آیه فیء

از قرآن پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۴۴ توسط Shojaei (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

آیه فَیء؛ به آیه هشتم سوره حشر آیه فیء گفته می‌شود. دراین راستا به غنائمی که بدون دردسر و جنگ به دست مسلمانان می‌افتد، فیء گفته شده است.

فیء در قرآن

به غنائمی که بدون دردسر و جنگ به دست مسلمانان می‌افتد، فیء گفته می‌شود. [۱]برخی معتقدند که منظور از فیء همه اموالی است که از طریقی غیر از جنگ، به دست مسلمانان افتاده باشد. عده‌ای نیز هر چیزی که از کفار به دست مسلمانان بیافتد را فیء دانسته‌اند. برخی آنچه را با جنگ به‌دست مسلمانان افتاده، غنیمت و آنچه را با صلح یا غیر از جنگ به‌دست مسلمانان افتاده، انفال دانسته‌اند[۲][۳]

خداوند در سوره حشر میفرماید: «مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلی رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَی فَللّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی وَ الْیتَامَی وَ الْمَسَاکینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ کی لَایَکونَ دُولَةً بَینْ الْأَغْنِیاءِ مِنکمْ وَ مَا ءَاتَئکمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُواْ وَ اتَّقُواْ اللَهَ إنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَاب» آنچه خدا از [دارایی] ساکنان آن قریه‌ها عاید پیامبرش گردانید، از آنِ خدا و از آنِ پیامبر [او] و متعلّق به خویشاوندان نزدیک [وی] و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان است، تا میان توانگران شما دست به دست نگردد. و آنچه را فرستاده [او] به شما داد، آن را بگیرید و از آنچه شما را باز داشت، بازایستید و از خدا پروا بدارید که خدا سخت کیفر است. (حشر/۷)

خداوند در آیه ششم سوره حشر فرموده است که شما با اسب و شتر به قلعه بنی نضیر حمله نکرده بودید، و برای فتح آن قلعه مبارزه خونینی نداشتید بلکه امام علی(ع) با ده نفر اقدامات شجاعانه‌ای انجام دادند و منجر به شکست بنی نضیر شد.در آیه بعد فرموده است که  آنچه خدا از اهالی قریه‌ها بر می‌گرداند (که یکی از مصادیق آن اموال بنی نضیر است) برای خدا، رسول، ذی القربی، یتامی، مساکین و ابن سبیل است. در واقع این ها موارد استفاده فیء است. این اموال برای پیامبر(ص) است البته برای شخصیت حقوقی ایشان؛ در آیه هفتم نیز مصارف فیء بیان شده که برخی گفته اند تبرکی است ولی علامه طباطبایی معتقد است تبرکی نیست. و این موارد مصرف برای آن است که اموال تنها در دست ثروتمندان نباشد و ریزشی برای اقشار پائین نباشد.

انتهای آیه هفتم این سوره بیان کرد گرچه موارد مصرف در آیه هفتم روشن شده ولی طبق بخش پایانی آیه، اجازه آن با پیامبر است و فرموده اگر پیامبر چیزی به شما داد بگیرید و اگر نداد حق اعتراض ندارید؛ البته براساس دیدگاه علامه این اعطا و نهی پیامبر صرفا برای اموال نیست بلکه شامل همه ابعاد اعتقادی، سیاسی و اجتماعی و شرعی و ... می‌شود.در آیه هشتم که برخی آن را بدل موارد مصرف در آیه هفتم دانسته‌اند اختصاص به فقراء مهاجرین دارد که پیامبر در واقع عمده غنائم را به این گروه اختصاص دادند ولی بخشی را هم به انصار بخشیدند. همچنین در آیه نهم نیز گروه دیگری را برشمرده که شامل انصار هستند آن هم کسانی که خودشان نیاز داشتند ولی مهاجران را بر خود ترجیح دادند.وی که به حقیقت شیخ الطائفه بوده و دو کتاب اصلی حدیثی ما برای ایشان است و از فقهای نامداری بوده که افراد تحت تاثیر جایگاه وی فتوا نمی‌دادند و تفسیری بعد از آن نیست که تقریبا متاثر از تبیان نباشد چند قول را در این زمینه نقل فرموده است.

نباید کسانی که اهل تفسیر هستند از تفاسیر گذشته از جمله تبیان غفلت کنند؛ شیخ طوسی در این تفسیر در یک قول، فی را اموال جزیه و خراج برشمرده است؛ که جزیه در واقع مالی است که اهل کتاب که در پناه حکومت اسلامی هستند می‌دهند و خراج نیز مالیات اعم از مسلمین و غیر آنان است؛ قول دومی که در تبیان آمده این است که فیء یعنی هر آنچه که از اموال کفار به مومنان بر می‌گردد اعم از غنیمت که مسلمین بجنگند و یا غنیمت نیست بلکه مانند جزیه و خراج است. برخی گفته‌اند مقصود از فیء در آیه ششم و هفتم سوره حشر غنیمت است و برخی دیگر غیر اموال صدقه را فیء  گفته‌اند و قول دیگر نیز آن است که فیء برای فقرای فامیل پیامبر است و براساس این قول، همه صحابه آن را اعتقاد دارند جز شافعی که آن را رد می کند. شیخ طوسی براین عقیده است احتمال غنیمت بودن فیء را کثیری از علما بیان کرده و بر آن نظر داده‌اند فیء در روایات ما مورد توجه قرار گرفته است؛ از جمله از امام صادق(ع) نقل شده است که فیء، اموالی است که در آن خونریزی و کشتاری صورت نگرفته است که در آیه ششم این سوره بیان شد و این ملاک را امام صادق(ع) ارائه فرموده‌اند همچنین در روایت دیگری هست که فیء مالی است که گروهی مصالحه کرده و با دست خود داده‌اند و یا سرزمینی که خراب شده و آبادانی آن از بین رفته و بیابان‌هایی که آباد نشده همه از مصادیق فیء برشمرده شده است و بخشی مهمی از اموال حکومتی است.[۴]

شان نزول آیه

در نامگذاری این اموال به فیء گفته شده خداوند تمام مواهب این جهان را در اصل برای مؤمنان و قبل از همه برای پیامبر(ص) آفریده است و آنانی که مؤمن نیستند در حقیقت، غاصبان این اموالند (هر چند بر حسب قوانین شرعی یا عرفی مالک محسوب شوند) بنابراین هنگامی که این اموال به صاحبان حقیقی باز می‌گردد شایسته عنوان «فیء» است. فیء در لغت به معنای بازگشت است.[۵]

مصارف فیء

در این آیه مصارف شش‌گانه «فیء» ذکر شده است:

   سهم خداوند: گفته شده این سهم یک نوع سهم یا نسبت تشریفی است تا گروه‌های دیگری که در ذیل آن ذکر می‌شوند، احساس حقارت نکنند و سهم خود را در کنار سهم خداوند ببینند چرا که خداوند نیازمند نیست و در حقیقت مالک همه چیز خداوند است.[۶]

   سهم پیامبر(ص) : شامل نیازمندی‌های شخصی و نیازمندی‌های مرتبط با ریاست حکومت اسلامی می‌شود.   سهم ذوی‌القربی: بسیاری از مفسران معتقدند که «ذوی‌ القربی» شامل نزدیکان و خویشاوندان پیامبر(ص) می‌شود، که از گرفتن زکات محروم‌اند. برخی گزارش کرده‌اند که عده‌ای از مفسران «ذوی القربی» را همه مردم دانسته‌اند. برخی دیگر معتقدند که در تحقق این سهم، نیازمندی و فقر شرط است.[۷]

   سهم یتیمان، مسکینان و در راه ماندگان: در اینکه این سه سهم مخصوص به نزدیکان حضرت رسول(ص) یا عموم مردم است، اختلاف‌نظر وجود دارد، بسیاری از فقها و مفسران اهل سنت معتقدند که این سه سهم عمومیت داشته و اختصاص به گروه خاصی ندارد، با این حال بسیاری از مفسران شیعه با استناد به روایاتی از اهل بیت(ع)، این سه سهم را مخصوص نزدیکان پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) می‌دانند.[۸] البته مکارم شیرازی در تفسیر نمونه روایت‌هایی را نیز نقل کرده‌ که در آنها آمده است که این سه سهم عمومیت دارند و مختص به نزدیکان پیامبر(ص) نیستند. او همچنین به سیره پیامبر(ص) در مورد غزوه بنی نضیر اشاره می‌کند که پیامبر(ص) همه اموال به دست آمده از این جنگ را میان مهاجران و سه تن از نیازمندان انصار تقسیم کرد و نتیجه می‌گیرد که این سه سهم مخصوص نزدیکان پیامبر(ص) نیست.به گفته برخی از مفسران خداوند بعد از بیان مصارف «فیء» به دلیل تعلق همه این اموال به پیامبر(ص) و بیان مصارف آن پرداخته که این اموال، میان ثروتمندان دست به دست نشود و نیازمندان از آن محروم نشوند.[۲۱] به گفته مکارم شیرازی دلیل تعلق فیء به پیامبر(ص) جایگاه ریاست حکومت اسلامی است، بر این اساس مفهوم تعلق این اموال به پیامبر(ص) این نیست که پیامبر(ص) تمام آنها را در مصارف شخصی مصرف کند، بلکه پیامبر(ص) چون حاکم اسلامی، مدافع و حافظ حقوق نیازمندان است این اموال را باید در مصارفی که در آیه مطرح شده، مصرف کند.[۹]

همچنین خداوند در بخش پایانی آیه، اصلی کلی را برای همه مسلمانان بیان کرده که طبق آن همه مسلمانان موظفند اوامر و نواهی پیامبر(ص) را در همه زمینه‌ها اطاعت کنند و هر کس چنین نکند گرفتار هلاکت ابدی و عذاب شدید خواهد شد.[۱۰]

ارتباط مستقیم فدک و فیء

طبق آیه هفتم سوره حشر «مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ ...» به فاطمه سپرده شد، زیرا فیء اموالی است که بدون درگیری به پیامبر رسید و مورد مصرف مشخصی دارد. همچنین آیه ۳۸ روم «فَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ» هم مؤید اعطای حق از فیء به ذی‌القربی است؛ ضمن اینکه در روایت بیان شده که از پیامبر پرسیدند که مراد از ذی‌القربی چیست و آن حضرت فرمود باید از جبرئیل بپرسم و جبرئیل فرمود که فدک را به فاطمه بده و فاطمه هم چون از ناحیه خدا و پیامبر بود، قبول کرد. ولی وقتی خلیفه اول به خلافت رسید، وکلای آن حضرت را از فدک بر کنار کرد.وقتی فاطمه(س) معترض شد، ابوبکر گفت که باید شاهد بیاوری و فاطمه امام علی(ع) و ام ایمن را به عنوان شاهد پیش خلیفه برد؛ ام ایمن هم کسی است که پیامبر درباره وی فرمود که او اهل بهشت است. ابوبکر هم پذیرفت و نامه‌ای به حضرت داد، اما عمر سر رسید و آن نوشته را پاره کرد. او به عبارت «نَحْنُ مَعاشِرَ الأَنْبِیاءِ لا نُوَرِّثُ» استناد می‌کند که ما شیعیان آن را جعلی می‌دانیم، ضمن اینکه گفت فدک، فیء مسلمین است و نه برای یک‌نفر؛ او همچنین مدعی شد که فاطمه باید شاهد بیاورد، اما شهادت علی(ع) قبول نیست و ام ایمن هم چون زن است، به تنهایی قبول نیست. امام علی به ابوبکر فرمودند که حکم تو خلاف حکم خداست؛ زیرا اگر ملکی در دست یک مسلمان بود، تو باید برای گرفتن آن بینه بیاوری نه برعکس؛ امام همچنین به آیه شریفه تطهیر استناد فرمودند و پرسیدند این آیه درباره ما هست یا غیر ما؟ که ابوبکر تصدیق کرد در شأن شماست؛ امام ادامه دادند که اگر دو نفر در مورد گناهی از سوی فاطمه(س) شهادت دهند، تو چه می‌کنی؛ گفت برای فاطمه حد جاری می‌کنم و امام در پاسخ فرمودند: تو شهادت خدا را رها کرده و شهادت دو نفر غیر خدا را می‌پذیری؟ بدان تو در فدک هم با فاطمه چنین کردی.[۱۱]

منابع

خبرگزاری ایکنا

ارجاعات

  1. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۵۰۲.
  2. طباطبایی، المیزان،‌ ۱۴۱۷ق، ج۱۹، ص۲۰۳؛
  3. طوسی، التبیان، بیروت، ج۹، ص۵۶۳.
  4. «فیء» چیست و به چه کسانی تعلق می‌گیرد؟
  5. طباطبایی، المیزان،‌ ۱۴۱۷ق، ج۱۹، ص۲۰۳
  6. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۵۰۴
  7. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۵۰۴
  8. طباطبایی، المیزان،‌ ۱۴۱۷ق، ج۱۹، ص۲۰۵؛
  9. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۵۰۱.
  10. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۵۰۵
  11. خطبه فدکیه نماد مرزبندی میان خلافت و ولایت است