معنویت

از قرآن پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۶ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۲۳ توسط Shojaei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''معنویت'''؛ ازجمله نیازهای اساسی انسان و به معنای پیوند درونی و آگاهانه‌ی انسان با خداوند است که بامعنا بخشی، زندگی را در مسیر کمال نهایی انسان قرار می‌دهد. == تعریف معنویت == معنوی در مقابل لفظی و در معنی روحانی در مقابل مادی و باطنی در مقابل...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

معنویت؛ ازجمله نیازهای اساسی انسان و به معنای پیوند درونی و آگاهانه‌ی انسان با خداوند است که بامعنا بخشی، زندگی را در مسیر کمال نهایی انسان قرار می‌دهد.

تعریف معنویت

معنوی در مقابل لفظی و در معنی روحانی در مقابل مادی و باطنی در مقابل ظاهری هم به کار می‌رود.[۱] معنویت به معنای اصالت عالم معنا یا عالم غیب در عین اهمیت جهان ماده و عالم حس و شهادت است.[۲] گرایش به ماوراء و جهان قدسی یا اعتقاد و باور به خدا و معاد معناگرایی است. اگر انسانی به باطن خویش، غیب وجودش و ملکوت هستی‌اش اعتبار و ارزش داد، یعنی دریچه‌های معنویت را به روی خود گشوده است.[۳] معنویت نوعی ارتباط قلبی و روحی با مبدأ هستی است.[۴]

مبانی معنویت

مبانی‌ عبارتند از:

مبنای انسان‌شناختی: معنویت ریشه در فطرت انسان دارد و فطرت با معنویت و محبت به کمال مطلق معنادار است. پایداری و ماندگاری فطرت، مبنای پایداری ارزش‌های معنوی مربوط به فطرت است که ریشه‌ی تمام آن‌ها توحید و الوهیت است.[۵]

مبنای هستی شناختی: هستی جلوه خدا و مظهر جمال و جلال الهی است و درنتیجه هستی‌شناسی بر معنا و معنویت ابتناء یافته است. تفسیر معنوی هستی و نگاه عرفانی به آن برترین و بهترین نوع نگاه است که در کسب و توسعه‌ی معنویت، نقش برجسته‌ای دارد.[۶]

مبنای معرفت‌شناختی: اگرچه تفکر از دیدگاه برخی از دانشمندان، ره‌آورد علم است؛ لکن ایشان اصرار دارند آگاهی‌های برآمده از شهود را معرفت بدانند و مشاهده حضوری را که پس از ریاضت‌های معنوی حاصل شدنی است، برترین نوع آگاهی قلمداد می‌کنند[۷] و معیار مشاهده‌ی پدیده‌های غیبی را جدا شدن نفس آدمی از طبیعت و بازگشت به درون خویش می‌دانند.[۸]

بنابراین معرفت عرفانی از راه ریاضت‌های مشروع، به دست آمدنی است و عناصری چون تزکیه نفس، تزکیه عقل و تصفیه‌ی نفس در فرایند صادق و صائب بودنش نقش کلیدی دارند.[۹] خداشناسی: اساس معنویت، ارتباط باخداست و این ارتباط درگرو معرفت اوست. معرفت خدا هنگامی در شکل‌گیری معنویت مؤثر است که صرفاً ذهنی و نظری نباشد، بلکه هستی و حیات انسان را دگرگون کند و او را در نور الهی غرق سازد.[۱۰] ارتباط با خدا از منظر معنویت اسلامی ربطی قاهرانه است که در آن، همه‌ی پدیده‌های هستی ازجمله وجود انسان به‌صورت جلوه‌ای از اراده‌ی خداوند دیده می‌شود و اصالت و استقلال همه در اراده‌ی خداوند محو می‌شود. از این منظر هر چه هست از خدای متعال است.[۱۱]

جهان‌شناسی معنوی: جهان بینی معنوی، توجه و ارتباط با خدا را تسهیل می‌کند و عالم را یکسر پژواک نور خدا می‌نماید و ذکر توحید و تسبیح را از هر ذره‌ای به گوش می‌رساند. همه هستی آفریده خداست و جلوه‌گاه علم و قدرت او و پوینده به‌سوی اوست.[۱۲]

خودشناسی: حقیقت انسان، بسیار عظیم و با شکوه است و شناخت او با شناخت خداوند گره‌خورده است. برای شناختن درست و شایسته انسان باید به خداوند پناه برد و در پرتو نور بیکران او همه حقیقت انسان را دید.[۱۳]

دین‌شناسی: اسلام یک دین معنوی است[۱۴] و اساس آن بر ارتباط با خداوند و قرار گرفتن در جاذبه لطف الهی استوار شده است. انسان فطرتاً خداجوست و اسلام به این گرایش فطری پاسخ می‌دهد که با نیازهای گوناگون بشر هماهنگی کامل دارد. در تعالیم اسلام خدا گرایی در تعارض با نیازهای جسمانی و لذت‌ها و بهره از نعمت‌های مادی نیست.[۱۵] نگاه مثبت به دنیا برای کسانی امکان دارد که بر اساس معنویت با دنیا ارتباط برقرار می‌کنند و دنیا برای آنان هدف نیست، بلکه وسیله‌ای برای شکوفایی معنوی است.[۱۶]

ولایت‌شناسی: ولایت یعنی پیوند و ارتباط تنگاتنگ و مستحکم.[۱۷] این پیوند نزدیک، اول در ربط انسان موحد با خداوند پدید می‌آید و سپس روابط اجتماعی میان موحدان و مؤمنان را شکل می‌دهد.[۱۸] اولیای خدا نیز که جلوه‌گاه ولایت الهی‌اند هدایت و یاری و تدبیر امور مسلمین را به دست می‌گیرند و به لحاظ ولایت و پیوندشان با خداوند، اطاعت و تسلیم در برابرشان موضوعیت پیدا می‌کند و در هر دوره‌ای همان‌طور که رضایت خدا را باید در نظر گرفت، رضایت اولیاء را باید در نظر گرفت[۱۹]؛ زیرا توجه به اولیای خدا وسیله‌ای است برای توجه به خداوند و رشد و شکوفایی معنوی است.[۲۰]

شاخصه‌های زیست معنوی

بزرگ‌ترین شاخصه‌های یک زیست معنوی که برآمده از تفکری عمیق است، رضایتمندی در این دنیا، امید داشتن در زندگی، داشتن یک زندگی اصیل، خدمت و دلسوزی فوق‌العاده عمیق نسبت به بشریت و ایجاد زمینه‌ی تعالی در آینده است. انسانی که معنویتی عمیق به‌خصوص برآمده از دین داشته باشد، تمام تلاشش این است که بشر را به تعالی خودش نزدیک کند و هر چه بتواند به او اوج دهد. انسان معنوی زندگی معناداری را طلب می‌کند که در آن به آرامش خاطر درونی برسد و از پرتو آن بتواند خدا را با رویکردی عاشقانه و مهرورزانه پرستش کند. چنین شخصی ازخودگذشتگی، محبت و مهرورزی دارد و در باطن و درون خود نسبت به دیگران احساس علاقه می‌کند. به ‌آنچه وظیفه‌ی خود می‌داند، عمل می‌کند و در گفتار و رفتار، اهل صداقت است.[۲۱]

دوری از جنگ، نزدیکی به عدالت، اخلاقی زیستن، زندگی خدمتگزارانه و دغدغه‌مندانه، سیر و سلوک هدفمندانه‌، برخورداری از زندگی جاری و ساری و داشتن شادمانی درونی،[۲۲] اعتقاد به وجود جهانی ورای این جهان مادی، عدم دل‌بستگی به دنیا، مرگ‌اندیشی و غنیمت شمردن فرصت عمر، ارتباط دوستانه‌ با خداوند و نگاه صمیمانه و محترمانه به انسان[۲۳] از دیگر ویژگی‌های انسان معنوی است.

مفاهیم مرتبط با معنویت

معنویت و عدالت: اگر در جامعه‌ای عدالت اجتماعى برقرار نباشد، پايه‌ی معنويت هم متزلزل خواهد بود. منطق اسلام اين است كه معنويت را توأم با عدالت، ‌باید در جامعه برقرار كرد.[۲۴]

معنویت و عرفان: گاهی معنویت و عرفان، مترادف باهم به کار می‌روند؛ اما گاهی معنویت به معنایی اعم از عرفان به کار می‌رود و شامل دین، اخلاق و حتی حس زیبایی و هنری و گرایش به امور متعالی می‌شود، اما عرفان برای عالی‌ترین جلوه‌های معنویت استفاده می‌شود که درک وحدت حاکم بر هستی است.[۲۵]

معنویت و آزادی: معنویت جان‌مایه آزادی درونی و آزادی درونی، رکن رکین آزادی بیرونی و اجتماعی است و از سوی دیگر آزادی به معنای اسلامی زمینه رشد معنویت خواهد بود.[۲۶]

مدرنیته و معنویت: اگر مدرنیته به معنای بهره‌مندی منطقی، معقول و همگانی از نظام طبیعت و توانمندی‌های آن باشد، فرقی نمی‌کند یک انسان غیر معنوی از این توانمندی‌ها بهره ببرد یا یک انسان معنوی؛ ولی اگر منظور از مدرنیته این است که انسان، تمام انسان‌ها و طبیعت را در خدمت رفاه و شهوات نفسانی خودش قرار دهد، نمی‌تواند معنویت زا باشد.[۲۷] مدرنیته می‌تواند ابزاری برای رسیدن به کمال باشد، اگر با عقلانیت، عادت‌ها و رفتارهای نابجا که جنبه عقلانی ندارند کنار گذاشته شود. در این صورت جامعه می‌تواند در عین مدرن بودن، معنوی‌ترین جامعه نیز باشد.[۲۸]

معنویت و عقلانیت: معنویت نیاز درونی و چتر فکری- معرفتی انسان است، اما عقلانیت دو جهت دارد؛ عقل بنیادی و عقل ابزاری. عقل بنیادی منبعی معرفتی برای انسان است که معنویت از آن استخراج می‌شود و عقل ابزاری به انسان کمک می‌کند که زندگی خود را اداره کند، علم را توسعه دهد و از فنّاوری بهره ببرد. عقل بنیادی و عقل ابزاری هر دو می‌توانند در خدمت معنویت باشند که به نگاه معرفتی فرد بستگی دارد. اگر کسی نگاه معرفتی توحیدی داشته باشد، هم عقل بنیادی در فهم بهتر خدا و هم عقل ابزاری برای نزدیک‌تر شدن به خدا به او کمک می‌کند. همه‌چیز به کسی که عقل را به کار می‌گیرد بستگی دارد. او می‌تواند عقل را برای توسعه و یا بر ضد معنویت به کار گیرد.[۲۹]

ارتباط دین و معنویت

عده‌ای معنویت را برخاسته از دین می‌دانند و برخی نیز معنویت را نوعی حس تجربی دانسته‌اند.[۳۰] به‌طورکلی، در جهت‌گیری دینی به معنویت چهار رویکرد ایمان‌گرایی، تجربه‌ی دینی، روشنفکری دینی و الهیات پویشی وجود دارد. در جهت‌گیری فارغ از دین به معنویت نیز پنج رویکرد پذیرش دین به‌مثابه فرهنگ، اخلاق‌گرایی، رویکرد تلفیقی، رویکردهای تک‌بعدی نگر و پذیرش هوش معنوی به‌عنوان استعداد پایه وجود دارد.[۳۱] معنویت در اندیشه‌ی اسلامی زیربنای دین‌داری است و امکان ندارد دین‌داری به کسی نسبت داده شود، بدون اینکه معنویت قبلاً در او ظهور و بروز پیداکرده باشد. لذا معنویت، نوعی نگاه فرا مادی برخاسته از اندیشه‌ی دینی است که هسته‌ی مرکزی دین‌داری را شکل می‌دهد. در معنویت، نوعی نگاه خداباورانِ وجود دارد و زمانی می‌توان معنای واقعی عالم را درک نمود که خدا را به‌عنوان منبع آن شناخته و به او توجه نمود.[۳۲]

معنویت در ادیان

در معنویت ادیان توحیدی، افراد اعتقاددارند حقیقتی مطلق، به نام خداوند وجود دارد که همه هستی را پوشش داده و وحدتی است که کثرت را در برگرفته است. در ادیان غیرتوحیدی نیز به جهان‌هایی اعتقاددارند که در آنجا انسان به روشنایی می‌رسد. مراد از جهان در این اعتقاد، عرصه‌های بالاتر از روابط کمی و مادی است، یعنی جایی که می‌توان خداوند را با تمام وجود احساس کرد و از ارتباطی عمیق با او لذت برد. گاهی هم به عرصه‌هایی رسید که بعضی از آن به «برهمن» تعبیر می‌کنند، یعنی عرصه روشنگر رهایی یا همان «نیروانا» که جایی است که هدف‌های آدمی به سکوت رسیده و یک روشنایی عمیق وجود او را فرامی‌گیرد. یا «لائو» که آن بی‌کرانگی را حس می‌کند؛ بنابراین انسان‌های معنوی آفرینش را مسئله‌ی تودرتویی می‌دانند که در آن‌همه چیز در یک جهان کمی و مادی و زوال‌‌پذیر خلاصه نشده و جهان پردوام و استواری پس‌ازآن وجود دارد که می‌‌توانند با آن در ارتباط بوده و از آن نیرو بگیرند.[۳۳] درواقع جوهره دین، معنویت است.

پیام انبیا این بود که به انسان نشان دهند اگر در خودش تأمل جدی کند، می‌بیند که معنای فراخ‌تری در انتظار او است؛ بنابراین باید به‌طرف آن معنا حرکت کند و درواقع لب معنا در ادیان الهی این است که خداوند معنای اصلی محسوب می‌شود، یعنی آنچه می‌تواند به انسان جهت، شعف و نشاط بدهد، این است که احساس کند به سمت یک حقیقت و کمال بی‌نهایت درحرکت است. معنویت‌هایی که جدا از دین هستند، نوعاً در ادامه کار با مشکل مواجه می‌شوند. صرف اینکه انسان به عالمی فراتر از این عالم نگاه کند، ولو اینکه نداند چیست و در تنهایی و توهم خود اسیر شود، نمی‌تواند معنویت زا باشد، ولی ادیان حقیقتی فراتر از عالم ماده، ولی محیط بر آن را مطرح می‌کنند که انسان می‌تواند با تکیه‌بر آن‌ها، معنویت لازم را به زندگی‌اش ببخشد.[۳۴]

معنویت در مسیحیت

ارزش و اعتبار معنویت در هر دین، نسبتی مستقیم باارزش و اعتبار آن دین دارد. منابع دینی مسیحیت دارای آموزه‌های خلاف عقل است به‌طوری‌که حتی مسیحیان نیز به آن اعتراف دارند. معنویت به معنای سنتی آن، با توجه به ارزش منابع مسیحیت قابل‌قبول نیست و احیاناً مخالف عقل است و نمی‌تواند طالب کمال را به سرمنزل مقصود برساند.[۳۵] اگر تعالیم مسیحیت به عقل و تفکر رسمیت بدهد نمی‌‌تواند اثبات کند عیسی پسر خداست، هیچ‌کس قبول نمی‌کند؛ برای اینکه خدا «لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ» است؛ چنین خدایی چگونه صاحب پسر است، فقط یکی از این دو باعقل سازگار است؛ و آن همان «لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ» است و آن‌یکی با عقل سازگار نیست؛ به همین جهت مجال برای تفکر را در بسیاری از این معنویت‌ها می‌بندند و می‌گویند نمی‌خواهد فکر کنید.[۳۶]

معنویت در اسلام

معنویت و تربیت معنوی انسان‌ها یکی از اهداف اسلام است.[۳۷] از نگاه اسلامی، محور و کانون معنویت، حضرت حق‌تعالی است که زمینه‌ی معنویت و تعالی را فراهم می‌آورد.[۳۸] در اسلام، همه‌ی ابعاد زندگی اگر به آن معنای اصلی زندگی که انبیاء آوردند گره بخورد می‌تواند معنوی باشد. معنویت در سنت اسلامی واژه‌ای برای بیان گوهر و باطن دین اسلام است که می‌توان تاریخ پیدایش آن را هم‌زمان با آغاز نزول آیات قرآن کریم بر قلب پیامبر اسلام(ص) دانست.[۳۹]

معنویت در قرآن و روایات

قرآن کریم از هنگام نزول تا زمان حاضر، منبع و مرجع اصلی معنویت بخشی به عقل و قلب مخاطبینش بوده است. قرآن، معنویت به معنای روحانیت و معنا بخشی به زندگی مسلمین را باهم دارد.[۴۰] کلمه معنویت در قرآن و روایات به کار نرفته است حتی در تاریخ اسلام هم شاید طی ۱۰ قرن، فقط یکی دو بار این کلمه به‌کاررفته است. قرآن به‌جای کلمه معنویت از کلمه «غیب» استفاده کرده است.[۴۱] قرآن مجید درآیات متعدد رهایی از بن‌بست‌ها و رسیدن به رستگاری را منوط به بهره‌مندی از تقوی و تمسک و توکل به ذات ربوبی دانسته است و به هر صورت، اصل اساسی در تعالیم اسلامی و اندیشه‌های دینی، ایمان به غیب و تکیه‌بر معنویتی است که در مبانی وحیانی و سیره نبوی و علوی(ع) مطرح‌شده است.[۴۲] دعاهای امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه نیز بر محور معنویت است[۴۳]

معنویت در دوران مدرن

با ظهور دوره‌ی مدرن و غیاب خداوند از ساحت‌های وجودی انسان، به‌تدریج انسانی که معنویت را جست‌وجو می‌کرد، دچار مرگ می‌شود؛ زیرا دچار تناقض درونی شده و نمی‌تواند حس معنوی خود را ارضا کند. راه‌حل دوره‌ی مدرن برای از بین بردن این تعارض درونی، ارائه‌ی نسخه‌های تقلبی معنویت است. انسان در دوره مدرن، می‌خواهد به خدا برگردد که دیگر خدا در کار نیست؛ می‌خواهد خودکشی کند که به نظر برخی راه‌حل معقولی نیست؛ بنابراین برای یافتن معنویت در زندگی خودش، برخی از ابعاد زندگی را برجسته می‌کند تا معنویت تازه‌ای پیدا کند و ریشه‌ی معنویت‌های تقلبی نیز ازاینجا پیداشده‌اند. یکی از ویژگی‌های معنویت‌های جدید این است که فردگرایانه هستند؛ یعنی با حالات فردی انسان سروکار دارند و به ابعاد اجتماعی کاری ندارند؛ بنابراین انسان را به انزوا می‌کشانند.[۴۴]

بنابراین، پس‌ازآنکه در دوره‌ای معنویت و دین به‌تدریج کنار گذاشته شد؛ سرانجام با یک چرخش، بشر به‌سوی معنویت بازگشت. قدرت‌های امروز دنیا هرکدام می‌کوشند با طراحی فرایندی متفاوت معنویتی را که تأمین‌کننده منافع و اهداف آن‌هاست، در جهان ترویج نمایند. در این عرصه نظام لیبرال سرمایه‌داری، سعی می‌کند در قلمرو معنویت نیز از اقتدار برتر برخوردار شود. سرخوردگی از مادیت و تمایل مردم جهان برای بازگشت به‌سوی معنویت نخبگان نظام لیبرال سرمایه‌داری را برای تجدیدنظر در باب نسبت خود با معنویت ناگزیر می‌کند.[۴۵]

عوامل دستیابی به معنویت

براساس مبانی اعتقادی، عوامل معنویت‌گرایی راستین را فقط خداوند تبارک‌وتعالی می‌داند و راه دسترسی به آن‌ها نیز رجوع به پیامبران الهی است. البته بشر با تحقیق و تفحص در وحی الهی و تمسک به عقل و رجوع به فطرت خود می‌تواند به حدود کلی این شاخص‌ها دست یابد.[۴۶] ستون معنویت، ایمان است که بدون آن مفهومی ندارد.[۴۷] عقلانیت، عمل، تقوا، حکومت اسلامی،[۴۸] یاد خدا، عبادت، اخلاص، توسل، دعا و نیایش با معبود، خواندن نماز، ارتباط و انس با قرآن، زهد، همدلی و همدردی با ضعفا و بیچارگان،[۴۹] تفکر، مشارطه، مراقبه، محاسبه، ولایت‌مداری انسان کامل معصوم(ع)،[۵۰] خودنگری و خودکاوی، دوری از هواهای نفسانی، دنیاطلبی و دنیادوستی، کسب معرفت،[۵۱] توکل، توسل و تسلیم در مقابل خداوند و در نظر گرفتن رضای الهی، ازجمله راه‌های دستیابی به معنویت است.[۵۲]

ضرورت معنویت

عامل اصلی احساس نیاز انسان به معنا، همان فطرت انسان است.[۵۳] انسان فطرتاً به‌گونه‌ای خلق‌شده است که به دنبال یک امر فرا مادی است و به عالم ماده بسنده نمی‌کند. گزارش‌های تاریخی نیز حکایت می‌کند بشر در طول تاریخ در پی اتصال به نیروهای فرا مادی بوده است تا از این طریق کسب نیرو و آرامش کند.[۵۴] از طرفی سلوک معنوی عامل مهم و زیرساختی حیات علم دینی و پیشرفت سالم و سازنده در همه‌ی ابعاد و ساحت‌هاست. زندگی منهای معنویت تهی از آرامش پایدار است. انسان، محتاج ارتباط معنادار و مستمر باخدا و انس با محبوب و معبودش است. معنویت دینی و اسلامی ضمن تعریف و تأمین چنین احتیاجی او را در همه‌ی عرصه‌های زندگی، اعم از علمی، اقتصادی، سیاسی، فردی، خانوادگی و اجتماعی حمایت کرده و جهت‌دهی می‌کند تا در هیچ عرصه‌ای هدف و معنا را گم نکرده و گرفتار یک‌جانبه نگری و یک‌سو گرایی نشود. معنویت اسلامی وادارنده‌ی انسان به‌سوی تکامل و تصعید وجودی انسان در عرصه‌های فردی و اجتماعی است. هیچ‌چیز به‌اندازه‌ی معنویت، حافظ و مصونیت بخش انسان در برابر آسیب‌ها و خطرات و خطورات نفسانی و شیطانی نیست؛

بنابراین معنویت با پیشرفت در همه ساحات و سطوح درهم‌تنیده‌اند.[۵۵] دستیابی به جامعه‌ی سالم،[۵۶] کسب اعتماد، اخلاص و امید که باعث حسن روابط اجتماعی و کاهش مفاسد اجتماعی می‌شود، اصلاح ویژگی‌های فکری و ادراکی، افزایش توان فکری، قدرت یادگیری، بصیرت و درک، توانایی درک زیبایی‌های معنوی، نظم، ثبات در رفتار، شجاعت و سلامت جسمی و رفتاری، داشتن احساس مسئولیت نسبت به دیگران، داشتن توکل، تعهد، ایثار و شادمانی،[۵۷] حل بسیاری از مشکلات بین فردی،[۵۸] انعطاف‌‎پذیری، عبور از سختی‌ها، پذیرش، شفقت و مهرورزی، رها کردن خود از خواسته‌ها و منیات و انتخاب شایسته برای حرکت به سمت ارزش‌ها،[۵۹] یافتن هدف و معنا برای زندگی، برطرف شدن خلأ معرفتی در باب انسان و هستی، کاهش رنج‌های بشری، پایبندی انسان به ارزش‌های اخلاقی،[۶۰] تقویت احساس رضایت از زندگی،[۶۱] استحکام زندگی مشترک و تربیت صحیح نسل آینده،[۶۲] پیشرفت اسلامی، نظام اخلاقی، آموزش و پرورش، تمدن اسلامی، آزادی، نظام دفاعی و امنیتی و... از مهم‌ترین کارکردهای معنویت است.[۶۳]

بدون معنویت زندگی برای انسان دشوار است، زیرا انسان، آگاهی خاصی از آینده، مرگ و مشکلاتش دارد و پرسش‌های بنیادی از قبیل از کجا آمده‌ام‌ و به کجا خواهم رفت دارد که اگر پاسخ داده نشوند، انسان آرامش خود را در زندگی از دست می‌دهد. از طرفی تعدادی از نابسامانی‌های روزمره انسان در زندگی‌اش به فقدان معنویت برمی‌گردد.[۶۴] افزایش میل به خودکشی،[۶۵] احساس کمبود و سرگشتگی، تنهایی و عدم آرامش[۶۶] و انحطاط جوامع[۶۷] نمونه‌ای از پیامدهای نبود معنویت است.

منابع

ایکنا

امامت‌پدیا

دانشنامه پژوهه

دانشنامه‌ حوزه

ارجاعات

  1. راهی به رهایی، مصطفی ملکیان، 1380، ص 376 به نقل از: معناشناسی معنویت بایگانی‌شده در ۲۲ نوامبر ۲۰۱۴ توسط Wayback Machine مدرسه علمیه الزهرا قروه
  2. معنویت در گفتمان شهید مطهری و ارتباط آن با الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت
  3. یادداشت‌ها، ج۱۱، ص۲۷۵.
  4. معنویت، هماهنگ شدن با نظام هستی است/ معناگرایی؛ جوهره اصلی زندگی
  5. رودگر، محمد جواد، مقاله «نظام معنویت اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص۳۰۵.
  6. همان، ص ۳۱۲.
  7. تعلیقات بر فصوص الحکم و مصباح الانس، ص۲۷۳.
  8. همان، ص۵۲.
  9. شرح چهل حدیث، ص۳۷۲.
  10. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۲۲/۱/۱۳۶۹.
  11. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۱۷/۱۱/۱۳۷۲.
  12. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۳۱/۶/۱۳۶۶.
  13. امامت پدیا
  14. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۲۰/۱۰/۱۳۷۲.
  15. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۱۹/۴/۱۳۸۹.
  16. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۲۰/۳/۱۳۷۵
  17. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۲۹/۹/۱۳۶۸.
  18. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۳۱/۶/۱۳۶۸.
  19. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۳/۳/۱۳۸۸.
  20. مظاهری‌سیف، حمید رضا، مقاله «نظام معنویت اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱، ص ۳۷۹.
  21. معنویت با عقلانیت ابزاری در تعارض است
  22. معنویت، هماهنگ شدن با نظام هستی است/ معناگرایی؛ جوهره اصلی زندگی
  23. معنویت حاصل قرائت عرفانی و اخلاقی از دین است/ معنویت؛ گمشده انسان مدرن
  24. معنویت در گفتمان شهید مطهری و ارتباط آن با الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت
  25. زندگی معنادار در سایه معنویت محقق می‌شود/ سه رکن اساسی اسلام چیست؟
  26. معنویت در گفتمان شهید مطهری و ارتباط آن با الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت
  27. معنویت، هماهنگ شدن با نظام هستی است/ معناگرایی؛ جوهره اصلی زندگی
  28. معنویت توام با عقلانیت باشد
  29. معنویت؛ هسته و زیربنای دینداری/ تکنولوژی حیطه دینداری را توسعه می‌دهد
  30. راه‌های رسیدن به معنویت از نگاه دین/ معنویت مقابل مادیت نیست
  31. کاربرد معنویت در زندگی فردی و اجتماعی
  32. معنویت؛ هسته و زیربنای دینداری/ تکنولوژی حیطه دینداری را توسعه می‌دهد
  33. معنویت حاصل قرائت عرفانی و اخلاقی از دین است/ معنویت؛ گمشده انسان مدرن
  34. معنویت، هماهنگ شدن با نظام هستی است/ معناگرایی؛ جوهره اصلی زندگی
  35. دانشنامه پژوهه
  36. تفکر موجب رشد معنویت انسان می‌شود
  37. امامت پدیا
  38. تأثیر معنویت در رضایت‌مندی خانواده
  39. دانشنامه پژوهه
  40. همان
  41. معنویت؛ محور ادعیه صحیفه سجادیه
  42. معنویت، محور بی‌بدیل الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت است
  43. معنویت؛ محور ادعیه صحیفه سجادیه
  44. معنویت مورد تأکید امام حسین(ع) با اجتماع گره‌ خورده است
  45. دانشنامه حوزه
  46. پایش معنویت در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت
  47. معنویت مقابل مادیات قرار دارد
  48. امامت پدیا
  49. راه‌های رسیدن به معنویت از نگاه دین/ معنویت مقابل مادیت نیست
  50. امامت پدیا
  51. معنویت با عقلانیت معنا پیدا می‌کند
  52. معنویت در غرب، با توحید بیگانه است/ دعا و توکل؛ راهکار اسلام برای تقویت سلامت معنوی
  53. راه‌های رسیدن به معنویت از نگاه دین/ معنویت مقابل مادیت نیست
  54. زندگی معنادار در سایه معنویت محقق می‌شود/ سه رکن اساسی اسلام چیست؟
  55. معنویت در گفتمان شهید مطهری و ارتباط آن با الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت
  56. جامعه سالم و آرام با اتکا به معنویت رقم می‌خورد
  57. راه‌های رسیدن به معنویت از نگاه دین/ معنویت مقابل مادیت نیست
  58. معنویت اساس سلامت فردی و اجتماعی است
  59. آگاهی نقطه دستیابی به معنویت است
  60. زندگی معنادار در سایه معنویت محقق می‌شود/ سه رکن اساسی اسلام چیست؟
  61. معنویت، احساس رضایت از زندگی را تقویت می‌کند
  62. معنویت در خانواده موجب استحکام زندگی می‌شود
  63. امامت پدیا
  64. معنویت مورد تأکید امام حسین(ع) با اجتماع گره‌ خورده است
  65. معنویت چگونه انسان را از خودکشی بازمی‌دارد؟
  66. معنویت در منظر قرآن
  67. دوری از معنویت مهم‌ترین عامل انحطاط جامعه اسلامی است