سنت هدایت: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «'''سنت هدایت''': سیرۀ دائم خداوند مبنی بر راهنمایی بشر توسط پیامبران الهی جهت رسیدن به مقصد نهایی خلقت. هدایت در عامترین معنای خود شامل همه مخلوقات خداوند میگردد. هدایت عام یا تکوینی خداوند شامل تمام موجودات عالم از کوچکترین ذرهها تا بزر...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۹ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۳۴
سنت هدایت: سیرۀ دائم خداوند مبنی بر راهنمایی بشر توسط پیامبران الهی جهت رسیدن به مقصد نهایی خلقت. هدایت در عامترین معنای خود شامل همه مخلوقات خداوند میگردد. هدایت عام یا تکوینی خداوند شامل تمام موجودات عالم از کوچکترین ذرهها تا بزرگترین اجرام آسمانی میشود و موجودات در مسیر کمال خود تا آن میزان که برای آنها امکانپذیر است، از آن برخوردار میگردند. نوع دیگری از هدایت الهی به نام هدایت تشریعی وجود دارد که تنها به انسان اختصاص دارد و علاوه بر هدایت تکوینی، به واسطۀ ارسال انبیاء به انسانها میرسد. در مرتبهای بالاتر، هدایت پاداشی وجود دارد که ویژۀ مؤمنان است؛ به بیانی دیگر هنگامی که مؤمنان از هدایت تشریعی اولیه بهره میبرند و به دعوت انبیاء الهی پاسخ میدهند، خداوند به ایشان هدایتی خاص به عنوان پاداش اعطا میکند.
مفهوم لغوی و اصطلاحی هدایت
هدایت از ریشه هدأ، در لغت به معنای آرامش و سکون، بی سر و صدا و حرکت، سکونت، [۱]توقف از حرکت، خواب در شب و ساکت نمودن و خواباندن بچه است.[۲] در اصطلاح هدایت به مفهوم نشان دادن مقصد و راهبری و راهنمایی افراد به کار میرود.[۳] گاه هدایت در معنای پایداری و ثابت قدمی در مسیر به کار میرود[۴] بدین ترتیب هدایت، شناسایی صحیح هدف، انتخاب راه درست برای رسیدن به هدف و پایداری در مسیر است.[۵]
مفهوم سنت الهی از دیدگاه قرآن
در تصویر قرآنی، سنتهای الهی سنتهایی دائماً جاری هستند و تنها مخصوص یک امت و یا ملت خاصی نیستند، به گونهای که از ابتدای پیدایش جوامع بشری بخشی از این قوانین بدون هیچ تغییر و استثنایی جاری بودهاند. سنت به معنای راه و رسم جاری و حاکم بر جهان هستی است که این، کاربرد قرآنی جدی درباره سنت است و در واقع به این راه و رسم بر جهان هستی که به خداوند نسبت داده میشود سنتالله گفته میشود. بنابراین سنتالله یعنی روالی که خداوند برای جهان مقرر کرده و به عبارتی نیز در ادبیات و جهانبینی قرآنی، تمام آنچه که در تغییرات و تحولات جهان رخ میدهد همگی فعل خداوند تلقی میشوند و منشأ همه اینها خداوند است. از اینرو است که این سنت به خداوند نسبت داده میشود، اما در این سنت در عین حالی که به خدا نسبت داده میشود عملاً فرمولها و قوانین حاکم بر هستی به شکل لایتغیر است که البته این سنتها و فرمولها دستهبندیهایی دارد. از این جهت گفته میشود سنتالله و این سنت به خداوند نسبت داده شده که دارای تکرارپذیری، استمرار، پایداری، دوام و آنچیزی است که مشیت خداوند آن را مقرر کرده است، بنابراین جنبه پایداری، استمرار و تعمیمپذیری آن باعث شده که کلمه سنت در اینجا به کار گرفته شود.[۶]
تعریف سنت هدایت
خداوند جهت راهنمايی و استعلا بشر بر امور، از طريق سنت هدايت كه توسط رهبران الهی تحقق پيدا میكند، انسانها را به مقصود میرساند. سنت هدايت خداوند گاهی به طور مطلق تمام مخلوقات به ویژه انسانها اعم از مؤمن و كافر را در برگرفته و گاه اراده، بر هدايت گروه مؤمنان تعلق میگيرد. هدايت به معنای اول، هدايت مطلق یا عام و هدايت ويژه مؤمنان را هدايت مقيد یا خاص ناميدهاند. خداوند طبق آيه «اِنَّ الذينَ آمَنوا وَ عَمِلوا الصّالحاتِ يَهديهِم رَبُّهُم بِإيمانِهِم تَجری مِن تَحتِهِمُ الاَنهارُ فی جَنّاتِ النَّعيم»[۷] مؤمنان را كه ايمان آورده و عمل صالح انجام دهند به واسطه ايمانشان هدايت می فرمايد. پس اگر بنده، مؤمن صالح باشد، مشمول توفيق ويژه خداوند خواهد شد و به كثرت معرفت و اعمال صالحه خواهد رسيد و اگر غيرمؤمن باشد، اما در صدد كسب مقام تحصيل حق باشد خداوند اسباب هدايت وی را فراهم میكند. خداوند هدايت مقيد انسان مؤمن را از طريق قوه تعقل و آگاهانه، توسط انبيای الهی به فعليت در میآورد. در واقع سنت ارسال رسل و انزال كتب آسمانی از مصاديق هدايت تشريعی كه فرع بر هدايت مقيد است تحقق میبخشد. اين امر با اراده فعليه انسان مطابق بوده، به واسطه انبيای الهی بيرونی كه از طرف خداوند مبعوث و انبيای درونی كه همان قوه تفكر و انديشه است مستحقق شده و انسان را به منزل مقصود رهنمون میشود.[۸]
مفهوم هدایت عامه
هدایت عامه در معنی سوق دادن مخلوقات بهسوی تمام منافع و کمالات دنیوی و اخروی به کار میرود؛[۹] این نوع از هدایت خداوند، شامل تمام موجودات عالم از کوچکترین ذرهها تا بزرگترین اجرام آسمانی و از پستترین موجودات تا عالی مرتبهترین جاندارها یعنی انسان میشود و موجودات در مسیر کمالشان تا آن میزان که برای آنها امکانپذیر است، از آن برخوردار میگردند؛ چنان که در قرآن کریم همانگونه که واژه وحی، برای هدایت انسان به کار رفته است، برای هدایت سایر موجودات نیز بهکار برده شده است.[۱۰] در آیاتی همچون «قَالَ رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَی کلُ شیءٍ خَلْقَهُ ثمُ هَدَی»،[۱۱] «وَ الَّذی قَدَّرَ فَهَدی»[۱۲] و «الَّذِی خَلَقَنی فَهُوَ یهَدِین»[۱۳] به این نوع از هدایت اشاره شده است.[۱۴]
هدایت تکوینی
هدایت تکوینی گونهای از هدایت غیراختیاری است که همۀ موجودات از آن بهرهمند شده و به سوی کمال پیش برده میشوند. به عبارتی دیگر خداوند موجودات را بهگونهای خلق کرده است که بهطور فطری و غیراکتسابی میتوانند در مسیر هدف خلقت و کمال مطلوب خود قرار بگیرند.[۱۵] قرآن در بیان بخشی از داستان حضرت موسی(ع) به این موضوع اشاره نموده است، آنجا که فرعون از موسی پرسید: معبود تو کیست؟ حضرت موسی فرمود: «رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَی کلَّ شَیءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَی؛[۱۶] پروردگار ما همان کسی است که به هر موجودی، آنچه را لازمه آفرینش او بوده داده، سپس هدایت کرده است.» این نوع از هدایت که در جریان آفرینش و در فطرت تمام موجودات و مخلوقات وجود دارد، نشانههایی همچون: عقل، غریزه، شعور، عاطفه و انواع اداراکات را دارا است.
ویژگی دیگر هدایت تکوینی، تخلفناپذیری و عدم وجود گمراهی در مقابل آن است. نمونههایی از این نوع هدایت، فراگیری استفاده از امکانات به صورت فطری در موجودات است؛ چنانکه طفل برای تغذیه و شیرخوردن، زنبور عسل برای ساخت کندو و تولید عسل و درختان برای میوه دادن، نیازی به آموزش ندارند.[۱۷] همچنین تکامل جنین، نموّ و رشد دانۀ گیاهان و حرکت منظم هریک از کُرات منظومه شمسی در مدار مخصوص به خود و مانند آن، مثالهای گوناگونی از هدایت تکوینی هستند.[۱۸]
هدایت تشریعی
هدایت تشریعی تنها اختصاص به انسانها دارد و بر هدایتی اطلاق میشود که افزون بر هدایت تکوینیِ موجود در فطرت انسان، به واسطۀ ارسال انبیاء و وحی الهی، به انسانها میرسد.[۱۹]
انواع هدایت تشریعی
هدایت اولیه و نخستین
این نوع هدایت در واقع همان هدایت تشریعی است و شامل همۀ انسانها اعم از مؤمن و کافر میشود.[۲۰]
هدایت ثانویه و پاداشی
هدایت پاداشی، خاص مؤمنان است؛ به بیانی دیگر هنگامی که مؤمنان از هدایت تشریعی اولیه بهره میبرند و به دعوت انبیاء الهی پاسخ میدهند، خداوند به ایشان هدایتی خاص به عنوان پاداش اعطا میکند.[۲۱] از آن جا که این نوع هدایت، مترتب بر پذیرش هدایتهای اولی است، آن را هدایت پاداشی و ثانوی نامیدهاند.[۲۲]
سنت هدایت در قرآن
سنت هدایت به عنوان یکی از سنتهای الهی جاری در طول زندگی انسان، بارها در قرآن کریم مورد توجه قرار گرفته است. برخی از این دسته آیات، به هدایت خداوند از طریق فرستادن پیامبران برای تمام امتها و جماعات انسانی اشاره نمودهاند.[۲۳] البته از برخی آیات چنین استفاده میشود که تمام اجتماعات هرچند اجتماعات کوچک، رسول نداشتهاند؛[۲۴] اما در مراکز و «اُمّ القری» رسولانی تمام کننده حجّت الهی، فرستاده شدهاند.[۲۵] برخی دیگر از آیات نیز، به نوع دیگری از سنت هدایت اشاره نمودهاند که آن، سنت هدایت گام به گام و روزافزون در اثر پذیرش هدایت قبلی و استقامت و مجاهدت در راه خداوند[۲۶] است.[۲۷]
ویژگیهای سنت هدایت در قرآن
مطابق آیات قرآن سنت هدایت الهی از دو ویژگی مهم برخوردار است که در ادامه به آنها اشاره میشود: 1. حتمى بودن: «... واللَّهُ يَقولُ الحَقَّ وهُوَ يَهدِى السَّبيل؛[۲۸]... خداوند حق را مىگويد و او به راه راست هدايت مىكند.»، «انّا هَدَينهُ السَّبيلَ امّا شاكِرًا وامّا كَفورا؛[۲۹] ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد و پذيرا گردد يا ناسپاس.»، «انَّ عَلَينا لَلهُدى؛[۳۰] به يقين هدايت كردن بر ماست.» 2. بهرهمندی همگان از هدایت و هادى: «ويَقولُ الَّذينَ كَفَروا لَولا انزِلَ عَلَيهِ ءايَةٌ مِن رَبّهِ انَّما انتَ مُنذِرٌ ولِكُلّ قَومٍ هاد؛[۳۱] كسانى كه كافر شدند مىگويند: چرا آيه و معجزهاى از پروردگارش بر او نازل نشده؟! تو فقط بيمدهندهاى؛ و براى هر گروهى هدايت كنندهاى است؛ (و اينها همه بهانه است)»، «لَقَد بَعَثنا فى كُلّ امَّةٍ رَسولًا انِ اعبُدُوا اللَّهَ واجتَنِبُوا الطغوتَ فَمِنهُم مَن هَدَى اللَّهُ ومِنهُم مَن حَقَّت عَلَيهِ الضَّللَةُ فَسيروا فِى الارضِ فانظُروا كَيفَ كانَ عقِبَةُ المُكَذّبين؛[۳۲] ما در هر امّتى رسولى برانگيختيم كه: خداى يكتا را بپرستيد؛ و از پرستش طاغوت اجتناب كنيد. خداوند گروهى از آنان را هدايت كرد؛ و گروهى از آنان ضلالت وگمراهى دامانشان را گرفت؛ پس در روى زمین بگرديد وببينيد عاقبت تکذیبکنندگان چگونه بود.» «وكَم ارسَلنا مِن نَبىٍّ فِى الاوَّلين؛[۳۳] چه پيامبران بسيارى براى هدايت در ميان اقوام پيشين فرستاديم.»
سنت هدایت در طول تاریخ از منظر قرآن
آیات بسیاری در قرآن کریم به سنت الهی هدایت، در طول تاریخ اشاره داشتهاند. برای نمونه در یکی از این آیات چنین آمده است: «وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ وَقَفَّیْنَا مِن بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَکُلَّمَا جَاءکُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَى أَنفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِیقًا کَذَّبْتُمْ وَفَرِیقًا تَقْتُلُونَ؛[۳۴] و همانا به موسى کتاب [تورات] را دادیم و پس از او پیامبرانى را پشت سر هم فرستادیم و عیسى پسر مریم را معجزه اى آشکار بخشیدیم و او را با روح القدس تایید کردیم پس چرا هر گاه پیامبرى چیزى را که خوشایند شما نبود برایتان آورد کبر ورزیدید گروهى را دروغگو خواندید و گروهى را کشتید».[۳۵] بدین معنا که سنّت الهی همواره بر اعطای هدايتگر براى انسانها و هدایت ایشان بوده است. مطابق آیات قرآن سابقۀ این سنت به آغاز هبوط آدم علیهالسلام بر روى زمین برمیگردد. چنانکه خداوند متعال میفرماید: «قُلنَا اهبِطوا مِنها جَميعًا فَامّا يَأتِيَنَّكُم مِنّى هُدًى فَمَن تَبِعَ هُداىَ فَلا خَوفٌ عَلَيهِم ولاهُم يَحزَنون؛[۳۶] گفتيم: همگى از آن، فرود آييد! ولى هرگاه هدايتى از طرف من براى شما آمد، كسانى كه از آن پيروى كنند، نه ترسى بر آنهاست، و نه اندوهگين مىشوند» و نیز در اینباره فرموده است: «قالَ اهبِطا مِنها جَميعًا بَعضُكُم لِبَعضٍ عَدُوٌّ فَامّا يَأتِيَنَّكُم مِنّى هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُداىَ فَلا يَضِلُّ ولا يَشقى؛ خداوند فرمود: همگى شما از بهشت خارج شويد، در حالى كه دشمن يكديگر خواهيد بود؛ ولى هرگاه هدايتى از سوى من به سراغ شما آيد، هركس از هدايت من پیروی كند، نه گمراه مىشود، و نه در رنج خواهد بود.»[۳۷]
سنّت هدایت الهی به واسطۀ انبیاء
مقصود از هدایت توسط انبیاء، هدایتی است که جنبهی اجتماعی دارد؛ زیرا بعث و ارسال انبیاء و رسول به سوی جامعهها بوده است نه به سوی افراد. به عبارت دیگر هر یک از پیامبران برای هدایت یک جامعه، خواه کوچک و خواه بزرگ، برانگیخته و فرستاده میشده است، نه برای هدایت یکایک افراد آن جامعه. مطلق، بی قید و شرط و ابتدائی دانستن سنّت هدایت بدین سبب است که فرستادن پیامبران، معلول افعال و رفتار انسانها نبوده است، تا آنجا که حتّی نخستین انسانی که آفریده شد، یعنی حضرت آدم (علیه السلام)، پیامبر بود. از قرآن کریم استفاده میشود که هر امّتی پیامبری داشته است. قرآن در این مورد میفرماید: «و لِکُلِّ أمَّتٍ رَسُولٌ؛[۳۸] هر امّتی را پیامبری است.» عبارات نهجالبلاغه در این باره چنین است: «اِصَطَفی سُبحانَهُ مِن وَلَدِهِ [ای آدم] انبیاءَ أخَذَ عَلَی الوحیِ میثاقَهُم وَ عَلَی تبلیغِ الرِسالَتِ اَمانَتَهُم؛[۳۹] خدای سبحان از فرزندان آدم پیامبرانی برگزید و برای وحی و تبلیغ رسالت از آنان پیمان گرفت.»، «بَعَثَ اِلَی الجِنِّ و الانسِ رُسُلَهُ لِیَکشِفُوا لَهُم عَن غِطائِها وَ لِیَحذِّروهُم مِن ضَرائِها وَ لِیَضرِبُوا لَهُم اَمثالَها وَ لِیُبَصِّرُوهُم عیُوبِهَا وَ لِیهجُمُوا عَلَیهم بِمُعتَبَرٍ مِن تَصَرُّفِ مَصاحِها وَ أسقامِها و حَلالِها و ما اَعَدَّ الله للمُطیعین مِنهُم و العُصاهِ مِن جَنَّتٍ وَ نارٍ و کَرامتٍ و هَوانٍ؛[۴۰] رسول خود را به دو گروه جن و انس فرستاد تا پردههای ظلمانی دنیا را از مقابل چشمان آنان بردارند. از آسیبهای دنیا بر حذرشان بدارند و از دنیا، مَثَلها برای آنان بیان کنند و بر عیوب آن بینایشان سازند و به آن مردم ملاکها و اصول معتبر را در موقع رویارویی و تصرّف در تندرستیها و بیماریهای دنیا و حلال و حرام آن بفهمانند و به آنان بفهمانند که خداوند چه پاداشی برای مردم مطیع و چه مجازاتی برای مردم گنهکار از بهشت و دوزخ و کرامت و اهانت آماده فرموده است.»، «بَعَثَ فیهِم رُسُلَهُ و واترَ اِلَیهِم اَنبیاءَهُ لِیَستَأدُوهُم میثاقَ فِطرَتِهِ وَ یُذَکِّرُوهُم مَنَسِّی نِعمَتِهِ و یَحتجُّوا علیهم بِالتَّبلیغِ و یُثیرُوا لَهُم دَفائِنَ العُقُولِ وَ یُرُوهُمِ آیات المَقدِرِهِ؛[۴۱] پس بفرستاد در میان ایشان پیغمبران خود را، و پیاپی داشت به سوی ایشان پیغمبران خود را، تا ایشان عهد آفریدن او را ادا کنند و فراموش کردهی نعمت او را به یاد ایشان آرند، و به رسانیدن رسالت بر ایشان حجّت گویند، و برای ایشان دفن کردهها [ی] عقل (را) [برانگیزانند].»[۴۲]
منابع
ارجاعات
- ↑ کتاب العین، ج۴؛ ص۷۹.
- ↑ لسان العرب، ج۱؛ ص۱۸۰.
- ↑ تفسیر المیزان، ترجمه موسوی همدانی، ج۱؛ ص۵۶.
- ↑ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه رضا ستوده، ج۸؛ ص۲۶۵.
- ↑ تفسیر المیزان، ترجمه موسوی همدانی، ج۱؛ ص.۲۹
- ↑ سرنوشت اجتماعی انسانها در قیامت به یکدیگر گره خورده است
- ↑ يونس/۹.
- ↑ خداوند، امور عالم و آدم را بر پايه سنتهای الهی تدبير و اداره میكند
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، ج۷؛ ص۳۶۴.
- ↑ مجموعه آثار، ج۲؛ ص۱۵۵.
- ↑ طه/۵۰.
- ↑ اعلی/3.
- ↑ شعراء/۷۸.
- ↑ المیزان، ج۱۴، ص۱۶۶؛ ج۱۵، ص۲۸۴؛ ج۱۶، ص۱۹۰؛ تفسیر احسن الحدیث، ج۷، ص۳۶۴؛ اطیب البیان، ج۱۰، ص۴۳.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۲۶؛ ص۴۰۰.
- ↑ طه/۵۰.
- ↑ جوامع الجامع، ج۶؛ ص۶۱۵.
- ↑ هدایت در قرآن، ص۵۹.
- ↑ بقره/2.
- ↑ «وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدی؛ در حالی که هدایت از سوی پروردگارشان برای آنها آمده است»(نجم/ ۲۳)، «وَ هَدَیناهُ النَّجْدَینِ؛ و او را به راه خیر و شرّ هدایت کردیم» (بلد/۱۰)
- ↑ «وَالَّذینَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدیً وَ آتاهُمْ تَقْواهُم؛ کسانی که هدایت یافتهاند، خداوند بر هدایتشان میافزاید و روح تقوا به آنان میبخشد.» (محمد/ ۱۷)
- ↑ اقسام هدایت در قرآن
- ↑ یونس/۴۷؛ نحل/۳۶؛ فاطر/۲۴.
- ↑ فرقان/۵۱.
- ↑ قصص/۵۹.
- ↑ مریم/۷۶؛ محمد/۱۷؛ یونس/۹؛ انفال/۲۹؛ طلاق/۲؛ تغابن/۱۱.
- ↑ مروری بر برخی سنتهای الهی در قرآن
- ↑ احزاب/ ۴.
- ↑ انسان/ ۳.
- ↑ لیل/۱۲.
- ↑ رعد/۷.
- ↑ نحل/ ۳۶.
- ↑ زخرف/6.
- ↑ بقره/ ۸۷.
- ↑ هدایت بشر و پایان تاریخ در سنت ادیان ابراهیمی
- ↑ بقره/۳۸.
- ↑ طه/ ۱۲۳.
- ↑ یونس/۴۷.
- ↑ نهجالبلاغه، خ ۱.
- ↑ همان، خ ۱۸۳.
- ↑ نهجالبلاغه، خ/۱.
- ↑ سنّتهای الهی در نهج البلاغه