اخلاق سیاسی
اخلاق سیاسی؛ به بایدها و نبایدهای اخلاقی گفته می شودکه فعالان عرصه سیاسی ملزم به رعایت آن در مقابل مردم هستند. کاربست اخلاق سیاسی به دخالت یا عدم دخالت دین یا امور معنوی در سیاست مبتنی است که طبق آن چهار دیدگاه جدایی اخلاق از سیاست، نظریه تبعیت اخلاق از سیاست، نظریه اخلاق دو سطحی و نظریه یگانگی اخلاق و سیاست شکل گرفته است؛ اما نظریه ای که مورد قبول قرآن است، نظریه دخالت اخلاق در سیاست است که با سیاست توحیدی در قرآن شکل گرفته است. طبق این نظریه، برای هدف رسیدن سیاست نمی توان از هر ابزاری توسل جست و باید به فضایل اخلاقی مبادرت ورزید و نفس را از هرگونه آلودگی پاک داشت تا بتوان راه صحیح در سیاست را در پیش گرفت. برای اجرای اخلاق توحیدی در سیاست، ملزوماتی نیاز است که در آن حاکمیت خدا به صورت مطلق از ناحیه سیاستمدار پذیرفته شود. نحوه انتخاب حاکم، مشروعیت، هدف و نظارتی که در سیاست اسلامی وجود دارد، منشأیی الهی دارد و سیاستمدار با در نظر گرفتن به همین مبنا که حاکم و ناظری بر اعمال وی وجود دارد، ملزم به رعایت اخلاق در سیاست می شود. علاوه بر اینکه ضرورت وجود اخلاق سیاسی در قرآن، چارچوب نظری و عملی نیز برای آن طراحی شده است. چارچوب نظری اخلاق سیاسی در قرآن عبارتند از: تزکیه، تقوا و عدالت. چارچوب عملی اخلاق سیاسی نیز بر انجام فضایل اخلاقی همانند صداقت، امانت داری، استغفار، وفای به عهد و نیز ترک رذایل اخلاقی همانند مکر و فریب، تهمت زدن و مدارای سیاسی با دشمنان استوار است.
اخلاق سیاسی و دیدگاه های مرتبط به آن
اخلاق سیاسی به شاخه ای از سیاست گفته می شودکه بایسته ها و نبایسته های آن، نحوه وچگونگی برخورد روابط میان حاکمیت و مردم را مشخص می کند.[۱] بنا بر اعتقاد یا عدم اعتقاد به رعایت اخلاق در سیاست، چهار نظریه مطرح شده است. دیدگاه اول قائل به جدایی اخلاق و سیاست از یکدیگر است. تمام افرادی که دین را از سیاست جدا می دانند، در زمره این گروه قرار دارند. این گروه معتقدند برای حاکمان نباید مذهب مطرح باشد و مذهب حاکمان را با محدودیتهای متعددی روبرو میکند. جهان غرب بر مبنای چنین تفکری بقاء در سیاست را بدون اخلاق تعریف می کند.
از این رو، زمانی که اخلاق در سیاست نقشی نداشته باشد، انجام هر کاری در سیاست آزاد تلقی می شود و در مواردی که نمی تواند کنترل شرایط سیاسی را بدست بگیرد از جنگ و زور و یا نقض پیمان یا صلح استفاده می کند؛ آنان بر اساس این نظریه با توجه به منافع مادی و آنچه در حیات مادی بشر و مصالح زندگی دنیایی او شکل میگیرد به سیاست نگاه میکنند.
در این نوع نگاه که واقع گرایی سیاسی نامیده میشود، توجه به اخلاق نشانه ضعف و شکست است؛ چرا که اخلاق بر مدار معنویت و توجه به حقانیت معطوف است؛ اما سیاست براساس منفعت است و این دو هرگز نمی توانند بر یک مدار بچرخند. درواقع، تعبیر دست های آلوده سیاست در نمایشنامه ژان پل سارتر یا دست های چالاک شرارت در کتاب مقدس مسیحیت گویای دنیای آلوده و بدون معنویت سیاست است.
آکویناس، ماکیاولی و اشتراوس[۲] نمونه برجسته ای از قائلان به این دیدگاه به شمار می روند. «آکویناس» پیش از ماکیاولی، عرفیگرا بوده است و از مبانی عقلی سازگار با دین بحث کرده است. وی با اینکه گستره دین را در سیاست محدود اعلام کرد ولی آن را حذف نکرد. ماکیاولی به تناسب فضای سیاسی غرب، نظریه جدایی اخلاق از سیاست را با کم کردن ارزش اخلاقی و معنویات مطرح کرد. دیدگاه دوم، تبعیت اخلاق از سیاست است. در این دیدگاه سیاست مقدم بر اخلاق دانسته می شود و اخلاق تابع و ابزار آن است و تمامی مسائل اخلاقی تابع محض سیاست است و هرگونه عمل سیاسی، اخلاقی جلوه می کند.
دیدگاه سوم که نظریه دو سطحی اخلاق و سیاست است ، برخی امور را اخلاقی و برخی دیگر را سیاسی در نظر می گیرد. طبق این دیدگاه، برخی از امور اخلاقی محدود به حوزه فردی و برخی دیگر محدود به اجتماعی محدود می شود.[۳] دیدگاه چهارم ، دیدگاهی است که قائل به یگانگی حوزه اخلاق و سیاست در هدف است.[۴] قائلان به این دیدگاه اخلاق و سیاست را دو گرایش از شاخه های حکمت عملی می دانند که هر دو گرایش با هدف رساندن سعادت به انسان ایجاد شده اند.[۵] علاوه بر چهار گروه فوق در تقسیم بندی، سه گونه دیگر از طبقه بندی در مورد اخلاق سیاسی وجود دارد که «نظام اخلاقی سیاسی فردگرا»، «نظام اخلاقی سیاسی جامعه گرا» و «نظام اخلاقی سیاسی توحیدی» است.[۶]
در میان این تقسیم بندی ها، دو تقسیم بندی متمایز می توان بیان داشت که کاربست اخلاق سیاسی یا عدم به کارگیری آن است که با توجه به نحوه دخالت دین در سیاست ترسیم می شود. نخست، دیدگاه افرادی که دخالت دین در سیاست را جایز نمی دانند؛ چراکه معتقدند سیاست از جنس مادی و اخلاق از جنس معنوی است و این دو هرگز همدیگر را برنمی تابند؛ چرا که دخالت اخلاق در سیاست، به طور عملی، در دوره سنتی توسط کلیسا به شکست انجامید. دوم، دیدگاه افرادی که دخالت دین در سیاست را جایز می دانند؛ چرا که دینی همانند اسلام بستر و مبنای بسیاری از امور اخلاقی در اصلاح گفتار و رفتار سیاسی را بیان کرده است. معتقدان به این دیدگاه بر این باور هستند که اخلاق قدرت بزرگی در پیشگیری یا مبارزه با قدرت سیاسی دارد و افراد در ورود به سیاست باید درجه ای از اخلاق و عرفان را سپری کرده و سپس وارد حوزه سیاست شوند تا از اسیر شدن در بند قدرت سیاسی جلوگیری به عمل آورند.
تطبیق اخلاق سیاسی در غرب و اسلام
دو نوع سیاستی که در غرب و اسلام در قبال دین وجود دارد، تعیین کننده دیدگاه آنها در مورد اخلاق سیاسی است. در فلسفه سیاسی غرب، دو دوره کلاسیک و جدید برای اخلاق سیاسی قابل تصور است. اخلاق سیاسی در نزد افرادی همانند افلاطون، ارسطو، آگوستین در دوره کلاسیک به معنای تحقق یافتن جامعه اخلاقی با سیاست بوده است؛ مبتنی بر این دیدگاه، سیاست در خدمت اخلاق است و زمانی که انسان بتواند به وسیله سیاست، جامعه ای موفق عمل کرده است که جامعه ای با فضیلت اخلاقی محقق کند.[۷]
بخشی دیگر از فلسفه سیاسی غرب به دوره کلیسا[۸] مرتبط است که تئوری دخالت دین در سیاست و قرار گرفتن اخلاق در محور سیاست را در پیش گرفت که به دلیل تحریف های کلیسا بر آموزه های مسیحیت نتوانست رابطه اخلاق و سیاست را به صورت پایدار و صحیح برقرار نماید؛ اما در فلسفه جدید غرب، پیش فرض افرادی همانند ماکیاولی بر این روال بوده است که سیاست علمی برای تدبیر رخدادهای واقعی است و درصدد است تا با تدابیر سیاسی و نه فلسفی و اخلاقی، جامعه را به پیش ببرد. در واقع، برنامه طراحی شده در فلسفه سیاسی غرب در دوره اخیر به دنبال پایه گذاری یک جامعه رئالیستی و واقع گرایانه است تا جایگزین جامعه آرمانی شود.[۹] این برنامه تبلیغ جدایی دین از سیاست و به تبع آن جدایی اخلاق از سیاست را در دستور کار دارد؛ چرا که بینش غرب در قدرت سیاسی بدین منوال است که اگر دست هایی آلوده به سیاست شود[۱۰]، اخلاق مداری به گوشه عزلت خواهد رفت[۱۱] و اخلاق قدرت کافی برای کنترل قدرت سیاسی را ندارد.[۱۲]
در این حالت، مادیگرایی بر معنویت گرایی تقدم پیدا می کند؛ چرا که نبود اخلاق جنبه مادی گرایی سیاست را تقویت می کند. علاوه بر مادی گرایی، گزینشی عمل کردن، منفعت گرایی، وجود تدابیر غیراقناعی، مصلحت شخصی بر مصلحت عمومی از جمله تبعات جدایی اخلاق از سیاست است.[۱۳] هر اندازه که سیاست از دین و اخلاق جدا شود، سیاست به حوزه فردی و تک رأیی نزدیکتر خواهد شد.[۱۴] در مقابل فلسفه سیاسی غرب، فلسفه سیاسی اسلام با بینش و اعتقاد به روابط تنگاتنگ موجود میان سياست و ديانت، تمامی حوزه عمومی از سطوح پایین تا سطوح عالی مديريتی و حکومتی را وابسته به آموزه های اسلامی می داند.[۱۵] گزاره های سیاسی قرآن حاکی از آن است که اخلاق در سیاست نقش کنترل و مهار سیاستمدار را دارد و سیاست قرآنی بر مبنای نظام توحیدی حاکم مسیری را به انسان معرفی می کند که در آن مسیر می تواند به تمام نیازهای مادی و معنوی و رسیدن به کمال و دست یابی به سعادت دنیایی و اخروی انسان پاسخ گوید.[۱۶] این مسیر همان صراط مستقیم[۱۷] است که سیاستمدار اسلامی برای جهانداری و جهانبانی دنیا و آخرت باید آن را به طور دقیق و موشکاف بشناسد.
در برنامه صراط مستقیم قرآن، سیاستمدار پیش از آنکه یک فرد سیاسی و بر اریکه قدرت تکیه زند، باید فیلسوف، اندیشمند اخلاقی و عارف باشد تا بر نقش خود به عنوان سیاستمدار خود فائق آید. عملکرد و رفتار انبیا و اولیاء الهی نمونه ای از سیاست الهی است که پیش از ورود به حاکمیت، در حوزه اخلاق و رفتار نمونه بودند و در مسیر و وادی عرفان، نفس خود را در محک روزگار سنجیده اند. به همین دلیل، در رعایت اخلاق سیاسی[۱۸][۱۹] اسوه بودند. از این رو، آنها توانستند نفس خود را در مقابل شرارت و بدی های قدرت حفظ کنند و با فضایل اخلاقی آن را کنترل نمایند؛ چرا که مبانی سیاست آرمانی در برنامه اسلامی، بر مبنای سیاستی الهی و خطا ناپذیر ترسیم شده است و مادامی که قدرت اخلاق بر سیاست غلبه پیدا کند، جامعه آرمانی به صورت واقع گرایانه ظهور خواهد یافت؛ چنانچه، سیاست پیامبران(ع)[۲۰]و تدابیر سیاسی برخی از پیامبران(ع) همانند حضرت سلیمان(ع)، وزرات و خزانه داری حضرت یوسف(ع)، پیامبر(ص) و حکومت امام علی(ع)[۲۱] به صراحت به عنوان حکومت های موفق در زمینه اخلاق سیاسی برشمرده شده اند.[۲۲]
با دقت نظر می توان دریافت که سیاست پیامبران(ع) به این دلیل موفق بوده است که همه قدرت خود را تحت لوای حاکمیت خداوند متعال می دیدند و با اخلاق نسبت به همه موجودات و پدیده ها می نگریستند. به عنوان نمونه، حضرت سلیمان(ع) همه علوم و دانش و عطای را از فضل خداوند متعال می دانسته که در حکومت به وی اعطا کرده است.[۲۳] بر این اساس، نمی توان باور داشت که برنامه سیاستی قرآن آرمانگرایی محض[۲۴]است و تحقق پیدا نمی کند؛ بلکه تلفیقی از آرمانگرایی و واقع گرایی است که توسط خیل کثیری از پیامبران(ع) و حضرت علی(ع) به وقوع پیوسته است.[۲۵]
ضرورت اخلاق سیاسی در قرآن
کاربست اخلاق در سیاست به دلایل مختلفی ضرورت دارد. یکی از این دلایل این است که انسان به عنوان موجودی مرکب از شهوت ، عقل، خوبی و بدی[۲۶]، دارای اختیار است تا راه خوب تشخیص داده و انتخاب نماید. انتخاب راه خوب نیز به میزان عملکرد انسان و تربیت نفس وی بستگی دارد. اگر انسان از نفسی پاک و وارسته برخوردار باشد، رفتار وی در زمان دارا بودن قدرت سیاسی به دور از بدی و برای دیگران خیر و نیکی و خیرعمومی[۲۷] به همراه خواهد داشت؛ اما اگر براساس فطرت خود عمل نکند، هدف او از قدرت، تنها منفعت شخصی یا خصوصی است که فقط خود یا بستگان خود از قدرت سود می برند.[۲۸] بر این اساس، قدرت سیاسی جنسی خشن و بی رحمی دارد و پایبندی به اخلاقیات و اعتقادات دینی سبب می شود تا از سیطره و نفوذ قدرت سیاسی بر جان و قلب انسان بکاهد و از بداخلاقی های سیاسی قدرتمندان و کارگزاران جلوگیری به عمل آید.[۲۹] از این رو، برای بهبود روابط میان جامعه و دولتمردان و اعتلای جامعه ضرورت دارد تا باید و نبایدهایی در این محور وجود داشته باشد.[۳۰]
در این مورد، قرآن کریم مثالی برای قدرت سیاسی و مهار آن دارد و آن مفهوم طغیان[۳۱] است که انسان در اثر بی نیازی در ثروت و قدرت به فساد و تعدی می پردازد. درواقع، ورود اخلاق در سیاست سبب می شود که انسان برای رسیدن به قدرت و ثروت و امتیازهای اجتماعی و سیاسی و کسب عناوین و مقام در حوزه عمومی ورود نکند. تنها در این صورت است که سياست به عنوان ابزاری علمی و مدیریتی نقش آگاهي بخش و کمال را برای انسان ایفا می کند و با روح و انديشه انسان در تضاد نیست و رعایت اخلاق در سیاست تنها با تمرين و ممارست انسان و خویشتن داری بدست نمی آید؛ در غیر این صورت، با حذف اخلاق در سیاست، هرکس درصدد حذف ديگری و همينطور اقدام به انحصار قدرت و رسيدن به آن با هر قيمت است و سیاست تبدیل به ابزاری غیر قابل کنترل و وسیله ای برای حق کشی می شود که هر کسی برای رسيدن به قدرت به هر وسيله و ابزار شيطنت آمیزی متوسل می شود.[۳۲]
به همین دلیل، گزاره های سیاسی قرآن برنامه ای را برای اصلاح سیاستمداران و هدایت مردم با پیروی از احکام الهی و عقلی[۳۳] و دوری از هوا و هوس[۳۴] در نظر می گیرد؛ چرا که تا زمانی که رهبران جامعه از نظر اخلاقی و رفتاری اصلاح نشوند، زمینه برای تربیت و هدایت شهروندان جامعه فراهم نمیشود. از این رو، عملکرد اخلاقی کارگزاران و حس مسئولیتپذیری و پاسخگویی آنها به مردم سبب می شودکه مردم اعتماد بیشتری به سیاستمداران و کارگزاران حکومتی داشته باشند.[۳۵] علاوه بر این، فایده تمسک مردم و سیاستمداران به اخلاق سیاسی این است که دو طرف مقابل ملزم به رعایت هرچه بیشتر حرمت، احترام و آبروی یکدیگر می شوند و زندگی خود را وقف خدمت مردم و حل مشکلات یکدیگر می کنند.[۳۶] علاوه بر این، رعایت اخلاق سیاسی به برقراری آرامش روانی میان مردم و حکومت و شهروندان، کاهش تنش ها، ایجاد گفتوگو و تعامل مؤثر و منطقی[۳۷]، ایجاد همکاریهای اجرایی و عملیاتی و فراگیر شدن عدالت برای پیشبرد بهتر منافع بین دو طرف کمک خواهد کرد.[۳۸]
چارچوب نظری اخلاق سیاسی در قرآن
اخلاق سیاسی در قرآن به معنای پایبندی به ارزشها و فضایل اخلاقی و رهاسازی رذایل اخلاقی در سیاست است تا رفتار متعادل و عقلانی میان خدا، انسان، جهان شکل گیرد.[۳۹] برای شکل گیری اخلاق سیاسی مبتنی بر قرآن چارچوب و ملزوماتی لازم است. پیش از بیان چارچوب اخلاقی قرآن نیاز است که ملزومات آن بیان شود تا جنس این ملزومات تعیین کننده نحوه دخالت یا عدم دخالت اخلاق در سیاست باشد. این ملزومات همان چگونگی انتخاب حاکم، نوع مشروعیت حکومت، نحوه حکمرانی، نظارت بر حکومت و اهداف حکومت است. در برنامه سیاستی قرآن که در آن انتخاب حاکم توسط خدا، مشروعیت الهی،[۴۰] سنجیده شدن نحوه حکمرانی با عملکرد نائب خدا و در برخی مسائل با مشورت مردم[۴۱]، نظارت شرعی و قانونی حاکم بر جامعه و با هدف تأمین نیازهای مادی و معنوی تحقق پیدا می کند.[۴۲] بر این اساس، ایمان به خدا(توحید)، قیامت باوری(معاد)، ارسال پیامبران (نبوت) و عدل از اصول دینی هستند که سیاستمدار اسلامی باید به آنها ملزم باشد؛ چرا که اعتقاد حقیقی به این اصول دینی سبب می شود که رابطه میان مردم و حکومت با نظارت خداوند همراه باشد؛ مادامی که سیاستمدار اسلامی خداوند را ناظر خود ببیند و حسابرسی در روز قیامت و فرستادن پیامبران را برای اجرای عدالت قبول داشته باشد، احتمال خطا، استبداد رأی، استکبار و طغیان سیاستمدار اسلامی نسبت به مردم کاهش پیدا می کند.[۴۳]
درواقع، بیشترین فتنه ها[۴۴]، تنش زایی و اختلاف میان مردم و حکومت ناشی از در نظر نگرفتن خداوند به عنوان حاکم و ناظر اصلی جهان است و مادامی که هم مردم و هم حکومت خداوند را ناظر بر اعمال خود نبینند و قهاریت[۴۵] و مقتدر بودن خداوند[۴۶] را فراموش کنند، دست به ظلم و تعدی[۴۷] می زنند.[۴۸] بر این اساس، قدرت سیاسی، هدف سیاست و حکومت نبوده؛ بلکه ابزاری است که به تأمین اهداف عالی شریعت میپردازد و رابطه فرمانروا و فرمانبردار را در عالیترین شکل آن معنا مینمایند؛ فارغ از اینکه چه کسی بر اریکه قدرت تکیه زده یا نظام سیاسی بر اساس چه مکتبی بنا نهاده شده است. مقید شدن سیاست به وسیله اخلاق بر چارچوب نظری تزکیه[۴۹]، تقوا وعدالت استواراست.[۵۰] سیاستمدار باید اهل تزکیه نفس[۵۱]، گفتار و رفتار[۵۲] باشد. چه بسا، تزکیه سبب می شودکه تقوا، عدالت[۵۳] و سایر امور اخلاقی براساس آن شکل گیرد. [۵۴] به بیان دیگر، بسیاری از مسائل آموزشی سیاست، کنترل و مدیریت امور سیاسی و اجتماعی به خودسازی و پاکسازی مربوط می شود. زمانی که پاکسازی شکل نگیرد، عصیان و طغیان بروز پیدا می کند.[۵۵]
علاوه بر تزکیه، تقوا نیز از جمله چارچوب های اخلاقی در سیاست محسوب می شود. تقوا نیروی بازدارننده ای است که به عنوان مانع در درون انسان وجود دارد تا به مقابله به بدی ها بپردازد. این نیروی با قدرت طاعت و عبادت در درون انسان تقویت می شود.[۵۶] درواقع، سیاستمدار باتقوا خود را به جای دیگران فرض می کند و اگر بخواهد بدی یا توطئه ای انجام دهد، خداوند را درنظر می گیرد؛ چرا که خشم خداوند بالاتر از همه خشم ها و مکر خداوند بالاترین مکرهاست.[۵۷] درواقع، این نیروی تقوا است که سبب می شود هرآنچه را که برای خود می پسندد، برای دیگران هم بپسندد و هرآنچه از آن ناخوش دارد، برای دیگران نیز تمایل نداشته باشد.[۵۸] منشأ بسیاری از فسادها و تبهکاری ها در اثر نبود ارزش های اخلاقی همانند تقوای سیاسی[۵۹] به جریان می افتد و وجود گفتگو و نجوای مثمر ثمر در اثر تقوای سیاسی[۶۰] اتفاق می افتد.
عدالت، بخشی دیگر از این چارچوب است که اجرای آن از گسترش فساد در حکومت جلوگیری می کند.[۶۱] اگر سیاستمدار در مسیر افراط یا تفریط قدم گذارد، مسیر فساد و تباهکاری را برای خود هموار کرده است. برای طی کردن مسیر اعتدال و جلوگیری از کجروی نیاز است تا از عقل[۶۲] خود در قرار دادن هر چیز در جایگاه خود استفاده نماید؛ چرا که قرار گرفتن هر چیزی در جای خودش، انسان را از راه انحراف دور می کند[۶۳][۶۴] در بخشی از گزاره های سیاسی قرآن، عدالت امری است که به وسیله تقوا[۶۵] در درون انسان شکل می گیرد. البته، این بخش از عدل در چگونگی شکل گیری ملکه اخلاقی عدل در درون نفس انسان حکایت دارد و عدالت بخش دیگری در حوزه عملی دارد که در بخش چارچوب عملی اخلاق سیاسی به آن پرداخته شده است. بر این اساس، هدف از تزکیه، تقوا و عدالت ، ارتقای وجودی انسان و حرکت به سمت خداوند متعال است. زمانی که وجود الهی و خدایی در درون انسان شکل گیرد، همه امور وی به سمت تعالی و پیشرفت خواهند رفت. در مقابل، اگر انسان در مسیر اخلاق نباشد، امور سیاسی معطوف به امور لذت جویانه و مفعت طلبانه می شود و در این شرایط راه برای هرگونه فساد و انحرافی باز است.[۶۶]
چارچوب عملی اخلاق سیاسی در قرآن
علاوه بر چارچوب نظری، چارچوب عملی اخلاق سیاسی نیز در قرآن وجود دارد که تمسک به فضایل اخلاقی و دوری از رذایل اخلاقی به حوزه عملی مرتبط است. یکی از ویژگی های اخلاقی در جهت ایجابی، رابطه صادقانه در روابط ما بین مردم و حکومت است؛ چرا که نگفتن واقعیت ها سبب پسرفت و رواج دروغگویی می شود و دیگر اعتمادی میان مردم و حکومت باقی نمی ماند.[۶۷] امانتداری[۶۸] یکی دیگر از مقولاتی است که در اخلاق سیاسی میان مردم و حکومت باید در جریان باشد.[۶۹] فعالان عرصه سیاست باید بیش از هر چیزی از میزان امانت داری خود نسبت به دارایی ها و اموال عمومی[۷۰] مطلع باشند و این ویژگی امانت داری را در خود تقویت نمایند.[۷۱] برای تقویت ویژگی امانت داری باید تمرین قناعت و دور شدن از طمع را سرلوحه کار خود قرار داد.[۷۲]
به عنوان نمونه، پیامبر(ص) به گواهی تاریخ به محمد امین مشهور بوده است که این خود نشان از اخلاق خوب پیامبر(ص) بوده است که پیش از دوره سیاستمداری و تشکیل حاکمیت اسلامی به این فضیلت اخلاقی متصف بوده است.[۷۳] وفای به عهد[۷۴] یکی دیگر از فضایل اخلاقی است که مردم و فعالان سیاسی باید به طور متقابل آن را رعایت کنند. یکی از مسائلی که وفای به عهد در سیاست قرآنی اجرا می شود، وفای به عهد در بیعت میان مردم و فعالان عرصه سیاست است. بیعت یک عقد سیاسی در اسلام است که میان حاکم و مردم برقرار می شود و پس از برقراری بیعت، نباید هیچ کدام از دو طرف حقوق و تکالیف خود را در قبال یکدیگر نادیده گیرند.[۷۵] استغفار یا توبه سیاسی[۷۶] یکی دیگر از فضایل اخلاقی است که به معنای توبه[۷۷] و یا استغفار[۷۸] سیاستمداران و فعالان عرصه سیاست از اشتباهات و خطاهای عمدی یا سهوی خود است که باید به صورت علنی و آشکار صورت گیرد؛ چرا که خطا یا اشتباه سیاستمدار به صورت شخصی نبوده است تا فقط در محضر خدا توبه نماید؛ بلکه در سطح مدیریت و سیاست کلان جامعه و یا حفظ اموال عمومی سهل انگاری یا مماشات صورت گرفته است. از این رو، سیاستمدار علاوه بر تحقق آگاهی بخشی به مردم و اقناع عمومی یا حداکثری باید جبران مافات کند و علت و آثار خطای خود را توضیح دهد.[۷۹] جبران مافات هم این است که روش، راه وطریقه فکری وعملی سیاسی واجتماعی خود را تغییر دهند و در جهت اصلاح خطاها[۸۰] و پردخت حق مردم برآیند.[۸۱]
برقراری عدالت یکی دیگر از فضایل اخلاقی است که سیاستمدار باید سرلوحه کار خویش قرار دهد. علاوه بر چگونگی شکل گرفتن نیروی عدل در درون انسان، چگونگی برقراری عدالت در حوزه عملی نیز در قرآن مورد توجه بوده است. چنانچه، سیاستمدار لازم است تا عدالت را برای همه عموم جامعه اعم از مسلمان و غیر مسلمان فراهم آورد.[۸۲] علاوه بر این، برقراری عدالت اقتصادی[۸۳] نیز از امور مهمی است که توسط سیاستمدار ایجاد می شود؛ چرا که اقتصاد از ارکان مهم سیاست است و در صورت تزلزل و نبود عدالت، جامعه دچار بحران و تنش اقتصادی می شود؛ زیرا تدابیر سیاسی برای ریشه کن کردن بحران اقتصادی، برنامه اقتصادی و قوانینی را پایه ریزی می کند که اگر انسان بخواهد با بی اخلاقی، قوانین را زیرپا گذارد، ثروت را برای خود محدود و دیگران را از حق طبیعیشان محروم می کند.[۸۴] فروتنی و تواضع[۸۵] از دیگر مولفه های اخلاق سیاسی می باشد که سیاستمدار اسلامی باید از آن بهره مند باشد.
در گزاره های سیاسی قرآن، فرعون و قارون نماد طاغوت و طغیان است که با استکبار و استبداد با داشتن امكانات مادى اعم از ثروت و قدرت خود را در سیاست و حکمرانی برتر و بی رقیب می دیدند. در چنین حالتی، معنویات و ارزش های اخلاقی همانند فروتنی و خشوع معنایی ندارد؛ چرا که حاکمیتی که براساس سیاست الهی نباشد، هرگونه استکبار و زورگویی را هدف کار خود قرار میدهد؛ اما شیوه حضرت موسی (ع) همان اجرای سیاست الهی است تا با مبارزه چنین بی اخلاقی هایی مبارزه کند و با استفاده از لحن نرم و فروتنی[۸۶]، ارزش های اخلاق و معنوی را در کنار ارزش های مادی مهم جلوه دهد.[۸۷] درواقع، سیاست الهی با وارد کردن اخلاق به حوزه سیاست درصدد است تا از اهمیت جایگاه و عنوان سیاسی در نزد مردم بکاهد و آن را تنها عامل برتری انسانها نداند؛ بلکه تقوا و زیست اخلاقی را در سیاست به عنوان عامل برتری و بزرگی[۸۸] قلمداد کند.[۸۹]
سپاسگزاری و شکر به درپناه خدا به جا آوردن از فضیلت های اخلاقی است که سیاستمدار باید پیوسته بر این امر مبادرت ورزد؛ چرا که این کار او را به یاد خدا و عظمت او می اندازد و در مقابل نعمت ها ناسپاسی نخواهد کرد. حضرت سلیمان (ع) نمونه از سیاستمداران فروتن[۹۰] و سپاسگزار است که شکر به درگاه خداوند متعال به جا می آورد.[۹۱] فریب یا نیرنگ[۹۲] نیز از جمله صفات بد اخلاقی است که سیاستمدار یا فعال در عرصه سیاست باید این صفت را عیب دانسته و از آن به دور باشد.[۹۳] سیاستمداری که فریب را حرفه خود پیشه کرده و با تهمت، افترا، تخریب، جستجوی عیب دیگران و پروندهسازی ابزارها رقابت شیطانی و به دور از اخلاق را در جامعه رواج می دهد، نه تنها هدف الهی را دنبال نمی کند؛ بلکه هدفی جز قدرت طلبی ندارد و خدمت به مردم و خیر و رفاه عمومی[۹۴] را دنبال نمی کند.
همچنین، در صورتی که سیاستمدار از سوی رقیبان دچار فریب و نیرنگ شد، باید به خدا پناه برد و از او کمک بخواهد.[۹۵] مدارای سیاسی[۹۶] یکی دیگر از رذیلت های اخلاقی است که سیاستمدار باید از آن به دور باشد؛ چرا که مدارای سیاسی نه تنها با دشمنان یا منافقان و یا حتی با دوستان و آشنایان در عرصه سیاست نه تنها ممنوع، بلکه یکی از گناهان است؛ چرا که به کرامت انسان آسیب میزند. شایعه سازی و شایعه پراکنی نیز از جمله خصوصیات اخلاق سیاسی است که از آن باید برحذر بود و باید برای جلوگیری از هرگونه شایعه پراکنی[۹۷] باید از صحت و سقم خبر آگاه شد.[۹۸] بر این اساس، جامعه ای از نظر سیاست ورزی و سیاست مداری برتر است که اخلاق در سیاست را به طور عملی به اجرا دربیاورد که نتیجه اجرا کردن اخلاق در سیاست، اجرای صحیح اوامر الهی[۹۹] و خدمت به مردم خواهد بود.[۱۰۰] در این جوامع، با ملاک ثروت و مقام با مردم برخورد گزینشی نمی شود و ضابطه جایگزین رابطه در سیستم های اداری و سیاسی[۱۰۱] می شود و انتقاد و نظارت جزئی از نظام اداری و سیاسی می شود.[۱۰۲]
منابع
ابن هشام، عبد الملک بن هشام، (بی تا)، تصحيح و تنظیم ابراهیم آبیاری، لبنان: دارالإحیاء التراث العربی.
برزگر، ابراهیم(1379)، صراط ضابطه هویت در اندیشه ورزی امام خمینی (ره)، فصلنامه مطالعات ملی، ش5، صص157 125.
کودی، تونی، (1388)، تقابل سیاست و اخلاق در مسئله « دست های آلوده»، ترجمه مهدی حبیب اللهی، فصلنامه اخلاق، ش18، صص206 161.
مسعودی، جهانگیر، ساداتی زاده، سیدسجاد. (1394). رابطه اخلاق و سیاست. اخلاق در علوم و فناوری، 10(3)، صص19 28.
مطهری، مرتضی، 1382، آشنایی با علوم اسلامی، تهران: صدرا.
ارجاعات
- ↑ . اخلاق سیاسی و سیاست اخلاقی در اندیشه علامه قطبالدین شیرازی
- ↑ . نگاه امام خمینی(ره) به اخلاق و سیاست توحیدی است
- ↑ . مسعودی و دیگران، 1393، ص21.
- ↑ . یگانگی اخلاق و سیاست در منظر امام خمینی(ره(
- ↑ . اخلاق مهارکننده سیاست است؛ هماهنگی سياست با اخلاق در حكومتهای جهان به حاشيه رفته است؛ فروپاشی بنیادهای اخلاقی؛ ثمره ظهور مدرنیته / بیاخلاقی پدیدهای جهانی است
- ↑ نگاه امام خمینی(ره) به اخلاق و سیاست توحیدی است؛ پیوند مردم و دین ریشه در کلگرایی توحیدی امام(ره) دارد/ کارنامه ناموفق نظام در اخلاق و عدالت اجتماعی
- ↑ . فروپاشی بنیادهای اخلاقی؛ ثمره ظهور مدرنیته / بیاخلاقی پدیدهای جهانی است
- ↑ . اخلاق مهارکننده سیاست است
- ↑ . فروپاشی بنیادهای اخلاقی؛ ثمره ظهور مدرنیته / بیاخلاقی پدیدهای جهانی است
- ↑ .این اصطلاح برای اولین بار در نمایشنامه ژان پل سارتر مطرح و سپس توسط نظریه پرداز آمریکایی مایکل رالزر در عرصه سیاست معرفی شد.
- ↑ . کودی، 1388، ص162.
- ↑ . ضرورت بکارگیری روشهای مبتنی بر اخلاق در سیاست در سیره امام رضا(ع)
- ↑ . سیاست اخلاقمدار با شعار تحقق پیدا نمیکند؛ مواجهه تمدنی غرب در قالب الحاد مدرن با انقلاب اسلامی
- ↑ . بداخلاقی سیاسی در جامعه منکر بزرگ تلقی شود
- ↑ . سياست همراه ديانت، مديريت معقول و متعادل جامعه را در پی دارد؛ اخلاق مهارکننده سیاست است
- ↑ . گزیده بیانات رهبر معظم انقلاب درباره اخلاق سیاسی
- ↑ . برزگر، 1379، ص145
- ↑ . نگاه امام خمینی(ره) به اخلاق و سیاست توحیدی است
- ↑ مشارکت مردم در سیاستورزی؛ ضامن اخلاقی شدن سیاست
- ↑ .حاکمیت نبوی؛ اخلاق سیاسی؛ دانشنامه پژوهه
- ↑ . اندیشه اسلامی؛ الگویی برای اخلاقی شدن سیاست در غرب
- ↑ . ضرورت بکارگیری روشهای مبتنی بر اخلاق در سیاست در سیره امام رضا(ع)؛ سرمايه مردمی نظام در سايه رعايت اخلاق سياسی مسئولان ماندگار است
- ↑ . قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَ مَنْ شَكَرَ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ؛ كسى كه نزد او دانشى از كتاب [الهى] بود، گفت: «من آن را پيش از آنكه چشم خود را بر هم زنى برايت مىآورم.» پس چون [سليمان] آن [تخت] را نزد خود مستقر ديد، گفت: «اين از فضل پروردگار من است، تا مرا بيازمايد كه آيا سپاسگزارم يا ناسپاسى مىكنم. و هر كس سپاس گزارد، تنها به سود خويش سپاس مىگزارد، و هر كس ناسپاسى كند، بىگمان پروردگارم بىنياز و كريم است.» (نمل/40)
- ↑ .یگانگی اخلاق و سیاست در منظر امام خمینی(ره)؛ نقش حاکمیت فرهنگ مادی بر افول جایگاه اخلاق سیاسی/ سالهای اول انقلاب، مصداق «فاستبقوا الخیرات»
- ↑ . آرمانگرايی منهای واقعگرايی در جهانبينی اسلامی اصالت ندارد؛ رویکرد اسلام به دولت تلفیق آرمانگرایی و واقعگرایی است
- ↑ . فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها؛ «سپس پليدكارى و پرهيزگارىاش را به آن الهام كرد، كه هر كس آن را پاك گردانيد، قطعاً رستگار شد، و هر كه آلودهاش ساخت، قطعاً درباخت» (10-8)
- ↑ . اخلاق سیاسی؛ دانشنامه حوزه
- ↑ . یگانگی اخلاق و سیاست در منظر امام خمینی(ره)
- ↑ . مهمترین شاخصههای اخلاق سیاسی در حکومت پیامبر اسلام(ص)
- ↑ . اخلاق سیاسی و سیاست اخلاقی در اندیشه علامه قطبالدین شیرازی
- ↑ . کَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَیَطْغَى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى؛ (علق/7-6)؛ «حقا که انسان سرکشى مىکند. همين كه خود را بىنياز پندارد».
- ↑ . ضرورت بکارگیری روشهای مبتنی بر اخلاق در سیاست در سیره امام رضا(ع)؛ مشارکت مردم در سیاستورزی؛ ضامن اخلاقی شدن سیاست
- ↑ . سیاست اخلاقی و اخلاق سیاسی؛ دانشنامه پژوهه
- ↑ . يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ؛ اى داوود، ما تو را در زمين خليفه [و جانشين] گردانيديم؛ پس ميان مردم به حقّ داورى كن، و زنهار از هوس پيروى مكن كه تو را از راه خدا به دركند. در حقيقت كسانى كه از راه خدا به در مىروند، به [سزاى] آنكه روز حساب را فراموش كردهاند عذابى سخت خواهند داشت». (ص/26)
- ↑ پیوند اخلاق و سیاست در اندیشه و رفتار امام خمینی(ره)
- ↑ . شهید بهشتی قدرت و حکومت را ابزار انسانسازی میدانست/ بیان خاطرهای از آیتالله مصباح
- ↑ . وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْكِتابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَ قُولُوا آمَنَّا بِالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَ إِلهُنا وَ إِلهُكُمْ واحِدٌ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ؛ و با اهل كتاب، جز به [شيوهاى] كه بهتر است، مجادله مكنيد- مگر [با] كسانى از آنان كه ستم كردهاند- و بگوييد: «به آنچه به سوى ما نازل شده و [آنچه] به سوى شما نازل گرديده، ايمان آورديم؛ و خداى ما و خداى شما يكى است و ما تسليم اوييم.» (عنکبوت/46)
- ↑ . رعایت اخلاق سیاسی، آرامش روانی و تعامل را در جامعه بههمراه دارد؛ دانش اخلاق سیاسی در کشور نحیف و لاغر است/ دانش سیاسی؛ مقدمه حقوق شهروندی؛ دانش اخلاق سیاسی در کشور نحیف و لاغر است/ دانش سیاسی؛ مقدمه حقوق شهروندی
- ↑ . حفظ امنیت درونی کشور در گرو پرداختن به اخلاق است
- ↑ . الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَ مَلآئِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لاَنُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَ قَالُواْ سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ؛ پيامبر [خدا] بدانچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده است ايمان آورده است، و مؤمنان همگى به خدا و فرشتگان و كتابها و فرستادگانش ايمان آوردهاند [و گفتند:] «ميان هيچ يك از فرستادگانش فرق نمىگذاريم» و گفتند: «شنيديم و گردن نهاديم، پروردگارا، آمرزش تو را [خواستاريم] و فرجام به سوى تو است.» (بقره/285)
- ↑ . «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ؛ «در پرتو رحمت و لطف پروردگار، تو با مردم مهربان شدى، درحالىكه اگر تند و خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو پراكنده مىشدند، از تقصير آنان بگذر! و آنها را مشمول عفو خود قرار ده و براى آنها طلب آمرزش كن! و در كارها با آنها مشورت كن و رأى و نظر آنها را بخواه!»(آل عمران/159)
- ↑ . میتوان فلسفه سیاسی اسلام را از عاشورا استخراج کرد.
- ↑ . ظلمستیزی؛ جلوه شورانگیز اخلاق قرآنی
- ↑ . وَ إِذْ قُلْنا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحاطَ بِالنَّاسِ وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْناكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فَما يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْياناً كَبِيراً؛ «و [ياد كن] هنگامى را كه به تو گفتيم: «به راستى پروردگارت بر مردم احاطه دارد.» و آن رؤيايى را كه به تو نمايانديم، و [نيز] آن درخت لعنت شده در قرآن را جز براى آزمايش مردم قرار نداديم؛ و ما آنان را بيم مىدهيم، ولى جز بر طغيان بيشتر آنها نمىافزايد». (اسراء/60)
- ↑ . قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَ فَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ لا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعاً وَ لا ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُماتُ وَ النُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ؛ بگو: «پروردگار آسمانها و زمين كيست؟» بگو: «خدا!» بگو: «پس آيا جز او سرپرستانى گرفتهايد كه اختيار سود و زيان خود را ندارند؟» بگو: «آيا نابينا و بينا يكسانند؟ يا تاريكيها و روشنايى برابرند؟ يا براى خدا شريكانى پنداشتهاند كه مانند آفرينش او آفريدهاند و در نتيجه، [اين دو] آفرينش بر آنان مشتبه شده است؟» بگو: «خدا آفريننده هر چيزى است، و اوست يگانه قهار» (رعد/16)
- ↑ . أَوْ نُرِيَنَّكَ الَّذِي وَعَدْناهُمْ فَإِنَّا عَلَيْهِمْ مُقْتَدِرُونَ؛ «يا [اگر] آنچه را به آنان وعده دادهايم به تو نشان دهيم؛ حتماً ما بر آنان قدرت داريم». (زخرف/42)
- ↑ . وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَ أَطْغى؛ «و پيشتر [از همه آنها] قوم نوح را، زيرا كه آنان ستمگرتر و سركشتر بودند». (نجم/52)
- ↑ . سیاست و اخلاق متعالیه جمع قرآن، عرفان و برهان است/ مقاومت برخی در برابر ایجاد رشته اخلاق سیاسی
- ↑ . بداخلاقیهای سیاسی نتیجه ضعف خودسازی و ظرفیت پایین مسئولان است
- ↑ . اخلاق مهارکننده سیاست است؛رفتار سیاسی اغلب نامزدها براساس مبانی دینی نیست / نقش مردم در اخلاقمداری انتخاباتی
- ↑ . وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى وَ إِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلى حِمْلِها لا يُحْمَلْ مِنْهُ شَيْءٌ وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى إِنَّما تُنْذِرُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ مَنْ تَزَكَّى فَإِنَّما يَتَزَكَّى لِنَفْسِهِ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ؛ «و هيچ بار بَردارندهاى بار [گناه] ديگرى را برنمىدارد، و اگر گرانبارى [ديگرى را به يارى] به سوى بارش فرا خواند چيزى از آن برداشته نمىشود، هر چند خويشاوند باشد. [تو] تنها كسانى را كه از پروردگارشان در نهان مىترسند و نماز برپا مىدارند، هشدار مىدهى؛ و هر كس پاكيزگى جويد تنها براى خود پاكيزگى مىجويد، و فرجام [كارها] به سوىِ خداست». (فاطر/18) فَقُلْ هَلْ لَكَ إِلى أَنْ تَزَكَّى؛ «و بگو: آيا سَرِ آن دارى كه به پاكيزگى گرايى» (نازعات/18)
- ↑ . لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ؛ «به يقين، خدا بر مؤمنان منت نهاد [كه] پيامبرى از خودشان در ميان آنان برانگيخت، تا آيات خود را بر ايشان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت به آنان بياموزد، قطعاً پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند». (آل عمران/164) هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ؛ «اوست آن كس كه در ميان بىسوادان فرستادهاى از خودشان برانگيخت، تا آيات او را بر آنان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت بديشان بياموزد، و [آنان] قطعاً پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند». (جمعه/2) كَما أَرْسَلْنا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِنا وَ يُزَكِّيكُمْ وَ يُعَلِّمُكُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ؛ «همان طور كه در ميان شما، فرستادهاى از خودتان روانه كرديم، [كه] آيات ما را بر شما مىخواند، و شما را پاك مىگرداند، و به شما كتاب و حكمت مىآموزد، و آنچه را نمىدانستيد به شما ياد مىدهد». (بقره/151)
- ↑ . أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنْفُسَهُمْ بَلِ اللَّهُ يُزَكِّي مَنْ يَشاءُ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا؛ «آيا به كسانى كه خويشتن را پاك مىشمارند ننگريستهاى؟ [چنين نيست،] بلكه خداست كه هر كه را بخواهد پاك مىگرداند، و به قدر نخِ روى هسته خرمايى ستم نمىبينند». (نساء/49)
- ↑ . اخلاق عمومی سنگ بنای حفظ جامعه است / ذکر نمونههای قرآنی و روایی پیامدهای بیاخلاقی
- ↑ . اذْهَبا إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى قالا رَبَّنا إِنَّنا نَخافُ أَنْ يَفْرُطَ عَلَيْنا أَوْ أَنْ يَطْغى؛ به سوى فرعون برويد كه او به سركشى برخاسته و با او سخنى نرم گوييد، شايد كه پند پذيرد يا بترسد.» آن دو گفتند: «پروردگارا، ما مىترسيم كه [او] آسيبى به ما برساند يا آنكه سركشى كند.»
- ↑ . اخلاق و سياست سيرت و صورت يكديگر محسوب میشوند
- ↑ . وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ؛ «و [دشمنان] مكر ورزيدند، و خدا [در پاسخشان] مكر در ميان آورد، و خداوند بهترين مكرانگيزان است». (آل عمران/54)
- ↑ . اخلاق مهارکننده سیاست است؛ رفتار سیاسی اغلب نامزدها براساس مبانی دینی نیست / نقش مردم در اخلاقمداری انتخاباتی
- ↑ . تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ؛ «اين سراى آخرت را (تنها) براى كسانى قرار مىدهيم كه اراده برترىجويى در زمين و فساد را ندارند، و عاقبت نيك براى پرهيزگاران است.»
- ↑ . يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا تَناجَيْتُمْ فَلا تَتَناجَوْا بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ مَعْصِيَةِ الرَّسُولِ وَ تَناجَوْا بِالْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ؛ «اى كسانى كه ايمان آوردهايد، چون با يكديگر محرمانه گفتگو مىكنيد، به [قصد] گناه و تعدّى و نافرمانى پيامبر با همديگر محرمانه گفتگو نكنيد، و به نيكوكارى و پرهيزگارى نجوا كنيد، و از خدايى كه نزد او محشور خواهيد گشت پروا داريد». (حجرات/9)
- ↑ . نگاه امام خمینی(ره) به اخلاق و سیاست توحیدی است
- ↑ . وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى فَقاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ؛ «و اگر دو طايفه از مؤمنان با هم بجنگند، ميان آن دو را اصلاح دهيد، و اگر [باز] يكى از آن دو بر ديگرى تعدّى كرد، با آن [طايفهاى] كه تعدّى مىكند بجنگيد تا به فرمان خدا بازگردد. پس اگر باز گشت، ميان آنها را دادگرانه سازش دهيد و عدالت كنيد، كه خدا دادگران را دوست مىدارد». (حجرات/9)
- ↑ . یگانگی اخلاق و سیاست در منظر امام خمینی(ره)
- ↑ . اخلاق سیاسی و سیاست اخلاقی در اندیشه علامه قطبالدین شیرازی
- ↑ . يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ؛ «اى كسانى كه ايمان آوردهايد، براى خدا به داد برخيزيد [و] به عدالت شهادت دهيد، و البتّه نبايد دشمنىِ گروهى شما را بر آن دارد كه عدالت نكنيد. عدالت كنيد كه آن به تقوا نزديكتر است، و از خدا پروا داريد، كه خدا به آنچه انجام مىدهيد آگاه است». (مائده/8)
- ↑ . سیاست و اخلاق متعالیه جمع قرآن، عرفان و برهان است/ مقاومت برخی در برابر ایجاد رشته اخلاق سیاسی
- ↑ اخلاق سیاسی جدای از اخلاق دینی نیست/ صاحبان تریبون بدون تحقیق سخن نگویند.
- ↑ . إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها وَ إِذا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ سَمِيعاً بَصِيراً؛ «خدا به شما فرمان مىدهد كه سپردهها را به صاحبان آنها ردّ كنيد؛ و چون ميان مردم داورى مىكنيد، به عدالت داورى كنيد. در حقيقت، نيكو چيزى است كه خدا شما را به آن پند مىدهد. خدا شنواى بيناست» (نساء/58).
- ↑ اخلاق سیاسی جدای از اخلاق دینی نیست/ صاحبان تریبون بدون تحقیق سخن نگویند.
- ↑ . يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِكُمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، به خدا و پيامبر او خيانت مكنيد و [نيز] در امانتهاى خود خيانت نورزيد و خود مىدانيد [كه نبايد خيانت كرد].» (انفال/27).
- ↑ . بیاخلاقی در سیاست ناشی از قدرت و دنیاطلبی است.
- ↑ . تبعات نگاه طعمهگونه یا امانتدارانه به قدرت در حوزه اخلاق سیاسی.
- ↑ . ابن هشام، بی¬تا، ج1، ص493
- ↑ . وَ الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ؛ «و آنها كه عهد الهى را بعد از محكم كردن مىشكنند، و پيوندهايى را كه فرمان به برقرارى آنها داده، قطع مىكنند، و در روى زمين افساد مىنمايند، لعنت و مجازات سراى ديگر از آنهاست.» (رعد/25)
- ↑ . تفاوتهای اساسی دولت اسلامی با دولت سکولار در چیست؟
- ↑ . إِلَّا مَن تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُوْلَئکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَ کاَنَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا؛ مگر كسى كه توبه كند و ايمان آورد و كار شايسته كند. پس، خداوند بدي هايشان را به نيكيها تبديل مىكند و خدا همواره آمرزنده مهربان است». (فرقان/70)
- ↑ . فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَ مَثْواكُمْ؛ «پس بدان كه جز خدا معبودى نيست و از گناهت (از هر ترك اولايت كه ذنب نسبى مقام عصمت است) و براى (گناهان) مردان و زنان باايمان آمرزش طلب، زيرا كه خداوند مراحل انقلابتان را از حالى به حالى (در دنيا) و محل سكونت و استقرارتان را (در آخرت) مىداند»(محمد/19)
- ↑ . إِلَّا الَّذِينَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَيَّنُوا فَأُولئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ؛ «مگر كسانى كه توبه كردند، و [خود را] اصلاح نمودند، و [حقيقت را] آشكار كردند، پس بر آنان خواهم بخشود؛ و من توبهپذير مهربانم». (بقره/160)
- ↑ . فَلَمَّا أَنْ أَرادَ أَنْ يَبْطِشَ بِالَّذِي هُوَ عَدُوٌّ لَهُما قالَ يا مُوسى أَ تُرِيدُ أَنْ تَقْتُلَنِي كَما قَتَلْتَ نَفْساً بِالْأَمْسِ إِنْ تُرِيدُ إِلَّا أَنْ تَكُونَ جَبَّاراً فِي الْأَرْضِ وَ ما تُرِيدُ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْمُصْلِحِينَ؛ «پس چون خواست با كسى كه دشمن هر دو بود با شدت برخورد كند (آن دشمن قبطى، و يا آن پيرو سبطى به گمان آن كه موسى قصد زدن او را دارد) گفت: اى موسى مىخواهى مرا بكشى چنان كه ديروز كسى را كشتى؟! تو فقط مىخواهى در روى زمين جبّار و سلطهجو باشى و نمىخواهى اصلاحگر باشى» (قصص/18)
- ↑ . ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ؛ «سپس اين كتاب را به آن بندگان خود كه [آنان را] برگزيده بوديم، به ميراث داديم؛ پس برخى از آنان بر خود ستمكارند و برخى از ايشان ميانهرو، و برخى از آنان در كارهاى نيك به فرمان خدا پيشگامند؛ و اين خود توفيق بزرگ است». (فاطر/32)
- ↑ . خبر آنلاین؛ اعتراف به خطا و استغفار سیاسی اثر مصطفی محقق داماد
- ↑ . لا يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ؛ «[امّا] خدا شما را از كسانى كه در [كار] دين با شما نجنگيده و شما را از ديارتان بيرون نكردهاند، باز نمىدارد كه با آنان نيكى كنيد و با ايشان عدالت ورزيد، زيرا خدا دادگران را دوست مىدارد». (ممتحنه/8)
- ↑ . وَ يا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيالَ وَ الْمِيزانَ بِالْقِسْطِ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ؛«و اى قوم من، پيمانه و ترازو را به داد، تمام دهيد، و حقوق مردم را كم مدهيد، و در زمين به فساد سر برمداريد.» (هود/85)
- ↑ [ . فساد اقتصادی از دیدگاه قرآن/ تباهی اخلاقی از تبعات اخلال اقتصادی است ]
- ↑ . وَ عِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا؛ «و بندگان خداى رحمان كسانىاند كه روى زمين به نرمى گام برمىدارند و چون نادانان ايشان را طرف خطاب قرار دهند به ملايمت پاسخ مىدهند» (فرقان/63)
- ↑ . اذْهَبا إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى؛ «به سوى فرعون برويد كه او به سركشى برخاسته و با او سخنى نرم گوييد، شايد كه پند پذيرد يا بترسد» (طه/44-43)
- ↑ . وَ زُخْرُفاً وَ إِنْ كُلُّ ذلِكَ لَمَّا مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ؛ «و زر و زيورهاى [ديگر نيز]. و همه اينها جز متاع زندگى دنيا نيست، و آخرت پيش پروردگار تو براى پرهيزگاران است». (زخرف/35)
- ↑ . يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِير؛ «اى مردم، ما شما را از مرد و زنى آفريديم، و شما را ملّت ملّت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد. در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست. بىترديد، خداوند داناى آگاه است«. (حجرات/13)
- ↑ . توصیه کدخدایی به مسئولان در توجه به آموزههای اخلاقی قرآن؛ حاکمیت آسیبشناسی بداخلاقیهای سیاسی را در دستور کار قرار دهد/ امکان عقلی و وقوعی حکمرانی اخلاقی؛تربیت اخلاقی مقدم بر تربیت سیاسی است/ فضیلتکشی و اخلاقکشی بر سیاست مقدم نشود؛
- ↑ . حَتَّى إِذا أَتَوْا عَلى وادِ النَّمْلِ قالَتْ نَمْلَةٌ يا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساكِنَكُمْ لا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ؛ تا آن گاه كه به وادى مورچگان رسيدند. مورچهاى [به زبان خويش] گفت: «اى مورچگان، به خانههايتان داخل شويد، مبادا سليمان و سپاهيانش- نديده و ندانسته- شما را پايمال كنند.» (نمل/18)
- ↑ . فَتَبَسَّمَ ضاحِكاً مِنْ قَوْلِها وَ قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبادِكَ الصَّالِحِينَ [سليمان] از گفتار او دهان به خنده گشود و گفت: «پروردگارا، در دلم افكن تا نعمتى را كه به من و پدر و مادرم ارزانى داشتهاى سپاس بگزارم، و به كار شايستهاى كه آن را مىپسندى بپردازم، و مرا به رحمت خويش در ميان بندگان شايستهات داخل كن.» (نمل/19)
- ↑ . فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ؛ «پس قوم خود را سبك مغز يافت [و آنان را فريفت] و اطاعتش كردند، چرا كه آنها مردمى منحرف بودند». (زخرف/54) فَلَوْ لا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ؛ «پس چرا بر او دستبندهايى زرّين آويخته نشده؟ يا با او فرشتگانى همراه نيامدهاند؟» (زخرف/53)
- ↑ ویکی فقه
- ↑ . رعایت اصول اخلاقی رقابت سیاسی کیفیت انتخاب مردم را ارتقا میبخشد
- ↑ . وَ إِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ؛ «و اگر بخواهند تو را بفريبند، [يارى] خدا براى تو بس است. همو بود كه تو را با يارى خود و مؤمنان نيرومند گردانيد». (أنفال/62)
- ↑ . وَ اعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ أُولئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ؛ «و بدانيد كه پيامبر خدا در ميان شماست. اگر در بسيارى از كارها از [رأى و ميل] شما پيروى كند، قطعاً دچار زحمت مىشويد، ليكن خدا ايمان را براى شما دوستداشتنى گردانيد و آن را در دل¬هاى شما بياراست و كفر و پليدكارى و سركشى را در نظرتان ناخوشايند ساخت. آنان [كه چنيناند] رهيافتگانند». (حجرات/7).
- ↑ . يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمِينَ؛ «اى كسانى كه ايمان آوردهايد، اگر فاسقى برايتان خبرى آورد، نيك وارسى كنيد، مبادا به نادانى گروهى را آسيب برسانيد و [بعد،] از آنچه كردهايد پشيمان شويد». (حجرات/6).
- ↑ اخلاق سیاسی جدای از اخلاق دینی نیست/ صاحبان تریبون بدون تحقیق سخن نگویند
- ↑ .مطهری، 1382، ج2، ص408.
- ↑ . اخلاق سیاسی و سیاست اخلاقی در اندیشه علامه قطبالدین شیرازی
- ↑ . سیاست اخلاقمدار با شعار تحقق پیدا نمیکند
- ↑ . بررسی سیاست اخلاقی نهجالبلاغه در «پژوهشنامه نهجالبلاغه»