استنطاق
استنطاق؛ به معنای درخواست سخن گفتن از کسی یا چیزی گفته میشود. استنطاق از قرآن به معنای درخواست سخن گفتن از قرآن برای استنباط احکام در مورد مسائل مستحدثه و جدید در علوم مختلف اسلامی همانند فقه، تفسیر، علوم اجتماعی، سیاست، اقتصاد اسلامی و دیگر علوم مرتبط با نیاز جامعه می باشد. این روش استنباط برای اولین بار توسط ائمه معصومین (ع) انجام شده است و امروزه نیز اندیشمندان اسلامی با توجه به ظرفیت های جامعه و نیازهای جدید از روش هایی برای استنطاق از قرآن کمک می گیرند. چنانچه، سه روش تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر موضوعی و تأویل برای کاربست این نظریه توسط اندیشمندان به ترتیب روش ها توسط علامه طباطبایی، شهید صدر لحاظ شده است.
استنطاق در اصطلاح
استنطاق در اصطلاح به معنای درخواست سخن گفتن و در کاربرد حقوقی به معنای بازجویی از متهم است که از آن برای بازپرسی، قضاوت، شهادت استفاده می-شود[۱]. در محافل علمی روز، وقتی سخن از «استنطاق» میشود، منظور، برداشت سخن از متن است. درواقع، یکی از سطوح هرمنوتیک (فنّ تفسیر و فهم معنا یا معانی متن) است .هرمنوتیک در سطح «استنطاق»، با معانی پنهان، ضمنی و مبهم متن سر و کار دارد. متن در این حالت، قابلیتهایی دارد که آشکار نیست و در شرایط معینی آشکار میشود. معنا در استنطاق نیز مانند «نطـق» مؤلِّف محور است و تنها تفاوت آن با «نطق»، این است که در اینجا سخن را باید از متن بیرون آورد؛ شرایطی که قابلیت متن را آشکار میکند، سؤالهای جدیدی است که در برابر متن قرار گرفته و پاسخ میطلبد؛ از اینرو، در استنطاق، سؤال از خواننده متن، و جواب از متن است .فایده یا ضرورت استنطاق این است که یک متن، ممکن است با سپری شدن زمان و پیدا شدن شرایط زمانی و فرهنگی جدید، در برابر سؤالهای جدیدی قرار گیرد که در زمان تدوین متن مطرح نبود.[۲]
ضرورت استنطاق از قرآن
به نظر میرسد بهره گرفتن از محتوای جامع و غنی قرآن، در گرو استنطاق قرآن[۳] است. از این رو، بحث و بررسی این مسئله، امری ضروری و سودمند خواهد بود. از برخی آیات و روایات میتوان ضرورت استنطاق قرآن را به دست آورد.[۴] میان استنطاق و پرسشگرى از قرآن و تدبر تفاوتهای فراوانی وجود دارد؛ از آنرو که در تدبر، انسان شنونده است و توان گویا ساختن قرآن را ندارد؛ اما در استنطاق، مفسر، تنها شنونده نیست؛ بلکه با قرآن گفتگو میکند و در پی کشف پاسخِ پرسشها و راه حل زدودن چالشهای اساسی است.[۵] چنانچه، آیات قرآن نیز از نطق و حرف زدن قرآن[۶] به حق حکایت دارد. علاوه بر این، سخن امام علی (ع)[۷] نیز مؤید این امر است که از قرآن میتوان در حل مسائل مختلف بهره برد و هرکس میتواند با توجه به ظرفیت وجودی خویش بهرهای از بطون متعدد قرآن داشته باشد.[۸]
البته، استنطاق را باید از تفسیر به رأی متمایز دانست؛ در تفسیر به رأی، مفسّر نسبت به چیزی رأی خاصی دارد و برای اثبات ادّعای خود، طبق میل و هوای نفسانیاش، قرآن را تأویل میکند؛ ولی در استنطاق قرآن، مستنطق تنها با پرسشهای دقیق به پیشگاه قرآن میرود و از نزد خود، رأی خاصّی ندارد تا آن را با قرآن بسنجد و تنها در پی کشف پیام قرآن است. البته، شناخت مرز بین استنطاق و تفسیر به رأی مشکل است؛ به نظر میرسد که روش درست اجرای استنطاق قرآن، برای ایمنی از تفسیر به رأی، پیگیری و تتبّع کامل قرآن از یک سو و گوش سپردن به قرآن ناطق و بهرهمندی از آموزههای اهلبیت (ع) از سوی دیگر است.[۹] لازم به ذکر است که استنطاق براساس اندیشههای جدید در نظام فهم معرفت متن و یا دانش هرمنوتیک، به گونه دیگری ظاهر میشود و اندیشه جدید در تلاش است تا نقش بیشتر و کلیدی را برای مفسران از استنطاق قرآن رقم بزند. [۱۰]
روایات تفسیری امام رضا (ع) نمونهای از فهم استنطاقی قرآن از جانب اهل بیت (ع) هستند. این روایات از این حیث که در آن تفکیک میان استنطاق و تفسیر به رأی صورت گرفته قابل توجه است.[۱۱] براساس روایت، مأمون در جلسهاى از معناى آیه ۳۲ سوره فاطر[۱۲] پرسش میکند که حضرت در پاسخ آن را امت مسلمان بیان می کند. علاوه بر این، امام رضا(ع) در پاسخ احمد بن عمر در باره تفسیر آیه یاد شده فرمودند که برگزیدگانی که کتاب را برای آنان به ارث نهادهایم، فرزندان فاطمه(س) هستند و پیشىگیرندگان خیرات و نیکیها امام است و مقتصد و میانهرو کسانی هستند که امام را میشناسند و ستم به خویشتن نیز کسى است که از شناخت امام محروم است.[۱۳]
همچنین، امام رضا(ع) در ادامه گفتگو با مأمون به معرفی منزلت اهل بیت در قرآن و در سنت پیامبر گرامی اسلام پرداخته است و به آیه تطهیر[۱۴] و حدیث ثقلین در تفسیر این آیه اشاره میکند. امام رضا(ع) در پایان یادآور میشود که خداى متعال در قرآن، عترت رسول(ص) را بر دیگران برترى داده است و مأمون بار دیگر از امام درخواست میکند که استناد قرآنی سخن خود را بیان کند. در این مورد، امام(ع) با تلاوت آیه ۳۳ و ۳۴ آل عمران[۱۵]، سخن خود را مستند میکند و تلاوت شماری دیگر از آیات قرآن مانند آیه ۴۱ سوره انفال[۱۶] به اثبات این حقیقت میپردازد که اهل بیت عصمت، وارثان و برگزیدگان الهی هستند و نیز آیاتی را یادآور میشود که در آن بر لزوم پیروی از اهل بیت تصریح و تأکید شده است. علاوه بر این، از آیاتی یاد میکند که از ولایت اهل بیت در کنار ولایت خدا و پیامبر (ص)[۱۷] نام میبرد. [۱۸]
کاربرد استنطاق از قرآن
در علوم اسلامی کاربرد استنطاق از قرآن در میان تمام اندیشمندان در هر رشتهای و از جمله فقها نیز میتواند کاربرد داشته باشد. چنانکه کار فقها در برداشت و استنباط احکام از آیات قرآن را میتوان نمونه عملی «استنطاق قرآن از منظر فقه» دانست.[۱۹] یکی از موارد استنطاق فقهی استفاده از آن در مسائل نوپدید است که اصلا سابقهای نداشته و آرام آرام در بین بشر مبتلابه شده است. به عنوان نمونه، بحث پیوند اعضا، اهدای عضو، «تکلیف سیاسی» در کنار «حق سیاسی»[۲۰] تعاملات بینامذهبی از دریچه امر اجتماعی[۲۱] از جمله مواردی هستند که در این بخش می توان از آنها یاد کرد.
دومین جایی که استنطاق از قرآن با اهمیت شناخته می شود، استنطاق در مسائل و فروعی است که نوپدید نیستند؛ ولی محتاج نگاه نو هستند؛ ربا[۲۲] نمونه ای از این دست مسائل است. سومین موضع استفاده از استنطاق، فروعی است که ممکن است قابل تجدید نظر باشد و فهم قدمایی را تصحیح کند که نمونه آن آیه ضرب نساء[۲۳] است. چهارمین مورد استفاده از استنطاق، نگاه جامع و تجمیعی به قرآن است که در این مورد نباید فقط از خصوص آیات الاحکام موجود استفاده نمود؛ بلکه باید به مجموعه قرآن نگاه کرد؛ چه بسا در یک داستان قرآنی برای یک فقیه اشاراتی وجود داشته باشد. پنجمین مورد استنطاق آن است که پژوهشگر فقط به دنبال دلالت مطابقی یا حداکثر دلالت التزامی آشکار نرود و حتی از اشارات قرآن هم بهره بگیرد. حتی سکوت در آنجا که انتظار میرود قرآن سخنی بگوید هم قابل استفاده است.[۲۴] برای نمونه، دلالت مطابقی آیه ۳۶[۲۵] واضح است؛ در عین حال اصالت الاباحه در اشیاء نیز از آن به دست میآید.
ششمین مورد استنطاق که در تعمیق مراجعه به قرآن مهم است این است که اصولیان معمولا دو ساحت را برای مقایسه قرآن با روایات معرفی میکنند، یک بحث تعارض روایات و دیگری جایی که یک روایت صریحا، با قرآن مخالف باشد؛ اما فقیهی مثل آیتالله سیستانی رویکرد جدیدی می گشاید و آن مقایسه روحی روایات با قرآن است. درواقع، رویکرد روحی آن این است که حجیت خبر واحد را در گرو عدم مخالفت با روح قرآن کریم را ترسیم مینماید و از این رویکرد جدید به موافقت روحیه تعبیر میکنند. برای نمونه، وجود کرامت انسان است و روح قرآن کرامت انسان است. از این رو، اگر روایتی با این روح منافات داشت، کنار گذاشته میشود. هفتمین موضعی که امکان استفاده از استنطاق هست، استنطاق برای گسترش ظرفیت های فقهی قرآن و قواعد فقهی قرآن است که فقط به قاعده نفی حرج[۲۶] و امثال آن اختصاص داده نشود و از قرآن قواعد فقهی جدیدی باید به دست آورد. یکی از این قواعد همان، تعایش سلمی یا همزیستی مسالمتآمیز است که آیتالله سیستانی آن را بیان کرده است. البته در مقوله استنطاق، دو رویکرد متمایز باید از هم تفکیک شوند. برای نمونه، تفکیک میان مسئله تعبدی و عقلائی یکی از این موارد است.[۲۷] همچنین استنطاق ظرفیت خوبی برای ارائه مدل در زمینه علوم مختلف از قرآن میتواند داشته باشد.[۲۸]
روش کاربست استنطاق از قرآن
استنطاق یا به سخن درآوردن تنها با تفسیر قرآن همراه با سنت و حدیث[۲۹][۳۰]، در نظر گرفتن حجیت ظواهر قرآن، استفاده از روایات، تنقیح مناط و قواعد و جعل قاعدههای جدید در اجتهاد و استنباط،[۳۱] توجه به سیاق، انسجام و ساماندهی میان آیات و عام و تبیین خاص و مقید و مطلق بودن[۳۲] امکان پذیر میباشد. علاوه بر این، ترویج گفتمان استنطاق از قرآن در حل مسائل روز یکی از راههای ترویج فرهنگ قرآنی است.[۳۳] همچنین کسی که به دنبال استنطاق از قرآن است باید مطلع از علومی چون کلام، حکمت و عرفان باشد.[۳۴] روشهایی همانند تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر موضوعی، تأویل و استنباط را میتوان جنبههایی از استنطاق قرآن در زمینه علم تفسیر دانست.[۳۵]
علامه طباطبائی از جمله کسانی است که در تفسیر قرآن به قرآن موفق بوده و آن نیز مصداقی از «استنطاق قرآن» دانسته شده است.[۳۶] چرا که وی بر این باور بود که قرآن صرفاً برای مباحث فلسفی يا كلامی نازل نشده، بلكه آمده است تا انسان را متعالی كند و از همين روی، تمام تلاش ايشان اين است كه طرح و برنامههای قرآن برای ابعاد مختلف زندگی بشر را استنباط و ارائه كند و اصلاً بنا نبود كه قرآن را با قواعد فلسفی يا تنها با استناد صرف به روايات تفسير كند. از این رو، علامه درصدد استنطاق قرآن و كشف و ارائه پيام آن است و در اين حوزه از همه علوم خود نيز استفاده كرده است.[۳۷] علاوه بر روش تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر موضوعی نیز از جمله روشهای استنطاق قرآن به شمار میرود که نوآوریهای شهيد صدر نمونهای از آن است. وی در نظريه «توالد ذاتی» در كتاب «الاسس المنطقيه للاستقراء» با بزرگان فلسفه علم درگير شده است و آرای و انديشههای فيلسوفان غربی را در مورد استقرا، نقد، و در نهايت خود نظريهپردازی كرده است.
برای نمونه، وی برای حل مسائل فقر، ثروت يا بحران هويت در جامعه، پیشنهاد عرضه این موضوعات بر قرآن را میدهد تا به نطق درآید.[۳۸] این پیشنهاد به دلیل نبود روشهای نو و پیشرفته در برداشت از قرآن کریم و منابع دینی بوده است که یکی از کاستیهای اساسی مطالعات دینی به ویژه نظریهپردازی به منظور حل مسائل روز است. نتایج کار وی از استنطاق در قالب تفسیر موضوعی است که کتاب «اقتصادنا» وی نمونهای از استنطاق قرآن محسوب می-شود.[۳۹] علاوه بر دو روش بیان شده، بعضی از محققان نیز از روش استنباطی خاصی با عنوان منهج تاویل (منهج استنطاق) سخن میگویند و تأویل را عبارت است از تفسیر آیه قرآن به وسیله آیه دیگر، از طریق پیوند آیه متشابه به آیه محکم، بر اساس تشابه و تماثلی دانستهاند که میان آن دو برقرار است.
هر چند با تعریفی که از تأویل به دست میدهند، با تفسیر قرآن به قرآن یکی میشود؛ ولی با توجّه به نمونههایی که ایشان از اِعمال استنطاق و تأویل ذکر کردهاند، دامنه و شیوه تفسیر قرآن به قرآن از سوی آنها، با تفسیر قرآن به قرآن علامه طباطبائی، متفاوت به نظر میرسد؛ علامه در تفسیر خود، پیوند آیات را از جهات متعدّد در نظر دارد؛ ولی در روش آنان برای استنطاق قرآن، پیوند واژگانی محتوای قرآن برجستگی بیشتری دارد.[۴۰]
منابع
ایزدی، مهدی، و اخوان مقدم، زهره. (1392). ضرورت، ماهیت و روش استنطاق از منظر روایات اهل بیت (ع). مطالعات قرآن و حدیث، 6(2) (پیاپی 12)، 103-126. ایکنا
قربانخانی، امید، (1401)، واکاوی مؤلفههای مفهومی «استنطاق قرآن» در روش تفسیری شهید صدر، پژوهشهای قرآنی. 27(102), 25-46.
ارجاعات
- ↑ .ویکی فقه؛ ویکی بین
- ↑ . .ویکی پرسش
- ↑ . نمونهای از فهم استنطاقی قرآن در کلام امام رضا(ع)
- ↑ . ویکی پرسش
- ↑ . نمونهای از فهم استنطاقی قرآن در کلام امام رضا(ع)
- ↑ . وَ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها وَ لَدَيْنا كِتابٌ يَنْطِقُ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ؛ «و هيچ كس را جز به قدر توانش تكليف نمىكنيم، و نزد ما كتابى است كه به حق سخن مىگويد و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت» (مؤمنون/62)؛ هذا كِتابُنا يَنْطِقُ عَلَيْكُمْ بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ؛ اين است كتابِ ما كه عليه شما به حق سخن مىگويد. ما از آنچه مىكرديد، نسخه برمىداشتيم.» (جاثیه/29)
- ↑ . «فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ يَنْطِقَ وَ لَكِنْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ»
- ↑ . روش برخورد ما با قرآن مشکلاتمان را حل نمیکند
- ↑ . ویکی پرسش
- ↑ . قرآن و امام علی(ع) دو جلوه از یک حقیقت هستند؛ داشنامه حوزه؛ ایزدی و دیگران، 1392، ص103.
- ↑ . نمونهای از فهم استنطاقی قرآن در کلام امام رضا(ع)
- ↑ . ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ؛ «آن گاه ما آن خاندان را که از بندگان خود برگزیدیم (یعنی رسول خاتم و آلش) را وارث علم قرآن گردانیدیم. باز هم بعضی از آنها (یعنی فرزندان او) به نفس خود ظلم کردند و بعضی راه عدل پیمودند و برخی به هر عمل خیر به دستور حق سبقت گیرند».
- ↑ . نمونهای از فهم استنطاقی قرآن در کلام امام رضا(ع)
- ↑ . إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً؛ «جز این نیست که خداوند (به اراده تکوینى خاص) میخواهد هر گونه پلیدى را از شما اهل بیت (پیامبر) بزداید و شما را به همه ابعاد پاکى کاملاً پاکیزه گرداند» (احزاب/33)
- ↑ . إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمین ذُرِّیَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ؛ «به راستى خدا آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برگزید آنها فرزندانی بودند که (از نظر پاکى و تقوا و فضیلت) بعضى از بعض دیگر گرفته شده بودند و خداوند، شنوا و داناست» (آل عمران/33-34)
- ↑ . يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلًا؛ «اى كسانى كه ايمان آوردهايد، خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد؛ پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد، اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد، آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد، اين بهتر و نيكفرجامتر است» (نساء/59)
- ↑ . إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُون؛ «ولىّ شما، تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آوردهاند: همان كسانى كه نماز برپا مىدارند و در حال ركوع زكات مىدهند» (مائده/55)
- ↑ . نمونهای از فهم استنطاقی قرآن در کلام امام رضا(ع)
- ↑ . ویکی پرسش
- ↑ . کوتاهی در استنطاق حق و تکلیف سیاسی از منظر قرآن؛ «قرآندرمانی»؛ ایدهای برای کاربست قرآن به سبک کشیش آمریکایی
- ↑ . راهکار قرآنی «تعارف» و «تسابق» برای دستیابی به وحدت اجتماعی
- ↑ . الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبا لا يَقُومُونَ إِلَّا كَما يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُالشَّيْطانُ مِنَ الْمَسِّ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبا وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهى فَلَهُ ما سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَ مَنْ عادَ فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ؛ «كسانى كه ربا مىخورند، [از گور] برنمىخيزند مگر مانند برخاستنِ كسى كه شيطان بر اثر تماس، آشفتهسَرَش كرده است. اين بدان سبب است كه آنان گفتند: «داد و ستد صرفاً مانند رباست.» و حال آنكه خدا داد و ستد را حلال، و ربا را حرام گردانيده است. پس، هر كس، اندرزى از جانب پروردگارش بدو رسيد، و [از رباخوارى] باز ايستاد، آنچه گذشته، از آنِ اوست، و كارش به خدا واگذار مىشود، و كسانى كه [به رباخوارى] باز گردند، آنان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود» (بقره/275)
- ↑ . الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ وَ اللَّاتِي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيًّا كَبِيراً؛ «مردان، سرپرست زنانند، به دليل آنكه خدا برخى از ايشان را بر برخى برترى داده و [نيز] به دليل آنكه از اموالشان خرج مىكنند. پس، زنانِ درستكار، فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [براى آنان] حفظ كرده، اسرار [شوهرانِ خود] را حفظ مىكنند. و زنانى را كه از نافرمانى آنان بيم داريد [نخست] پندشان دهيد و [بعد] در خوابگاهها از ايشان دورى كنيد و [اگر تاثير نكرد] آنان را بزنيد؛ پس اگر شما را اطاعت كردند [ديگر] بر آنها هيچ راهى [براى سرزنش] مجوييد، كه خدا والاى بزرگ است». (نساء/34)
- ↑ . شش راهکار برای توسعه کیفی استناد به قرآن در استنباط فقهی
- ↑ . وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ؛ «و هيچ مرد و زن مؤمنى را نرسد كه چون خدا و فرستادهاش به كارى فرمان دهند، براى آنان در كارشان اختيارى باشد؛ و هر كس خدا و فرستادهاش را نافرمانى كند قطعاً دچار گمراهىِ آشكارى گرديده است» (احزاب/36)
- ↑ . لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ مَنْ يَتَوَلَّ يُعَذِّبْهُ عَذاباً أَلِيماً؛ «بر نابينا گناهى نيست و بر لنگ گناهى نيست و بر بيمار گناهى نيست [كه در جهاد شركت نكنند]؛ و هر كس خدا و پيامبر او را فرمان بَرَد، وى را در باغهايى كه از زير [درختان] آن نهرهايى روان است درمىآورد، و هر كس روى برتابد، به عذابى دردناك معذّبش مىدارد» (فتح/17)
- ↑ . شش راهکار برای توسعه کیفی استناد به قرآن در استنباط فقهی
- ↑ . روش مسئلهمحورِ جامعِ اجتهادی منتج به نظریه، بهترین روش برای استنطاق قرآن است
- ↑ . قرآن و سنتی که به عقل وصل نباشد راکد میشود/ نظر محمدرضا حکیمی درباره تاویل و تبیان
- ↑ . ویکی پرسش
- ↑ . کارگروه تدوین قواعد تفسیری و روش استنطاق از قرآن در حوزه ایجاد شود
- ↑ . چهار گام ضروری در مسیر استنطاق قرآن
- ↑ . ترویج گفتمان استنطاق و تاکید بر بشارتدهی قرآن؛ راهکارهای توسعه فرهنگ قرآنی
- ↑ . قرآن و امام علی(ع) دو جلوه از یک حقیقت هستند؛ داشنامه حوزه؛ ایزدی و دیگران، 1392، ص103.
- ↑ . ویکی پرسش
- ↑ .ویکی پرسش
- ↑ . الميزان؛ وامدار تمام معلومات علامه در مسير استنطاق قرآن؛ استنطاق قرآن يكی از امتيازات تفسير الميزان است
- ↑ . شهيد صدر استنطاق قرآن را عرضه موضوعات اجتماعی بر آن می داند؛ قربانخانی، 1401، ص31.
- ↑ . خوانش انتقادی استنطاق در فصلنامه «پژوهشهای قرآنی»
- ↑ . ویکی پرسش