عذب (عذاب): تفاوت میان نسخه‌ها

از قرآن پدیا
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''ریشه «عذب»''' (ˁD̠B)؛ عذاب، جریمه، کیفر. این ریشه 371 بار در قرآن آمده است. == معنای لغوی == عذاب: عقوبت. شكنجه. طبرسى آنرا استمرار الم، زمخشرى كلّ الم فادح، راغب ايجاع شديد، جوهرى عقوبت، اقرب هر آنچه بر انسان دشوار است و او را از مرادش منع مي‌كند، م...» ایجاد کرد)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۵۵

ریشه «عذب» (ˁD̠B)؛ عذاب، جریمه، کیفر. این ریشه 371 بار در قرآن آمده است.

معنای لغوی

عذاب: عقوبت. شكنجه. طبرسى آنرا استمرار الم، زمخشرى كلّ الم فادح، راغب ايجاع شديد، جوهرى عقوبت، اقرب هر آنچه بر انسان دشوار است و او را از مرادش منع مي‌كند، معنى كرده است‏ «وَ لَهُمْ‏ عَذابٌ‏ عَظِيمٌ» (بقره: 7) (قاموس قرآن، ج4، ص309).

ساخت‌های صرفی در قرآن

عَذاب (اسم): 322 بار

عَذَّبَ (فعل باب تفعیل): 41 بار

مُعَذِّب (اسم فاعل، باب تفعیل): 4 بار

مُعَذَّب (اسم مفعول، باب تفعیل): 4 بار

برای مشاهده تفصیلی آیات، نک: عذب (واژگان)

ریشه‌شناسی

زبان واژه آوانگاری معنا توضیحات ارجاع
فارسی بین‌المللی فارسی لاتین
آفروآسیایی باستان Orel,
سامی باستان
عبری Gesenius,
اوگاریتی DelOlmo,
آرامی Jastrow,
سریانی PayneSmith,
مندایی Macuch,
فنیقی Krahmalkov,
اکدی/آشوری Black,
حبشی Leslau,
سبائی ˁd̠b فعل. تعمیر، به نظم درآوردن، سازماندهی مجلس قبیله

اسم. خاکریز، زمین خاکریز زده شده.


طلب جریمه از کسی، تخلف علیه، وادار به جبران کردن.


پرداخت پول به‌عنوان جریمه،

پرداخت کابین برای دختر. دختر را به‌عنوان جریمه واگذار کردن # در مقابل ازدواج.

تحمیل جریمه بر کسی


پرداخت جریمه به، رنج دادن یک حیوان


کیفر، جبران

v. repair, put in order, organize tribal assembly

n. ?dyke, dyked land


?demand a penalty from s.o., ?offend against

make amends to

pay money as amercement

?pay dowry for a girl

?give, hand over girl as amercement # in marriage

impose an amercement on

pay (2 ace) a penalty to

?cause suffering to an animal

penalty, amends

Beeston, 12-13
عربی عذاب مشکور، -

Zammit, 283-284

منابع

عذب (واژگان)

منابع ریشه شناسی