زن: تفاوت میان نسخه‌ها

از قرآن پدیا
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''زن'''؛ انسان مؤنث بالغ در مقابل مرد. اگرچه از لحاظ برخی از ویژگی‌ها تفاوت‌هایی میان زن و مرد وجود دارد، اما طبق نظر اسلام، شأن و کرامت زن، همچون مرد بالا بوده و هردو در رسیدن به کمالات انسانی باهم برابرند. فلسفه وجود تفاوت‌ها نیز مکمل بودن زن...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۶۶: خط ۶۶:


== ارجاعات ==
== ارجاعات ==
[[رده:مفاهیم دینی]]
[[رده:اعلام قرآن]]
[[رده:جامعه شناسی و قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۳۹

زن؛ انسان مؤنث بالغ در مقابل مرد. اگرچه از لحاظ برخی از ویژگی‌ها تفاوت‌هایی میان زن و مرد وجود دارد، اما طبق نظر اسلام، شأن و کرامت زن، همچون مرد بالا بوده و هردو در رسیدن به کمالات انسانی باهم برابرند. فلسفه وجود تفاوت‌ها نیز مکمل بودن زن و مرد در زندگی و دستیابی به اهداف آفرینش است.

تعریف زن

زَن، انسان بالغ ماده است. عموماً دختری را که دوران بلوغ و نوجوانی خود را تمام کرده و به سنی که در اکثر فرهنگ‌ها و جوامع معمولاً ۱۸ سالگی است برسد را زن گویند؛ اما این تعریف می‌تواند در هر فرهنگ، جامعه، تمدن یا قانون متفاوت باشد. به‌طورمعمول یک زن توانایی بارداری و زایش دارد و به زن دارای فرزند مادر گویند.[۱] معادل عربى واژه‌ی زن، «اِمرَأة» است. این واژه از ماده خود جمع ندارد و به‌صورت «نِساء»، «نِسْوَة» و «نِسوان» جمع بسته مى‌شود.[۲]

زن در فرهنگ‌های مختلف

در تاریخ و ملل گوناگون، زن را موجودی ضعیف و ناچیز به شمار می‌آوردند. به دختران ارث نمی‌دادند و بعضى او را از افراد بشر و انسانیت به شمار نمی‌آوردند، فقط زنان را براى خدمت به مردان و اطفاى شهوت جنسى آنان نگاه می‌داشتند. مرد می‌توانست زن‌های متعدد بگیرد و یا طلاق بدهد. اگر زن می‌مرد، مرد می توانست زن بگیرد ولى اگر شوهر مى‌مرد، زن حق ازدواج نداشت و از معاشرت در خارج هم ممنوع بود. در هند، زن، تابع شوهر بود و بعد از مردن او، دیگر حق ازدواج نداشت و باید با جسد شوهر سوزانده می‌شد و در ایام عادت ماهیانه نجس و پلید و لازم الاجتناب بود. زن در میان ملل قبل از اسلام حد وسط بین انسان و حیوان بود. از او مانند انسان ضعیفى که باید به انسان‌هاى متوسط کمک بدهد استفاده می‌شد. اعراب مشرک، دختران معصوم خود را زنده‌به‌گور می‌کردند.[۳] در یونان باستان و در زمان قرون‌وسطی داوری‌های ظالمانه‌ای درباره‌ی زن و هویت او از سوی فلاسفه و اندیشمندانی مانند ارسطو، سقراط، فیثاغورث و ... صورت گرفت که در آن زن را منشأ و مظهر انحطاط بشریت، تیرگی و آشوب می‌دانسته‌اند و هیچ هویت و شأنی برای او قائل نمی‌شدند.[۴]

زن در ادیان

در ادیان مختلف شیوه‌های برخورد مختلفی با زنان وجود داشته است. آیین زرتشتی، آشکارا برابری میان زن و مرد را آگاهی می‌دهد ولی در برخی منابع مزدیسنا مانند بندهش از زنان به نیکی یاد نمی‌شود.[۵] منابع بسیار کم و اندکی درباره‌ی وضعیت زنان در دوران باستان به‌جای مانده است اما آنچه از گل نوشته‌های تخت جمشید به‌دست‌آمده نشان می‌دهد که زنان مانند مردان در اجتماع حضورداشته‌اند و کار می‌کردند.[۶]

زن در یهودیت

برخی محققان، نقش زنان را در روایات تنخ یهودی کم‌رنگ دانسته‌اند؛ استانسون کتاب مقدس را کتابی سرتاسر مردانه دانست.[۷] البته در بین اسرائیلیان، شکلی از مادرسالاری وجود داشته است که نشان‌دهنده‌ی‌ موقعیت زن در خانواده‌های اسرائیلی است. ساره همسر ابراهیم، راحیل و لیه همسران یعقوب، صفورا همسر و میریام خواهر موسی و استر همسر خشایارشاه، مهم‌ترین زنان عهد عتیق هستند. بنا بر روایت تورات، زن از دنده‌ی مرد آفریده‌شده است[۸] و در باغ عدن، حوا بود که آدم را به خوردن میوه ممنوعه اغوا کرد[۹] و به جزای این گناه، شوهرش تا ابد بر وی مستولی شد.[۱۰] در بین اسباط یهود، تنها زنی که به داوری رسید، دبوره بوده است.[۱۱] بر اساس هاگادا، تنها زنی که خدا با او سخن گفته، ساره است.[۱۲] امروزه، در کنیسه‌ها، بخش مردان و زنان با پرده‌ای به نام مهیتزا جدا می‌شود. همچنین یهودیان ارتدوکس معتقدند که زنان باید لباس‌های کاملاً پوشیده به تن داشته باشند و در اماکن عمومی، جدا از مردان بنشینند یا بایستند.[۱۳]

زن در مسیحیت

نقش زنان در مسیحیت از زمان کلیسای عهد جدید در قرن سوم تاکنون دگرگون‌شده ‌است. این مسئله خصوصاً در ازدواج و در کسب مناصب رسمی روحانیت در برخی از فرقه‌های مسیحی، کلیساها و نهادهای کمک‌کننده‌ی کلیسا صادق است. بسیاری از سمت‌های رهبری سازمان‌یافته برای زنان در کلیسا ممنوع بود، اما اکنون اکثر کلیساها دیدگاه برابر طلبانه‌ای نسبت به نقش زن و مرد دارند. همچنین، چندهمسری و چند زنی برخلاف یهودیت و اسلام در مسیحیت، ممنوع است.[۱۴]

زن در اسلام

با ظهور اسلام، زنان از كليه‌ی حقوق فردی، اجتماعی و انسانی برخوردار شدند. اسلام زن را مانند مرد برخوردار از روح كامل انسانی، اراده و اختيار دانست و او را در مسير تكامل كه هدف خلقت است، به شمار آورد.[۱۵] اسلام زن را از بردگی و اسارت نجات داد و استقلال اقتصادی و حق انتخاب و آزادی عمل را در او به رسمیت شناخت.[۱۶] در اسلام دو جنس زن و مرد در گوهر انسانى و شرافت، برابرند و از اين لحاظ تفاوتى بين ايشان نيست؛ بااین‌وجود، اكرام و احترام نسبت به زن جايگاه خاص و ممتازى دارد.[۱۷] تأکید بر رعایت حقوق مادر،[۱۸] اشاره به برتری زن[۱۹] ازنظر نزدیکی به بارگاه لطف پروردگار[۲۰] و همچنین سيره‌ی عملى پیامبر‌(ص) در احترام به زنان، خصوصاً حضرت فاطمه‌(س) و همسرانشان، ترسيم‌كننده‌ی نگاه اسلام به زن است.[۲۱]

اشاره به زن در قرآن

واژه اِمرَأة، ۲۶ بار در قرآن کریم به‌کاررفته است. ۲۴ بار به صیغه مفرد و دو بار به صیغه تثنیه. کلمه نساء ۵۷ بار و کلمه نِسْوَة دو بار در قرآن کریم آمده است، ضمن آنکه چهارمین سوره قرآن، نساء نامیده شده است. ازنظر موضوعی نیز می‌توان آیات فراوانی را در سراسر قرآن کریم شناسایی کرد که در آن‌ها به یک یا چند جنبه از جنبه‌های گوناگون موضوع زن بدون استفاده از واژگان پیش‌گفته توجه شده است. برخی از سوره‌های قرآن در بخش عمده‌ای از آیات خود به بیان باورها، اخلاقیات و احکام مربوط به زن، پرداخته‌اند که در این جهت به‌طور خاص باید سوره‌های بقره، نساء، نور، احزاب، ممتحنه، طلاق و تحریم را نام برد.[۲۲]

برابری زن و مرد در قرآن

خداوند در سوره‌ی نساء،[۲۳] همه‌ی افراد بشر اعم از زن و مرد را از يك اصل می‌داند که ريشه‌ی همه‌ی آن‌ها به آدم و همسرش بازمى‏گردد؛ بنابراین، در تکوین و رشد و گسترش نسل انسانى، هر دو صنف زن و مرد نقش دارند.[۲۴] از طرفی درآیات دیگر[۲۵] به این مطلب اشاره‌شده كه همسران شما از جنس شما قرار داده‌شده‌اند، نه اينكه از اعضای بدن شما باشند؛ بنابراين زن در مقام انسانی شريك مرد است و تفاوتی در خلقت آنان نيست.[۲۶] پس مي‌توان از کمالات مشترکي در مرد و زن سخن گفت که ريشه در ذات و نفس انسانيت دارد[۲۷].[۲۸] در اسلام، هیچ‌یک از زنان و مردان بر دیگری برتری ندارند، مگر به پرهیزکاری و تقوای الهی.[۲۹][۳۰] بنابراین اختلاف جنسيت و تفاوت ساختمان جسمانی و به دنبال آن پاره‌ای از تفاوت‌ها در مسئوليت‌های اجتماعی دليل بر تفاوت ميان اين دو ازنظر به دست آوردن تكامل انسانی نیست.[۳۱] خداوند به کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده‌اند بدون توجه به جنسیتشان پاداش می‌دهد.[۳۲] [۳۳] در آیه ۳۵ سوره احزاب ۱۰ صفت برای مردان و زنان ذکرشده که نشان‌دهنده‌ی یکسانی زن و مرد در پیشگاه خداوند متعال و در کسب فضائل اعمال و عبادات و پاداش و کیفر است.[۳۴] زنان و مردان مؤمن، در پیروی از اوامر خدا و پیامبر مساوی‌اند[۳۵].[۳۶] خداوند اجر هیچ عاملی را ضایع نمی‌کند[۳۷] و نصیب زنان را ازآنچه با تلاش تحصیل‌کرده‌اند محفوظ می‌‌شمرد[۳۸]؛[۳۹] در برنامه‌های مجازاتی[۴۰] نیز هر دو به مجازاتی واحد محكوم می‌‌شوند.[۴۱]

تفاوت‌های مرد و زن

خالق حکیم در راستای تأمین سعادت انسان‌ها مجموعه‌ای از اهداف اجتماعی ازجمله آرامش روانی افراد جامعه تولید نسل یا جایگزینی نسل‌ها و تربیت فرزندان برخوردار از سلامت جسمی، روانی و اخلاقی را در نظر داشته است که تحقق آن‌ها درگرو وجود نهادی باثبات، پایدار و مبتنی بر جاذبه متقابل و تقسیم‌کار بوده است. با عنایت به‌ضرورت وجود نهادی با این ویژگی‌ها، اقتضای حکمت خداوند این بوده که قانون فراگیر زوجیت را بر این نهاد حاکم گرداند. ازاین‌رو، تفاوت‌های عجیب جسمی و روحی میان زن و مرد قرار داده و همین تفاوت‌هاست که جسم و جان آن‌ها را بهتر به هم می‌پیوندد و آن‌ها را عاشق و خواهان یکدیگر می‌کند.[۴۲] غلبه عقلانیت در مردان و غلبه احساسات و عواطف در زنان، به‌عنوان یکی از اثرگذارترین تفاوت‌های طبیعی میان آن دو است.[۴۳]

از طرفی طبيعت زن لطيف و به‌دوراز خشونت است و نمی‌تواند با ديگران درگير شود[۴۴] و همين لطافت فيزيکي موجب می‌شود تا مسئولیت‌های دشواري چون پيامبري و قضاوت و حکومت و کارهاي سنگين به عهده او گذاشته نشود؛ چنانکه مردان نيز به سبب خشونت طبيعت وجودی‌شان نمی‌توانند مسئولیت‌هایی چون مادري و تربيت کودکان را به عهده گيرند که نيازمند لطافت است. زنان در امور و کارهاي لطيف خبره هستند و در بيان مطالب لطيف و شيرين و آموزش زبان و امور ديگر به کودکان استاد هستند درحالی‌که مردان از عهده چنين مسئوليت‌هايي نمی‌توانند برآيند.[۴۵]

روابط زن و مرد در قرآن

آنچه محقق است و قرآن بدان اشاره دارد زن و مرد براى زندگى دنيا و نيز براى بقاء نسل بشر مكمل يكديگر هستند.[۴۶] خداوند در بيان فلسفه ازدواج و تحقق زوجيت و جفت در ميان انسان‌ها، به مسئله‌ی آرامش، مودت، محبت، رحمت و مانند آن اشاره‌کرده است. پس مرد و زن هر يک داراي خصوصيات انحصاري هستند که وقتي به شکل زوجيت در کنار هم قرار می‌گیرند، يکديگر را تکميل کرده و آن آرامش و مودت را ايجاد مي‌کنند[۴۷].[۴۸] قرآن کریم در مورد ارتباط زن و مرد از دو تشبیه تأمل برانگیز استفاده کرده است. نخست، تشبیه زن و مرد به لباس یکدیگر است[۴۹] که به نقش همسری ‌آن‌ها مربوط می‌شود؛[۵۰] بنابراین همان‌طور كه لباس، انسان را از برهنگی و بی‌عفتی حفظ می‌كند هریک از زن و شوهر نیز موجب حفظ عفت ديگری است.

علاوه بر اين، به همان ترتيب كه لباس هركس مايه‌ی وقار و آراستگی او است، همسر نيز مايه وقار و آراستگی فرد در زندگی اجتماعی است و از شكل و نوع لباس پوشيدن افراد می‌توان به بسياری از جنبه‌های شخصيت آنان پی برد.[۵۱] مورد دوم نیز تشبیه زنان به کشتزار[۵۲] است که با نقش مادری زن ارتباط دارد. بنابراین زنان برای جامعه‌ی انسانی به‌مثابه کشتزار برای فردند و همچنان که افراد انسان برای پرورش دانه‌های خوراکی و تهیه مواد غذایی در جهت حفظ حیات خود به کشتزار نیاز دارند، جامعه انسانی برای تداوم نوع بشر به زنان نیازمند است.[۵۳] در اسلام، دستور صریح برای مردان وجود دارد که با مهربانی و نهایت احترام با همسران رفتار کنند و اصل اخلاقی معاشرت به معروف[۵۴] در قرآن بیان‌شده است.[۵۵]

بنابراین، هر‌گونه ارتباط، برخورد و رفتار شوهر بايد به‌گونه‌ای باشد كه عرف و شرع و رفتار جوانمردانه با آن موافق باشد.[۵۶] از طرفی در آيه ۳۴ سوره نساء[۵۷] مرد به‌عنوان قيم زن شناخته می‌شود. يكی از دلايل قيوميت مردان برزنان، برتری جسمانی مرد بر زن است كه ريشه در حكمت الهی دارد و به جهت دفاع وی از كيان خانواده و انجام امور و مسائل كلی اجتماعی است. دليل دوم قيوميت مرد بر زن اين است كه در اسلام مرد موظف به انجام كارهای خارج از خانه و پرداخت نفقه به زن است.[۵۸] بنابراین، از این سخن استبداد و ظلم مردان برزنان برداشت نمی‌شود، بلکه مراد این است که خانواده به‌عنوان یک اجتماع کوچک با داشتن یک نفر به‌عنوان مدیر و مسئول، کارهایش به‌خوبی بچرخد و همه از آن نفع ببرند. این مسئولیت همگام با خلقت و فطرت زن و مرد است. زن و مرد اگرچه در انسانیت تفاوتی ندارند، ولی ازنظر امور جسمانی، احساسات و عواطف و تمایلات و اخلاق و فعالیت‏های مغزی تفاوت‌هایی دارند. به‌تناسب تفاوت در آفرینش این دو، معمولاً کارهایی را که نیازمند به نیروی بازو و قدرت بدنی باشد، مردان انجام می‌دهند؛ بنابراین، همان‌گونه که اسلام تکالیفی بر عهده مردان قرار می‌دهد که بر عهده‌ی زنان نیست، مانند نفقه، مهریه، دیه عاقله، جهاد و سربازی و... تکالیفی هم بر عهده زنان قرار می‌دهد که بر عهده مردان نیست.[۵۹]

نقش سیاسی و اجتماعی زنان

از منظر اسلام، زن نیز همچون مرد از حقوق فردی و اجتماعی برخوردار است و اجازه‌ی حضور در عرصه‌ی اجتماع و دخالت در سرنوشت خود را دارد، ولی این حضور را محدود به شرایطی کرده و آن‌ها را مزین به حجاب و عفاف نموده است تا از دسترس اجانب و بیگانگان در امان باشند و او را به کارهایی که با جسم و روح او سازگار نیست، مکلف نکرده است.[۶۰] بنابراین، هیچ ممنوعیت شرعی برای حضور فعال زنان در عرصه‌های مختلف که احساس تکلیف شود، وجود ندارد.[۶۱]

حضور فعال زنان در نماز عید پیامبر (ص)[۶۲] و یا حضور چشمگیر در غزوه‌ها[۶۳] و مداوای زخم‌دیدگان و آب‌رسانی و پشتیبانی از رزمندگان در صدر اسلام با رعایت شئون کمالی زنان تجربه‌شده است.[۶۴] در قرآن نیز در مورد امربه‌معروف و نهى از منکر[۶۵] که یکی از مصادیق فعالیت اجتماعی و سیاسی است، زنان نقش اساسی دارند. هجرت نیز شکل دیگری از مشارکت زنان است که تأیید حضور زنان در آن از سوی پیامبر(ص)، به معنای رسمیت دادن به حقوق سیاسی زن است. مسئله‌ی بیعت نیز نمونه‌ای دیگر از فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی برای زن است که در قرآن کریم ذکرشده و اشاره گردیده که زنان مؤمن بعد از فتح مکه با پیغمبر اکرم(ص) بیعت کردند و ایشان به‌فرمان خداوند، رعایت شروطی را مبنای این بیعت قراردادند[۶۶].[۶۷]

احکام، حقوق و تکالیف زن

در ایدئولوژی اسلامی، زن هم به‌مثل مرد مسئول و مکلف است؛[۶۸] بلکه زودتر از مردان به این کمال می‌رسد و خداوند او را در نه‌سالگی شایسته واگذاری مسئولیت دانسته است.[۶۹] بنابراین در بسیاری از تکاليف تشريع شده، تفاوتی ميان مرد و زن نيست، اما در کیفیت و خصوصيت برخی از آن‌ها که منشأ آن، ويژگي‌های خاص هريک از زن و مرد به لحاظ جسمی و روحی و غير آن است، تفاوت‌هایی وجود دارد.[۷۰] از طرفی پاره‌ای از حقوق و تکالیف ویژه نیز برای هر یک از دو جنس مقررشده است.[۷۱] در حوزه‌ی حقوق اجتماعی، مالی، فردی، خانواده و... قرآن ترمیماً، تکمیلاً و یا تأسیساً تلاش کرده است که برای زنان هویت حقوقی ایجاد کند که بتوانند در جامعه دینی، شخصیت خود را حفظ کنند. منظور از احکام تأسیسی، احکامی است که برای زنان نبوده و اسلام تلاش کرده مطرح کند.

منظور از آیاتی که ترمیمی و تکمیلی هستند، حقوقی است که زنان پیش از اسلام از آن‌ها برخوردار بودند و قرآن این حقوق را ترمیم و یا تکمیل کرده ‌است. دسته‌ی دیگر نیز آیاتی است که برای زنان محدودیت سازند.[۷۲] رعایت حیا و عفت در ارتباط و معاشرت با مردان نامحرم،[۷۳] سخن گفتن باوقار و متانت، نازک نکردن صدا و نیکو بودن محتوای کلام زنان در عرصه‌ی عمومی،[۷۴] منع تبرج و حضور در مقابل مردان مانند زمان جاهلیت[۷۵]،[۷۶] وجوب حجاب،[۷۷] حق دریافت نفقه،[۷۸] حق دریافت مهریه در هنگام ازدواج[۷۹] و حق دریافت نصف آن در صورت طلاق پیش از آمیزش،[۸۰] وجوب تمکین جنسی در برابر شوهر،[۸۱] وجوب نگه‌داشتن عده‌ی طلاق،[۸۲] حق بهره‌مندی از برخی تسهیلات پس از طلاق،[۸۳] وجوب نگه‌داشتن عده وفات شوهر،[۸۴] نصف بودن دیه زن نسبت به دیه مرد،[۸۵] اذن پدر برای ازدواج دختران به‌جز دخترانی که زندگی مستقلی دارند یا زنانی که یک‌بار ازدواج‌کرده‌اند،[۸۶] نصف بودن ارث زن نسبت به مرد[۸۷] و معادل بودن شهادت 2 زن با یک مرد[۸۸]،[۸۹] از حقوق، تکالیف و احکام مخصوص زنان است.

زنان اسوه در قرآن

در قصص قرآن، زن به‌مثابه یک عنصر اصیل و انسانی خردمند و رشد یافته که امور را به ترازوی اندیشه می‌سنجد و نقش خویش را به‌عنوان یک انسان متفکر و سازنده جامعه ایفا می‌کند، چهره می‌نماید.[۹۰] قرآن کریم از زنانی نام می‌برد که مورد لطف خاص الهی و طرف وحی مقام ربوبی بوده و یا فرشتگان با آنان سخن می‌گفته‌اند که به‌عنوان الگویی برای ایمان و مقاومت درراه خدا معرفی‌شده‌اند.[۹۱] قرآن كريم از حضرت مريم(ع) به‌عنوان صديقه یادکرده است[۹۲] و ایشان را برای عموم زنان و مردان به‌عنوان اسوه معرفی‌‌می‌کند[۹۳].[۹۴]

مریم زنى است که فرشتگان الهى با وى هم‌سخن مى‌شوند،[۹۵] با مائده‌هاى آسمانى از وى پذیرایى مى‌شود،[۹۶] خداوند او و فرزندش را نشانه خود معرفى مى‌کند[۹۷] و با تأکید بر ویژگى‌هایى همچون پاک‌دامنی و مجاهدت او در عبادت، بارها از او به بزرگى یاد مى‌شود. در قرآن، زنان دیگرى نیز به نیکویى نام‌برده شده‌اند که مى‌توان از استقامت آسیه، حیا و متانت دختران شعیب[۹۸] و برخورد عاقلانه و حکیمانه ملکه سبأ[۹۹] نام برد. با توجه به آیات فراوانى که برحسب روایات، در بیان شأن و منزلت والاى اهل‌بیت پیامبر نازل‌شده‌اند، ازجمله آیه مباهله[۱۰۰] و آیه تطهیر[۱۰۱]، دخت گرامى آن حضرت، فاطمه زهرا(ع) نیز الگوى قرآنى زن مسلمان و برترین زنان عالَم از ابتدا تا پایان جهان است.[۱۰۲] همچنین نقل داستان مادر حضرت موسی(ع)،[۱۰۳] ساره و هاجر حاکی از شخصیت‌پردازی اسلام به جنس زن است و این داستان‌ها دلالت بر ظرفیت‌های بالای انسانی زن دارد.[۱۰۴] از دیگر نمونه‌های زنان پارسا و بزرگوار در اسلام می‌توان خديجه كبری، حضرت زينب(س)، زنان سخنور كربلا از خاندان بنی‌هاشم و از بستگان امير‌المؤمنين علی(ع) و حضرت فاطمه معصومه‌(س) را نام برد.[۱۰۵]

منابع

ایکنا

اسلام‌پدیا

امامت پدیا

دائره المعارف قران کریم

ویکی پدیا

ویکی فقه

ارجاعات

  1. ویکی پدیا
  2. قرطبى، ج4، ص83 .
  3. دائرةالمعارف طهور
  4. بررسی جایگاه زن در خانواده و بیان دیدگاه‌های قرآن
  5. بندهش ترجمه مهرداد بهار صفحه ۸۳ درباره چگونگی زنان
  6. ویکی پدیا
  7. استانسون ص ۲۱
  8. پیدایش ۲:۲۳
  9. پیدایش ۳:۷
  10. پیدایش ۳:۱۷
  11. داوران: ۴
  12. هاگادا ۱:۱۸
  13. دیوان عالی اسرائیل: جدایی زن و مرد در اتوبوس‌ها غیرقانونی است، بی‌بی‌سی فارسی
  14. ویکی پدیا
  15. هدايت‌پذيری يكسان زن و مرد، دليلی بر مقام انسانی زن در قرآن
  16. ذکر ۱۰ صفت زن و مرد در سوره احزاب/ برابری زن و مرد در کمالات
  17. اكرام و احترام به زن از ديدگاه قرآن استحكام خانواده را درپی دارد
  18. دانشنامه پژوهه، مقام و منزلت زن در قرآن
  19. ْ وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كاَلْأُنثىَ‏؛ «و پسر چون دختر نيست‏» (آل‌عمران/36).
  20. دانشنامه پژوهه، مقام و منزلت زن در قرآن
  21. اكرام و احترام به زن از ديدگاه قرآن استحكام خانواده را درپی دارد
  22. بستان، مقاله «زن»، دائرة‌المعارف قرآن کریم ج۱۴
  23. يَأَيهَُّا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِى خَلَقَكمُ مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنهَْا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنهُْمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَ نِسَاءً؛ «اى مردم، از پروردگارتان كه شمارا از «نفس واحدى» آفريد و جفتش را [نيز] از او آفريد، و از آن دو، مردان و زنان بسيارى پراكنده كرد، پروا داريد.» (نساء/1).
  24. بررسی جايگاه زن در نظام آفرينش از ديدگاه قرآن‏
  25. وَ مِنْ ءَايَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكمُ مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُواْ إِلَيْهَا وَ جَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً‏؛ « و از نشانه‏هاى او اينكه از [نوع‏] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد، و ميانتان دوستى و رحمت نهاد.» (روم/21)؛ وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكمُ‏ْ أَزْوَاجًا وَ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَزْوَاجِكُم بَنِينَ وَ حَفَدَةً وَ رَزَقَكُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ‏؛ «و خدا براى شما از خودتان همسرانى قرارداد، و از همسرانتان براى شما پسران و نوادگانى نهاد و از چيزهاى پاكيزه به شما روزى بخشيد.» (نحل/72).
  26. هدايت‌پذيری يكسان زن و مرد، دليلی بر مقام انسانی زن در قرآن
  27. وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَئكَةِ إِنىّ‏ِ جَاعِلٌ فىِ الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَ تجَْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَ نحَْنُ نُسَبِّحُ بحَِمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنىّ‏ِ أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ؛ وَ عَلَّمَ ءَادَمَ الْأَسمَْاءَ كلَُّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلىَ الْمَلَئكَةِ فَقَالَ أَنبُِونىِ بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَادِقِين؛ «‏ و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: «من در زمين جانشينى خواهم گماشت»، [فرشتگان‏] گفتند: «آيا در آن‌کسی را مى‏گمارى كه در آن فساد انگيزد، و خون‌ها بريزد؟ و حال‌آنکه ما با ستايش تو، [تو را] تنزيه مى‏كنيم؛ و به تقديست مى‏پردازيم.» فرمود: «من چيزى مى‏دانم كه شما نمى‏دانيد.»؛ و [خدا] همه [معانى‏] نام‌ها را به آدم آموخت؛ سپس آن‌ها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود: «اگر راست مى‏گوييد، از اسامى این‌ها به من خبر دهيد.» (بقره/30 و 31)
  28. دانشنامه پژوهه، شخصيت و كمالات زن از نظر قرآن
  29. يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ؛ « اى مردم، ما شمارا از مرد و زنى آفريديم، و شمارا ملّت ملّت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد. در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست. بى‏ترديد، خداوند داناى آگاه است.» (حجرات/13).
  30. برتری مرد بر زن در قرآن
  31. هدايت‌پذيری يكسان زن و مرد، دليلی بر مقام انسانی زن در قرآن
  32. ۹۷ مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثىَ‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَوةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُون‏؛ « هر كس- از مرد يا زن- كار شايسته كند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگى پاكيزه‏اى، حياتِ [حقيقى‏] بخشيم، و مسلماً به آنان بهتر ازآنچه انجام مى‏دادند پاداش خواهيم داد.» (نحل/97).
  33. بررسی جایگاه زن از دیدگاه قرآن و ادیان در وبینار نایروبی
  34. ذکر ۱۰ صفت زن و مرد در سوره احزاب/ برابری زن و مرد در کمالات
  35. وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ يُطِيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُوْلَئكَ سَيرَْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيم‏؛ « و مردان و زنان باایمان، دوستان يكديگرند، كه به كارهاى پسنديده وا‌می‌دارند، و از كارهاى ناپسند بازمی‌دارند، و نماز را بر پا مى‏كنند و زكات مى‏دهند، و از خدا و پيامبرش فرمان مى‏برند. آنان‌اند كه خدا به‌زودی مشمول رحمتشان قرار خواهد داد، كه خدا توانا و حكيم است.» (توبه/71)؛ وَ مَا كاَنَ لِمُؤْمِنٍ وَ لَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضىَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لهَُمُ الخِْيرََةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَن يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِينًا؛ « و هيچ مرد و زن مؤمنى را نرسد كه چون خدا و فرستاده‏اش به كارى فرمان دهند، براى آنان در كارشان اختيارى باشد؛ و هر كس خدا و فرستاده‏اش را نافرمانى كند قطعاً دچار گمراهىِ آشكارى گرديده است.» (احزاب/36).
  36. امامت‌پدیا، زن در قرآن
  37. فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنىّ‏ِ لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَمِلٍ مِّنكُم مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثىَ‏ بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَ أُخْرِجُواْ مِن دِيَرِهِمْ وَ أُوذُواْ فىِ سَبِيلىِ وَ قَتَلُواْ وَ قُتِلُواْ لَأُكَفِّرَنَّ عَنهُْمْ سَيَِّاتهِِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تجَْرِى مِن تحَْتهَِا الْأَنْهَرُ ثَوَابًا مِّنْ عِندِ اللَّهِ وَ اللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَاب‏؛ « پس، پروردگارشان دعاى آنان را اجابت كرد [و فرمود كه:] من عملِ هيچ صاحب عملى از شمارا، از مرد يا زن، كه همه از يكديگريد، تباه نمى‏كنم؛ پس، كسانى كه هجرت كرده و از خانه‏هاى خود رانده‌شده و درراه من آزاردیده و جنگيده و کشته‌شده‌اند، بدی‌هایشان را از آنان مى‏زدايم، و آنان را در باغ‌هایی كه از زير [درختان‏] آن نهرها روان است درمى‏آورم؛ [اين‏] پاداشى است از جانب خدا و پاداش نيكو نزد خداست.» (آل‌عمران/195)
  38. وَ لَا تَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلىَ‏ بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُواْ وَ لِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ ممَِّّا اكْتَسَبنْ‏َ وَ سَْلُواْ اللَّهَ مِن فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ عَلِيمًا؛ « و زنهار، آنچه را خداوند به [سببِ‏] آن، بعضى از شما را بر بعضى [ديگر] برترى داده آرزو مكنيد. براى مردان ازآنچه [به اختيار] كسب كرده‏اند بهره‏اى است، و براى زنان [نيز] ازآنچه [به اختيار] كسب كرده‏اند بهره‏اى است. و از فضل خدا درخواست كنيد، كه خدا به هر چيزى داناست.» (نساء/32).
  39. نگاه درجه دوم به زن، در قرآن جایگاهی ندارد/ بی‌اعتباری برخی روایات درباره زنان
  40. الزَّانِيَةُ وَ الزَّاني‏ فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ في‏ دينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنين‏؛ «به هر زن زناكار و مرد زناكارى صد تازيانه بزنيد، و اگر به خدا و روز بازپسين ایمان‌دارید، در [كار] دين خدا، نسبت به آن دو دلسوزى نكنيد، و بايد گروهى از مؤمنان در كيفر آن دو حضور يابند» (نور/2).
  41. هدايت‌پذيری يكسان زن و مرد، دليلی بر مقام انسانی زن در قرآن
  42. مطهری، ج ۱۹، ص ۱۷۱ ـ ۳۱۲، «نظام حقوق زن در اسلام»؛ بستان، مقاله «زن»، دائرة‌المعارف قرآن کریم ج۱۴.
  43. طباطبایی، ج ۴، ص ۳۴۶ ـ ۳۴۷؛ حسینی حلی، ص ۲۷ ـ ۲۷۹.
  44. أَ وَ مَن يُنَشَّؤُاْ فىِ الْحِلْيَةِ وَ هُوَ فىِ الخِْصَامِ غَيرُْ مُبِين‏؛ «آيا كسى [را شريك خدا مى‏كنند] كه در زر و زيور پرورش‌یافته و در [هنگام‏] مجادله، بيانش غير روشن است؟» (زخرف/18).
  45. دانشنامه پژوهه، شخصيت و كمالات زن از نظر قرآن
  46. آفرينش زن در قرآن و اديان الهى
  47. وَ مِنْ ءَايَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكمُ مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُواْ إِلَيْهَا وَ جَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فىِ ذَالِكَ لاََيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون‏؛ «و از نشانه‏هاى او اينكه از [نوع‏] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدان‌ها آرام گيريد، و ميانتان دوستى و رحمت نهاد. آرى، در اين [نعمت‏] براى مردمى كه مى‏انديشند قطعاً نشانه‏هايى است.»(روم/21).
  48. دانشنامه پژوهه، شخصيت و كمالات زن از نظر قرآن
  49. هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ؛ « آنان براى شما لباسى هستند و شما براى آنان لباسى هستيد.» (بقره/187).
  50. امامت پدیا، زن در قرآن
  51. «زن» در سيمای قرآن
  52. نِساؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ‏؛ «زنانِ شما كشتزار شما هستند. پس، از هر جا [و هرگونه] كه خواهيد به كشتزار خود [در] آييد، و براى شخص خودتان [در بهره‏مندى از آن‌ها] پیش‌دستی كنيد.» (بقره/223).
  53. طباطبایی، ج۲، ص۲۱۳ـ۲۱۴؛ الزحیلى، ج۲، ص ۳۰۰.
  54. وَ عَاشرُِوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ؛ «و با آن‌ها به شایستگی رفتار كنيد» (نساء/۱۹)
  55. بررسی جایگاه زن از دیدگاه قرآن و ادیان در وبینار نایروبی
  56. اكرام و احترام به زن از ديدگاه قرآن استحكام خانواده را درپی دارد
  57. الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلىَ النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلىَ‏ بَعْضٍ وَ بِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّلِحَتُ قَنِتَاتٌ حَفِظَتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَ الَّاتىِ تخََافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فىِ الْمَضَاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُواْ عَلَيهِْنَّ سَبِيلاً إِنَّ اللَّهَ كاَنَ عَلِيًّا كَبِيرًا؛ « مردان، سرپرست زنان‌اند، به دليل آنكه خدا برخى از ايشان را بر برخى برترى داده و [نيز] به دليل آنكه از اموالشان خرج مى‏كنند. پس، زنانِ درستكار، فرمان‌بردارند [و] به‌پاس آنچه خدا [براى آنان‏] حفظ كرده، اسرار [شوهرانِ خود] را حفظ مى‏كنند. و زنانى را كه از نافرمانى آنان بيم داريد [نخست‏] پندشان دهيد و [بعد] در خوابگاه‏ها از ايشان دوری‌کنید و [اگر تأثیر نكرد] آنان را بزنيد؛ پس اگر شمارا اطاعت كردند [ديگر] بر آن‌ها هيچ راهى [براى سرزنش‏] مجوييد، كه خدا والاى بزرگ است‏.» (نساء/34).
  58. زن و مرد از منظر قرآن در حقوق و احكام برابرند
  59. برتری مرد بر زن در قرآن
  60. بایسته‌های حضور زن در جامعه از نگاه قرآن/ حیا و پرهیز از تبرج؛ مهمترین شروط
  61. «...وَ تَوْقِيفِهِمْ عَلَى مَا أَرَادَ مِنْ مَصْلَحَةِ دِينِهِمْ وَ دُنْيَاهُمْ وَ يُخْبِرُهُمْ بِمَا وَرَدَ عَلَيْهِ» (وسائل الشیعة، ج۵، ص۴۰۰)
  62. ابن‌الاثیر، ج‌۵، ص۱۸۱؛ بخاری، ج۲، ص۱۸۲؛ عاملی، ج۵، ص۱۳۳ و ۱۳۴.
  63. ابن‌ابی‌الحدید، ج۳، ص۳۷۸.
  64. امامت پدیا، زن
  65. (توبه/71).
  66. يَأَيهَُّا النَّبىِ‏ُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلىَ أَن لَّا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيًْا وَ لَا يَسْرِقْنَ وَ لَا يَزْنِينَ وَ لَا يَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَ لَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْترَِينَهُ بَينْ‏َ أَيْدِيهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ وَ لَا يَعْصِينَكَ فىِ مَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُنَّ وَ اسْتَغْفِرْ لهَُنَّ اللَّهَ؛ « اى پيامبر، چون زنان باايمان نزد تو آيند كه [با اين شرط] با تو بيعت كنند كه چيزى را با خدا شريك نسازند، و دزدى نكنند، و زنا نكنند، و فرزندان خود را نكشند، و بچه‏هاى حرامزاده‏اى را كه پس انداخته‏اند با بُهتان [و حيله‏] به شوهر نبندند، و در [كار] نيك از تو نافرمانى نكنند، با آنان بيعت كن و از خدا براى آنان آمرزش بخواه» (ممتحنه/12).
  67. 3-10-بایسته‌های حضور زن در جامعه از نگاه قرآن/ حیا و پرهیز از تبرج؛ مهمترین شروط
  68. (آ‌ل‌عمران/195)؛ (نساء/32)
  69. امامت پدیا، زن
  70. ویکی فقه
  71. امامت پدیا، زن در قرآن
  72. جايگاه حقوقی زن در قرآن
  73. وَ إِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَسَْلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ ذَالِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِن‏؛ «و چون از زنان [پيامبر] چيزى خواستيد از پشت پرده از آنان بخواهيد؛ اين براى دل‌های شما و دل‌های آنان پاكيزه‏تر است» (احزاب/53)
  74. يَنِسَاءَ النَّبىِ‏ِّ لَسْتنُ‏َّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتنُ‏َّ فَلَا تخَْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِى فىِ قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا؛ «( اى همسران پيامبر، شما مانند هیچ‌یک از زنان [ديگر] نيستيد، اگر سَرِ پروا داريد پس به ناز سخن مگوييد تا آنكه در دلش بيمارى است طمع ورزد؛ و گفتارى شايسته گوييد.» احزاب/32)
  75. وَ قَرْنَ فىِ بُيُوتِكُنَّ وَ لَا تَبرََّجْنَ تَبرَُّجَ الْجَهِلِيَّةِ الْأُولىَ‏ وَ أَقِمْنَ الصَّلَوةَ وَ ءَاتِينَ الزَّكَوةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكمُ‏ْ تَطْهِيرًا؛ «و در خانه‏هايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهلیت قديم زینت‌های خود را آشكار مكنيد و نماز برپا داريد و زكات بدهيد و خدا و فرستاده‏اش را فرمان بريد. خدا فقط مى‏خواهد آلودگى را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شمارا پاك و پاكيزه گرداند.» (احزاب/33)
  76. بایسته‌های حضور زن در جامعه از نگاه قرآن/ حیا و پرهیز از تبرج؛ مهمترین شروط
  77. وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَني‏ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَني‏ أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى‏ عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفينَ مِنْ زينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَميعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛ « و به زنان باایمان بگو: «ديدگان خود را [از هر نامحرمى‏] فروبندند و پاک‌دامنی ورزند و زيورهاى خود را آشكار نگردانند مگر آنچه [طبعاً] از آن پيداست. و بايد روسرى خود را بر گردنِ خويش [فرو] اندازند، و زيورهايشان را جز براى شوهرانشان يا پدرانشان يا پدران شوهرانشان يا پسرانشان يا پسران شوهرانشان يا برادرانشان يا پسران برادرانشان يا پسران خواهرانشان يا زنان [هم‌کیش] خود يا كنيزانشان يا خدمتكاران مرد كه [از زن‏] بى‏نيازند يا كودكانى كه بر عورت‌های زنان وقوف حاصل نكرده‏اند، آشكار نكنند؛ و پاهاى خود را [به‌گونه‌ای به زمين‏] نكوبند تا آنچه از زينتشان نهفته مى‏دارند معلوم گردد. اى مؤمنان، همگى [از مرد و زن‏] به درگاه خدا توبه كنيد، اميد كه رستگار شويد.» (نور/31)؛ يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى‏ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيما؛ « اى پيامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: «پوشش‌های خود را بر خود فروتر گيرند. اين براى آنكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند [به احتياط] نزدیک‌تر است، و خدا آمرزنده مهربان است‏» (احزاب/59).
  78. (نساء/34)
  79. وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْ‏ءٍ مِنْهُ نَفْساً فَكُلُوهُ هَنيئاً مَريئاً؛ «و مَهرِ زنان را به‌عنوان هديه‏اى از روى طيب خاطر به ايشان بدهيد؛ و اگر به ميل خودشان چيزى از آن را به شما واگذاشتند، آن را حلال و گوارا بخوريد» (نساء/4).
  80. وَ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَ قَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَريضَةً فَنِصْفُ ما فَرَضْتُمْ إِلاَّ أَنْ يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَا الَّذي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكاحِ وَ أَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوى‏ وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصير؛ « و اگر پيش از آنكه با آنان نزديكى كنيد، طلاقشان گفتيد، در حالى كه براى آنان مَهرى معين كرده‏ايد، پس نصف آنچه را تعيين نموده‏ايد [به آنان بدهيد]، مگر اينكه آنان خود ببخشند، يا كسى كه پيوند نكاح به دست اوست ببخشد؛ و گذشت كردنِ شما به تقوا نزدیک‌تر است. و در ميان يكديگر بزرگوارى را فراموش مكنيد، زيرا خداوند به آنچه انجام مى‏دهيد بيناست‏» (بقره/237).
  81. (بقره/223).
  82. وَ الْمُطَلَّقاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَةَ قُرُوءٍ وَ لا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ ما خَلَقَ اللَّهُ في‏ أَرْحامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ في‏ ذلِكَ إِنْ أَرادُوا إِصْلاحاً؛ « و زنانِ طلاق داده‌شده، بايد مدّتِ سه پاكى انتظار كشند، و اگر به خدا و روز بازپسين ایمان‌دارند، براى آنان روا نيست كه آنچه را خداوند در رَحِم آنان آفريده، پوشيده دارند؛ و شوهرانشان اگر سرِ آشتى دارند، به بازآوردن آنان در اين [مدّت‏] سزاوارترند.‏» (بقره/228)؛ يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَ أَحْصُوا الْعِدَّةَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَ لا يَخْرُجْنَ إِلاَّ أَنْ يَأْتينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ؛ « اى پيامبر، چون زنان را طلاق گوييد، در [زمان‏بندى‏] عدّه آنان طلاقشان گوييد و حساب آن عدّه را نگه‌دارید، و از خدا، پروردگارتان بترسيد. آنان را از خانه‏هايشان بيرون مكنيد، و بيرون نروند مگر آنكه مرتكب كار زشت آشكارى شده باشند. اين است احكام الهى.» (طلاق/1).
  83. لا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّساءَ ما لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَريضَةً وَ مَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتاعاً بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنين‏؛ « اگر زنان را، مادامی‌که با آنان نزديكى نكرده يا برايشان مَهرى معين نكرده‏ايد، طلاق گوييد، بر شما گناهى نيست، و آنان را به‌طور پسنديده، به‌نوعی بهره‏مند كنيد- توانگر به‌اندازه [توان‏] خود، و تنگدست به‌اندازه [وسع‏] خود. [اين كارى است‏] شايسته نيكوكاران‏» (بقره/236)؛ وَ لِلْمُطَلَّقاتِ مَتاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقينَ؛ « و فرض است بر مردان پرهيزگار كه زنان طلاق داده‌شده را به شایستگی چيزى دهند.» (بقره/241)؛ أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ وَ لا تُضآرُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ وَ إِنْ كُنَّ أُولاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَ أْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ وَ إِنْ تَعاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرى‏؛ « همان‌جا كه [خود] سكونت داريد، به‌قدر استطاعت خويش آنان را جاى دهيد و به آن‌ها آسيب [و زيان‏] مرسانيد تا عرصه را بر آنان تنگ كنيد. و اگر باردارند خرجشان را بدهيد تا وضع حمل كنند. و اگر براى شما [بچه‏] شير مى‏دهند مزدشان را به ايشان بدهيد و به شايستگى ميان خود به مشورت پردازيد، و اگر كارتان [در اين مورد] باهم به‌دشواری كشيد [زن‏] ديگرى [بچه را] شير دهد.» (طلاق/6).
  84. وَ الَّذينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْواجاً يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ فيما فَعَلْنَ في‏ أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبيرٌ؛ « و كسانى از شما كه مى‏ميرند و همسرانى بر جاى مى‏گذارند، [همسران‏] چهار ماه و ده روز انتظار مى‏برند؛ پس هرگاه عدّه خود را به پايان رساندند، در آنچه آنان به نحو پسنديده درباره خود انجام دهند، گناهى بر شما نيست، و خداوند به آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است‏» (بقره/234)
  85. بیهقی، ج ۸، ص ۹۵ ـ ۹۶؛ حر عاملی، ج ۱۹، ص ۱۵۱.
  86. جایگاه زن در قرآن
  87. يُوصِيكمُ‏ُ اللَّهُ فىِ أَوْلَدِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنثَيَينْ‏؛ « خداوند به شما درباره فرزندانتان سفارش مى‏كند: سهم پسر، چون سهم دو دختر است.» (نساء/11).
  88. اسْتَشهِْدُواْ شهَِيدَيْنِ مِن رِّجَالِكُمْ فَإِن لَّمْ يَكُونَا رَجُلَينْ‏ِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشهَُّدَاءِ أَن تَضِلَّ إِحْدَئهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَئهُمَا الْأُخْرَى‏؛ «و دو شاهد از مردانتان را به شهادت طلبيد، پس اگر دو مرد نبودند، مردى را با دو زن، از ميان گواهانى كه [به عدالت آنان‏] رضايت داريد [گواه بگيريد]، تا [اگر] يكى از آن دو [زن‏] فراموش كرد، [زنِ‏] ديگر، وى را يادآورى كند.‏» (بقره/282).
  89. چند نکته درباره حقوق زن در قرآن
  90. عبدالکریم خطیب - زن در قصه‌های قرآن کریم
  91. اسلام پدی، زن در قرآن
  92. «زن» از منظر قرآن
  93. وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى‏ نِساءِ الْعالَمين‏؛ « و [ياد كن‏] هنگامى را كه فرشتگان گفتند: «اى مريم، خداوند تو را برگزيده و پاك ساخته و تو را برزنان جهان برترى داده است.»» (آل‌عمران/42).
  94. آیا رویکرد نهج‌البلاغه به زن تحقیرآمیز است؟
  95. (آل‌عمران/42)
  96. كلَُّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا قَالَ يَامَرْيَمُ أَنىَ‏ لَكِ هَاذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ بِغَيرِْ حِسَاب‏؛ «زكريا هر بار كه در محراب بر او وارد مى‏شد، نزد او [نوعى‏] خوراكى مى‏يافت. [مى‏] گفت: «اى مريم، اين از كجا براى تو [آمده است؟ او در پاسخ مى‏] گفت: «اين از جانب خداست، كه خدا به هر كس بخواهد، بى‏شمار روزى مى‏دهد.»» (آل‌عمران/37).
  97. وَ جَعَلْنَا ابْنَ مَرْيمَ‏َ وَ أُمَّهُ ءَايَةً‏؛ «و پسر مريم و مادرش را نشانه‏اى گردانيديم.» (مؤمنون/50)
  98. فجََاءَتْهُ إِحْدَئهُمَا تَمْشىِ عَلىَ اسْتِحْيَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبىِ يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا؛ «پس يكى از آن دو زن- درحالی‌که به آزرم گام برمی‌داشت- نزد وى آمد [و] گفت: «پدرم تو را مى‏طلبد تا تو را به پاداش آب دادن [گوسفندان‏] براى ما، مزد دهد.»» ( قصص/25)
  99. قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُواْ قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَ جَعَلُواْ أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَ كَذَالِكَ يَفْعَلُون‏؛ « [ملكه‏] گفت: «پادشاهان چون به شهرى درآيند، آن را تباه و عزيزانش را خوار مى‏گردانند، و این‌گونه مى‏كنند.»» (نمل/34)
  100. فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكمُ‏ْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتهَِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلىَ الْكَذِبِين‏؛ «پس هر كه در اين [باره‏] پس از دانشى كه تو را [حاصل‏] آمده، با تو محاجه كند، بگو: «بياييد پسرانمان و پسرانتان، وزنانمان وزنانتان، و ما خويشان نزديك و شما خويشان نزديك خود را فراخوانیم؛ سپس مباهله كنيم، و لعنت خدا را بر دروغ‌گویان قرار دهيم.»» (آل‌عمران/61)
  101. (احزاب/33).
  102. دائرةالمعارف قرآن کریم، زن
  103. آیا رویکرد نهج‌البلاغه به زن تحقیرآمیز است؟
  104. امامت پدیا، زن
  105. نگاهی به كرامت زن در قرآن كريم