لقمان: تفاوت میان نسخه‌ها

از قرآن پدیا
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۸۴: خط ۸۴:
== منابع ==
== منابع ==
این مدخل برگرفته از '''کتاب اشخاص و گروه ها در قرآن''' است و مقاله آن هنوز به طور کامل تدوین نیافته است.
این مدخل برگرفته از '''کتاب اشخاص و گروه ها در قرآن''' است و مقاله آن هنوز به طور کامل تدوین نیافته است.
[[رده:غیرپیامبران]]
[[رده:افراد یاد شده]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۰۰

لقمان؛ از حکمای عرب که سوره ای از قرآن بدو نامیده شده است.

شناسه لقمان

الف) نام لقمان

لقمان یکی از حکمای صالح و بزرگ تاریخ بود که نام او دو بار در قرآن ذکر شده و سوره سی و یکم به نام او و کنیه او ابوالقاسم است.

ب) زمان و محل ولادت و وفات

ولادت لقمان ۴۳۷۳ سال بعد از هبوط آدم است. برخی او را حبشی الاصل می دانند. همچنین گفته شده لقمان در دهمین سال حکومت داوود به دنیا آمد. وی در نقاط مختلف زمین زندگی کرد و تا عصر حضرت یونس زنده بود. نقل شده که قبرش در ایله یکی از بندرهای فلسطین است.

شناسه جسمی و ظاهری لقمان

لقمان، بنده ای سیاه چهره و دارای لبهای کلفت و درشت بود که دارای قدم های گشاد و بلندی بود.

شناسه شغلی و خدماتی لقمان

او ابتدا چوپان و برده فردی به نام قین بن خسر از ثروتمندان بنی اسرائیل بود که بعدها او را آزاد کرد.

شناسه رفتاری و روانی لقمان

الف) برخورداری از حکمت

از رفتارهای او همین بس که قرآن بیش از هر صفت او را به فرزانگی ستوده و میفرماید: «وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ ...» ما به لقمان حکمت دادیم... . (لقمان/۱۲)

حکمت در اینجا به معنای معرفت علمی است، در حدی که نافع و سودمند باشد. آورده اند که فردی از لقمان پرسید تو که چوپان بودی چگونه صاحب علم و حکمت شدی؟ لقمان فرمود این دانش و حکمت به خواست خدا ادای امانت راست گویی و سکوت در امور بیهوده و آنچه مربوط به من نبوده است.

امام صادق درباره او فرمود سوگند به خدا، حکمتی که از جانب خداوند به لقمان داده شده به خاطر نسب و مال و جمال و جسم نبود، بلکه او فردی بود که در انجام دادن فرمان خداوند نیرومند بود و از گناهان و شبهه ها دوری می کرده است؛

ب) سکوت(کنترل زبان و تفکر)

ج) با دقت به امور مینگریست و بسیار فکر می کرد؛

د)هشیار و تیزبین بود و هرگز در آغاز روز نخوابید؛

ه)در مجالس به رسم متکبران تکیه نمی کرد؛

و) آداب معاشرت را به طور کامل رعایت می کرد و هرگز در حال نامناسبی دیده نشد.

در جایی دیگر لقمان سه نکته اساسی را درباره آداب معاشرت به فرزندش یادآوری میکند و خطاب به او می فرماید: یک «وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ» [پسرم] با بی اعتنایی از مردم روی بر مگردان (لقمان/۱۸) «صعر» به معنای کج بودن گردن و کلمه «تصغیر» به معنای گرداندن گردن از نظرها از روی تکبر است.

دو «وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا»؛ مغرورانه و از روی تکبر بر زمین راه مرو (لقمان/۱۸) «مرح» به معنای شدت خوش حالی و زیاده روی در آن است.

سه «وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ» [پسرم] در راه رفتن اعتدال را رعایت کن از صدای خود بکاه و هرگز فریاد مکن. (لقمان/۱۹) کلمه «قصد» به معنای اعتدال در هر چیزی است و کلمه «غض» آن گونه که راغب گفته به معنای نقصان در نگاه کردن و صدا کردن است و منظور از «غض صوت» آهسته و کوتاه کردن است و معنای آیه چنین میشود که در راه رفتنت میانه روی را پیش گیر و صدایت را آهسته و کوتاه کن.

نکته دیگر در رفتار او این است که لقمان فرزندان را دور خود جمع می کرد و به نصیحت آنان می پرداخت. اگرچه او با جمله «یا بنی: ای پسر من» نصیحت خود را آغاز میکرد ولی خطاب او به همه پسران و فرزندان بوده است.

شناسه فکری و عقیدتی لقمان

الف) تأکید بر دوری از شرک

از ویژگیهای عقیدتی لقمان، اینکه او فردی موحد و خداپرست بوده به گونه ای که در وصایای اولیه خود فرزندش را از شریک قائل شدن بر خداوند بر حذر می دارد و آن را نهایت ستمکاری می داند. قرآن در این باره میفرماید: «وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَي لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشَّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ»؛ هنگامی را که لقمان به فرزندش گفت: پسرم! چیزی را همتای خدا قرار مده که شرک ظلم بزرگی است. (لقمان/۱۳) و در جای دیگر قدرت و علم بی پایان خدا را توصیف میکند و خطاب به فرزندش می فرماید «يا بُنِي إِنَّهَا إِن تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ فَتَكُن فِي صَخْرَةِ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ». (لقمان/۱۶) پسرم! اگر به اندازه سنگینی دانه خردلی کار نیک یا بد باشد و در دل سنگی یا در گوشه ای از آسمانها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را در قیامت برای حساب می آورد؛ خداوند دقیق و آگاه است.

آیه شریفه به نکته مهم دیگری اشاره دارد و آن اینکه خداوند هر گناه با ثواب کوچک را جزا و پاداش میدهد.

ب) تأکید بر معاد

عقیده لقمان به مبدأ و معاد را می توان از نصایح او به فرزندش متوجه شد، آنجا که خطاب به او می فرماید: «هیچ گاه رضایت مردم را محور قرار نده بلکه همواره رضایت خدا را محور و هدف کارت قرار بده تا به سعادت و رستگاری دنیا و آخرت نائل شوی.

ج) تأکید بر نماز و امر به معروف و نهی از منکر

نماز مهم ترین پیوند با خالق هستی است و قلب را بیدار و زندگی را روشن می کند، آثار گناه را از جان میشوید و انسان را از فحشا و منکرات باز می دارد. لقمان همواره فرزندش را به اقامه نماز دعوت می کرد و خطاب به او می فرمود: «يا بُنَي أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنكَرِ...» پسرم نماز را بر پا دار و امر به معروف و نهی از منکر کن..... (لقمان/۱۷)

د) بهترین و بدترین عضو از نظر لقمان

لقمان بهترین عضو را قلب و زبان و بدترین عضو را هم قلب و زبان میدانست. وقتی علت را از او پرسیدند گفت این دو عضو برترین عضو هستند اگر پاک باشند و بدترین عضو هستند، اگر پلید باشند.

شناسه تبلیغی لقمان

موضوع مهم در رابطه با این شخصیت قرآنی این است که آیا او پیامبر بوده یا نه. در این مورد مفسران نبوت وی را نفی و او را عبد صالح معرفی کرده اند، چنان که آورده اند: روزی لقمان در نیمه روز خواب بود، ندا آمد آیا میخواهی خداوند تو را خلیفه کند تا در زمین قضاوت کنی؟ لقمان گفت: اگر خداوند مرا مخیر کند عافیت را میخواهم نه بلا را. وقتی ملائکه علت را پرسیدند، گفت: هیچ تکلیفی دشوارتر از قضاوت و داوری نیست و ظلم آن از هر سو انسان را احاطه میکند؛ چرا که اگر انسان در داوری، راه درست رود، نجات می یابد، ولی اگر خطا رود، راه بهشت را عوضی رفته و اگر انسان در دنیا ذلیل و بی اسم باشد، ولی در آخرت شریف و آبرومند، بهتر است و کسی که دنیایش را از دست میدهد، به آخرت هم نمی رسد. روزی در خواب دید که داوود به او گفت: خوشا به حالت که حکمت به تو داده شده و بلای نبوت از تو دور گشته است. در جای دیگر نیز پیامبر در این باره می فرماید به حق می گویم که لقمان پیغمبر نبود، ولی بنده ای بود که بسیار فکر می کرد و یقین خوبی داشت خدایش را دوست می داشت و خدا نیز دوستدار او بوده و به دادن حکمت بر او منت نهاد.

الف) ارشاد و هدایت مردم

بنابر آنچه گفته شد، لقمان به مقام نبوت نائل نشده بود، اما همواره به ارشاد و هدایت مردم مشغول بود و در مقابل آنان احساس مسئولیت میکرد چنان که آورده اند: لقمان هرگز از دو نفری که نزاع و برخوردی داشتند نگذشت مگر آنکه بین آن دو را اصلاح کرد و از آن دو عبور نکرد مگر پس از آنکه دوستدار یکدیگر شدند.

ب) آموختن حکمت و نکات مهم در زندگی

لقمان علاوه بر حکمت پندها و نکته هایی که در زندگی مردم اثر گذار بود به آنان می آموخت. نمونه ای از آنها عبارت اند از:

یک - هنگامی که نماز به جای آوردی نمازی بخوان آن گونه که برای وداع می خوانی و پس از آن هرگز نمازی دیگر نخواهی خواند.

دو - برای مردم دوست بدار آنچه را برای خود دوست داری و برای ایشان ناپسند بدان آنچه برای خود ناپسند میدانی.

ای پسرم کسی که مالک زبانش نباشد، همواره پشیمان می شود. کسی که بسیار جدال کند سرزنش شود. کسی که با دوست بد نشیند، از او در امان نباشد و کسی که با دانشمندان هم نشینی کند، سود برد. ای پسرم به دنیا دل مبند و دلت را به آن مشغول مدار، که خدا مخلوقی از آن خوارتر نیافریده است.

شناسه خانوادگی لقمان

الف) نسب لقمان

لقمان پسر عنقی، پسر مزید پسر صارون بود برخی او را پسر خواهر یا خاله زاده ایوب دانسته اند و نسبش را به ناحور پسر تارج (برادرزاده ابراهیم) می رسانند.

همسر لقمان، زنی از بنی اسرائیل بود.

ب) فرزند

وی دارای فرزندان زیادی بوده که بهترین آنان «باران» نام داشته است. آنان را دور خود جمع می کرد و به نصیحت آنان می پرداخت.

منابع

این مدخل برگرفته از کتاب اشخاص و گروه ها در قرآن است و مقاله آن هنوز به طور کامل تدوین نیافته است.