سبأ

از قرآن پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۰۰ توسط Shojaei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''سبأ'''؛ یکی از مکان های نام برده شده در قرآن. == معرفی == سبأ نام سرزمین بلقیس بنت هدهاد در بلاد یمن و یمنع که او فرمانروای آن دیار بود و به ملکه سبأ شهرت داشت و در قرآن کریم در سوره نحل و نیز در سوره سبا از او یاد شده است. سبا سرزمینی است در ملک یمن...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

سبأ؛ یکی از مکان های نام برده شده در قرآن.

معرفی

سبأ نام سرزمین بلقیس بنت هدهاد در بلاد یمن و یمنع که او فرمانروای آن دیار بود و به ملکه سبأ شهرت داشت و در قرآن کریم در سوره نحل و نیز در سوره سبا از او یاد شده است. سبا سرزمینی است در ملک یمن که مأرب شهری از آن است و بلقیس فرمانروای آن دیار به نکاح حضرت سلیمان درآمد.

ذکر سرزمین سبأ در قرآن

قرآن کریم در مورد اجتماع سپاهیان حضرت سلیمان از جن و انس و پرندگان سخن میگوید؛ چون سلیمان هدهد را میان پرندگان ندید جویای آن پرنده شد و هدهد پس از مختصری غیبت به محضر سلیمان حاضر شده و گفت از چیزی آگاهی یافتم که از آن آگاهی نیافته ای و برای تو از سبا گزارشی به دست آورده ام. من در آنجا زنی را یافتم که بر آنها سلطنت میکرد و از هر چیزی به او داده شده بود و تختی بزرگ داشت و به جای خدا به خورشید سجده می کردند و شیطان اعمالشان را بر ایشان آراسته و به حق راه نیافته بودند (نحل ۱۷ - ۲۷).

سلیمان نامه ای به هدهد داد که به ملکه سبا برساند و او نیز چنین کرد ملکه سبا به سران کشور گفت نامه ارجمندی برای من رسیده و مضمون آن به نام خداوند رحمتگر مهربان است، پس بر من بزرگی مکنید و مرا از در اطاعت در آیید. (ملکه) گفت ای سران (کشور) در کارم نظر دهید که بی حضور شما تا به حال کاری را فیصله نداده ام. گفتند سخت نیرومند و دلاوریم (ولی) اختیار کار با تو است بنگر چه دستور میدهی. (ملکه) گفت پادشاهان چون به شهری در آیند آن را تباه و عزیزانش را خوار می گردانند و این گونه میکنند و اینک من ارمغانی به سویشان می فرستم و مینگرم که فرستادگان (من) با چه چیز باز می گردند. در این که ملکه سبا چه نوع هدیه ای فرستاد قرآن ساکت است و ارسال هدیه هم به خاطر این بود که ملکه میخواست سلیمان را با این اقدام بیازماید که سلیمان پادشاه است یا پیامبر خدا؟ ویرانگر است یا مصلح؟ ملتها را به ذلت می کشاند یا به عزت؟ که اگر او هدیه را قبول کرد پادشاه است و باید با او مقابله کرد و اگر به آن بی اعتنا بود و بر دعوت خود پای فشرد او پیامبر است و باید با فکری عاقلانه با او رفتار نمود. تفاسیر شیعی اضافه کرده اند که ملکه سبا به فرستادگان خود دستور داد که در عکس العمل سلیمان هنگام تقدیم هدیه دقت نمایند که اگر با خشونت و خشم با آن برخورد کرد از صفت پادشاهی او است و اگر با مهربانی و عطوفت تلقی نمود از علائم پیامبری او است هنگامی که فرستادگان نزد حضرت سلیمان آمدند گفت میخواهید مرا با مال کمک کنید. آنچه خداوند به من داده از آنچه به شما داده بهتر است، بلکه شما هستید که به ارمغان خود هدیه گرفتنتان خوشحال میشوید. سرانجام فرستادگان ملکه سبا هدایا و بساطشان را برچیدند و به سوی کشور خود بازگشتند و ماجرا را برای ملکه و اطرافیان او شرح دادند.

همچنین عظمت حیرت انگیز ملک سلیمان و توانائیهای او شکوه و جلال دربارش را بیان داشتند که هر یک دلیل بود بر این که او یک پادشاه معمولی و یک فرد عادی نیست بلکه پادشاهی و نبوت او از جانب خداوند یگانه است. ملکه سبا تصمیم گرفت با گروهی از اشراف و بزرگان به سرزمین سلیمان سفر نماید تا خود از نزدیک با آراء و آئین او آشنائی حاصل کند. با شنیدن این خبر حضرت سلیمان تصمیم گرفت در حالی که ملکه سبا و یارانش در راه هستند قدرت نمایی شگرفی کند تا آنها را با واقعیت رسالت خود و اعجاز نبوت خویش آگاه سازد. به همین دلیل به اطرافیان خود گفت: ای سران (کشور) کدام یک از شما تخت او را - پیش از آن که مطیعانه نزد من آیند - برای من می آورد؟ و سلیمان این راه را برای تسلیم بی قید و شرط آنان انتخاب کرده بود که مانع از جنگ و خونریزی و بیانگر اعجاز الهی در پیامبر خدا است. و در روایات و تفاسیر آمده است که آصف بن برخیا که خواهرزاده و وزیر سلیمان بود داوطلب شد که به یک چشم برهم زدن تخت بلقیس ملکه سبا را به کاخ سلیمان حمل نماید و او علمی از علوم کتاب الهی را می دانست که با توسل و تمسک به آن چنین قدرت و نیروی معنوی را یافته بود. پس چون سلیمان آن تخت را نزد خود مستقر دید گفت: این از فضل پروردگار من است تا مرا بیازماید که آیا سپاسگزارم یا ناسپاسی میکنم و هر کس سپاس گزارد تنها به سود خویش سپاس می گزارد.... سپس گفت: تخت (ملکه) را برایش ناشناس گردانید تا ببینم آیا پی میبرد یا از کسانی است که پی نمی برند. پس وقتی (ملکه) آمد (بدو) گفته شد آیا تخت او همین گونه است. گفت: گویا این همان است و پیش از این ما آگاه شده و از در اطاعت در آمده بودیم .... به او گفته شد وارد ساخت کاخ شود و چون (ملکه) آن را دید برکه ای پنداشت و ساقهایش را نمایان کرد (سلیمان) گفت: این کاخی مفروش از آبگینه است. (ملکه) گفت پروردگارا من به خود ستم کردم و اینک با سلیمان در برابر خدا پروردگار جهانیان تسلیم شدم (نمل، ۳۸ - ۴۴)، قرآن کریم در همین جا داستان زندگی سلیمان با ملکه سبا را به پایان می رساند و از عاقبت کار آن دو با هم سخن نمی گوید ولی از سرزمین سبا و قوم آن در سوره سبا سخنانی به میان آمده است: «لقد كان لسباء في مسكنهم أيه جنتان عن يمين وشمال كلوا من رزق ربكم و اشكروا له بلدة طيبة و رب غفور» - برای قوم سبا در محل سکونتشان نشانه (رحمتی) بود. دو باغ عظیم و گسترده از راست و چپ (با) میوه های فراوان به آنها گفتیم از روزی پروردگارتان بخورید شکر او را بجا آورید؛ شهری است پاک و پاکیزه و پروردگاری آمرزنده (سبا،۱۵) در آیه بعدی می فرماید: اما آنها روی گردان شدند و ما سیل ویرانگر را بر آنها فرستادیم و دو باغ آنان را به دو باغ بی ارزش با میوه های تلخ و درختان شوره گز و اندکی درخت سدر مبدل ساختیم. در تفسیر نمونه آمده است در این که «سبا» نام کیست؟ و چیست؟ میان مورخان گفتگو است ولی معروف این است که سبا نام پدر اعراب یمن است و طبق روایتی که از پیامر گرامی اسلام (ص) نقل شده مردی بود به نام «سبا» که ده فرزند از او پدید گشت و از هر کدام قبیله ای از قبائل عرب در آن سامان به وجود آمدند. چنانکه گفته شد «سبا» را نام سرزمین یمن یا منطقه ای از آن دانسته اند. ظاهر آیات قرآن مجید بیانگر این است که سبا قومی است که در آن منطقه می زیسته است و شاید هم سرزمین و هم آن قوم را سبا می نامیدند؛ همانگونه که سرزمین لوط و قوم لوط و حتی پیامبر آن قوم در قرآن کریم به نام «لوط» معرفی شده اند.

سبأ در تفاسیر

با اقتباس از تفاسیر مجمع البیان ، قصص قرآن و دیگر تفاسیر، در تفسیر نمونه آمده است که سبا جمعیتی بودند که در جنوب جزیره عربستان در منطقه یمن میزیستند و دارای حکومتی عالی و تمدنی درخشان بودند. خاک یمن گسترده و حاصلخیز بود ولی چون رودخانه مهم و پر آبی نداشت از آن بهره برداری چندان نمی شد. بارانهای سیلابی در کوهستانها میبارید و آبهای آن در دشتها به هدر می رفت. مردم با هوش این سرزمین به فکر استفاده از این آبها افتادند و سدهای زیادی در نقاط حساس ساختند که از همه مهم تر و پر آب تر سد «مأرب» بود. «مأرب» بر وزن مغرب شهری بود که در انتهای یکی از دره ها قرار داشت و سیلهای عظیم کوههای «حراق» از کنار آن می گذشت در دهانه این دره و دامنه دو کوه «بلق» سد عظیم و نیرومندی بنا کردند و مجاری مختلف آب در آن ایجاد کرده بودند. به قدری ذخیره آب پشت سد زیاد شد که با استفاده از آن توانستند باغهای بسیار زیبا و کشتزارهای پربرکت در دو طرف مسیر رودخانه ای که به سد منتهی می شد ایجاد کنند. قریه های آباد این سرزمین تقریباً به هم متصل بودند و سایه های گسترده درختان دست به دست هم داده بود، آنقدر میوه های فراوان بر شاخسارهای درختان در همه مسیرها بود که می گویند هرگاه کسی سبدی روی سر می گذاشت و از زیر آنها می گذشت پشت سر هم میوه در سبد می افتاد و در مدت کوتاهی سبد پر می شد، وفور نعمت آمیخته با امنیت محیطی بسیار مرفه برای زندگی پاک آماده ساخته بود. محیطی مهیا برای اطاعت پروردگار و تکامل جنبه های معنوی آن اما آنها قدر این همه نعمت را ندانستند، خدا را به فراموشی سپرده و به کفران نعمت و فخر فروشی و تکبر پرداختند و اختلافات طبقاتی را دامن زدند.

در روایات تاریخی آمده است که موشهای صحرایی به دیواره این سد خاکی رخنه کرده و آن را از درون سست و متزلزل ساختند و ناگهان باران شدیدی بارید و سیلاب عظیمی حرکت کرد، دیواره های سد که قادر به تحمل فشار سیلاب نبودند یک مرتبه شکست و تمام آبادیها، باغها، کشتزارها، زراعتها و مراتع و چهارپایان را تباه ساخت و قصرها و خانه های مجلل و زیبا را یک باره ویران نمود و آن سرزمین آباد را به صحرائی خشک و بی آب و علف بدل ساخت و از آن همه آبادانی و زیبائی و شکوه تنها چند درخت تلخ اراک و «شوره گز» و اندکی درخت سدر بر جای ماند. مرغان غزلخوان از آنجا کوچ کردند و بومها و زاغان در آن مأوا گرفتند. در قرآن کریم در سوره های نمل و سبا از این قوم و سرزمینشان یاد شده است. در فرهنگ قصص قرآن در ماده سبا آمده است: مورخان قبل از اکتشافات جدید نامی از سلسله ملوک سبا و تمدن عظیم آنها نمیبردند و سبا را فقط شخصی افسانه ای می دانستند که پدر مؤسس دولت «حمیر» بود، در حالی که در قرآن یک سوره به نام این قوم است و به یکی از مظاهر تمدن آنها که بنای سد تاریخی «مأرب» است اشاره می شود، اما پس از کشف آثار تاریخی این قوم در یمن عقیده دانشمندان دگرگون شد و به آنها ثابت گردید که آنچه قرآن در مورد سبا و سد مأرب و ماجرای باغهای آن گفته است یک واقعیت تاریخی و مسلمی است که از آثار آنها نیز دیده شده است.

دیدگاه های متفرقه در مورد سبأ

سبا لقب يشجب بن يعرب بن قحطان بن هود النبی (ع) نیز بوده که نام او عبدالشمس و یا عامر بوده است و اکثر قبایل یمن به او منتهی میشوند و گفته اند نام مردی است که ده قبیله از قبایل عرب از ده فرزند او پدید گشته اند که چهار نفر از آنان به طرف چپ حرکت کردند و پدر بزرگ چهار قبیله لخم، جذام، عاملة و غسان بودند و شش نفر به سوی راست حرکت نمودند و اجداد ازد، کنده، حمی، اشعریون، انمار و مدحج گشتند. عده ای دیگر سبا را با نام عبدالله بن سبا قرین میدانند که پدر عبدالله که فرقه سبائیه از غلات شیعه منسوب به او است و نیز در معانی واژه سبا نام آبی به نام سبا متعلق به بنی سلیم و آبی در سرزمین فزاره و نیز نام کوهی ذکر شده است.

منابع

این مدخل برگرفته از دایرة المعارف تشیع است و مقاله آن هنوز به طور کامل تدوین نیافته است.