غیب (ریشه)

نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۱۵ توسط Tabasi (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''ریشه «غیب»''' (ĠYB)؛ غیب، نهان. غیبت کردن. این ریشه 60 بار در قرآن کریم آمده است. == معنای لغوی == غيب: نهان. نهفته. هر آنچه از ديده يا از علم نهان است. ارباب لغت گفته‏اند: «الْغَيْبُ‏: كُلُّ ما غابَ‏ عَنْكَ». إِنِّي أَعْلَمُ‏ غَيْبَ‏ السَّماواتِ و...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

ریشه «غیب» (ĠYB)؛ غیب، نهان. غیبت کردن. این ریشه 60 بار در قرآن کریم آمده است.

معنای لغوی

غيب: نهان. نهفته. هر آنچه از ديده يا از علم نهان است. ارباب لغت گفته‏اند: «الْغَيْبُ‏: كُلُّ ما غابَ‏ عَنْكَ». إِنِّي أَعْلَمُ‏ غَيْبَ‏ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‏ بقره: 33. من نهان آسمانها و زمين را ميدانم. تِلْكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ‏ نُوحِيها إِلَيْكَ‏ هود: 49. آن از خبرهاى نهان است كه بتو وحى و اعلام ميكنيم (قاموس قرآن، ج5، ص135).

غيبة: بدگوئى در پشت سر ديگرى. آنچه در غياب شخص بدگوئى ميشود اگر در او باشد آن غيبت است  ... كلمه غيبت اسم است بمعنى اغتياب و بدگوئى. وَ لا يَغْتَبْ‏ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً حجرات: 12. بعضى از شما از بعضى بدگوئى و غيبت نكند آيا يكى از شما خوش دارد گوشت مرده برادرش را بخورد.

غيابة: قعر. لا تَقْتُلُوا يُوسُفَ وَ أَلْقُوهُ فِي‏ غَيابَتِ‏ الْجُبِّ ... يوسف: 10. يوسف را نكشيد و او را بقعر فلان چاه افكنيد (قاموس قرآن، ج5، ص133-137).

ساخت‌های صرفی در قرآن

غایِب (اسم فاعل): 4 بار

اِغتابَ (فعل باب افتعال): 1 بار

غَیب (اسم): 53 بار

غَیابَة (اسم): 2 بار

ریشه‌شناسی

زبان لفظ لفظ با آوانویسی عربی معنای انگلیسی معنای فارسی توضیح منبع
قرآن غایِب غایِب غایِب غيب: نهان قاموس قرآن، ج‏5، ص: 133
آفروآسیایی
آفروآسیایی *ɣay/wb- غیب cloud ابر
سامی *ɣyb غیب faint, be absent, die غش کردن، غایب شدن، مردن
سامی *ɣayb- غیب 'cloud' "ابر"
اگاریتی (?) ɣb غب 'cloud' 'ابر' HAL 773 (not in DLU)
عبری ʕāb عَب 'cloud(s)' "ابر(ها)"
آرامی یهودی ʕēbā عِبَ 'thickness, darkness, cloud' (<ʕyb, ʕby 'be thick, heavy' «ضخامت، تاریکی، ابر» «ضخیم، سنگین بودن» Ja 1065
آرامی جدید Urm ʕayb- عَیب- 'cloud' "ابر"
مندایی īb_(a) ِب(َ) 'cloud' ( ? aiba 'cloud, fog, mist, darkness') "ابر" ("ابر، مه، تاریکی") DM 14
مهری ɣǝyōb غیُب ' to faint, be absent' غش کردن و از هوش رفتن، غایب بودن (JM 146)
مهری -- --
جبالی E. Jib. ɣáb   Jِب. غَب ' to faint, be absent' غش کردن و از هوش رفتن، غایب بودن (JM 146)
جبالی -- --
حرصوصی ɣāb غَب 'die', ɣeyōb 'faint' "مردن"، "غش کردن" JH 48
عربی ɣyb غیب 'ê. absent, caché, disparaître', ɣayyabatu ɣuyyābatu 'il est mort' غایب، پنهان، ناپدید، BK 2 521.
عربی ɣby IV غبی 'fair tomber un peu (se dit d'un nuage)' (cf. ɣāba 'be dark or covered' - in BK 'hide, conceal') کمی پایین آمدن (ابر)، «تاریک یا پوشیده بودن»، «پنهان کردن» BK 2 435

HAL773

منابع

غیب (واژگان)

منابع ریشه شناسی 2