امام موسی صدر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۸: | ||
== ارجاعات == | == ارجاعات == | ||
</div> | </div> | ||
[[رده:مفسران قرآن]] | |||
[[رده:مفسران قرن چهارده]] | [[رده:مفسران قرن چهارده]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۴۰
ولادت
امام موسي صدر در تاریخ 14 خرداد سال 1307 شمسی در شهر مقدس قم ديده به جهان گشود. پدر ايشان مرحوم آيت الله سيد صدرالدين صدر، جانشين مرحوم آيت الله شيخ عبدالكريم حائري بود. جد پدري ايشان مرحوم آيت الله سيد اسماعيل صدر و جد مادري ايشان مرحوم آيت الله حاج آقا حسين قمي و رهبر قيام مردم مشهد عليه رضا خان بود.[۲]
تحصیل و اساتید
دورۀ تحصیل در قم و نجف امام موسي صدر پس از اتمام بخش مقدمات علوم حوزوي، در خرداد 1322 رسما به حوزه علميه قم پيوست و طي مدتي كوتاه، ضمن بهرهگيري ازمحضر حضرات آيات سيدمحمدباقر سلطاني طباطبايي، شيخ عبدالجواد جبل عاملي، امام خميني(ره) و سيدمحمد محقق داماد، دروس دوره خارج فقه را به پايان رسانيد. وي از ابتداي بهار سال1326 وارد مرحله درس خارج شد و تا اواخر پاييز سال1338، يعني قريب سيزده سال تمام، از مدرسان بزرگ حوزه هاي علميه قم و نجف كسب فيض نمود. اساتيد اصلي دروس خارج ايشان در قم، حضرات آيات سيدحسين طباطبايي بروجردي، محقق داماد، صدر و سيدمحمدحجت و در نجف حضرات آيات سيدمحسن حكيم، سيد ابوالقاسم خويي، شيخ حسين حلي و شيخ مرتضي آل ياسين بودند. امام موسی صدر دروس فلسفي را نزد حضرات آيات سيد رضا صدر و علامه سيدمحمدحسين طباطبايي در قم و نزد آيت الله شيخ صدرا بادكوبهاي در نجف فرا گرفت.[۳]
تحصیل در دانشگاه
امام موسي صدر در كنارتحصيلات حوزوي، دروس دبيرستان خود را به اتمام رساند و در سال 1329 به عنوان اولين دانشجوي روحاني در رشته «حقوق اقتصادی» به دانشگاه تهران وارد و در سال1332 ازآن فارغ التحصيل شد.[۴]
هم بحثان و شاگردان
دوستان اصلي همبحث امام موسي صدر را در قم، حضرات آيات سيد موسي شبيري زنجاني، شهيد دكتربهشتي، سيدعبدالكريم موسوي اردبيلي و شيخ ناصر مكارم شيرازي، و در نجف آيت الله شهيد سيدمحمدباقر صدر تشكيل ميدادند.
امام موسی صدر در طول زندگی حوزوی خود شاگردان برجستهای را تربیت کرده است. معروفترین آنان در لبنان شهید عباس موسوی دبیرکل سابق حزب الله است.[۵]
عزیمت به لبنان
امام موسی صدر سالهای ابتدايی عمرشان را در قم گذرانده و درسهای جديد را در مدارس قم به پايان رساندند و تا مقطع كارشناسی ادامه دادند. پس از فوت پدرشان، آيت الله سيد صدرالدين صدر در قم، از آنجا كه مرحوم آيت الله العظمی بروجردی مرحوم صدر را میشناختند، خيلی مراقب امام موسی صدر بودند كه چه میخواهد بكند. زمانیكه به مرحوم آيت الله العظمی بروجردی پيشنهاد میشود كه كسی را برای لبنان بفرستند، ايشان با توجه به رشته تحصيلی امام موسی صدر، آشنايی ايشان به زبان عربی و اينكه در نجف بزرگ شده و در لبنان نيز بوده است، وی را برای سرپرستی شيعيان لبنان انتخاب میكنند.[۶] به این ترتیب امام موسی صدر به عنوان يك عالم دينی در اواخر سال 1338 و به دنبال توصيههای حضرات آيات بروجردی، حكيم و شيخ مرتضی آل ياسين، وصيت مرحوم آيت الله سيد عبدالحسين شرف الدين، رهبر متوفی شيعيان لبنان، را لبیك گفت و به عنوان جانشين آن مرحوم، سرزمين مادری خود ايران را به سوی لبنان ترك كرد. اصلاح امور فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سياسی جامعه شيعيان لبنان از یك سو و استفاده از ظرفيتهای منحصر به فرد لبنان جهت نماياندن چهره عاقل، عادل، انساندوست و همگام با زمان مكتب اهل بیت(ع) به جهانيان از سوی ديگر، اهداف اصلی اين هجرت را تشكیل میداد.[۷]مسئولیتها و فعالیتها
فعالیتها در خارج لبنان امام موسي صدر قبل از عزيمت به نجف اشرف، از سوي علامه طباطبايي مسئوليت نظارت بر نشريه »انجمن تعليمات ديني» را بر عهده گرفت. وي همزمان با تحصيل در حوزه علميه نجف، به عضويت هيئت امناء جمعيت «منتدي النشر» درآمد و پس از بازگشت به قم ضمن اداره يكي از مدارس ملي اين شهر، مسئوليت سردبيري مجله تازه تاسيس «مكتب اسلام» را عهده دار شد. از مهمترين اقدامات امام موسي صدر در آخرين سال اقامت در شهر قم، تدوين طرحي گسترده جهت اصلاح نظام آموزشي حوزه هاي علميه بود، كه باهمفكري حضرات آيات دكتر بهشتي و مكارم شيرازي صورت گرفت.[۸] ایشان از سال 1347 به عضويت مركز اسلام شناسي استراسبورگ درآمد و از رهگذر همفكري و ارائه سمينارهاي متعدد درآن، انتشار آثاري ذي قيمت چون «مغز متفكر جهان شيعه» را زمينه سازي کرد.[۹]
امام موسي صدر اگرچه لبنان را محل اصلي فعاليتهاي خود قرار داده بود، اما هيچگاه از ديگر مسائل جهان اسلام غافل نبود. انقلاب اسلامي ايران، امنيت حوزه هاي علميه، اتحاد عربي-اسلامي جهت مبارزه با اسرائيل و گسترش تشيع در آفريقا، مهمترين دغدغههاي خارج از لبنان ايشان را تشكيل ميدادند. در پي دستگيري امام خميني (ره) و در اوايل تابستان 1342، امام موسي صدر راهي اروپا و شمال آفريقا شد تا ازطريق واتيكان و الازهر، شاه ايران را براي آزادسازي امام تحت فشار قرار دهد. با آزادی امام در پايان اين سفر، آيت الله خويي تصريح کرد كه اين آزادي، بيش از هرچيز مرهون سفر آقاي صدر بوده است. در پي تبعيد امام به تركيه در پاييز سال 1343، امام موسي صدر اقدامات مشابهي را به انجام رساند، تا ضمن تامين امنيت آن بزرگوار، ترتيبات انتقال ايشان به عتبات عاليات را فراهم سازد.[۱۰]
امام موسي صدر در بهار 1357 نماينده روزنامه لوموند در بيروت را به نجف فرستاد تا با انجام اولين مصاحبه بين المللي با امام خميني (ره)، افكار عمومي جهانيان را با انقلاب اسلامي ايران آشنا کند. وی در ديدارهاي مكرر سال 1357 خود با رهبران سوريه، عربستان سعودي و برخي ديگر از كشورهاي جهان عرب، اهميت انقلاب اسلامي ايران، پيروزي قريب الوقوع آن، و ضرورت همپيماني آنان با اين انقلاب را به آنها گوشزد کرد. بدون ترديد بزرگترين خدمت امام موسي صدر به انقلاب اسلامي ايران آن بود كه درسال هاي 1356 تا 1357 و پس از قريب دو دهه ترويج ارزشهاي زيباي اسلام راستين در لبنان، عموم مردم، به ویژه شيعيان و بالاخص كادرهاي مقاومت آن كشور را با اين انقلاب آشنا و مرتبط نمود.[۱۱]
فعالیتها در لبنان
فعالیتهای امام موسی صدر در لبنان به طور کلی در سه حوزه موازی: 1. بازسازی هويت، انسجام و عزت تاريخی شيعيان لبنان، 2. پرچمداری حركت گفتوگوی اديان و تقريب مذاهب در لبنان، 3. تأسيس جامعه مقاوم و مقاومت لبنانی در برابر تجاوزات اسرائيل.[۱۲] سازماندهی شد. زمانیكه امام موسی صدر به لبنان رفت، تقريبا شيعيان هيچ جايگاهی در ساختار سياسی نداشتند؛ و در تقسيم ساختار دولت، در حاشيه قرار داشتند. شيعيان در لبنان بين احزاب مختلف سنی و مسيحی تقسيم شده بودند؛ امام موسی صدر اولين كاری كه كردند، اين بود كه به شيعه تشخص داد؛ شيعيان را سازماندهی كرد و آنان را به سمتی حركت داد كه نقشی ايفا كنند. اين تحول در نتيجه حضور امام موسی صدر اتفاق افتاد و برای اولين بار در تاريخ لبنان، شيعيان اين كشور از یك وحدت نسبی برخودار شدند.[۱۳]
در زمان ورود امام موسی صدر به لبنان، وضعيت شيعيان اين كشور اصلاً مناسب نبود. دولت لبنان مسيحی بود و گروههای مختلف و پيروان اديان اجازه داشتند برنامههای خود را اجرا كنند، اما شيعيان هيچ برنامهای نداشتند. وقتی امام موسی صدر وضعيت شیعيان را بررسی كرد، متوجه شد كه در عمل هيچ كاری برای شيعیان انجام نشده است. روز عاشورا تعطيل نبود و شيعيان در ماه مبارك رمضان برنامه دينی اجرا نمیکردند. در راديوی دولتی لبنان هم فقط مسلمانان اهل سنت برنامههای ويژهای داشتند و شيعيان از اين برنامهها محروم بودند. امام کوشش زيادی كرد تا توانست روز عاشورا را به عنوان روز تعطيل اعلام كند و شيعيان بتوانند در مناسبتهای دينی برنامههای ويژهای اجرا كنند. همچنين، وی در راديوی دولتی لبنان، در ماه رمضان، هر سحر، برنامه ويژه تفسير قرآن كريم داشت و در خلال اين تفسير، مسائل مربوط به شيعيان را مطرح میكرد. همچنين سيد موسی در معرفی بهتر تشيع به پيروان ديگر اديان نقش موثری داشت. ابشان از هر فرصتی استفاده میکرد تا شيعه را به ديگران معرفی كند. وی در این راه به قدری تلاش كرد كه پس از مدتی روابط پيروان اديان ديگر با شيعيان بهتر شد؛ چراكه ديگران عقايد شيعه را شناختند. مسيحيانی هم بودند که با آشنايی با امام موسی صدر، پاياننامههای دانشگاهی خود را به بررسی مكتب تشيع اختصاص دادند.[۱۴]
یكي از مهمترين نقشهايی كه امام موسی برای اصلاح موقعيت سیاسی و اجتماعی لبنان، انجام داد، نهادسازی بود يعنی مجلس اعلای شيعيان لبنان را تأسيس و افراد تحصيلكرده و علمای شيعه را در اين مجلس جمع كرد؛ تاثیر کارهای وی در لبنان تا به حدی است که قوانين مدنی تابع مقررات مجلس اعلای اسلامی شيعيان است؛ برای مثال قانون «ارث» در لبنان بر اساس قوانين تشيع تدوین یافته است(اهل سنت قوانينشان بر اساس مذهب حنبلی است كه طبق آن، به دختر ارث نمیرسد). تشکیل نهاد «حركة المحرومين» ، «جنبش امل» و مدارسی برای سوادآموزی و بالابردن سطح فرهنگ شيعيان را نیز از دیگر اقدمات امام موسی صدر برای ارتقاء سطح شیعیان میتوان دانست. با اقدامات ایشان نهضتی شكل گرفت كه شيعيان از پائينترين سطح گروههای قومی لبنان به بالاترين گروهها رسيدند. تا پيش از امام موسی صدر نهاد شيعی در لبنان وجود نداشت بلكه فئودالهای شيعه وجود داشتند.[۱۵] علاوه بر همه اینها امام موسی صدر با مديريت و برنامه ريزی، كانون وكلا را تشكیل داد و دانشگاهها را سهميهبندی كرد تا مشخص شود چه تعداد دانشجو در چه رشتهای مشغول تحصيل شوند.[۱۶]
سيد موسی صدر از زمان ورودش به خاك لبنان، سعی كرد تا توجه مردم و دولت لبنان به جنوب اين كشور جلب شود. جنوب لبنان چون با اسرائيل هم مرز بود، به نوعی بخش فراموش شده به شمار میرفت و دولت نيز به اين منطقه توجهی نمی كرد. امام موسی صدر توانست به مردم ياد بدهد كه خواستههای خود را از دولت مطالبه كنند. وی همچنين در اين منطقه مدرسه، درمانگاه و مراكز فرهنگی تأسيس و شيعيان ثروتمند خارج از لبنان را وادار كرد كه برای اعضای فاميلشان در جنوب لبنان كمك ارسال كنند، مسجد و مدرسه بسازند و چاه آب بزنند.[۱۷]
عنوان برخی دیگر از فعاليتهای امام موسی صدر در لبنان عبارت است از: تأسيس انجمن زنان، انجمن نیكوكاری و مركز تحقيقات اسلامی، اهتمام به تفريحات سالم برای جوانان، آماده ساختن مردم برای پیكار با اسرائيل و ساختن پناهگاه برای زنان وكودكان، همكاری با فدائيان فلسطين و نيز تشكیل گروه «نصرة الجنوب».[۱۸]
دیدگاهها و اندیشهها
دیدگاههای اجتماعی
امام موسی صدر وظایف اجتماعی خود در لبنان را اینگونه توصیف میکند: «وظيفه دينی من در لبنان، ارتقای سطح زندگی اجتماعی مردم به طور عام و ارتقای سطح فرهنگ دينی مسلمانان به طور خاص است، زيرا معتقدم تا وقتی سطح زندگی و معيشت مردم به شكل كنونی باشد، ارتقای فرهنگ دينی ميسر نخواهد بود. روش ما بر مبنای اسلام و بر اساس آيه كريمه «فاسَتِبُقوا الخیَرات» است كه به ما میآموزد در سازندگی و ارتقای سطح زندگی و رفتار اجتماعی از يكديگر باید پيشی بگيريم و به تعصب و تخريب و ديگر مشكلات و نابسامانیهايی كه از آنها رنج میبريم، توجهی نكنيم«.[۱۹]
انسان در ديدگاه امام موسی صدر «بما هو انسان» مقدس است؛ وی با تكيه بر تعاريف قرآنی اظهار میكند كه كرامت انسان پيش از پذيرفتن هر دين، نژاد و يا زبانی قابل احترام است.[۲۰]
دیدگاههای اقتصادی
از نگاه امام موسی صدر، در اسلام علم اقتصاد وجود ندارد، اما اين سخن بدين معنا نيست كه اسلام را با مسائل اقتصادی كاری نيست؛ بلكه به عكس با نگاهی به همه ابواب فقه، میتوان رهيافت اقتصادی اسلام و جهتگيری اقتصادی آن را دريافت؛ در واقع او روشی ميانه را برای دريافت احكام اقتصادی اسلام درپيش گرفت. از نظر امام موسی صدر، مكتب اقتصادی اسلام مكتبی است كه از جهانبينی اسلام سرچشمه میگيرد و راه حلی كه برای شكوفائی زندگی اقتصادی بشر ارائه میكند، مستقل و متفاوت با مكاتب مادی و اديان ديگر است. آگاهی وی از نظريههای اقتصاد و شناخت ژرف او از احكام اسلامی باعث شد كه ميان نظامهای اقتصادی سرمايهداری و ماركسيسم و آموزههای اسلام مقايسهای صورت دهد و در اين ميان، رهيافتهای اقتصادی اسلام را روشن سازد. او خود در اينباره میگويد: «من كارشناس اقتصادی نيستم؛ مدرك دانشگاهی من در رشته اقتصاد است و فارغ التحصيل دانشكده حقوق در رشته حقوق در اقتصاد هستم اما با همين اندازه تحصيلات، يعنی ليسانس میتوانم مسائل كلی اقتصاد را دريابم و درباره جزئيات مسئله ادعايی ندارم؛ ما برای تبيين ايدئولوژی به اصول كلی اقتصاد نيازداريم.[۲۱]
دیدگاهها دربارۀ زنان
امام موسی صدر در كتاب «زهرا(س)؛ فصلی ازكتاب رسالت» ابتدا به ايراد مسائلی درباره زنان پرداخته و در خلال اين سخنان برخی مسائل مبتلابه زنان جامعه را كه ريشه فرهنگی داشته از ساحت مقدس تعاليم اسلام جدا ساخته و آنها را ناشی از عادات اشتباه موروثی رايج طی قرون مختلف میداند كه به اسلام نسبت داده شده است. امام موسی صدر همچنين روش قرآن را چنين بيان میكند «آياتی كه در بيان احكام يا قانونگذاری يا پند و اندرزها، زن را به مرد ملحق میسازد، بس فراوان است بدون آنكه مقام زن را تنزل دهد يا او را تحقيركند و شأن او را كمتر از مرد بداند.»[۲۲] ایشان در دفاع از حجاب به عنوان اصل مسلم اسلام میگويد: «اما موضوع حجاب در اسلام به منظور تحقير زن يا حبس يا بزرگداشت و تمجيد بيش از حد او صورت نگرفته است آنچنان كه نزد برخی از ملل چنين ديدگاهی متعارف است. بلكه حجاب، سلاح زن در جلوگيری از طغيان حالت زنانگی اوست تا مبادا اين حالت و اين جنبه زن بر ديگر توانايیهای او غلبه كند. اين مقصود در آيات قرآنی كه زنان را از نرمش در سخن گفتن يا پای كوفتن به هنگام راه رفتن يا زينتنمايی بازمیدارد، به خوبی و روشنی آشكار است؛ حقيقت اين است كه آشكار كردن زيبايیهای زن به طغيان و سركشی جنبه زنانگی او بر وجود زن منجر میشود و زن را تنها به یك تابلوی هنری بدل میسازد.». امام موسی صدر برخلاف نمادهای فرهنگ غرب، بیحجابی را نماد تحقير زن میداند و بيان میكند: «اين مسئله عامل حقارت زن و انكار توانمندیهای اوست و باعث از بين رفتن عمر، وقت و فرصتهای گرانبهای او میشود؛ به ويژه اين مسئله به محروميت زن و جامعه از خدمت مادری او میانجامد .[۲۳]
دیدگاهها دربارۀ فلسطین
تأسيس سازمانهای فلسطينی، از جمله سازمان «الفتح»، با فشار و توصيه امام موسی صدر بود. تا زمان تشكیل اين سازمانها، شيعيان لبنان عملياتهای زيادی در داخل مرزهای فلسطين انجام میدادند؛ اما اين اقدامات را به نام فلسطينیها اعلام میکردند تا از یك سو، به جوانان فلسطينی هويت دهند و از طرف ديگر، از خطر حملات رژيم اسرائيل مصون بمانند. امام موسی صدر به سران فلسطينی گفت كه تا زمانی كه خودشان مدعی سرزمينشان نباشند و نمايندگی ملت فلسطين را به كسان ديگری واگذاركنند، هيچ فايدهای برايشان نخواهد داشت. در واقع به توصیۀي امام موسی صدر بود كه در سال 1966 سازمان آزادیبخش فلسطين تأسيس شد.[۲۴]
روش و مبانی تفسیری
امام موسی صدر در تفسیر خود پایبند به برخی از روشها و مبانی بوده است که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
- قابل فهم بودن قرآن برای عموم: امام موسی صدر معتقد است كه قرآن به قصد هدايت انسانها نازل شده و رسالت عمده آن هدايتگری است؛ پس بايد طوری آن را پويا دید كه از هدايتگریش به تناسب نيازهای زمان بهرهبرداری شود. بر همين اساس، امام موسی صدر اعتقاد دارد كه قرآن قابل فهم برای عموم است؛ وی در عين اينكه باور دارد كه قرآن يك لايه محدود معنا ندارد و مراتبی از معنا را داراست، در عين حال قرآن را قابل فهم میداند و معتقد است كه در قرآن رمزی غيرقابل درك وجود ندارد و در همين زمينه مثالهايی را ذكر میكند.
- حروف مقطعه، مبالغه در مبارزهطلبی: به عقيده بسياری، حروف مقطعه رموز قرآن هستند، درحالی كه امام موسی صدر اين نظريه را رد میكند و معتقد است حروف مقطعه در قرآن، مبالغه در مبارزه طلبی و در عدم نظيرآوری برای قرآن است؛ يعنی میخواهد به منكران قرآن بگويد كه این قرآن از جنس همين حروف ساده است؛ مگر نه اينكه كلمات از همين حروف ساده و عبارات نيز از همين كلمات ساخته میشوند، پس اگر میتوانيد با استفاده از همين حروف ساده، آيهای مثل قرآن بياوريد.[۲۵]
- استفاده از روایات معصومان برای تفسیر قرآن: به باور امام موسی صدر، پيامبر اسلام (ص) و امامان معصوم (عليهم السلام) صالحترين افراد برای تفسير قرآن بودهاند؛ لذا وی تا جايی كه امكان داشت برای تفسير آيات كلام الله مجيد از روايات استفاده كرده است.[۲۶] ایشان نظر كسانی كه رأی تفسير معصوم را مطرح کرده و معتقد بودند كه فهم آيات الهی فقط توسط ائمه اطهار(ع) صورت میگيرد را نمیپذيرفت و معتقد بود كه فهم قرآن برای همه امكانپذير است، ولی توسعه يا تحديد دارد.[۲۷]
- مبارزه با غلو در تفسير: پايه انديشه اسلامی و فرهنگی امام موسی صدر مبتنی بر مبارزه با خرافه و غلو است. ايشان حتی با غلو در تفسير نيز مخالف بودند؛ بدين معنی كه با ارائه معانی و مفاهيمی غلو آميز كه ممكن بود با حقيقت قرآن همخوانی نداشته باشد نيز مخالف بوده و اينگونه ديدگاههای اغراق آميز را نزديك به خرافه و اسطوره میدانستند؛ ايشان نه تنها در تفسير قرآن با اين پديده مبارزه كردند، بلكه در سرتاسر انديشه اسلامی خويش به مبارزه با اين اعتقادات پرداختند.[۲۸]
- بیان مفاهیم قرآنی متناسب با درک مخاطب: امام موسی صدر مفاهيم و آموزههای كلام وحی را متناسب با درك و فهم مخاطب بيان میكرد.[۲۹]
- توقيفی بودن لفظ، معنا و ترتيب سورهها و آيات: امام موسی صدر در تشريح ديدگاههای خود در مورد قرآن كريم همواره بر اين نكته تأكيد میكند كه قرآن «كلام الله بألفاظه و معانيه» است؛ يعنی لفظ و معنا را وحی شده میداند و همواره بر اجتهادی و ترتيبی بودن سورهها تأكيد دارد. به باور وی، يكی از اسرار و علل خلود قرآن و جاودانگی اسلام بر خلاف ساير اديان، توقيفی بودن لفظ، معنا و ترتيب سورهها و آيات در كلام الله مجيد است؛ به عقيده وی، همه اين موارد توقيفی هستند.[۳۰]
- ارائه تفسیر انسانی: تفسير منتخب امام موسی صدر از آيات قرآن با تأكيد بر اخلاق و رفتار انسانی ارائه شده است و همواره وظايف انسانها نسبت به يكديگر را يادآور میشود؛ به همين دليل میتوان گفت ايشان تفسيری انسانی از قرآن كريم ارائه داده است.[۳۱]
رویکرد تقریبی
امام موسی صدر از اختلافات سنگری برای جنگيدن درست نمیكرد. او معتقد بود بايد برای پيشرفت و سر و سامان دادن به جهان اسلام دست به دست هم داد، اما در عين حال همديگر را هم نقد كرد. او نمیخواست مسيحی شود، بلكه میخواست دست در دست مسيحی بگذارد و بگويد ما برای رواج خداشناسی كار میکنيم، اما در عين حال به توحيد معتقديم؛ اين عين عظمت فكر و فرهنگ يك جامعه است.[۳۲]
امام موسی صدر دريافته بود اگر فضای وحدت آميز را حاكم نكند، نمیتواند وضعيت شيعيان را ارتقا دهد. بنابراين با مصاحبه و گفت وگو با صاحبنظران برای دستيابی به اهداف خويش تلاش كرد.[۳۳] تشکیل هیئت یاری جنوب تجلی عملی اعتقاد قلبی ایشان به گفت وگو و همکاری میان ادیان و مذاهب است. این هیئت را امام صدر برای دفاع و حمایت همه جانبه از جنوب در مقابل تجاوزات صهیونیستها تشکیل داد و رهبران مذهبی همه مذاهب مسیحی و مسلمان جنوب لبنان را برای عضویت در آن دعوت کرد. اعضای این هیئت، مسیحی و مسلمان، در کنار هم طرحها ریختند و اجرا کردند، برنامه ریزی کردند و کار کردند. دوش به دوش یکدیگر در کنار مردم حضور یافتند و سعی در حل مشکلات آنان کردند.[۳۴] امام صدر با حفظ اصالتهای مكتبی خود، در ميان پيروان ديگر اديان وارد میشد و با استفاده از آموزههای دينی همان اديان، مردم را راهنمايی و هدايت میكرد.[۳۵]
آشنایی امام با تعاليم ديگر اديان آسمانی باعث شده بود كه وی از مقبوليت بسيار زيادی در ميان مردم لبنان برخوردار باشد. امام موسی صدر با عملكرد خود در بيان حقايق آسمانی و معنويت مشترك ميان اديان آسمانی، از چنان جايگاه ويژهای در ميان مسيحيان برخوردار بود كه از وی دعوت شد تا برای ايراد موعظه آغاز روزه مسيحی در كليسای «كبوشيين» حضور پيدا كند. امام صدر اين دعوت را پذيرفت و در جمع مسيحيان حاضر در مراسم سخنرانی كرد.[۳۶]
از طرفی دیگر تفكر «امت» اساساً در جامعه لبنان وجود نداشت؛ سنیها جدا عمل میكردند و شيعهها هم جايگاهی نداشتند، اما با ورود امام موسی صدر فكر وحدت و وحدت مسلمانان فقط از سوی او مطرح شد و مسيحيان در پی يك نقش وابسته بودند يعنی اكثر احزاب مسيحی با قدرتهای غربی به ويژه فرانسه در اتحاد و ارتباط بودند در حالیكه امام صدر سعی میكرد در جهت استقلالطلبی لبنان يك مبارز سياسی باشد به همين دليل او «حركة المحرومين» را ايجاد كرد و سپس «جنبش امل» و نيز حمايتهای گسترده از فلسطين را مطرح كرد.[۳۷]
همچنین نظام سياسی در لبنان مبتنی بر سلطه فئودالها بر مردم بود؛ يعنی بحث وحدت ملی و مشاركت مردم در قدرت مطرح نبود اما امام موسی صدر با مبارزه با رژيم سلطهطلب و فئودال لبنان سعی میكرد ميزان مشاركت مردم را افزايش دهد؛ بنابراين امام موسی صدر یک روز در كليسا، يك روز در كنار اهل سنت، يك روز در كنار شيعه و يك روز در كنار دروزیها ديده میشد که سعی میكرد با يك وحدت ملی، لبنان را از سلطهپذيری دور و تا حدی نسبت به قدرتهای بينالمللی و منطقهای مستقل كند.[۳۸]
آثار و نگاشتهها
برخی از آثار امام موسی صدر عبارتند از:
1. «محمد؛ پیامبر بتشکن»: ترجمۀ مقالهای از امام موسی صدر توسط مهدی فرخیان است که در دو هفته نامه «النهج» به مناسبت میلاد حضرت رسول چاپ شده است.[۳۹]
2. «زهرا؛ فصلی از کتاب رسالت»: مقدمهای است که به درخواست سلیمان کتانی، ادیب و محقق مسیحی لبنانی نوشته شده بود و درمقدمه کتاب معروف او «فاطمة الزهراء وتر فی غمد» به چاپ رسیده است. این متن را علی حجتی کرمانی ترجمه کرده است.[۴۰]
3. كتاب «اخلاق روزه»: شامل برخي سخنرانيها و مقالات مهم امام موسي صدر است.
4. كتاب «دين در جهان امروز»: ترجمهاي است از سخنراني امام موسي صدر که در دانشكده حقوق و علوم اقتصادي دانشگاه پدران يسوعي ايراد شده است.
5.«علي موحد بود و بس»: متن يكي از سخنرانيهاي امام موسي صدر است كه به زبان فارسي درباره حضرت علي (ع) ايراد شده است.
6. «حسين وارث انبيا»: كتابي است كه ميتوان آن را درسهاي عاشورا از زبان امام موسي صدر دانست. امام موسي صدر در اين گفتار دشمنان امام حسين و خصايص آنان را برشمرده است.
7. «زینب شکوه شکیبایی»: دو سخنراني از امام موسي صدر است دربارۀ نقش حضرت زينب در واقعه عاشورا و رخدادهاي پس از آن كه با قلم مهدي فرخيان ترجمه شده است.
8. كتاب «عدالت در اسلام»: حاوي مقالهاي از امام موسي صدر است كه در نهمين همايش انديشه اسلامي (ملتقي الفكر اسلامی) در تلمسان الجزاير و در حضور انديشمندان برجسته جهان اسلام و الزهرا ارايه شد.
9. «روح تشريع در اسلام»: مقالۀ امام موسي صدر درباره روح تشريع و واقعيت قانونگذاري در اسلام است. 10. »ادیان در خدمت انسان؛ جستارهایی درباره دین و مسائل جهان معاصر«: شامل بيست و نه عنوان از مقالات و سخنراني هاي امام موسي صدر است و نام كتاب نيز از موضوع سخنراني تاريخي امام موسي صدر در كليساي كبوشين بيروت اقتباس شده است.[۴۱]
سرنوشت
امام موسی صدر مخالف طرح اتحاد جماهير شوروی برای «توطين فلسطينيان» بود كه قصد داشتند سیصد هزار فلسطينی لبنان را جمع كنند و در جنوب لبنان اسكان بدهند. وی معتقد بود كه جنوب لبنان متعلق به شيعيان است و آنان مزارع صد ساله خود را در اين منطقه دارند و نمیتوان اين شيعيان را به كمربند فقر بيروت فرستاد و فلسطينيان را جايگزين آنان كرد. دوم اينكه به گفته وی، جنوب لبنان مرز اسرائيل است و اگر تحركی در اين منطقه ايجاد شود، صهيونيستها آنجا را بمباران میكنند. وی میگفت كه گروههای خارجی به بهانه اسكان فلسطينیها قصد دارند لبنان را تجزيه و تقسيم كنند و هدف اصلی از اينكار هم همين بود. امام موسی صدر پس از اينكه با برخی سران لبنانی صحبت كرد، سفری ادواری به كشورهای اسلامی و عربی آغاز كرد تا خطر اين كار را بازگو كند. آخرين ديدارش در الجزاير بود. «بوميدين»، رئيس جمهور وقت الجزاير، در ديدار با امام موسی صدر تأكيد كرد كه هزينه مالی اين اقدام توسط قذافی تأمين میشود و امام صدر بايد وی را قانع كند.[۴۲]
«معمر قذافی» در عين اينكه وابسته به اسرائيل و آمریكا بود، ولی خود را يك شخص مبارز و ضد يهوديت معرفی میکرد. در آستانه پيروزی انقلاب اسلامی ايران به رهبری امام خمينی(ره) و نگرانی اسرائيل از قيام شخصی همچون سید موسی صدر در لبنان، در تاريخ 9 شهريور1357 ایشان با دعوت رسمی ليبی به آن كشور سفر كرد و با هماهنگی قذافی، ربوده و در آنجا زندانی شد و بعد از آن، دو نفر را به نام امام موسی صدر و دوستشان كه در واقع آنها مشابه اين افراد و بلكه مزدور بودند، به ايتاليا فرستادند.[۴۳]
در كتاب «اسرار ربودن امام موسی صدر» دلايل سفر امام موسی صدر به ليبی اینگونه شرح داده شده است: »افزايش رنج و محنت مردم لبنان و شدت گرفتن تجاوزات صهيونيستها و اشغال جنوب، عملاً مانع اعمال حاكميت دولت لبنان بر اين منطقه شده بود، زيرا اسرائيل از اجرای قطعنامه 425 شورای امنيت و عقب نشينی از مناطق مرزی سر باز زده بود؛ امام موسی صدر وظيفه خود میدانست كه اوضاع بحرانی لبنان و عمق خطرهای تهديدكننده جنوب لبنان را به اطلاع رهبران كشورهای عربی برساند؛ رهبرانی كه در رسيدگی به اين وضع اسفبار تأثير مستقيم داشتند.» در جریام این رفت و آمدها، و پس از سفر به لیبی، خبری از ایشان نشد. تحقيقات متعدد از سوی مقامات امنيتی لبنان و ايتاليا، مجلس شورای اسلامی ايران و همچنين احكام دستگاههای قضايی ايتاليا و لبنان نشان میدهد كه امام موسی صدر به هيچ وجه از ليبی خارج نشده و در اين كشور ربوده شده است.[۴۴]
غیر از آنچه گفته شد دو نظريه درباره ربودن امام موسی صدر وجود دارد. بنابر یک نظریه نظر به جایگاه امام موسی صدر در انقلاب ایران، دول متخاصم سعی نمودند تا با حذف وی انقلاب ایران را با چالش رهبری مواجه کنند. نقل است که وقتی از امام خمينی(ره) سؤال شد برای مملكتداری چه كار كنيم؟ امام (ره) میفرمايند «من امام موسی صدر را دارم»؛ نظریه دوم به توطئه احزاب لینانی برای جلوگیری از پیوستن جوانان به جنبش امل باز میگردد. احزاب لبنانی پس از تأسيس جنبش امل نيروهايشان را كه اكثرا جوان بودند از دست دادند زيرا آنان جذب امام موسی صدر و جنبش امل شدند؛ بنابراين جهت خروج از این وضعیت تلاش کردند تا ایشان ربوده شود.[۴۵]
ارجاعات
- ↑ ارجاعاتِ مقالۀ حاضر به ماهنامۀ رایحه، سال ششم، شماره93 (شهریور 1390) است که به نکوداشت امام موسی صدر اختصاص دارد.
- ↑ . ص7
- ↑ همان، ص 7 و8.
- ↑ . همان، ص8
- ↑ . همان
- ↑ ص100
- ↑ ص109
- ↑ . همان، ص8 و 9
- ↑ . همان
- ↑ همان، ص9 و 10
- ↑ . همان، ص11
- ↑ ص110
- ↑ ص103
- ↑ ص67. 68
- ↑ ص105
- ↑ ص108
- ↑ ص68
- ↑ ص34
- ↑ . همان، ص33
- ↑ . همان، ص69
- ↑ ص35. 93
- ↑ ص91
- ↑ 292
- ↑ ص43
- ↑ . همان، ص40 و 41.
- ↑ . همان، ص42
- ↑ همان، ص54
- ↑ همان، ص61
- ↑ . همان، ص62
- ↑ . همان، ص63
- ↑ . همان، ص67
- ↑ ص99
- ↑ ص102
- ↑ ص5
- ↑ ص45
- ↑ ص46
- ↑ ص103
- ↑ ص103. 104
- ↑ . همان، ص12
- ↑ همان، ص13 و 14.
- ↑ . همان، ص 17 ـ 15
- ↑ ص52
- ↑ ص101
- ↑ ص31
- ↑ ص105