سوره نساء: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «'''سوره نساء؛''' سوره نساء مدنی است؛ به طبع موضوعات اجتماعی در آن وزن بیشتری داشته باشند. این سوره ۱۷۶ آیه دارد و در قرآن کریم چهارمین سوره و در جزء چهارم تا ششم قرآن جای گرفته است اما نود و دومین سورهای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. == وجه نامگ...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۱۰ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۴۸
سوره نساء؛ سوره نساء مدنی است؛ به طبع موضوعات اجتماعی در آن وزن بیشتری داشته باشند. این سوره ۱۷۶ آیه دارد و در قرآن کریم چهارمین سوره و در جزء چهارم تا ششم قرآن جای گرفته است اما نود و دومین سورهای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است.
وجه نامگذاری سوره
این سوره با سفارش بر تقوای الهی آغاز شده و با توجه به اینکه در سوره نساء بحثهای فراوانی در مورد احکام زنان آمده، به این عنوان نامیده شده است،در این سوره ۲۰ بار «نساء» به معنی زنان آمده است. اختصاص یک سوره از قرآن به نام زنان اهمیت موضوع زنان در اسلام را نشان میدهد.ممنوعیت تصاحب اجباری اموال زنان(۱۹-۲۱)، اقسام زنان و احکام ازدواج با آنان(۲۲-۲۸)، رعایت حقوق زنان (۱۲۷-۱۳۰) و تفاوتهای حقوقی زن و مرد (۳۲-۳۵) از جمله سرفصلهای اصلی مباحث زنان در این سوره است. سوره نساء همچنین درباره احکام زناشویی و ارث سخن میگوید و در میان آنها به احکام نماز، جهاد و شهادت دادن (گواهی دادن) نیز میپردازد.[۱]
محتوای سوره
در قسمتهایی از این سوره،مسائل و احکامی درباره ازدواج با زنان، حقوق آنها، روابط خانوادگی و حل اختلاف و مساله ارث و طلاق و جهاد بیان شده است و از آیه ۱۳۶ به بعد تشریح روحیات منافقین است . به طور کلی بحث های مختلف این سوره عبارتند از :
دعوت به ایمان و عدالت و قطع رابطه دوستانه با دشمنان سرسخت
قسمتی از سرگذشت پیشینیان برای آشنایی به سرنوشت جامعههای ناسالم
حمایت از نیازمندان از جمله یتیمان
قانون ارث بر اساس یک روش طبیعی و عادلانه
قوانین مربوط به ازدواج و برنامههایی برای حفظ عفت عمومی
قوانین کلی برای حفظ اموال عمومی
معرفی دشمنان جامعه اسلامی و بیدار باش به مسلمانان در برابر آنها
حکومت اسلامی و لزوم اطاعت از رهبر چنین حکومتی اهمیت هجرت و موارد لزوم آن.[۲]
مسائل مطرح در سوره
این سوره دربرگیرنده احکام و قوانین گوناگونی است که در ادامه به چند مورد پرداخته میشود:
نشوز
مسئله نشوز یا عدم تمکین زن و چگونگی کنترل آن از سوی شوهر موضوعی است که در آیه ۳۴ سوره مبارکه نساء مطرح شده و مخاطبان بهویژه بانوان با در مواجهه با این آیه قرآن کریم ممکن است در ذهنشان این چالش به وجود آید که اگر روح اسلام مبتنی بر تلطیف و مهربانی با همسران است، چرا خداوند متعال در این آیه و در فعل «وَاضْرِبُوهُنَّ» امرِ بر تنبیه با زدن زن دارد؟ در این جستار سعی داریم که معانی نهفته در واژه «ضرب» را تبیین کنیم و بعد از آن متوجه بشویم که فعل امر «وَاضْرِبُوهُنَّ» الزاماً دلالت بر وجوب زدن زن ندارد. واقعیت این آیه شریفه را باید در ظرف تاریخی آن مورد بررسی قرار داد و با توجه به مقتضیات زمان و مکان، معنا و تفسیری روشنگرانه از این آیه داشته باشیم، زیرا روح اسلام در حوزه روابط زوجین، طبق نص صریح قرآن بر مودت و رحمت پایهگذاری شده است.
در ابتدا لازم است نظر مفسران و فقیهان را در مورد این آیه جویا شویم. آنها معتقدند که «ضرب» در معنای زدن استعمال شده است لذا در برخی از روایات برای کنترل عدم تمکین زن از تعبیر «ضرب غیر مبرح» استفاده میشود مبنی بر اینکه زدن نباید منجر به خونریزی شود. همچنین در روایات وارده در کتاب تفسیر کبیر فخر رازی به نقل از شافعی به ادوات کتک زدن هم اشاره شده است که این ادوات باید سبک و خفیف باشد که منجر به شکستگی و کبودی بدن زن نشود. نویسنده در کتاب «البرهان فی تفسیر القرآن» اشاره کرده است که آیه ۳۴ سوره نساء، مراحل ترتیبی سهگانه برای مهار نشوز زن، در مورد صرف همبستر شدن است و به نحو اطلاقی این سه فعل نباید بر زن جاری شود. زیرا در همان کتاب گفته است که محبت، تحمیلی و اجباری نیست (.. لا تُکَلِّفوهُنَّ الحُبَّ ...).
طبرسی در مورد معنای هَجر و ضَرب از امام باقر (ع) روایت کرده است: هجر یعنی مرد پشت خود را به زن کند و ضرب یعنی زدن با چوب مسواک است. زدن با این وسیله، به نحو خفیف و مصداق ضرب غیر مبرح است. در متن کتاب «الدر المنثور» منقول از پیامبر اکرم(ص) آمده است: زنان خود را کتک نزنید. عمر گوید: زنان با شوهران خود ناسازگاری کردند آنگاه پیامبر اجازه داد آنان را کتک زنند. پس در آن شب زنان بسیاری گرد خانه پیامبر حلقه زده و از شوهران خود شکایت میکردند. رسول خدا(ص) به آنان فرمود: لیسَ اولئکَ خیارَکُم، شوهرانتان نیکوکار نیستند.
در همین کتاب عبارتی آمده که نشانگر گلهمندی حضرت رسول(ص) نسبت به ضرب و کتک زنان است: «أمّا یستحیی أحدُکم أن تَضرِبَ امرأتَه کما یضربُ العبدَ یَضربُها أوَّلَالنَّهارِ ثُمَّ یُضاجِعُها آخِرَه»؟ خجالت نمیکشید که همسرانتان را همچون بردگان کتک میزنید در اول روز آنها را میزنید و آخِر روز با آنها همبستر میشوید؟ در این حیطه سؤالاتی مطرح میشود مبنی بر اینکه آیا این زدن حق مرد یا حکمی به سود وی است؟ طبق روایت نبوی کراهت برداشت میشود ولی مفسران دیگری مانند فخررازی به نقل از شافعی آن را حمل بر اباحه کردهاند که ترک آن افضل است. روشن است که هیچ یک از مفسران، حکم وجوب از آیه استفاده نکردهاند.
مسلم است اگر یکی از این سه مراحل مؤثر واقع شود و زن به وظیفه خود اقدام کند، مرد حق ندارد بهانهگیری کرده و درصدد آزار زن در بیاید. مردان نیز درست همانند زنان در صورت تخلف از وظایف مجازات میشوند حتی مجازات بدنی که البته، چون این کار غالباً از عهده زنان خارج است حاکم شرع موظف است که مردان را از طرق مختلفی و حتی از طریق تعزیر به وظایف خود آشنا کند. مردان نباید از این قدرت سرپرستی سوء استفاده کنند و باید به قدرت خدا که بالاتر از همه قدرتهاست بیندیشند. با ملاحظه سه مرحله ذکر شده در آیه شریفه یعنی وعظ، قهر و ضرب برای جلوگیری از نشوز زن در جامعه اسلامی، آخرین وسیله بازدارنده ضرب و کتک است نه اولین وسیله و حتی اگر پیامبر اکرم(ص) تجویز به ضرب کردهاند، خودشان در دنباله آن فرمودهاند که خوبان چنین کاری انجام نمیدهند؛ لذا از مجموع روایاتها فهمیده میشود که همه کارها برای این است که ضرب محقق نشود و کرامت زن حفظ شود.[۳]
اختلاف زن و شوهر
علامه طباطبایی (ره) با اشاره به آیه ۳۵ سوره نساء «وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَیْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَکَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَکَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ یُرِیدَا إِصْلَاحًا یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیمًا خَبِیرًا» با بیان اینکه یکی از مشکلات اساسی در خانوادهها، اختلافات منجر به طلاق است بیان ک رده است قرآن کریم اصل را در رفع اختلاف خانوادگی و در صلح و تشکیل دادگاه خانوادگی میداند که اگر به محتوای این آیه عمل شود، طلاق کم خواهد شد. آیه فرمود: اگر ترسیدید در میان زن و شوهری، اختلاف ایجاد شود، حَکَمی از خانواده مرد و حکمی از خانواده زن انتخاب کنید تا به رفع اختلاف بپردازند. تعبیر «وَإِنْ خِفْتُمْ» خطاب به جامعه، والدین و اطرافیان زوج است این خطاب نشان میدهد که همه باید مراقب خانوادهها باشند، زیرا در اینجا نفرمود: اگر زن و مرد بترسند بلکه فرمود: اگر شما ترسیدید؛ بنابراین این جمله که زن و شوهر هر کاری میخواهند بکنند با قرآن سازگار نیست و والدین و اطرافین و جامعه در قبال زوجهای جوان مسئولیت دارند.خطاب «وَ إِنْ خِفْتُمْ» همچنین نشان میدهد که والدین باید با زوجهای جوان مرتبط باشند تا به محض اینکه رفتارهایشان تغییر کرد از آنان مراقبت داشته باشند؛ این آیه نمیگوید در کار هم دخالت کنند و یا حتما در یک منزل زندگی کنند بلکه بحث بر سر ارتباط و مراقبت است.
خوف در این تعبیر از روی محبت است و خطاب نیز بیانگر وظیفه اجتماعی است؛ یعنی اجتماع نسبت به سرنوشت تک تک خانوادهها وظیفه دارد و روایاتی نیز وجود دارد و برخی با این نگاه آن را جزء وظایف حاکم و حکومت برشمردهاند و حکم مربوطه نیز واجب کفایی است.واژه شقاق و اینکه این تعبیر نشانه یکی بودن پیکره زن و شوهر است که دچار شقاق شده است، عنوان کرد: امروزه به شقاق، طلاق عاطفی و قهر و ترک خانه و ... گفته میشود؛ قرآن کریم سخن از شقاق را گفته است و نه طلاق؛ یعنی اجازه ندهید کار زوجین به مرحله آخر برسند و به محض اینکه خوف از شقاق یافتید جلوی آن را بگیرید.گاهی اختلاف زوجین در عقیده، رفتار و سلیقه و ... است؛ اختلاف سلیقه معمولا به شقاق نمیانجامد و اختلاف عقیده را نیز اسلام از ابتدا جلوگیری کرده و فرموده که مسلمان با غیرمسلمان حق ازدواج ندارد.ریشه برخی از اختلافات، رفتاری به خصوص در رفتارهای جنسی، برخی ناشی از اختلاف در سن است بر لزوم ارائه آموزشهای قبل از ازدواج تاکید کرد و گفت: البته این آیه ناظر به بعد از شقاق است و نه ازدواج. تعبیر «بینهما» با بیان اینکه این واژه تاکید بر طرفین یعنی زن و شوهر دارد تصریح کرد: گاهی شقاق میان والدین زن و مرد است که باعث ایجاد اختلاف در میان زن و شوهر شده است؛ قرآن فرموده اگر اختلاف میان زن و شوهر است دادگاه خانوادگی تشکیل دهید نه برای شقاقهای مصنوعی؛ البته گاهی همین شقاقهای مصنوعی موجب تلقین به زن و شوهر میشود.[۴]
آیه اطاعت
آيه ۵۹ سوره نساء «یَا أَیُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلِی الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَ الرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلًا، اى كسانى كه ايمان آوردهايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را[نيز] اطاعت كنيد پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد اين بهتر و نيك فرجامتر است»، اظهار کرد: خداوند در این آیه عدهای را مشمول اطاعت محض قرار داده به طوری كه اطاعت از آنها از همه اهل ايمان خواسته شده و يك اطاعت محض است. اطاعت در این آیه مطلق بوده، به گونهای كه اطاعت از رسول(ص) در كنار اطاعت از خداوند بيان شده است، وقتی در اين آيه بيان میشود، در درگيریهای خود به پيامبر(ص) رجوع كنيد، نشان از شأن تشريع پیامبر(ص) به معنای قانونگذاری است. اين امر زمانی معنا دارد كه شخص علم به ظاهر و باطن و كل خلقت دارد؛ لذا پروردگار عالم يك تصوير مستقل از پيامبر(ص) بيان كرده و از آن جهت كه خداوند علم نامتناهی دارد و قانون گذاری میكند، نبی مكرم اسلام(ص) نيز اينگونه هستند.باتوجه به ادامه آيه بعد از بيان اطاعت از خدا، رسول و اولیالامر، از اين قسمت به بعد سير و بافت آيه سه قسمت میشود كه در بخش اول دستور به اطاعت محض و مطلق از خداوند، رسول و صاحبان امر داده شده است.[۵]
منابع
خبرگزاری ایکنا