نوح

از قرآن پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۲۳ توسط Shojaei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''نوح'''؛ از پیامبران اولوالعزم که نامش در قرآن آمده است. == شناسه اسمی حضرت نوح == حضرت نوح نخستین پیامبر اولوالعزم» است. نام او ۴۳ بار در قرآن آمده و هفتاد و یکمین سوره قرآن به نام اوست. نام اصلی او «عبدالغفار»، «عبدالملک» یا «عبدالاعلی» بوده اس...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

نوح؛ از پیامبران اولوالعزم که نامش در قرآن آمده است.

شناسه اسمی حضرت نوح

حضرت نوح نخستین پیامبر اولوالعزم» است. نام او ۴۳ بار در قرآن آمده و هفتاد و یکمین سوره قرآن به نام اوست. نام اصلی او «عبدالغفار»، «عبدالملک» یا «عبدالاعلی» بوده است و به علت گریه زیاد وی بر حال قومش او را نوح خواندند. همچنین وقتی مرد شامی درباره نام نوح از علی پرسید حضرت فرمود: نامش «سَکَن» بود و چون ۹۵۰ سال بر گمراهی قومش گریست و اندوه خورد نوح نامیده شد. ثعلبی در قصص الانبیا آورده که به آن حضرت «اکبر الانبیا» و «شیخ الانبیا» گفته اند؛ زیرا او از همه پیامبران بیشتر عمر کرده و خداوند معجزه او را طولانی بودن عمرش قرار داده است.

در مورد عمر آن حضرت نوشته اند عمر او ۲۵۰۰ سال بوده که ۸۵۰ سال پیش از بعثت ۹۵۰ سال در میان قوم که مردم را به خدای یگانه دعوت می کرد و دویست سال مشغول ساختن کشتی بود و پانصد سال هم بعد از بیرون آمدن از کشتی زندگی می کرد و محل دفن او نجف اشرف در کشور عراق است.

شناسه جسمی و ظاهری نوح

در اوصاف آن حضرت آورده اند مردی با قامت بلند و تنومند گندم گون و با چهره ای باریک بود. سر بلند، چشمان درشت و ساقهای باریک داشت و ریشش بلند و پهن بود.

شناسه شغلی و خدماتی نوح

شغل نوح نجاری بوده است. یعقوبی آورده که نوح بعد از ماجرای کشتی به کاشت درخت انگور و آباد کردن زمین پرداخت.

شناسه رفتاری و روانی نوح

الف) شکرگزاری همیشگی نوح: قرآن نوح را به عنوان عبد شکور (بنده بسیار شکرگزار) معرفی میکند و میفرماید: «إِنَّهُ كَانَ عَبْدًا شَكُورا» (اسراء/۳) خداوند حضرت نوح را هم در عبودیت و هم در شکرگزاری تأیید کرده بود.

ب) نيكوكار: «إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ» (صافات/ ۸۰)

ج) امین و درست کار: نوح خطاب به قومش که به او اعتماد نمی کردند می فرماید: «إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أمين» من برای شما رسولی از سوی پروردگارتان و امینی بر رسالت او هستم (شعراء /۱۰۷) پس به شما ابلاغ نمی کنم مگر آنچه را پروردگارم مأمور کرده و از شما خواسته است، بنابراین مرا اطاعت کنید؛ زیرا اطاعت من اطاعت خداست.

د) نام نیک: «وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ في الآخرين» (صافات/۷۸) منظور این است که خداوند همت های نوح را در راه دعوت به سوی توحید را، بعد از او هم در میان بشر یادآوری می کند.

ه)صبر و بردباری: «وَلَنَصْبِرَتْ عَلَى مَا آذَيْتُمُونَا ....» (ابراهیم/ ۱۲) روشن ترین دلیل بر بردباری و صبور بودن آن حضرت، رسالت طولانی و طاقت فرسا و بی رغبتی مردم به دعوت اوست. قرآن می فرماید: «... فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلا خمسين.....) (عنکبوت /۱۴)

نوح قصد داشت با بهره گیری از انواع روش ها و ابزارها، در جهادی طولانی با صبری عظیم که ۹۵۰ سال به طول انجامید، دعوت خود را به گوش و دل قومش وارد کند.

شناسه فکری و عقیدتی نوح

قرآن از لحاظ ،عقیدتی نوح را بنده مؤمن معرفی می کند «إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ»؛ او از بندگان مؤمن ما بود» (صافات/ ۸۱) نوح با درک حقیقت بندگی، بندگی خدا را به جای آورد، یعنی به جز دستور خدا به چیزی عمل نکرد؛ چون از مؤمنان حقیقی بود. در جای دیگر قرآن محتوای دین آن حضرت پرستش خدای واحد، دعوت به سوی خدا، اعتقاد داشتن به روز قیامت و اطاعت از او به عنوان پیامبر مرسل از جانب خدا معرفی می شود(اعراف/ ۵۹ - ۶۱) به این ترتیب، سه اصل توحید نبوت و معاد به عنوان اصول اعتقادی شریعت نوح شمرده شده است.

شناسه تبلیغی نوح

یکی از آیاتی که بر انتخاب حضرت نوح از جانب خداوند برای انسانها دلالت دارد و نیز برتری و فضیلت وی را نسبت به دیگر انسانها می رساند، آیه: «إن الله اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ» (آل عمران/۳۳) است.

الف) صحف نوح

نوح نخستین پیامبر اولوالعزم و دارای کتاب آسمانی است «الذينَ آتَيْناهُمُ الكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَالنُّبُوَّة» (انعام/ ۸۹) منظور از دادن کتاب و حکم به انبیا، فرستادن شرایع دین و حکم کردن بر طبق آنها، در میان مردم است. علاوه بر داشتن کتاب دارای رسالت بوده و از سوی خداوند به او وحی می شده است.

قرآن می فرماید: «إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ...» (نساء/ ۱۶۳)

أوحي إلى نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ...». (هود/ ۳۶)

سیره تبلیغی نوح

قرآن داستان دعوت نوح را به عنوان نمونه دعوت الهی آورده و این امر، بیانگر اهمیت دعوت آن پیامبر بزرگوار است. چنان که قرآن در این باره می فرماید: «ولقد أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا»؛ و به راستی نوح را به سوی قومش فرستادیم پس در میان آنان ۹۵۰ سال درنگ کرد. (عنکبوت/۱۴)

او در این مدت طولانی روشهای مختلفی را برای هدایت و راهنمایی قومش به کار برده است که عبارت اند از:

یک) مداومت در تبلیغ

نوح همواره قومش را به سوی خدا و ارزشهای الهی دعوت می کرد. نقل است گاه به سراغ مردم در خانه هایشان رفته و یا در کوچه و بازار به طور خصوصی و با لحنی محبت آمیز تبلیغ می کرد، گاه در مجالس عمومی با صدای بلند و آشکار فرمان خدا را بر آنان می خواند، اما همیشه با توهین و مسخره کردن و گاه ضرب و جرح روبه رو می شد، ولی باز دست از کار خود برنمی داشت.

دو) استفاده از تمام فرصتها

نوح در زمینه تبلیغ هر راهی را رفته و از هر روش ممکن استفاده کرده است. سید قطب در این باره میگوید نوح گاهی با صدای بلند و به طور آشکار و گاهی در خفا دعوت میکرد و نیز گاهی بین دعوت پنهانی و علنی را جمع می کرد.

سه) محبت و دلسوزی

حضرت نوح در راه هدایت مردم دلسوزانه با آنان برخورد می کرد و هر چند هشدار دادن را محور دعوت خود قرار داده بود هرگز لحن دلسوزانه را ترک نکرد و هشدارهای او همواره محبت آمیز بود تا از این طریق دل مخاطبان را نرم سازد. قرآن از قول آن حضرت می فرماید: «إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عذاب يوم عظيم» (اعراف/۵۹) این آیه در عین خبر دادن از وقوع عذاب دلسوزی نوح را هم نشان میدهد آن پیامبر در سخن دیگر، هدف از دعوت خود را آمرزش قوم معرفی میکند و می فرماید: «وَ إِنِّي كُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أصابعهم في آذانهم» من هر بار که آنان را دعوت کردم تا ایشان را بیامرزی انگشتانشان را در گوش هایشان کردند (نوح/۷)

در مقابل دعوت نوح مردم با ستم و آزار رساندن پاسخ او را می دادند و گاه آن قدر گلویش را میفشردند تا آنکه بیهوش میشد و چون به هوش می آمد می گفت: «اللهم اغفرلى و القومى فإنهم لا يعلمون»؛ خدايا، من و قوم مرا بیامرز که اینان نمی دانند.

نوح در طول سالیان دراز و با استفاده از روشها و ابزارهای مختلف تبلیغی به ارشاد و هدایت مردم پرداخت ولی در این مدت فقط هشتاد نفر به او ایمان آوردند به همین دلیل میتوان از او به عنوان الگوی استقامت در تبلیغ نام برد.

شناسه فامیلی نوح

الف) نسب نوح

نوح فرزند لَمک فرزند متو شلخ فرزند اخنوخ، که او ادریس، پسر یردَ، پسر مهلاییل پسر قینان پسر انوش پسر شیث، پسر آدم است. نام پدر نوح لمک یا لامک و نام مادر ایشان قینوش، دختر براکیل بوده است.

نام همسر نوح

همسر نوح عموره (دختر ضمران بن اخنوخ» بود که او اولین کسی است که به نوح ایمان آورد. حضرت نوح همسر دیگری داشت به نام والعه که کافر بود و به مردم می گفت: همسرم دیوانه ای بیش نیست و هنگامی که شخصی به نوح ایمان می آورد، بی درنگ حکمرانان را از موضوع آگاه میکرد.

ج) فرزندان نوح

سام، حام و یافث نام پسران نوح است. حضرت نوح یک پسر دیگر به نام کنعان داشت که بت پرست بود و به عذاب الهی دچار شد. (هود/ ۴۳ - ۴۷)

شناسه قومی حضرت نوح

الف) بت پرستی: قوم نوح از نظر اعتقادی بت پرست بودند و نام پنج بت از بتهایی که پرستش میکردند به نام های ود، سواع، يغوث، يعوق و نسر، در قرآن یاد شده است. (نوح/۲۳)

ب) تکذیب فرستادگان خدا: قرآن در این باره می فرماید: «كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ» (شعرا/۱۰۵) پیش از نوح پیامبری بر آنان فرستاده نشده بود، ولی چون همه انبیا مردم را به توحید دعوت میکردند تکذیب یکی از پیامبران در حقیقت تکذیب همه آنان است.

ج) ظالم و ستمگر: از نظر اخلاقی قوم نوح ستمگر بودند، چنان که خداوند، حضرت نوح را از شفاعت آنان نهی کرده است و می فرماید: «و لا تخاطبني فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ (هود/ ۳۷) و در جای دیگری، آنان را ظالم تر و طاغی تر از دو قوم عاد و ثمود معرفی می کند. (نجم/۵۲)

د) متکبر: خود بزرگ بینی از دیگر ویژگیهای قوم نوح بود، به گونه ای که اشراف قوم، با صراحت به قوم نوح می گفتند: «این [مرد] جز بشری چون شما نیست میخواهد بر شما برتری جوید. (مؤمنون /۲۲) تکبر و غرور ایشان به حدی بود که خداوند آنان را فاسق معرفی می کند و می فرماید: «قوم نوح مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ» (ذاریات/۲۶)

ه) اصرار بر اعتقادات باطل: این مورد از دیگر ویژگی های قوم نوح بوده است چنان که حاضر بودند بمیرند ولی از عقیده خود دست برندارند:«وَأَصَرُّوا وَ اسْتَكْبَرُوا اسْتِكْبارا» (نوح/۷) آنان دست فرزندان خود را می گرفتند و نوح را نشان می دادند و می گفتند: از این مرد بترس مبادا این مرد تو را گمراه کند گاهی نیز به فرزندانشان سفارش می کردند که بعد از ما در صورت زنده ماندن هرگز از این دیوانه پیروی نکنید.

شناسه حکومتی نوح

گفته اند در زمان نوح ، بیوراسب حکومت میکرد. او نخستین کسی بود که گفتار صابئیان را آورد و قوم نوح او را عبادت می کردند. عرب او را ضحاکم نامند ولی پارسیان گویند بیوراسب پسر اروند اسب... پسر کیومرث بود. او مردی ستمکار و جبار بود که مردم از او رنج بسیار دیدند. او کودکان را سر میبرید همچنین او نخستین فردی بود که دریافت مالیات و ضرب سکه های درهم را مرسوم ساخته، ساز و آواز را رواج داده، به بریدن بدن مردم و به دار زدنشان پرداخته است.

شناسه جغرافیایی نوح

مرکز بعثت و دعوت نوح ، در شامات، فلسطین و عراق بوده است. قوم نوح نیز در جنوب عراق در اطراف محل کنونی شهر کوفه زندگی می کردند.

شناسه فرهنگی و زبانی

الف) شناسه فرهنگی

یک) دور بودن از فرهنگ و صفات انسانی: قوم نوح معیار سنجش ارزشها را مال و ثروت، لباس و خانه و مرکب زیبا و گران قیمت قرار داده بودند ولی از پاکی و تقوا و صفات عالی انسانی که در طبقات کم درآمد دیده می شد، غافل بودند.

دو) حاکم بودن روح طبقاتی: روح طبقاتی در بدترین شکل بر قوم نوح حاکم بود. افرادی که وضع مالی مناسب داشتند، از پایگاه اجتماعی و فرهنگ بالا برخوردار بودند و «ملاء» نامیده می شدند و مردم تهی دست و کم درآمد پایگاه اجتماعی نداشتند و بدون فرهنگ بودند و «ارذلون) پست و حقیر نامیده می شدند: «فَقَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلَّا بَشَرًا مِّثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِي الرَّأْي وَمَا نَرَى لَكُمْ عَلَيْنَا مِن فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ». (هود/ ۲۷)

سه)نادانی و جهالت: قوم نوح از روی نادانی و جهالت گمان میکردند اگر طبقه ثروتمند لحظه ای به آنان توجه نکنند نابود خواهند شد. این گروه از قدرت خداوند بی خبر بودند و نوحه خطاب به آنان می فرمود:«وَ لَكِنِّي أَرَاكُمْ قَوْمًا تجهلون»؛ ای قوم شما را قومی جاهل می بینیم». (هود/۲۹)

چهار) پیروی از فرهنگ گذشتگان: قوم نوح بر عقاید و فرهنگ گذشتگان خود باقی ماندند. آنان ظرفیت پذیرش سخنان نو و عقاید تازه را در خود نمی یافتند و به جای تفکر و تدبر در سخنان پیامبر تقلید را برگزیده بودند و در تمام امور از آنان تقلید میکردند.(مؤمنون /۲۴)

ب) شناسه زبانی

زبان حضرت نوح سریانی بوده است.

منابع

این مدخل برگرفته از کتاب اشخاص و گروه ها در قرآن است و مقاله آن هنوز به طور کامل تدوین نیافته است.