مهدی آذریزدی

از قرآن پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۲۳ توسط Shojaei (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''مهدی آذریزدی'''<ref>ارجاعات این مقاله به ماهنامۀ رایحه، شمارۀ 53، سال چهارم، اسفندماه 1387 است که به بزرگداشت «مهدی آذریزدی» اختصاص یافته است.</ref>(1300ـ 1388)؛ پیشکسوت نویسندگی در حوزۀ ادبیات کودک و نوجوان. مهدی آذریزدی نویسندۀ معروف کتاب‌های کودک و...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مهدی آذریزدی[۱](1300ـ 1388)؛ پیشکسوت نویسندگی در حوزۀ ادبیات کودک و نوجوان. مهدی آذریزدی نویسندۀ معروف کتاب‌های کودک و نوجوان است. برخی او را از پایه‌گذاران ادبیات کودک و نوجوان به معنای واقعی در ایران می‌شناسند و برخی نیز او را صاحب سبک در بازنویسی قصه‌ها و متون کهن در ادبیات کودک معرفی می‌کنند. آذریزدی به عنوان یکی از پیشگامان جدی و پیگیر بازنویسی متون کلاسیک برای نوجوانان است. برخی از آثار او عبارتند از: «قصه‌های تازه از کتاب‌های کهن»، «مکتبخانه»، «قصه‌های ساده»، «گربه تنبل» و «خودآموز عکاسی و خودآموز شطرنج». مجموعۀ «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» او که جزء معروف‌ترین آثارش است شامل قصه‌هایی از قرآن کریم، ائمه اطهار (ع)، مثنوی معنوی، آثار عطار نیشابوری و ... است که با نثری روان، ساده و کودک‌پسند برای کودکان و نوسوادان به نگارش درآمده است. آثار وی عموماً دارای مضامین اخلاقی و ویژگی‌هایی چون برخورداری از جنبه‌های هنر ایرانی در کنار مفاهیم دینی، واقع‌گرایی و به دور بودن از دروغ‌های تخیل‌انگیز و رعب‌آمیز است. کارهای آذریزدی از این نظر که در زمان نگارش آن‌ها، کمتر نویسنده‌ای وارد قلمرو داستان‌های مذهبی یا داستان‌های ادبی وابسته به فرهنگ گذشته ایران می‌شد، شایسته تقدیر است.

ولادت و زندگینامه

مهدی آذریزدی در سال ۱۳۰0 در خرمشاه، حومه یزد متولد شد و تا ۲۰ سالگی در آنجا ماند. خرمشاه یکی از محلات یا آبادی‌های زرتشتی‌نشین یزد است که با زمین‌های مزروعی کاملاً از دو آبادی اطراف جدا شده و دارای دو محل است: محله زرتشتیان و محله مسلمان‌ها که آن را محله تخدان می‌نامیدند؛ خانه‌ای که آذریزدی در آن زندگی می‌کرد، در محله گبرها بود. خانواده او جزو خانواده جدید الاسلام‌ها بودند و اجدادش سه چهار نسل قبل مسلمان شده بودند. مختصر خواندن و نوشتن را در خانه از پدرش و قرآن را از مادر بزرگش که چند نفر شاگرد تحت تعلیم قرآن داشت، آموخت.[۲] آنچه از سخنان وی مشهود است روزگار کودکی‌اش در سختی و فقر گذشته؛ اصلاً مدرسه نرفته و خود را با کتاب ساخته است. او در سنین کودکی و نوجوانی که هنوز با کتاب آشنایی نداشت پای منبرهای مذهبی بزرگ ‌شد و رنگ کلاس درس را ندید تا جایی که وقتی در پنجاه سالگی برای اولین بار یک کلاس درس می‌‌بیند نمی‌تواند جلوی گریه خود را بگیرد. پدرش معتقد بوده مدرسه آدم را فاسد می‌کند وبه فرزندش توصیه می‌کرده به فکر آخرت باشد. حساسیت دیگر پدر هم به دلیل این بوده که مدرسه محله، متعلق به زرتشتی‌ها بوده است.[۳] در چهارده - پانزده سالگی همراه با کار رعیتی و یا شاگرد بنایی، با اصرار پدرش به مدت یک سال و نیم، صبح‌‌های زود تا طلوع آفتاب نزد یک شیخ با سه شاگرد دیگر به فراگیری عربی اشتغال داشت؛ که بعد این کار به دلیل سختی‌هایی که داشت، متوقف شد.[۴] بعد از مدتی کار کردن با پدر، در یک جوراب‌بافی مشغول شد و بعد در یک کتاب‌فروشی، به دنیای جدیدش که خلاصه می‌شد در کتاب، وارد شد.[۵] کتابفروشی یزد به عللی یگانه مرکز و مرجع اهل کتاب و مطالعه در یزد شده بود و آذریزدی از این طریق با عده‌ای از اهل شعر و ادب و محصلانی که بعدها دارای مناقب و مقامات شدند، آشنا شد اما دید که به محیط بزرگ‌تری احتیاج دارد و چون می‌دانست که تهران شهر بزرگی است و کتابفروشی‌ها و چاپخانه‌ها و مدارس بزرگ دارد و اهل علم و ادب در آنجا بیشترند، در بحبوحه جنگ دوم و در سال ۱۳۲2، از یزد به تهران رفت و در چاپخانه «حاج محمدعلی علمی» در خیابان ناصر خسرو مشغول به کار شد.[۶] آذریزدی در تهران، مشغول به کار تصحیح و ویرایش در چند انتشاراتی شد و تا سال‌های آخر عمر همچنان در کتابفروشی‌های متعددی مشغول کار بود همچنین در این مدت به نویسندگی پرداخت و کتاب‌هایی نیز نگاشت. وی از جلسه‌های سه شنبه‌ها که در انتشارات یزدان واقع در بلوار کشاورز برگزار می‌شد، به عنوان دوران خوش زندگی‌اش یاد می‌کند و دوستی و آشنایی با «محمدعلی اسلامی ندوشن»، «مهدی حمیدی شیرازی»، «عبدالحسین زرین کوب»، «اقبال»، «مستوفی» و «حسین مکی» را از خوشی‌ها و لذت‌های زندگی‌اش می‌داند که با بسیاری از این‌ها در چاپخانه انتشارات علمی و امیرکبیر آشنا شده است.[۷] سرانجام وی در18 تیرماه 1388 و در سن 87 سالگی در تهران دارفانی را وداع گفت و در زادگاهش یزد به خاک سپرده شد.

فعالیت‌ها

مهدی آذریزدی از سال ۱۳۳۵ و در سن ۳۵ سالگی‌اش با توجه به زمینه و مطالعات وسیع قبلی‌اش شروع به نوشتن داستان‌های گوناگون برای کودکان کرد. وی با انتخاب سبک به خصوصی در تهیه و نگارش داستان‌هایش، به صورت یکی از نویسندگان ورزیده و مطلع داستان‌های کودکان در ادبیات معاصر ایران در آمده است. بزرگترین لذت زندگی‌ او کتاب خواندن بود. زمانی‌که کلیله و دمنه را برای انتشارات امیرکبیر تصحیح می‌کرد، دید که از قصه‌های خوبی برخوردار است و به همین دلیل کار بازنویسی را برای بچه‌ها شروع کرد تا کتاب و قصه داشته باشند.[۸] نگارش جلد اول «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» از اینجا پیدا شد. آن را شب‌ها در حالی می‌نوشت که توی یک اتاق ۲ در ۳ متری زیر شیروانی، با یک لامپای نمره ده دیوار کوب زندگی می‌کرد. نگران بود کتاب خوبی نشود و او را مسخره کنند. اول بار آن را به کتابخانه ابن سینا داد. بعد از مدتی که آن را رد کردند، با ناراحتی کتاب را نزد مدیر انتشارات امیرکبیر برد و آنجا کتابش را چاپ کرد. دیگران که اهل مطبوعات و کار کتاب بودند، گفته بودند که کتاب خوبی است. به همین خاطر، مدیر انتشارات، پیوسته جلد دوم کتابش را مطالبه ‌کرد. کم کم این کتاب‌ها به هشت جلد رسید. البته قرار بود ده جلد بشود، ولی آذریزدی مجال نوشتن آن را پیدا نکرد.[۹] او با اشراف کامل بر وضع موجود کتاب‌ها و به طور کلی ادبیات کودکان و نیز با در نظر گرفتن اصول و موازین و اهدافی که در تعریف قصه و داستان خوب وجود دارد به بازنویسی متون کهن پرداخت. سادگی آثار برای نزدیک بودن فهم کودکان، پرهیز از بیان دروغ‌های تخیل‌انگیز، بهره‌گیری از نثر فارسی سالم، پرهیز از خیالبافی، پیروی از سبکی شیرین و جذاب، پرهیز از گزینش داستان‌های بی ثمر، توجه به اثر پذیری ذهن کودک و ... تنها گوشه‌ای از ویژگی¬های آذریزدی است؛ در عین حال وی خود را مقید می‌دانست که در بهره‌برداری از آثار دیگران امانت را رعایت کند و از آثار دیگران تالیفی مجزا به نام خود منتشر نمی کرد.[۱۰] فعالیت‌های شغلی

در مدت چهل و هفت سال اقامت در تهران از کتاب دور نشد ولی به کارهای مختلفی دست زد. دو بار کتابفروشی دایر کرد و هر دو بار ورشکست شد. دوبار با یکی از کسانی که در چاپخانه آشنا شده بود شریک شد و به کار عکاسی حرفه‌ای پرداخت و هر دو بار پشیمان شد. یک بار یک عکاسخانه را خرید ولی بعد از یک سال واگذار کرد. در کتابفروشی‌های «خاور»، «ابن سینا»، «امیر کبیر» (دوبار)، «بنگاه ترجمه و نشر کتاب»، روزنامه «اطلاعات» و چاپخانه علمی (سه چهار نوبت و هر نوبت به مدت شش ماه تا چند سال) کار کرد. گاهی از کار موظف و مستمری گرفتن دست بر می‌داشت و فقط کار فردی غلط‌گیری و فهرست اعلام‌نویسی و ... را انجام می‌داد.[۱۱]

افتخارات

آذریزدی در سال ۱۳۷۸ به دلیل نگارش «قصه‌های قرآن»، به عنوان خادم قرآن معرفی شد. همچنین معروف‌ترین اثر او، مجموعه «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» جایزه یونسکو و نیز جایزه سلطنتی کتاب سال را پیش از انقلاب ۱۳۵۷ دریافت کرد. سه کتاب او نیز توسط شورای کتاب کودک به‌عنوان کتاب برگزیده سال انتخاب شد.[۱۲]

آثار

«قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب»، «قصه‌های کلیله و دمنه»، «قصه‌های مرزبان نامه» «سندبادنامه و قابوسنامه»، «قصه‌های مثنوی مولوی»، «قصه‌های قرآن»، «قصه‌های شیخ عطار»، «قصه‌های گلستان و ملستان»، «قصه‌های چهارده معصوم»، «قصه‌های تازه از کتاب‌های کهن»، «خیر و شر حق و ناحق»، «ده حکایت»، «بچه آدم»، «پنج هشت بهشت»، «بافنده دانا»، «اصل موضوع و دوازده حکایت دیگر»، «فرهنگ یزدی» «دستور طباخی و خانه‌داری» «لبخند»، «گربه ناقلا» «شعر قند و عسل» «مثنوی بچه خوب» «خاله گوهر»، «فالگیر »، «مکتبخانه»، «قصه‌های ساده» «گربه تنبل»، «افسانه مرد و نامرد»، «قصه‌ها و مثل‌ها»، تعدادی از آثار مهدی آذریزدی محسوب می‌شود.[۱۳]

ویژگی‌های آثار

به طور کلی مهدی آذریزدی ۲۳ اثر در حوزه ادبیات کودک و نوجوان منتشر کرده است.[۱۴] در ادامه به برخی از ویژگی‌های مهم آثار او اشاره می‌شود:

  • برخورداری از آموزه‌های اخلاقی و دینی: داستان‌های آذریزدی عموماً دارای مضامین اخلاقی هستند و گروهی از آن‌ها نیز جزء آموزه‌های دینی به حساب می‌آیند. این داستان‌ها دارای موضوعاتی مانند اتحاد، مهربانی، نیکوکاری، کمک به دیگران و... بوده که برای شکل‌گیری شخصیت کودک بسیار مثبت است.[۱۵] مقصود آذریزدی از تحریر قصه‌های قرآن این بوده است که کودکان با خواندن این قصه‌ها و سرگذشت‌ها با نام قرآن بیشتر مأنوس شوند، چه آن‌هایی که با قرآن مأنوس اند و چه آن‌هایی از فیض آموختن قرآن مهجور بوده‌اند یا هستند.[۱۶]
  • توجه به نقل مطالب مفید: آذریزدی در نگارش قصه‌ها و در افق پیش روی خود به موضوعی به نام کتاب کامل اشاره می‌کند که در آن نه تنها داستان‌های آسیب‌رسان به فضای شکننده کودک و نوجوان وجود ندارد، بلکه از نقل داستان‌هایی نیز که به عقیده او هیچ سودمندی ملموسی را نیز برای او ندارد در آن جای ندارد.[۱۷]
  • مخاطب‌محوری: او در تمام داستان‌هایش خواننده را عنصری جدی در فرآیند داستان‌پردازی و نگارش قصه‌هایش می‌شمارد. خود وی در این باره می‌گوید «کودکان عروسک و بازیچه نیستند تا پیوسته شوق هنرنمایی و بزم‌آرایی را در سرشان گرم کنیم و برای بزرگ‌ترها وسیله تفریح فراهم آوریم.» دغدغه مخاطب‌محوری نویسنده در همه گوشه‌های کتاب به درستی خود را نمایان می‌کند به گونه‌ای که با رجوع به اصل کتاب دیده می‌شود برخی از داستان‌ها دارای ویرایش و بازنویسی کلی قرار گرفته است. برخی از داستان‌ها علی رغم ظاهر گیرای خود به دلیل خالی بودن آن از محتوا مورد استفاده قرارنگرفته است. آذریزدی در تشریح ویژگی‌های یک قصه خوب برای مخاطبانش می‌گوید: «قصه‌های خوب برای کودکان، قصه‌هایی است که اگر چه همچون آثار درسی به دانش و فنی آن‌ها را راهنمایی نمی‌کند اما نتایج و مطالبی را به خواننده تلقین می‌کنند که او را از ابتدا با خرافات و نیرنگ‌ها و افکار مسموم بیگانه می‌کند.»[۱۸]
  • تسلط به بن‌مایه داستانی: نکته اصلی در فرآیند داستان‌پردازی آذریزدی میزان تسلط او به تمامی بن‌مایه داستانی است به گونه‌ای که او علی‌رغم اینکه داستان‌های سندبادنامه را در اکثر موارد داستان‌های مناسبی برای مرور انسان امروزی نمی‌داند اما بدون ایجاد تغییر در چهارچوب آن‌ها و با ویرایش روایت داستانی و ورود تخیل به جهت‌دهی داستان آن حکایت‌ها را در عین شیرینی حاصل از بیان کهن آن به قصه‌هایی به دور از غلط‌خوانی و غلط‌نویسی و دروغ‌های تخیل‌انگیز، رعب‌آمیز، بیماری‌خیز و برگرفته از ماخذ حقیقی خود تبدیل کند.[۱۹]
  • واقع‌گرایی: آذریزدی در بیان داستان‌های خود به نحو شگفت انگیزی واقع‌گراست. او می‌گوید: «من نمی‌خواهم پیوسته یک روی زندگی را به کودک نشان دهم. چه خوب بود که اگر در زندگی ظلمی نبود و همه زندگی را عدالت و زیبایی و شادی و نشاط تشکیل می‌داد که در این صورت قصه‌نویسی نیز تنها یک سرگرمی بود ولی حالا که هدف بسیاری از قصه‌نویسان نشان دادن زندگی است، ناگزیر بسیاری از آن‌ها به گونه‌ای که هست باید باشد و نه به گونه‌ای که ما می‌خواهیم باشد و اگر نابسامانی‌های دنیایی را که کودک در آن زندگی می‌کند را به او یادآوری ننماییم او بسیار زیان خواهد دید.» حضور نویسنده در متن داستان: آذریزدی به صورتی کاملاً هنرمندانه حضور نویسنده را در متن قصه وارد می‌کند و آن را به گونه‌ای به جلو می‌برد که گاهی به گمان می‌رسد این روایت، نه اقتباس که در اصل آفرینشی مستقل است. وی در این باره می‌گوید: «من نمی‌خواهم مستند تاریخی بنویسم، بلکه قصه می‌نویسم و حرف‌هایی دارم که باید آن‌ها را در قصه وارد نمایم.»[۲۰]
  • نصایح غیرمستقیم: مخاطب اصلی آثار آذریزدی کودکان هستند و این گروه سنی با نصایح مستقیم و بی‌پرده میانه‌ای ندارند. در آثار آذریزدی با استفاده از ابهام قراردادن موضوع، استفاده از فراز و فرودهای هنری، باعث شده است که مخاطب خود به سمت کشف نتیجه و هدف داستان رفته و چون این کشف توسط خود او صورت می‌گیرد، این نتیجه‌گیری از داستان‌ها بسیار جذاب و دلپذیر می‌شود و وقتی داستان‌ها در خود نتایج اخلاقی و معنوی داشته باشند، دیگر رسالت این هنر به کامل‌ترین وجهی به ظهور می‌رسد.[۲۱]
  • ساده‌نویسی: آذریزدی داستان‌های کلاسیکی که دارای نثر سنگین و پیچیدگی‌های خاص زمانی خودش بود را به زبان ساده برای کودک و نوجوان بازنویسی کرد و در این حوزه جزء نخستین‌ها[۲۲] و مبتکران بازنویسی متون کهن و قصص قرآنی است که با وجود نداشتن امکانات خاص و یا تحصیلات ویژه آکادمیک، با علاقه و سابقه‌ای که از گذشته در این زمینه داشت توانست به بازنویسی این متون بپردازد.[۲۳] او با ساده‌نویسی آثار کهن، بستری را برای آشناسازی کودکان با قصه‌های قرآن و داستان‌های کهن ایران و فرهنگ عامه فراهم آورد.[۲۴] اگر کسی در فکر خلق اثری بود که هم جنبه‌های هنر ایرانی را دارا باشد و هم یک اثر دینی را شکل دهد، آذریزدی این کار را کرد.[۲۵] انتخاب داستان‌های قرآن و ادبیات کهن برای بازنویسی از سوی آذریزدی، عموماً از بین داستان‌های کودک‌پسندی بوده که برای این گروه سنی جذاب‌تر بوده است. در آن دوران آذریزدی به تمام قلمروهایی که به پایه‌های ادبیات فرهنگی ما مربوط می‌شد نزدیک و از یک زبان کودک فهم برای ارایه آثارش کمک گرفت.[۲۶] برخورداری از اصول تربیت کودکان: ویژگی مهم آثار آذریزدی این است که تنها برای کودکان نگارش نشده بلکه برای والدین آن‌ها نیز درس‌هایی آموزنده دارد؛ او در برخی از کتاب‌هایش اصول تربیت کودکان را به زیبایی در متن‌های خود نهفته و ارتباط خوب و کاملی با دنیای کودکان آن زمان و کودکان همه نسل‌ها برقرار کرد.[۲۷]

آثار آذری یزدی از نگاه دیگران

  • صداقت و ساده‌نویسی عامل ماندگاری آثار: نویسندگان کودک و نوجوان معتقدند که آثار آذریزدی ژرف‌اندیشی کودکان ایرانی را به دنبال داشته است و صداقتش مانایی و ماندگاری این آثار را رقم زده است. این نویسندگان که آذریزدی را از نخبگان ادبیات کودک معرفی می‌کنند، معتقدند آثار وی بدون تاریخ مصرف و متعلق به همه نسل‌هاست و او را در شکل‌گیری شخصیت کودکان موثر می‌دانند. نویسندگان و پژوهشگران معتقدند که آذریزدی دریچه‌ای تازه از زیبایی معنوی برای کودکان محروم ایرانی گشوده و فهم قرآن را به آنان هدیه داده، در حقیقت او پلی است میان ادبیات سخت فهم و کودکان. آن‌ها معتقدند که آغازگر بازنویسی قصه‌های قرآن برای کودکان، مهدی آذریزدی است و آثار او، الهام‌بخش سایر نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان است.[۲۸] سخنان زیر برخی از گفته‌های نویسندگان حوزۀ کودک و نوجوان و پژوهشگران دربارۀ مهدی آذریزدی است:
  • نثر شیوا و روان: آذریزدی از معدود نویسندگانی بود که در دوران پهلوی به نگارش داستان‌هایی از زندگانی پیامبران توحیدی با نثری شیوا و روان برای کودکان و نوجوانان پرداخت.[۲۹] او با وجود خردورزی که در عمق قصه‌های قرآن است آن‌ها را به ذهن کودکان نزدیک می‌کند و این جزء هنرهای منحصر به فرد اوست.[۳۰]
  • شناساندن دین و فرهنگ به کودکان: آذریزدی با قصه‌های قرآن و مثنوی کاملاً آشنا بود و همواره سعی کرده تا دین و فرهنگ را به زبان نسل امروز بیان کند.[۳۱] آثار آذریزدی می‌تواند چراغ راهی برای کسانی باشد که می‌خواهند برای کودک و نوجوان بنویسند؛ این که به سادگی حرفشان را بزنند و به منابع ملی، بومی و دینی کشور خود آگاه باشند.[۳۲]
  • پیشگام در خلق آثار مذهبی برای کودکان در دوران معاصر: کارهای آذریزدی از این نظر که در آن زمان کمتر نویسنده‌ای وارد قلمرو داستان‌های مذهبی یا داستان‌های ادبی وابسته به فرهنگ گذشته ایران می‌شد، شایسته تقدیر است.[۳۳] آذریزدی با نگاهی عمیق به بدنه فکری قرآن کریم، مثنوی و سایر متون توانست در احیا و بازنویسی متون کهن پیشگام و پیشکسوت باشد.[۳۴] وی در شرایطی شروع به بازنویسی قصه‌های قرآن کرد که این کار در ایران به ویژه برای مخاطب گروه سنی کودک و نوجوان باب نبود. آن زمان در مقابل سیل ترجمه آثارغرب، اثر تولیدی داخلی برای کودکان و نوجوانان وجود نداشت.[۳۵] آثار آذریزدی به عنوان عاملی تأثیرگذار در تولید آثار دینی و قرآنی برای کودکان و نوجوان نقش ایفا کرد.[۳۶]
  • برگردانی متون کلاسیک به زبان روز: متن‌های کلاسیک ادبیات ایران حاوی آموزه‌های مختلف فرهنگی، اعتقادی، دینی و اخلاقی است اما این متون به زبان روز برگردان نشده بود و استاد آذریزدی با کار خود این اقدام را برای دیگران آسان کرد. نـقش آذریزدی در ادبیات کودک و نوجوان را باید بزرگ و درخشان قلمداد کرد؛ زیرا او پلی را بین ادبیات امروز و کلاسیک ایجاد کرد.[۳۷]

پاورقی ها

  1. ارجاعات این مقاله به ماهنامۀ رایحه، شمارۀ 53، سال چهارم، اسفندماه 1387 است که به بزرگداشت «مهدی آذریزدی» اختصاص یافته است.
  2. ص8
  3. ص7
  4. ص11
  5. ص7
  6. ص11
  7. ص7
  8. ص6
  9. ص12
  10. ص20
  11. ص11
  12. ص6
  13. ص7. 16
  14. ص40
  15. 61
  16. ص20
  17. ص23
  18. همان
  19. ص25
  20. ص27
  21. ص62
  22. ص45
  23. ص57
  24. ص49
  25. ص51
  26. ص54
  27. ص69
  28. ص40
  29. ص42
  30. ص60
  31. ص47
  32. ص53
  33. ص42
  34. ص48
  35. ص52
  36. ص71
  37. ص66