اسوه: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «'''اسوه''': سرمشق. واژه اسوه در قرآنکریم سه بار آمده است: یک بار در مورد پیامبراسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و دو بار درباره ابراهیم خلیل (علیهالسلام) و همراهاناو. الگوها در هر یک از نظامهای اخلاقی بهمثابه نمونههایی هستند که برآیند...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۱۱ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۲۷
اسوه: سرمشق. واژه اسوه در قرآنکریم سه بار آمده است: یک بار در مورد پیامبراسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و دو بار درباره ابراهیم خلیل (علیهالسلام) و همراهاناو. الگوها در هر یک از نظامهای اخلاقی بهمثابه نمونههایی هستند که برآیند نظام اخلاقی را نشان میدهند. از نشانههای غنای هر مکتبی، معرفی «الگو» برای پیروان خویش است. ارائه الگو، يكی از مؤثرترين شيوههای گسترش اخلاق در جامعه است. درمقابل، تغییر معیار الگوگیری و پرداختن بیشتر به ظواهر از جمله طرز پوشیدن لباس و مدل مو، از آسیبهای الگو است.
تعریف
در کاربستهای قرآنی واژه عربی «اسوه»، جایگزین «الگو» شده است.[۱] در مواردی نیز با واژه «مثال»، به الگوهای مورد نظر قرآن اشاره میشود.[۲] اسوه، اسم ثلاثی مجرّد است که معنای مصدری نیز از آن فهمیده میشود[۳] و در لغت به معنای سرمشق، پیشوا[۴]، حالت و روشی میباشد که شایسته پیروی است.[۵] در فرهنگ اسلامی ، اسوه به معنای پیروی نیک و سودمند است. کاربرد اسوه در قرآن با وصف «حسنه» و در برخی از روایات بدون وصف حسنه در پیروی از الگوهای شایسته، مانند پیامبر (ص) میتواند گواه بر این معنا باشد چنانچه در روایتی از امام حسین (ع) نقل شده است: «لی و لکلّ مسلم برسول الله اُسْوه[۶]؛ برای من و برای هر مسلمانی، رسول خدا(ص) الگوست».
اهمیت و ضرروت
الگوها در هر یک از نظامهای اخلاقی بهمثابه نمونهها و مستورههایی هستند که برآیند نظام اخلاقی را نشان میدهند و دلیلی موجه برای اثبات کارآمدی و یا ناکارآمدی نظامهای اخلاقی میباشند. چنانکه باورها، گرایشها، گفتار و رفتارهای آنان نیز معیار سنجش پیروان نظامهای اخلاقی خواهند بود. در قرآن کریم نیز پیامبر اکرم(ص)، با عنوان الگویی نیک و زیبا «أُسْوَةٌ حَسَنَة» معرفیشده است.[۷] از نشانههای غنای هر مکتبی، معرفی «الگو» برای پیروان خویش است.[۸] اسوه بودن شخصی برای شخص دیگر اگرچه در مواردی امری فردی است، ولی اصل تحقق الگو و معرفی یک شخص در جامعه به عنوان الگو، و در نتیجه تبعیت مردم از آن، امری متوقف بر اجتماع و تشکیلات است. علاوه بر اینکه الگوبرداری در رفتارهای اجتماعی و سیاسی، مستلزم تحقق اجتماع و حکومت است به همین دلیل حق الگو بودن در زمره حقوق اجتماعی است.[۹] ارائه الگو به انسانها از چند جهت مىتواند حائز اهمیّت باشد:
1. با توجه به اینکه حیات انسان از آغاز تا انجام با رنج و مشقت آمیخته است[۱۰]، ارائه الگویى موفق که در مسیر زندگى بر مشکلات فائق آمده و راه سعادت را پیموده باشد، مىتواند مایه تأسى و موجب آرامش خاطر انسان شده و روح تلاش و کوشش را در او تقویت کند.
2. خداوند سبحان هدایت انسانها و ارائه راه راست به آنان را بر عهده گرفته است[۱۱] و معرفى الگوى هدایت شده و راهنماى راهیافته مىتواند از عوامل مؤثر در جهت هدایت انسانها محسوب گردد.
3. خصلت تأثیرپذیرى انسان از عوامل تأثیرگذار نیز مىتواند دلیل دیگرى جهت ارائه الگو براى او باشد، چنانکه قرآن کریم پشیمانى حسرتبار گروهى از ستمکاران را از عدم همراهى با رسول خدا (ص)[۱۲] و از دوستى با انسانهاى ناشایست[۱۳] متذکر مىشود. بر همین اساس، از نظر تربیتى نیز معرفى الگو از بهترین روشهاى عملى تربیت به شمار مىآید که برخى اثربخشى آن را از سخنان زیبا فزونتر مىدانند.[۱۴]
الگو در آیات
واژه اسوه در قرآنکریم سه بار آمده است: یک بار در مورد پیامبراسلام (ص)[۱۵] و دو بار درباره ابراهیم خلیل (ع) و همراهاناو.[۱۶] خداوند هدایت انبیا را که همان هدایت خاص الهی است، الگو و مقتدای رسول خویش دانسته و ایشان را به اقتدای به این هدایت خاص مأمور کرده است: «اُولئِکَ الَّذینَ هَدَی اللّهُ فَبِهُدهُمُ اقتَدِهُ ...؛ آنها کسانی هستند که خداوند هدایتشان کرده؛ پس به هدایت آنها اقتدا کن»(انعام، 90). در جای دیگر نیز انبیا را «ائمه» به معنای الگو برای امتهایشان قرار داده است: «وجَعَلنهُم اَئِمَّةً یَهدونَ بِاَمرِنا ...؛ و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما، (مردم را) هدایت میکردند»(انبیاء، 73)
آثار و کارکردها
خداوند متعال با ترسیم الگوهای قرآنی و در کنار آن، انبیاء الهی و امامان معصوم راه سعادت و رستگاری را باز کرده و راه بهانهجویی را بسته است.[۱۷] ارائه الگو، يكی از مؤثرترين شيوههای گسترش اخلاق در جامعه است. همان¬طور كه قرآن وقتی میخواهد بهترين زنان را بهعنوان الگو معرفی كند، حضرت مريم(س) و آسيه(س) را مثال میزند.[۱۸]و [۱۹] ترسيم چهره دقيق و كاربردی اسوههای محبوب میتواند جای خالی الگوهای مورد نياز را در ذهن و روح جوانان پر كند تا بتوانند به تدريج با آنان همانندسازی كنند. همچنانکه قرآن برای تزكيه و تربيت نفسانی بشر الگوهای ارزشمندی را كه در صفات برجسته انسانی ممتاز بودند، معرفی میكند و اين يكی از روشهای تربيتی قرآن است.[۲۰]
آسیبها و چالشها
تغییر معیار الگوگیری و پرداختن بیشتر به مواضع ظاهری از جمله طرزپوشیدن لباس و مدل مو، از آسیبهای الگو است.[۲۱] موضوع الگوها، امروز با عنوانِ «سلبریتیها» در جهان معاصر و در جامعه ایرانی، چالشهایی را برانگیخته است. سلبریتی در معنای مصطلح و رایج، بیشتر شامل آن دسته از هنرپیشهگان و بازیگران سینما و تئاتر، نوازندگان، خوانندگان، مداحان، ورزشکاران، نگارگران، سخنوران، نخبگان علمی، شماری از شخصیتهای سیاسی، نظامی، دینی، مراجع، اساتید حوزه و دانشگاه و ... هستند که در میان شهروندان جامعه خود و در مواردی نیز در سراسر جهان، از محبوبیتی برخوردارند. به همین دلیل، رفتار، گفتار، نوع پوشش، گویش، علائق و تمایلات آنان در سبک زندگی افراد جامعه بهویژه طرفداران این طبقه اجتماعی تأثیرگذار میباشد. شهرت و نامداری این طبقه اجتماعی لزوماً به معنای نیکی و شایستگی اخلاقی آنان نیست؛ در مواردی نیز بهرغم رفتارهای زنشت و وقیح نیز مدار توجه قرار میگیرند. بنابراین میتوان این طبقه اجتماعی را به دودسته مثبت و منفی تقسیم کرد. سلبریتیها در شرایطی ویژه و با موضعگیریهای خود میتوانند در تصمیمسازیها نقشآفرینی کنند. این تأثیرگذاری میتواند بهتدریج هویتاجتماعی، فرهنگی، باورها، گرایشها، اخلاق و سبک زندگی فردی و اجتماعی را دگرگون سازد.[۲۲]
بایستهها
انسان همواره احساس الگوپذیری و تقلید از همنوع را با خود دارد و بر این اساس الگو را جستوجو میکند. انسان که همنوع خود را بالاتر از خود یافت، از او تقلید کرده و او را برای خود قهرمان میشمارد.[۲۳] برخی میگویند که الگو باید حاضر در صحنه باشد، برای زمان حال باشد و در مکان خاص باشد؛ اینکه یک پدیده از هزار و چهار صد سال قبل در یک مکان به عنوان الگوی همه زمانها و همه مکانها معرفی شود، درست نیست؛ به هر حال انسانها عادات و رسومی دارند که تابع زمان و مکان است. در پاسخ به این شبهه باید گفت که وقتی بحث الگو مطرح میشود بحث نحوه لباس پوشیدن و زیست شخصی مطرح نیست، وقتی الگو مطرح میشود برای راهنما بودن در اصولی است که تابع زمان و مکان نیست.[۲۴] بر همین اساس، الگو كسی است كه برای هميشه الگو بوده، نقطه تاريكی در زندگيش وجود نداشته و در تمامی زمينهها الگو شناخته شود.[۲۵] خداوند در قرآن کریم پیامبر اکرم(ص) را بهعنوان الگو معرفی میکند و بعد از آن ائمه معصومین(ع) قرار دارند. یکی از حقوق و شئون اهل بیت(ع) حق و شأن الگو بودن است. یکی از مهمترین کارها، معرفی سیره اهل بیت(ع) بهعنوان الگوی بشریت است.[۲۶] نحوه قصهگویی قرآن میتواند در امر تبلیغ و برای رسانهها الگو باشد و در ضمن جذب مخاطب، مفاهیم ارزشمندی را به او منتقل کند و ضد ارزشها را از او دور سازد.[۲۷]
منابع
ایکنا
ارجاعات
- ↑ . نقش الگو و اسوه حسنه در فرآیند تحول اخلاقی
- ↑ . «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ ...»(تحریم، 10)
- ↑ . اعراب القرآن، ج۲۱-۲۲، ص۱۴۶.
- ↑ . لسانالعرب، ج۱، ص۱۴۷، «اسا»؛ المصباح، ج۱، ص۱۵، «اسوه»؛ مقاییس اللغه، ج۱، ص۱۰۵، «اسو».
- ↑ . التحقیق، ج۱، ص۹۰۹۱؛ الکشاف، ج۳، ص۵۳۱.
- ↑ . الارشاد، ج۲، ص۹۴؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۳.
- ↑ . نقش الگو و اسوه حسنه در فرآیند تحول اخلاقی
- ↑ . معرفی «الگو»؛ از نشانههای غنای مکتبها
- ↑ . شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۱۸۲و۱۸۳.
- ↑ . «لَقَد خَلَقنَا الاِنسـنَ فى کَبَد»(بلد، 4)؛ «اِنَّکَ کادِحٌ اِلى رَبِّکَ»(انشقاق، 6)
- ↑ . «اِنَّ عَلَینا لَلهُدى»(لیل، 12)؛ «وعَلَى اللّهِ قَصدُ السَّبیلِ»(نحل، 9)
- ↑ . «یــلَیتَنِى اتَّخَذتُ مَعَ الرَّسولِ سَبیلا»(فرقان، 27)
- ↑ . «لَیتَنى لَم اَتَّخِذ فُلانـًا خَلیلا»(فرقان، 28)
- ↑ . فلسفة التربية فى القرآن، ص 217؛ سيرى در تربيت اسلامى، ص 243.
- ↑ . «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»(احزاب، 21)
- ↑ . «قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ»(ممتحنه، 4)؛ «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»(همان، 6)
- ↑ . بهترین الگو از منظر قرآن
- ↑ . «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ ...»(تحریم، 11)؛ «وَ مَرْيمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ ...»(تحریم، 12)
- ↑ . ارائه الگو، شيوه قرآن كريم برای رواج اخلاق در جامعه است
- ↑ . روش تربيتی قرآن، معرفی الگو برای تزكيه نفس است
- ↑ . ارائه الگو به جوانان باید متناسب با معیارهای اسلامی باشد
- ↑ . نقش الگو و اسوه حسنه در فرآیند تحول اخلاقی
- ↑ . انسان همواره نيازمند الگو است
- ↑ . جلوههایی از الگوی جامع و جاودان حضرت زهرا(س)
- ↑ . الگو، هميشگی و نقطه تاريكی در زندگی وی وجود ندارد
- ↑ . شأن الگو بودن، یکی از حقوق و شئون اهلبیت(ع) است
- ↑ . هنرمندان از نحوه قصهگویی قرآن الگو بگیرند