتاباند تا او را ببینند.[۱۹]
انسان کامل در اسلام
نظریه انسان کامل بهعنوان یک نظریه انسان شناسانهی مستقل، به نام عرفان اسلامی ثبتشده است.[۲۰] رگههای شکلگیری این نظریه در عرفان اسلامی را به تأثیرات حسین بن منصور حلاج و بایزید بسطامی بر اندیشهی ابنعربی بازگرداندهاند. حلاج با تأکید بر این روایت که «خدا انسان را بهصورت خویش آفرید.»،[۲۱] معتقد به خلقت خدا گونه انسان شد و میان دو جنبه لاهوتی و ناسوتی او تفاوت نهاد.[۲۲] قبل از حلاج، بایزید بسطامی نیز با استفاده از واژه «الکامل التام» درباره انسانی که جامع اسماء اربعه شده، از ویژگیهای انسانهای عادی عبور کرده و به مقامات بالای معنوی رسیده، اشارههایی داشت.[۲۳] واژه انسان کامل، بهعنوان اصطلاحی عرفانی اولین بار در اشعار عطار نیشابوری و آثار محیالدین بن عربی[۲۴] به کار گرفته شد. فصوصالحكم ابن عربی را میتوان كتابي در واكاوي جايگاه انسان كامل دانست كه در هر فصلي و به مناسبت مقام يكي از انسانهای كامل، يعني انبياء الهي به بخشي از اوصاف انسان كامل ميپردازد. پس از ابنعربی، شارحان مكتب او مانند قونوي، جندي، فرغاني، كاشاني، قيصري، جامي و ديگران نكاتي نغز درباره انسان كامل بيان كردند. عزیزالدین نسفی کتابي تحت عنوان «الانسان الکامل» به زبان فارسی و در چارچوبي متفاوت نگاشت. پسازآن، شمس تبریزی، جلالالدین مولوی، عبدالکریم جیلی و دیگران دراینباره و البته در فضایي متفاوتي به بحث انسان كامل پرداختهاند.[۲۵]
انسان کامل در تشیع
مبحث انسان کامل نقطه مرکزی اعتقادات شیعه، مخصوصاً در بخش عرفان ناب شیعی است. اهلبیت(ع) مصداق حقیقی انسان کامل بوده و آینهگردان صفات پروردگار هستند و عالم تا آن هنگام که انسان جامع حضور دارد، حفظ خواهد شد. انسان کامل، حقیقتی است که در عالم وجود ظاهرشده و کاملترین کلمهی الهی است و در هرزمانی، در مکتب شیعی بهعنوان امام شناخته میشود. در دوران غیبت هم امام عصر(عج)، انسان کامل و خلیفه الهی و عامل پابرجایی تمام هستی است.[۲۶] انسان کامل در آیات و روایات اصطلاح انسان کامل در قرآن صریحاً به کار نرفته است؛ ولی با توجه به سرآمد بودن انسان کامل در همهی اوصاف کمال، میتوان آیاتی را که به فضایل و کمالات انسانی اشاره دارد با او مرتبط دانست.[۲۷]
انسان کامل در آیات و روایات
بهعنوان حجت الهی، امانتداران واقعی، معصومین، دانندگان علم غیب، افراد دارای ولایت تکوینی،[۲۸] خلیفهالله[۲۹] و امام[۳۰] شناخته میشود. در قرآن بر چهرهی خدا گونه داشتن انسان تأکید شده[۳۱][۳۲] و به خلافت انسان به جهت دریافت امانت الهی[۳۳] و تکریم انسان از سوی خدا[۳۴] اشاره گردیده است.[۳۵] در سوری احزاب،[۳۶] ۱۰ شاخصهی انسان کامل با هویت و زیست عفیفانه معرفیشده[۳۷] و در سورهی بقره[۳۸] موضوع جانشینی بر روی زمین مطرح گشته [۳۹] و بهصراحت بیان میشود كه اگر حقيقت انسان نبود هرگز موجودات، معرفت كاملی از خداوند نداشتند.[۴۰] انسان کامل در قرآن یک انسان ربانی است که یا در حال تعلیم فرهنگ و معارف قرآن و یا در حال تعلم آن است و دارای سلامت همهجانبه عقلی، عملی و اعتقادی است و این سلامت را با تعلیم و تربیت به دست میآورد.[۴۱] بنابراین، با استناد به آیات قرآن کریم و روایات معصومین(ع) این حقیقت تبیین و اثبات میشود که وجود انسان کامل یا همان خلیفه مطلق خدا در زمین از زمان حضرت آدم استمرار داشته[۴۲] و با توجه به حدیثی که ماندگاری زمین و اهلش را به وجود امام مرتبط میداند، بدون وجود امام که در حقیقت همان انسان کامل است، زمین و اهل آن لحظهای دوام و پایداری نخواهد داشت.[۴۳]
نظریه انسان کامل در مکاتب گوناگون
کمال پذیری انسان از منظر همه ادیان الهی در ارتباط با خداوند که واجد همه کمالات است، با اطاعت او امکانپذیر خواهد بود. به همین دلیل نظریه انسان کامل در تمامی ادیان در ارتباط بین انسان و خدا تدوین میگردد.[۴۴] طبق نظر فلاسفهی قدیم، جوهر انسان عقل بوده و کمال انسان در کمال تعقل به معنای کمال دریافت است؛ بر این اساس انسان کامل، انسانی است که حداکثر آنچه ممکن است را بداند و نظامهای کلی جهان را درک کند.[۴۵] عرفا حکمت را به معنی دریافت شهودی بهگونهای که فرد با تصفیهی خود، هستی را در درون خودش شهود کند، میدانند. آنها نوع کمال را دررسیدن به حقیقت میدانند و حقیقت مطلق هم ذات خداوند است، پس کمال انسان در این است که حلقه هستی انسان به حلقه ربوبیت متصل بشود.[۴۶]
در اندیشه محیالدین ابن عربی
غایت و هدف عرفان ازنظر ابن عربی رسیدن به معرفت است که بر سه رکن خدا، انسان و هستی استوار است. وی معتقد است راه شناخت خدا نظر کردن به پدیدههای عالم هستی بهعنوان مظاهر صفات و اسماء الهی است. انسان هم با عالم هستی ازاینجهت وجه مشترکی دارد که او هم بهسان عالم، مظهر اسماء و صفات الهی است. در این دیدگاه انسان بهمثابه عالمی مستقل است که عالم صغیر خوانده میشود و در برابر عالم هستی که عالم کبیر نامیده میشود، قرار میگیرد.[۴۷] از منظر ابن عربی چون انسان دارای عقل، فکر و معنویت است، خدا را بامعرفتی شایسته میشناسد و کمالات او را هویدا میکند و اگر انسان نبود حق ناشناخته باقی میماند؛ به همین دلیل از دیگر موجودات برتر است.[۴۸] او انسان را مظهر اسم اعظم الهی و معلم ملائکه میداند. ازجمله ویژگیهای انسان کامل در اندیشه ابن عربی جامعیت او از جهت اسماء، از حیث مراتب عالم و ازلحاظ جامعیت فعلی و ربوبیت نسبت به عالم و انفعالی و عبودیت نسبت به آموزههای دینی است. ابن عربی سر برتری انسان را بر شیطان ویژگی منحصربهفرد جامعیت او دانسته و از همین رو انسان را شایستهی مقام خلیفه الهی میداند.[۴۹]
در نظر جلالالدین مولوی
بنیاد تفکر مولوی و ابن عربی از هم جداست. ابن عربی در هستی جز یک وجود مطلق نمیبیند و انسان کامل را نیز درنهایت با صبغه الوهیت اراده میکند؛[۵۰] اما مولوی نظریه وحدت وجود را نمیپذیرد و در نظر او هستی از آنِ حقتعالی است و انسان الوهیت ندارد و ماهیت او بههیچروی با پروردگار یک واحد مطلق را نمیسازد.[۵۱] انسانی که به کمال میرسد، نزد مولوی نه به نام انسان کامل، بلکه به نام «مرد خدا» یا «ولی قائم» مطرح است و کسی است که در هر موقفی فردیت او همچنان محفوظ است.[۵۲]
در اندیشه استاد مطهری
از منظر شهید مطهری اولین ویژگی انسان کامل، مؤمن بودن است و ایمان مبتنی بر فطرت بوده و فطرت در انسان کامل، جایگاه محوری دارد.[۵۳] به اعتقاد ایشان کمال انسان در تعادل و توازن اوست، یعنی انسان با داشتن استعدادهای گوناگون، وقتی به کمال میرسد که تمامی استعدادهایش در یک وضع متعادل و متوازن، رشد کرده و تمامی ارزشهای انسانی در او بهصورت هماهنگ رشد کنند و به حد اعلی برسند؛ آنوقت این انسان میشود انسان کاملی که قرآن از او تعبیر به امام[۵۴] میکند.[۵۵]
ويژگیهای انسان کامل
در متون عرفانی برای انسان کامل فضایل و ویژگیهایی ازجمله روح هستی، خلاصه تمام موجودات،[۵۶] تجلیگاه صفات و اسماء الهی،[۵۷] عبودیت و فنا،[۵۸] برگزیدگی،[۵۹] قرب و ولایت، رهبری و امامت،[۶۰] داشتن حقیقت یگانه و واحد،[۶۱] علم و قدرت، اطلاع بر غیب،[۶۲] مشاهدهی ملکوت،[۶۳] دانستن زبان دیگر حیوانات،[۶۴] نفوذ داده و قدرت تا سرحد خلق و ایجاد، زنده کردن مردگان،[۶۵] حائز مقام و جمع بين دو نشئه، علت ايجاد عالم، علت بقاء عالم،[۶۶] دارای خلقتی تام و تمام،[۶۷] ازلی حادث بودن که حقیقت آن قدیم و صورت آن حادث است[۶۸] برشمردهاند. مقام خلیفهاللهی انسان کامل اقتضاء دارد که او ویژگیهای عصمت، علم غیب، امانتداری و... را که در قرآن بر آن تأکید شده، در حد اتم داشته باشد.[۶۹] انسان کامل، ازنظر عواطف و احساسات در اوج است،[۷۰] معنویت، پارسایی و خودسازی را در کنار جامعهشناسی دارد،[۷۱] از هیچ حادثهای نمیترسد و نقصانی در وجود او نیست. بر تمام غرایزش غالب و بر هر شرایطی مسلط است.[۷۲] انسان کامل، جامع همهی کمالها و کلمهها و کتابی ناطق[۷۳] است.
جایگاه و نقش انسان کامل در هستی
انسان کامل بهمنزلهی نفس ناطقه، یا دل انسان کبیر (عالم) است. همچنان که انسان بدون نفس ناطقه زنده نمیماند، عالم نیز بدون انسان کامل، انسان کبیر نیست.[۷۴] انسان کامل ظرفیت دارد در برابر نور خدا قرار بگیرد و بعدازآن، نور ولایت در افراد دیگر منعکس میشود. [۷۵] حقتعالي بهواسطه انسان كامل به عالم نظرکرده و رحمت خود را بر آنها نازل ميكند و باوجود او عالم محفوظ است.[۷۶] شناخت کامل حقتعالی، خلافت الهیه، تصرف در عالم، راهنمایی بشر[۷۷] و هدايت ايصالی و باطنی انسان و رساندن او به قرب الهی[۷۸] از دیگر کارکردهای انسان کامل است.
روش رسیدن به کمال
در قرآن برای کامل شدن یک انسان ۵ مرحله وجود دارد که مرحله اول «معرفت» است[۷۹] و هیچ کاری بدون معرفت پیش نمیرود، اما معرفت بهتنهایی کافی نیست؛ لذا خداوند مرحله دوم را «حرکت» میداند و آیات جهاد و هجرت را بیان میکند. در ادامه قرآن سفارش میکند علاوه بر حرکت «سرعت» بگیرید و کار خیر را در اولین فرصت انجام دهد. در مرحله بعد «سبقت» را بیان میکند[۸۰] و در ادامهی مراحل قبل، یکقدم بالاتر رفته و الگو شدن برای خوبان[۸۱] را مطرح میکند.[۸۲] ائمه اطهار(ع) و امامزادگان به دلیل دارا بودن تربیت مناسب، رفتار مطلوب و کنترل رفتار توانستند به حد والای یک انسان کامل برسند و انسانهای دیگر نیز با الگو قرار دادن شیوههای آنان میتوانند به کمال مطلوب دست یابند.[۸۳]
شناخت انسان کامل
شناخت انسان کامل یا از طریق انفسی و آیینه درون و علم حضوری بر اشخاص متبلور و منجلی میشود، یا از جاده آفاق و اوراق دفتر و علم حصولی و درس از استاد مهذب و فائق آمدن بر تراوشهای فکر برتر[۸۴] و اين مسير تنها باراهنمایی انسان كامل و دستگيری او ممكن است و اگر انسانی بخواهد حقيقت اسمای الهی را در خود به فعليت درآورد میبايست به وجه الله توجه يابد كه همان انسان كامل است.[۸۵]
منابع
ایکنا
امامت پدیا
دانشنامه پژوهه
دانشنامه طهور
ویکی پدیا
ویکی پرسش
ویکی شیعه
ویکی فقه
ارجاعات
- ↑ ابن عربی،الفتوحات المکیه، ج۱۳، ص۱۲۹-۱۳۰؛ ابن عربی، فصوص الحکم، ج۱، ص۴۸؛ خوارزمی، ج۱، ص۶۱؛ صدرالدین شیرازی، ج۴، ص۱۸۵؛ ترمذی،ختم الاولیاء، ج۱، ص۳۱۵.
- ↑ نقش انسان كامل در تربيت معنوی انسان از ديدگاه قرآن كريم۱
- ↑ مفهوم انسان کامل
- ↑ مایل هروی، «انسان کامل»، دائرةالمعارف اسلامی، ۱۰: ۳۷۳–۳۷۴
- ↑ نسفی، ص۷۵.
- ↑ ابن عربی، اصطلاح الصوفیة، ج۱، ص۱۲.
- ↑ بابا رکنا شیرازی، ج۱، ص۷۷- ۷۸؛ فیض کاشانی، ج۱، ص۱۱۹؛ شاه نعمتالله ولی، ج۴، ص۱۳۳.
- ↑ صدرالدین شیرازی، ج۴، ص۱۳۱.
- ↑ همان؛ شاه نعمتالله ولی، ج۴، ص۲۵۲؛ علیصاینالدین ترکه، ج۱، ص۱۸۳.
- ↑ عبدالرزاق کاشانی، ج۱، ص۱۰۲.
- ↑ همان، ص۹۱؛ شاه نعمتالله ولی، ج۴، ص۵۰.
- ↑ دانشنامه پژوهه، جایگاه انسان کامل در سلوک عرفانی.
- ↑ علی نقی امیری، «کمال انسان و انسان کامل»، پرتال جامع علوم انسانی.
- ↑ مایل هروی، «انسان کامل»، دائرةالمعارف اسلامی، ۱۰: ۳۷۳–۳۷۴.
- ↑ انسان كامل از ديدگاه بودا، مؤسسه مكاتبات اسلامشناسی ج۱، ص۱۳.
- ↑ كيهان فرهنگی، نقل از انسان كامل، دكتر رزمجو، سال هشتم، ۱۳۷۰ ، ص۵.
- ↑ نصری، سيمای انسان از ديدگاه مكاتب، ص۵۲.
- ↑ هیک، اسطوره تجسد خدا، ص۲۲۲.
- ↑ شبلی، مقارنه الادیان، قاهره، ص122.
- ↑ شاکر و موسوی، «قرائتی بین ادیانی از انسان کامل با رویکرد عرفانی»، ص۲۶.
- ↑ کلینی، ج۱، ص۱۳۴.
- ↑ عفیفی، ص۴۳.
- ↑ قشیری، ج۲، ص۴۱۹.
- ↑ ابن عربی، الفتوحات، ج۱۳، ص۱۲۹؛ قیصری، ص۳۸.
- ↑ دانشنامه پژوهه، جایگاه انسان کامل در سلوک عرفانی.
- ↑ مبحث «انسان کامل» و اندیشیدن به مهدویت
- ↑ ملاصدرا، ج۴، ص۴۰۷ـ۴۰۸، قیصری،ص۳۶۲.
- ↑ انسان کامل از دید عرفا و مفسران
- ↑ مبحث «انسان کامل» و اندیشیدن به مهدویت
- ↑ وَ إِذِ ابْتَلىَ إِبْرَاهِمَ رَبُّهُ بِكلَِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنىِّ جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا؛ « و چون ابراهيم را پروردگارش با كلماتى بيازمود، و وى آن همه را به انجام رسانيد، [خدا به او] فرمود: «من تو را پيشواى مردم قراردادم.» (بقره/124).
- ↑ فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِى؛ « پس وقتى آن را درست كردم و از روح خود در آن دميدم»(حجر/29).
- ↑ ثُمَّ سَوَّئهُ وَ نَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِ؛ « آنگاه او را درست اندام كرد، و از روح خويش در او دميد،» (سجده/9).
- ↑ إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلىَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبَالِ فَأَبَينَْ أَن يحَْمِلْنهََا وَ أَشْفَقْنَ مِنهَْا وَ حَمَلَهَا الْانسَنُ إِنَّهُ كاَنَ ظَلُومًا جَهُولا؛ « ما امانت [الهى و بار تكليف] را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرديم، پس، از برداشتن آن سرباز زدند و از آن هراسناك شدند، و [لى] انسان آن را برداشت؛ راستى او ستمگرى نادان بود.» (احزاب/72).
- ↑ وَ لَقَدْ كَرَّمْنَا بَنىِ ءَادَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فىِ الْبرَِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلىَ كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلا؛ « و بهراستی ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم، و آنان را در خشكى و دريا [بر مرکبها] برنشانديم، و از چيزهاى پاكيزه به ايشان روزى داديم، و آنها را بر بسيارى از آفريدههاى خود برترى آشكار داديم.» (اسراء/70).
- ↑ مایل هروی، «انسان کامل» ص۳۷۴.
- ↑ إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِمَتِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَتِ وَ الْقَنِتِينَ وَ الْقَنِتَتِ وَ الصَّدِقِينَ وَ الصَّدِقَتِ وَ الصَّبرِِينَ وَ الصَّبرَِاتِ وَ الْخَشِعِينَ وَ الْخَشِعَتِ وَ الْمُتَصَدِّقِينَ وَ الْمُتَصَدِّقَتِ وَ الصَّئمِينَ وَ الصَّئمَتِ وَ الحَْفِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحَفِظَتِ وَ الذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَ الذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لهَُم مَّغْفِرَةً وَ أَجْرًا عَظِيمًا؛ « مردان وزنان مسلمان، و مردان وزنان باایمان، و مردان وزنان عبادت پیشه، و مردان وزنان راستگو، و مردان و زنان شكيبا، و مردان و زنان فروتن، و مردان و زنان صدقهدهنده، و مردان و زنان روزهدار، و مردان و زنان پاکدامن، و مردان و زنانى كه خدا را فراوان ياد مىكنند، خدا براى [همه] آنان آمرزشى و پاداشى بزرگ فراهم ساخته است» (احزاب/35).
- ↑ شاخصه انسان کامل برای رسیدن به زیست عفیفانه
- ↑ وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَئكَةِ إِنىِّ جَاعِلٌ فىِ الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَ تجَْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَ نحَْنُ نُسَبِّحُ بحَِمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنىِّ أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ/ وَ عَلَّمَ ءَادَمَ الْأَسمَْاءَ كلَُّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلىَ الْمَلَئكَةِ فَقَالَ أَنبُِونىِ بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَادِقِين؛ « و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: «من در زمين جانشينى خواهم گماشت»، [فرشتگان] گفتند: «آيا در آنکسی را مىگمارى كه در آن فساد انگيزد، و خونها بريزد؟ و حالآنکه ما با ستايش تو، [تو را] تنزيه مىكنيم؛ و به تقديست مىپردازيم.» فرمود: «من چيزى مىدانم كه شما نمىدانيد.»/و [خدا] همه [معانى] نامها را به آدم آموخت؛ سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود: «اگر راست مىگوييد، از اسامى اینها به من خبر دهيد.»» (بقره/30 و 31).
- ↑ بقای عالم به وجود انسان کامل، اصلی ساختاری و ارگانیک است
- ↑ حضرت ابراهيم(ع) توجه به انسان كامل را مقصد حاجيان میداند
- ↑ ویژگی انسان کامل سلامت همهجانبه عقلی و اعتقادی است
- ↑ بررسی جایگاه انسان کامل در بقای عالم در دوفصلنامه «عقل و دین»
- ↑ ملاصدرا، شرح اصول کافی، ج۲، ص۵۰۲.
- ↑ شاکر و موسوی، «قرائتی بین ادیانی از انسان کامل با رویکرد عرفانی»، ص۲۰-۲۳.
- ↑ دایره المعارف طهور، انسان کامل از دیدگاه فلاسفه
- ↑ همان.
- ↑ افندی، ص. ۵۲.
- ↑ ابن عربی، ترجمه فصوص الحکم، ص۷-۹.
- ↑ دانشنامه پژوهه، انسان کامل؛ خلیفه الهی بر روی زمین.
- ↑ ابنعربی، الفتوحات المکیة، ج۴، ص۷؛ ابن عربی، فصوص الحکم، ج۱، ص۸۱ -۸۲.
- ↑ مولوی، بیتهای ۱۳۴۵ و ۱۳۵۵.
- ↑ همان، بیتهای ۸۱۵ و ۸۲۳.
- ↑ ایمان؛ ارزش محوری در انسان کامل از منظر شهید مطهری
- ↑ بقره/ 124
- ↑ دایره المعارف طهور، ویژگیهای انسان کامل ازنظر قرآن و احادیث
- ↑ نسفی، الانسان الکامل، ص۴۴۱.
- ↑ بررسی جایگاه انسان کامل در بقای عالم در دوفصلنامه «عقل و دین»
- ↑ قیصری، شرح فصوص الحکم، ص۳۳۸- ۳۳۹.
- ↑ سوره آلعمران، آیه ۳۳؛ سوره انعام، آیه ۸۶- ۸۷؛ سوره ص، آیه ۴۵-۴۶؛ سوره احزاب، آیه۳۳.
- ↑ امامت پدیا
- ↑ الغفاری، ص۳۳۸-۳۳۹؛ امام خمینی، مصباح الهدایه، ۱۳۷۶ش، ص۲۵.
- ↑ عَلِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلىَ غَيْبِهِ أَحَدًا/ إِلَّا مَنِ ارْتَضىَ مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَينِْ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا؛ « داناى نهان است، و كسى را بر غيب خود آگاه نمىكند/ جز پيامبرى را كه از او خشنود باشد، كه [در اين صورت] براى او از پيش رو و از پشت سرش نگاهبانانى بر خواهد گماشت» (جن/2۶-۲۷).
- ↑ وَ كَذَالِكَ نُرِى إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِين؛ « و اين گونه، ملكوت آسمانها و زمين را به ابراهيم نمايانديم تا از جمله يقينكنندگان باشد» (انعام/۷۵).
- ↑ وَ وَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُدَ وَ قَالَ يَأَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّيرِْ وَ أُوتِينَا مِن كلُِّ شىَْءٍ إِنَّ هَاذَا لهَُوَ الْفَضْلُ الْمُبِين؛ « و سليمان از داوود ميراث يافت و گفت: «اى مردم، ما زبان پرندگان را تعليم يافتهايم و از هر چيزى به ما داده شده است. راستى كه اين همان امتياز آشكار است.» (نمل/۱۶).
- ↑ وَ رَسُولاً إِلىَ بَنىِ إِسْرَ ءِيلَ أَنىِّ قَدْ جِئْتُكُم بَِايَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنىِّ أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيَْةِ الطَّيرِْ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيرَْا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْىِ الْمَوْتىَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكلُُونَ وَ مَا تَدَّخِرُونَ فىِ بُيُوتِكُمْ إِنَّ فىِ ذَالِكَ لاََيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِين؛ « و [او را بهعنوان] پيامبرى بهسوی بنىاسرائيل [مىفرستد، كه او به آنان مىگويد:] «در حقيقت، من از جانب پروردگارتان برايتان معجزهاى آوردهام: من از گِل براى شما [چيزى] به شكل پرنده مىسازم، آنگاه در آن مىدمم، پس به اذن خدا پرندهاى مىشود؛ و به اذن خدا نابيناى مادرزاد و پيس را بهبود مىبخشم؛ و مردگان را زنده مىگردانم؛ و شمارا ازآنچه مىخوريد و در خانههايتان ذخيره مىكنيد، خبر مىدهم؛ مسلماً در اين [معجزات]، براى شما- اگر مؤمن باشيد- عبرت است.» (سوره آلعمران/ آیه ۴۹).
- ↑ دانشنامه پژوهه جایگاه انسان کامل در سلوک عرفانی
- ↑ حیدر آملی، ج۱، ص۳۰۵.
- ↑ محییالدین ابن عربی، الفتوحات المکیة، ج۱، ص۹۴، شبستری، ج۱، ص۸۲.
- ↑ انسان کامل از دید عرفا و مفسران
- ↑ انسان کامل از نظر عواطف و احساسات در اوج است
- ↑ معنویت، پارسایی و خودسازی؛ ویژگیهای انسان کامل
- ↑ انسان کامل ترس در وجودش نیست
- ↑ «علی بن ابیطالب مصداق بارز انسان کامل و خلیفه تام الهی است»، ۲۵ خرداد ۱۳۹۶.
- ↑ ابن عربی، الانسان الکامل، ج۱، ص۲۷؛ قاضی سعید قمی، ج۱، ص۴۰۶-۴۰۷.
- ↑ انسان کامل بازتابدهنده نور ولایت الهی به بشریت است
- ↑ جوادی آملی، ج 3.
- ↑ ویکی شیعه
- ↑ نقش انسان كامل در تربيت معنوی انسان از ديدگاه قرآن كريم۱
- ↑ فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَاهَ إِلَّا الله؛ « پس بدان كه هيچ معبودى جز خدا نيست» (محمد/19).
- ↑ وَ فىِ ذَالِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُون؛ «و در اين [نعمتها] مشتاقان بايد بر يكديگر پيشى گيرند» (مطففین/26).
- ↑ (بقره/124).
- ↑ مراحل ۵ گانه انسان کامل در قرآن
- ↑ تربیت مناسب ورفتار مطلوب؛ عناصر موثر در شکل گیری انسان کامل
- ↑ تمایل به رؤیت انسان کامل از دلایل بینهایتجویی بشر است
- ↑ حضرت ابراهيم(ع) توجه به انسان كامل را مقصد حاجيان میداند