بشر (بشارت): تفاوت میان نسخه‌ها

از قرآن پدیا
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''ریشه «بشر» (2)''' (BŠR)؛ بشارت، خبر خوش دادن. == معنای لغوی == بِشارت و بُشرى بمعنى خبر مسرّت بخش است. طبرسى و راغب در وجه آن (ارتباط آن با بَشَر: پوست) مي گويند: چون كسى خبر مسرّت بخش را بشنود، اثر آن در پوست صورتش آشكار ميگردد (قاموس قرآن، ج1، ص193). == س...» ایجاد کرد)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۳۷

ریشه «بشر» (2) (BŠR)؛ بشارت، خبر خوش دادن.

معنای لغوی

بِشارت و بُشرى بمعنى خبر مسرّت بخش است. طبرسى و راغب در وجه آن (ارتباط آن با بَشَر: پوست) مي گويند: چون كسى خبر مسرّت بخش را بشنود، اثر آن در پوست صورتش آشكار ميگردد (قاموس قرآن، ج1، ص193).

ساخت‌های صرفی در قرآن

بَشَّرَ (فعل باب تفعیل): 38 بار

مُبَشِّر (اسم فاعل باب تفعیل): 10 بار

أبشَرَ (فعل باب افعال): 1 بار

اِستَبشَرَ (فعل باب استفعال): 7 بار

مُستَبشِر (اسم فاعل باب استفعال): 1 بار

بَشیر (صفت فعیل): 9 بار

بُشر (اسم): 3 بار

بُشری (اسم): 15 بار

ریشه‌شناسی

زبان واژه آوانگاری معنا توضیحات ارجاع
فارسی بین‌المللی فارسی انگلیسی
آفروآسیایی باستان bVĉir بچِر اعلام کردن announce Orel, 88 (no. 361)
سامی باستان bVŝir بشِر اعلام کردن (اخبار خوب) announce (good news)
عبری בָּשַׂר باسَر bāśar بشارت دادن bear tidings معنای ریشه: مالیدن و صاف کردن صورت Gesenius, 142
בְּשׂרָה بسرا bśrā اخبار (خوب)، بشارت‌ها tidings
اوگاریتی bšr بشر تفعیل: «خبر(خوش) دادن؛ از شنیدن اخبار خوب خوشحال شدن.

تفعیل مجهول: «شنیدن، دریافت اخبار (خوب)»

D: "to impart (good) news; to be happy to hear good

news"; Dpass: "to hear, receive (good) news"

DelOlmo, 243
bšrt بشرۀ اخبار، اخبار خوب news, good news
آرامی בָּשַׂר باسَر bāśar شیرین، دلپذیر بودن.

تفعیل: خوشحال کردن، مژده دادن به

to be sweet, pleasant

Pi. to gladden, to bring good tidings to

Jastrow, 199
لهجه فلسطینی مسیحی ܒܣܪ بسر bsr تبلیغ کردن، تبشیر کردن to preach Jeffery, 80
سریانی ܣܒܪܬܐ سبرتا مژده، بشارات خوب، انجیل tidings, good

tidings, the Gospel

قلب مکانی PayneSmith, 359
ܣܒܪ سبر

سَبِّر

sbr

sabber

تفعیل. اعلام کردن، اعلان کردن، گفتن، آوردن

اخبار (خوب)

PAEL.to announce, declare, tell, bring

tidings

مندایی - Macuch, -
فنیقی - Krahmalkov, -
اکدی/آشوری bussuru بُسُّرو آوردن یا فرستادن یک پیام، رساندن اخبار (خوشایند) to bring, send a message, deliver (pleasant) news Black, 50
bussurtu بُسُّرتو پیام، گزارش،

بشارات خوش/خوب/بد

message, report, glad/good/bad/ tidings
حبشی bsr

baśara

baśśara

بسر اعلام کردن بشارات خوب announce good tidings Leslau, 110
سبائی BS2R بشر اعلام اخبار خوب (بَشَّرَ)،

تبریک گفتن به کسی (استبشرَ)،

اخبار خوب (بِشاره، بُشری)

announce good news,

congratulate oneself,

good news

Beeston, 33
عربی بَشَّرَ

بُشری، بِشاره

بشارت و مژده دادن

مژده، خبر خوب

مشکور، 69-70

Jeffery, 80

منابع

بشر (بشارت) (واژگان)

منابع ریشه شناسی