مرگ

از قرآن پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۲۵ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۴۰ توسط Parsaeiyan (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - '¬' به '‌')

مرگ؛ پایان چرخه زیستی بدن. مرگ، دریافت روح توسط فرشته مرگ است. قرآن کریم مرگ را یک قاعده حتمی و همگانی معرفی می‌کند و حدود ۱۵۰۰ آیه قرآن درباره معاد و یاد مرگ است که این موضوع اهمیت جایگاه مرگ‌اندیشی و اعتقاد به معاد در تعالیم دینی را نشان می‌دهد.[۱] آثار و کارکردهای فراوانی در خصوص یاد مرگ از جمله معنابخشی به زندگی ذکر شده است و از آن به عنوان پشتیبان بسیار مهم برای اخلاق یاد شده است. علت اصلی هراس انسان نسبت به پدیده مرگ، ترس از فنا و نابودی است.

تعریف مرگ

«مرگ» در مقابل زندگى، اسمی است برای مردن و جدائى روح از بدن. معادل آن در زبان عربى واژگان «موت»، «ممات»، و «توفّى» می‌باشد.[۲] «توفی» یعنی هیچ‌چیز از انسان باقی نمی‌ماند و انسان با تمام ظرفیت، امکان، استعداد، ظاهر و باطنش گرفته می‌شود. این اتفاق و انتقال از عالم طبیعت به عالم برزخ و ملکوت، با دشواری خاص همراه است، و چون نوعاً ناگهانی انجام می‌شود، در خودش سکرتی دارد. این تجلی معمولاً با ملک الموت است.[۳] به عبارت دیگر مرگ، دریافت روح توسط فرشته مرگ است.[۴] حقیقت و فلسفه مرگ در منطق قرآن

فلسفه مرگ در عالم ماده به فلسفه خلقت آن بازمی‌گردد. فلسفه خلقت ماده، سیر الی‌الله یا به عبارتی تعالی و تکامل به سوی خداوند است. آیه يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ ۖ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ؛ «روزى كه زمين به غير اين زمين و آسمان‌ها [به غير اين آسمان‌ها] مبدل گردد و [مردم] در برابر خداى يگانه قهار ظاهر شوند»[۵] و آیه «أَلَا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ»[۶]، بدین معنا هستند که «صیرورت» و «شدن» همه چیز به سوی خدا خواهد بود و این مستلزم آن است که انسان از مرحله دنیا فراتر و به مرحله متعالی‌تر (مرگ) عزیمت کند. مرگ در این معنا به معنی نیستی و نابودی نیست، بلکه یک انتقال و تعالی است. از این فرایند تعبیر به مرگ شده است. [۷]

خداوند خطاب به پیامبر اسلام می‌فرماید: إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیِّتُونَ؛ «تو می‌میری، آن‌ها هم می‌میرند»[۸]؛ طبق این آیه مرگ حتمی‌ترین واقعه عالم طبیعت و دنیاست و هر موجودی ممکن است که به وجود نیاید به معنایی از امکان، اما امکان ندارد وقتی به وجود آمد، نمیرد.[۹] قرآن و روایات مرگ را پایان انسان نمی‌دانند، بلکه پایان یک مرحله از وجود انسان و آغاز مرحله‌ای دیگر می‌دانند و به همین خاطر در روایات از آن به عنوان یک پل و مکان عبور از یک مرحله به مرحله دیگر یاد شده است.[۱۰]

در قرآن کریم از مرگ گاهی به غمرات الموت و گاهی به سکرت الموت تعبیر شده است. از نظر قرآن موت یک حقیقت و یک موجود است که تجسم و تجسد دارد، و با انسان ملاقات می‌کند. تعبیر قرآن کریم این است: قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِیکُمْ؛ «بگو همان مرگی که از آن می‏گریزید، روی‌آور به شما است»[۱۱]. مرگ از طریق حضور ملک الموت اتفاق می‌افتد: قُلْ یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذِی وُکِّلَ بِکُمْ؛[۱۲] «بگو فرشته مرگی که بر شما گمارده شده، جانتان را می‏‌ستاند». قرآن کریم گاهی این مأمور را هم حذف می‌کند و می‌گوید خود خدا جان انسان‌ها را می‌گیرد: اللَّهُ یَتَوَفَّی الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا؛ «خدا روح مردم را هنگام مرگشان به‌تمامی باز می‏ستاند»[۱۳].[۱۴]

آن‌چه از قرآن بر می‌آید آن است که مرگ یک امر عدمی و به‌معنای فنا و نیستی نیست بلکه یک امر وجودی است. یک انتقال و عبور از جهان به جهان دیگر است، از این‌رو بسیاری از آیات قرآن از مرگ به «توفی» تعبیر کرده‌اند.[۱۵] بر اساس آيه الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ؛[۱۶] خداوند، مرگ را نیز همانند زندگی خلق کرده و این پدیده، از آفريده‌های خدا محسوب می‌شود.[۱۷]

اقسام مرگ

مرگ بر دو قسم خوب و بد تقسیم می‌شود. مرگ در حال عبادت و کار‌های خیر، مرگ در روز‌هایی که رحمت الهی شامل حال انسان است مانند شب و روز جمعه و اعیاد الهی، همچنین شهادت جزء بهترین و خوبترین مرگ‌هاست. مرگ در حال گناه و حضور در جبهه باطل و مرگ در حال کفر بدترین نوع مرگ‌ها است؛ دعای «اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» از مجموعه دعاهایی است که برای انسان طلب مرگ خیر می‌نماید.[۱۸] تلخ‌ترین مرگ برای کافران است؛ در لحظه مرگ این افراد آرزو می‌کنند که به دنیا بر گردند تا اعمال خود را اصلاح کرده و به کارهای خوب بپردازند؛ اما رسیدن به این آرزو محال بوده و امکان ندارد. مرگ برای چنین افرادی از هر چیز تلخی تلخ‌تر است. در کنار کافران، مرگ برای بسیاری از مسلمانان نیز تلخ است. برای آنها که توبه را به فردا انداختند و مرگ پیش از توبه، آنها را به کام خود کشانده است هرچند که مسلمان باشند، مرگ برایشان تلخ خواهد بود. آنها با رسیدن مرگ، قصد توبه می‌کنند؛ ولی دیگر خیلی دیر است.[۱۹]

رویکردها نسبت به مقوله مرگ

رویکردهای متنوعی در مورد مرگ وجود دارد که مهم ترین آنها دو رویکرد ماتریالیستی و الهی است. در مکاتب ماتریالیستی، مرگ مساوی با نابودی است، زیرا آن‌ها به وجود چیزی به جز ماده در این جهان قائل نیستند و برهمین اساس، انسان را بین دو رخداد تولد و مرگ معنا و محدود می‌کنند. در مکاتب الهی که معتقدند انسان ترکیبی از جسم و روح است، نگاهشان به مرگ با دیدگاه ماتریالیست‌ها متفاوت می‌باشد و مرگ را نابودی تلقی نمی‌کنند، بلکه آن را پلی می‌دانند که انسان از آن عبور و به جهان دیگر می‌رود. در این دیدگاه مرگ سبب می‌شود که تعلق انسان به دنیا قطع و بین جسم و روح نیز جدایی صورت گیرد.[۲۰]

در همه ادیان توحیدی یک نقطه مشترک وجود دارد و آن این است که مرگ پایان راه و نابودی انسان نیست و این جسم ماست که از بین می‌رود، ولی روح انسان وارد یک حیات دیگر می‌شود و در آنجا اعمال انسان مورد حسابرسی قرار می‌گیرد؛ ولی در ادیان غیر توحیدی و مادی‌گرا، مرگ پایان زندگی انسان قلمداد می‌شود و بر این اساس باید نهایت لذت را در طول کوتاه زندگی تجربه کرد.[۲۱]

بنابراین درباره مرگ دو عقیده در بین انسان‌ها وجود دارد، افرادی‌که اعتقادی به جهان آخرت و زندگی پس از مرگ ندارند و مردن را نابودی کامل می‌دانند. برخی افراد هم که به زندگی پس از مرگ اعتقاد دارند مردن را یک حادثه می‌دانند که باعث می‌شود روح شخص از جسم دنیوی بیرون آمده و در جسم مثالی یا اجسام دیگر داخل شده و به زندگی خود به‌صورتی جدای از زندگی مردم کره زمین ادامه دهد که مسلمانان و پیروان ادیان ابراهیمی این عقیده دوم را دارند. اساساً اعتقاد به معاد و جهان بعد از مرگ جزو ضروربات اعتقادات یک مسلمان به‌شمار می-آید.[۲۲]

واکنش‌ها در برابر مرگ

مرگ، يك واقعيت انكارناپذير و ناگزير است. تفاوت واكنشی افراد با اين واقعيت، برخاسته از تفاوت‌های شخصی، اجتماعی، فرهنگی و مانند آن است. واكنش طبيعی بسياری از افراد در قبال آن، چيزی جز هراس نيست. وقتی مرگی پيش می‌آيد، هراس‌ها و عواطف نيرومندی در نزديكان شخص مرده پديد می‌آورد؛ چون هر مرگی روابط را از هم می‌گسلد و الگوی معمولی زندگی آدم‌ها را در هم می‌شكند و بنيادهای اخلاقی جامعه را به لرزه در می‌آورد. بسياری از سوگواران گرايش دارند كه خود را تسليم نوميدی كنند، وظايف شان را ناديده گيرند و به شيوه ای رفتار كنند كه برای خودشان و ديگران زيانبار است. واكنش برخی ديگر به گونه ای بسيار متفاوت است. آنان نه تنها از مرگ نمی هراسند، بلكه به جای هراس بدان عشق می‌ورزند و آن را شيرين تر از عسل می‌بينند. بسياری از معتقدان به خدا و جهان واپسين چنين واكنشی از خود نشان و بروز می‌دهند. از نظر قرآن مرگ دروازه انتقال از جهان ناپايدار به جهانی پايدار، از سعادتی شكننده به سعادت جاودانه است.[۲۳]

حالت‌های متفاوت افراد هنگام مرگ

در لحظه‌ی مرگ، وضعیت انسان‌ها با یکدیگر متفاوت است. قرآن کریم برای شرح وضعیت اشخاص در آن موقعیت از کلیدواژه‌هایی نظیر «طیّب» و «ظالم» استفاده کرده است؛ مثلاً می‌فرماید: إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکَةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ؛ «کسانی که بر خویشتن ستمکار بوده‏‌اند [وقتی] فرشتگان جانشان را می‏گیرند...»[۲۴]. طبق این آیه بعضی‌ها در آن موقعیت، ظالم به خویشتن هستند. هنگامیکه پرده کنار می‌رود، می‌بینند در حال ظلم به خود بوده اند که دچار توفی شدند. نقطه‌ی مقابل این حالت بدین صورت است: الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ طَیِّبِینَ؛ «آنان که در حال پاکیزگی، فرشتگان قبض روحشان کنند»[۲۵]. ایشان کسانی هستند که طیّب، تمیز مرگ به استقبالشان می‌آید.[۲۶]

علت هراس از مرگ

یکی از دلایل ترس از مرگ، فناست. برخی انسان‌ها مرگ را به معنای فنا و نيستی تفسير می‌كنند[۲۷] این درحالی است که در وجود آن‌ها میل به بقا و جاودانگی وجود دارد و همین موجب ترس آنها از مرگ می-شود.[۲۸] علت دیگر ترس از مرگ اين است كه عده‌ای می‌دانند كه مرگ پايان كار نيست اما به خاطر پرونده اعمال تاريك‌شان می‌ترسند.[۲۹] از امام حسن(ع) پرسیده شد که دلیل ترس انسان‌ها از مرگ چیست؟ ایشان فرمودند، عمده ترین دلیل ترس از مرگ خالی بودن دست انسان‌ها در برابر خداوند متعال است[۳۰].[۳۱]

معنای مرگ‌اندیشی و کارکردهای آن

مرگ‌اندیشی به معنی کشف حقیقت مرگ است و شناخت حقیقت زندگی در گرو شناخت حقیقت مرگ است.[۳۲] تنها راه درمان سرکشی آدمی، آن است که همواره بداند خواهد مرد؛ لذا به یاد مرگ بودن در نظام دینی اسلام ارزشی والایی دارد. از این رو در احادیث بسیاری به مسئله یاد مرگ بودن تأکید شده است. از جمله روش‌هاى تربيتى رسول خدا (ص) نیز در تربيت يارانش دعوت ایشان به ياد مرگ بود.[۳۳] پیامبراکرم(ص) می‌فرمودند «مُوتُوا قَبلَ اَن تمُوتُوا؛ بمیرید قبل از آنکه بمیرید»، در این حدیث، واژه «بمیرید» دوم همان مرگ طبیعی است، ولی انسان‌ها قبل از اینکه به ناچار و به ناگزیر این عالم را ترک کنند، می‌توانند به این مهم پی‌ببرند که یک عالم متعالی‌تر از این عالم نیز وجود دارد و با شناخت آن عالم، می‌توان سرمایه‌های لازم برای آن عالم را در همین عالم کسب کرد.[۳۴] یاد مرگ در سراسر کلمات امیرمؤمنان علی(ع) و در همه عرصه‌هایی که سخن گفته بسیار برجسته و پُررنگ است. مرگ‌اندیشی، در کلمات امام علی(ع) مانع آدمی در برابر هجوم وسوسه‌ها و خواسته‌های دل و زمینه‌ساز آسایش آخرت است.[۳۵] اساساً یکی از تعلیمات گوهری و اساسی دینی یاد کردن از مرگ است، فواید مرگ اندیشی بسیار است، از جمله آن که شهوت‌ها را می‌میراند، ریشه‌های غفلت را می‌خشکاند، طبع آدمی را نرم می‌کند و دل او را به یاد وعده‌های خدا استوار می‌کند. به‌ علاوه، یاد مرگ و قیامت، زندگى دنیا را از انسان سلب نمی‌کند، بلکه به آن معناى دیگر و جهت درست مى‌دهد.[۳۶]

از دیگر کارکردهای یاد مرگ می‌توان به این موارد اشاره کرد: معنا بخشی به زندگی دنيايی[۳۷]، زهد، قناعت و رعایت پاکیزگی در زندگی مادی، تحمل راحت مصیبت‌ها و مشکلات[۳۸]، سنجیده عمل کردن و دوری از ظلم و اجحاف[۳۹]، کاهش‌ استرس و تجدید قوای روحی در فرد، آرامش‌بخشی به انسان به عنوان یکی روش‌‎های مقابله درونی در برخورد با بحران‌های روحی و روانی[۴۰]، عامل کنترل‌کننده حرص و طمع و ظلم و تعدی در انسان‌ها[۴۱]، تأثیر عمیق بر بیداری روح و جان آدمی[۴۲]، ترسیم آرزوها و اهداف بزرگ‌[۴۳]، پشتیبان بسیار مهم برای اخلاق، گسترش افق دید انسان از تعلق و از چنبره محدود دنیا[۴۴]، کم شدن شهوات انسان[۴۵]، مانعی در برابر غرور نسبت به خدا، هدفمند کردن زندگی و دور کردن انسان از اندیشه‌های پوچ‌گرایانه، سوق دادن انسان از لذت‌های آنی و لحظه‌ای به سمت کسب لذت‌های مادی و معنوی ماندگار، ایجاد اعتدال در حالات انسان و جلوگیری از یأس مفرط و سرمستی بیش از اندازه، بازدارندگی از نواهی پروردگار و محرمات الهی[۴۶]، غلبه بر فرعونیت انسان، غلبه و رام کردن نفس سرکش انسان، موجد تواضع، فروتنی، روحیه قناعت و مناعت طبع، معرفت‌افزایی و هدفمندکردن زندگی. [۴۷]

البته از طرح موضوع یاد مرگ نباید به این نتیجه رسید که اسلام دین رهبانیت است، بلکه در هر مسئله‌ای باید اعتدال را رعایت کرد و یاد مرگ نباید سبب دنیاگریزی شود بلکه به عبارتی باید مانعی در برابر دنیاپرستی باشد.[۴۸]

دیدگاه فلاسفه و متکلمین درباره مرگ

فلاسفه و متکلمین اسلامی معتقدند که عالمی غیر از این عالم ماده وجود دارد و زندگی انسان منحصر به این زندگی دنیوی نیست، اما بین متکلمین و فلاسفه اسلامی نیز بعضاً در این رابطه اختلاف وجود دارد، زیرا فلاسفه اسلامی معتقدند انسان دارای یک بعد جدا از ماده است و این‌ دسته از فیلسوفان بر اساس تعریفی که درباره روح و نفس دارند، معتقدند که این روح و نفس در جهت قرب الی‌الله تعالی پیدا می‌کند. ولی متکلمین معتقدند که انسان علاوه بر بدن مادی، بعد دیگری موسوم به جسم لطیف دارد و نفس انسانی همان جسم لطیف می‌باشد که بعد از مرگ، این بدن مادی متلاشی می‌شود و از بین می‌رود، ولی جسم لطیف همچنان باقی است.

فیلسوفان غربی در زمینه مرگ دو دیدگاه مطرح کرده‌اند، یک دسته آن‌ها که فیلسوفان الهی می‌باشند معتقدند وجود منحصر به این عالم مادی نیست و زندگی انسان فقط منحصر به همین زندگی دنیوی نیست. فیلسوفان الهی مرگ را به معنی نیستی و نابودی نمی‌دانند. دسته‌ای دیگر از فیلسوفان غربی، ماتریالیست یا مادی‌گرا هستند که مرگ را به معنای نابودی و نیستی می‌دانند.[۴۹]

مرگ از منظر ملاصدرا

ملاصدرا بنیانگذار مکتب فلسفی حکمت متعالیه است و این حکمت مهم‌ترین مکتب مهم فلسفی در جهان اسلام است؛ ملاصدرا مرگ را اعراض نفس از بدن و ترک آن می‌داند. در اندیشه این عالم، مرگ بر دو گونه طبيعی و اخترامی است. در مرگ طبيعـی، نفـس بـر اسـاس سـير طبيعی به فعليت می‌رسد و از بدن جدا می‌شود، اما در مرگ اخترامـی چـون بـدن بـا حادثه‌ای نابود می‌شود، نفس از بدن جدا می‌شود. ملاصدرا مفهوم مرگ را دست کم از دو منظر می‌نگرد؛ یکی از منظر ارتباط نفس و بدن و دیگری از منظر سیر تدریجی نفس بدون توجه به ارتباط نفس و بدن. از منظر اول آدمی در دنیا تنها یک بار می‌میرد و آن هنگامی است که نفس از بدن مادی جدا می‌شود، اما از نظر دوم آدمی هم در این دنیا و هم پس از این دنیا بارها می‌میرد. انسان در انتقال از مرحله به مرحله‌ای دیگر هر بار می‌ميرد و سپس زنده می‌شود و اين امور سلسله‌وار ادامه می‌یابد تا انسان به خود حقیقی‌اش برسد.[۵۰]

برخی افراد درباره دیدگاه‌های ملاصدرا در خصوص مسئله مرگ معتقدند «تنها کسی که در حوزه مواجهه‌های مختلف در باب مرگ ابتکار عمل داشته و می‌توان گزاره‌های قرآن را با نگاه او تفسیرپذیر کرد، دیدگاه ملاصدرا است و تنها براساس اصالت وجود و حرکت جوهری است که همه دیدگاه‌ها در مورد مرگ قابل تفسیر است».[۵۱]

منابع

ایکنا

دانشنامه اسلامی

ارجاعات

  1. یاد مرگ؛ باوری که به مفهوم زندگی معنا می‌بخشد
  2. دانشنامه اسلامی
  3. یاد مرگ و استفاده‌ صحیح از لحظات عمر
  4. حقیقت مرگ چیست
  5. (ابراهیم/48)
  6. (شوری/53)
  7. شناخت حقیقت زندگی در گرو شناخت حقیقت مرگ است
  8. (زمر/30)
  9. آیت‌الله هادوی تهرانی: «مرگ»، قاعده عام عالم هستی است
  10. مرگ پایان نیست/ انسان مرگ‌اندیش فریفته دنیا نمی‌شود
  11. (جمعه/8)
  12. (سجده/11)
  13. (زمر/42)
  14. یاد مرگ و استفاده‌ صحیح از لحظات عمر
  15. مرگ؛ تقدیری حکیمانه/ چه کنیم تا سختی مرگ بر ما آسان شود؟
  16. (ملک/2)
  17. دبير آموزش و پرورش ايلام تصریح كرد: مرگ در منطق قرآنی؛ دريچه‌ای به‌سوی جهان جاودانگی و بقا
  18. آیت‌الله حسینی بوشهری بیان کرد: اقسام مرگ و عاقبت انسان/ فرهنگ خداخواهی شهدا به تمام دنیا مخابره شود
  19. مرگ برای چه کسانی از همه تلخ‌تر است
  20. مرگ‌اندیشی، افق دید انسان را گسترش می‌‌دهد
  21. یاد مرگ، بازدارنده انسان از بدی‌هاست
  22. مرگ؛ تقدیری حکیمانه/ چه کنیم تا سختی مرگ بر ما آسان شود؟
  23. ماهيت مرگ از ديدگاه قرآن
  24. (نساء/ 97)
  25. (نحل/32)
  26. یاد مرگ و استفاده‌ صحیح از لحظات عمر
  27. دبير آموزش و پرورش ايلام تصریح كرد: مرگ در منطق قرآنی؛ دريچه‌ای به‌سوی جهان جاودانگی و بقا
  28. ماهيت مرگ از ديدگاه قرآن
  29. مرگ دريچه‌ای است به سوی عالم بزرگ‌تر
  30. . معانی الأخبار، ص ۳۹۰
  31. درس‌هایی از قرآن /مرگ روح با وجود حیات جسم
  32. شناخت حقیقت زندگی در گرو شناخت حقیقت مرگ است- مرگ‌اندیشی یعنی آماده شدن برای مُردن/ انسان مرگ‌‌اندیش، امیر شهوتش می‌شود
  33. مصطفی دلشاد تهرانی بیان کرد: یاد مرگ و مرگ‌اندیشی در سیره تربیتی علوی
  34. شناخت حقیقت زندگی در گرو شناخت حقیقت مرگ است
  35. میرعمادی تشریح کرد: تاثیر یادآوری مرگ در زندگی
  36. مرگ‌اندیشی از منظر قرآن کریم و اهل بیت(ع)؛ وقتی یادآوری مرگ هم وجود انسان‌ها را بهشتی می‌کند
  37. دبير آموزش و پرورش ايلام تصریح كرد: مرگ در منطق قرآنی؛ دريچه‌ای به‌سوی جهان جاودانگی و بقا- ماهيت مرگ از ديدگاه قرآن
  38. مرگ پایان نیست/ انسان مرگ‌اندیش فریفته دنیا نمی‌شود
  39. کارکردهای مرگ اندیشی
  40. میرعمادی تشریح کرد: تاثیر یادآوری مرگ در زندگی
  41. یاد مرگ، بازدارنده انسان از بدی‌هاست
  42. یاد مرگ و سرای پس از آن بهترین موعظه برای پندگیران است
  43. شناخت حقیقت زندگی در گرو شناخت حقیقت مرگ است
  44. مرگ‌اندیشی، افق دید انسان را گسترش می‌‌دهد
  45. مرگ‌اندیشی یعنی آماده شدن برای مُردن/ انسان مرگ‌‌اندیش، امیر شهوتش می‌شود
  46. یاد مرگ؛ باوری که به مفهوم زندگی معنا می‌بخشد
  47. یادداشت / مرگ‌اندیشی و معنابخشی به زندگی
  48. یاد مرگ؛ باوری که به مفهوم زندگی معنا می‌بخشد
  49. شناخت حقیقت زندگی در گرو شناخت حقیقت مرگ است
  50. به بهانه روز بزرگداشت ملاصدرا؛ مرگ در اندیشه ملاصدرا و مفهومی به نام هجرت از من کاذب
  51. جمع بین زندگی و مرگ؛ شاخصه تمدن نوین اسلامی