زبان قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از قرآن پدیا
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''زبان قرآن'''؛ به زبان و شیوه خاص قرآن گفته می شود که به زبان عربی فصیح و قابل فهم و به صورت روشمند معانی و مقاصد خداوند متعال را بازتاب می دهد. زبان قرآن برای همه قابل فهم است و علاوه بر فهم معانی ظاهری، معانی باطنی نیز دارد که نیاز است تا ابزاره...» ایجاد کرد)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۱۲ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۲۹

زبان قرآن؛ به زبان و شیوه خاص قرآن گفته می شود که به زبان عربی فصیح و قابل فهم و به صورت روشمند معانی و مقاصد خداوند متعال را بازتاب می دهد. زبان قرآن برای همه قابل فهم است و علاوه بر فهم معانی ظاهری، معانی باطنی نیز دارد که نیاز است تا ابزارهای ادبیات عرب و زبان شناسی نوین به کشف زوایای پوشیده آن کمک کند. محققان برای فهم بهتر قرآن در گذشته از ابزار ادبیات عرب استفاده کرده و به ترجمه، تفسیر و فهم مقاصد قرآن اهتمام می ورزیدند؛ اما امروزه، محققان با زبان شناسی و گرایش هایی همانند ساختارگرا(چامسکی)، معناشناسی در زمانی و همزمانی (معناشناسی تاریخی)، معناشناسی شناختی و یا مفهومی، معناشناسی قومی(فهم قرآن با استفاده از ارتباط میان فرهنگ و زبان و انسان شناسی) و یا ترکیبی از این جریانات، فهم جدیدی از آیات قرآن ارائه دهند. با این وجود، چه از روش سنتی و چه از روش زبان شناسی نوین برای فهم زبان قرآن کمک گرفته شود، مطالعه زبان قرآن از سه حوزه مطالعه میان واژه و معنا، مطالعات بین الادیانی در حوزه مفهوم و مقاصد و مطالعه ارتباط میان فرهنگ و زبان خارج نیست.

آشنایی با زبان قرآن

زبان قرآن به زبان و شیوه خاص قرآن در بیان معانی و مقاصد[۱] گفته می شود. از آنجا که زبان قرآن، زبان عربی[۲] است و به زبان پیامبر(ص)[۳] نازل شده است، لهجه های گوناگون عرب نیز در آن وجود دارد.[۴] از این رو، برای فهم آن ضرورت دارد تا با ابزار زبان و ادبیات عرب به بررسی آن پرداخت. روش سنتی بررسی زبان قرآن با ابزار ادبیات عرب و لغتنامه ها بوده است که محققان با استفاده از آن به ترجمه و تفسیر قرآن[۵] می پرداختند و جنبه‌های ادبی قرآن نظير واژه‌گزينی، تصوير و تصويرپردازی، ايهام و كنايه را مورد بررسی قرار می دادند.[۶]

از منظر زبان شناسی اما زبان قرآن به شکلی دیگر نگریسته و تعریف می شود. در این حوزه زبان قرآن دیگر به معنای شناخت واژگان و معانی الفاظ نیست بلکه بررسی زبان قرآن در این حوزه به معنای فهم جهان بینی قرآن است.[۷] از نظر جنسیت زبان قرآن نیز برخی نظریه عرفی بودن زبان قرآن را مطرح کرده اند.[۸] عرفی بودن به این معنا است که خداوند در ارائة مقاصد خویش، از ساختار زبان متعارف و مرسوم قوم استفاده کرده است و به این طریق مقصود خود را بیان نموده است. در مقابل، برخی دیگر به فراعرفی بودن نظریه زبان توجه کرده اند؛ چرا که قرآن بر حقایق ماورایی، عدم شناخت ژرفای آن و وجود متشابهات و جزمیت زبانش، فراتر از فهم عرفی وعمومی مشتمل است. اگرچه نزول تدریجی و اشتمال آن بر مفاهیم غیبی، توجه به اصول و قواعد عرفی در تفسیر زبان قرآن را الزامی می نماید اما نباید از نظر دور داشت که بعد فراعرفی زبان قرآن توجه به خصوصیت مشکک بودن سطوح و ساحات ادراک و فهم را نیز الزامی می نماید.[۹] در مورد زبان قرآن نه به طور قاطع می توان قائل به عرفی بودن آن شد و نه می توان قائل به فراعرفی بودن آن بود بلکه زبان قرآن را تركيبی از این دو باید دانست. هرکدام از ابعاد گوناگون اعتقادی، اخلاقی، اقتصادی، خانوادگی، حقوقی و سياسی قرآن نیاز به فهم زبان دارد. به بيان ديگر هر چند در قرآن از زبان عرب استفاده شده؛ اما به كاربردهای گوناگون آن نيز نیاز به توجه است.

متن قرآن، متنی تک بعدی نيست؛ يعنی اين‌گونه نيست كه سراسر آن استعاری يا نمادين، يا تمثيلی باشد؛ بلکه زبان قرآن روشمند، قابل کشف و معنادار است.[۱۰] قرآن كريم هم دارای الفاظ حقيقی و هم دارای الفاظ مجازی[۱۱] است و در آن از تمثيل، كنايه، رمز و استعاره برای انتقال معنا به مخاطب استفاده شده است. در عين حال بايد توجه داشت كه نقايص زبان عرفی در اين متن ديده نمی‌شود و قرآن كريم با وجود بهره‌گيری از اين زبان، عمق خاصی به آن بخشيده؛ به گونه‌ای كه زبان خاص خود را آفريده است. [۱۲] البته، میان زبان عرفی و گفتاری تمایز قائل شد و یک سبک بینابین میان این دو برای زبان قرآن در نظر گرفت. به لحاظ كاركرد نیز زبان قرآن کارکرد چندگانه همانند توصيفی، معرفتی، انشايی و تحريكی و هنجارگرا دارد.[۱۳]

شناخت گونه‌های زبانی نیز برای فهم ساختار معانی قرآن امری اساسی تلقی می شود؛ چرا که با توجه به گونه‌های زبانی، زبان عربی امروز نمی‌تواند برای شناخت ساختار معانی و نحو‌ی قرآن ملاك باشد؛ زيرا معنا در سايه‌ عوامل متعددی شكل می‌گيرد كه در يك تقسيم‌بندی كلی به برون‌متنی و درون‌متنی و تحت تأثير عواملی مانند شخصيت گوينده، سياق متن، مخاطب، جغرافيای پيام و برهه‌‌ی تاريخی مؤلفه‌های تشكيل يك زبان تقسیم می‌شود.[۱۴] برای نمونه، فرقه‌ ظاهريه در ديدگاهی افراطی، حقیقت گرا بودند و معانی حقیقی واژگان را در نظر می گرفتند و گروهی ديگر در ديدگاهی تفريطی، تأویل گرا بوده و همه واژگان قرآن را از حالت حقیقی خارج می کنند و معنای مجازی آن را در نظر می گرفتند.

تأثیر مطالعات زبان شناسی در فهم زبان قرآن

فهم زبان قرآن با رویکرد زبان شناسی نوین به این صورت است که زبان قرآن و درک جنبه‏‌های گوناگون آن و ارتباط آن با رفتار انسانی به گونه روشمند مطالعه و بررسی می شود.[۱۵] امروزه، جریان های مختلف علم زبان شناسی به کمک انسان آمده است تا فهم قرآن و زوایای ناشناخته قرآن را بیشتر برای جوامع انسانی موشکافی نماید. حوزه هایی چون معناشناسی، مطالعات بین‌الادیانی و انسان‌شناسی از جمله حوزه هایی به شمار می آیند که در زبان شناسی قرآن به طور جدی مورد توجه قرار گرفته است.[۱۶]

یکی از گرایش های زبان شناسی، معناشناسی است. در معناشناسی به بررسی واژگان و عبارات قرآنی پرداخته می شود و در آن دو رویکرد غالب وجود دارد: رویکرد تاریخی (در زمانی) و رویکرد غیرتاریخی (همزمانی).[۱۷] در میان این دو رویکرد، مطالعه درزمانی واژگان قرآن سخت از مطالعه همزمانی مفردات قرآن است زیرا امروزه منبع عربی مکتوبی از عصر نزول قرآن در دسترس نیست تا کاربرد واژه‌ها در آن بررسی شود. در این میان، حرکت به سمت زبان هایی که در عصر نزول قرآن دارای متن مکتوب بوده اند و از سوی دیگر ارتباط با اعراب داشته اند می تواند به رفع این نقیصه مهم کمک کند.

زبان شناسی فرهنگی و ارتباط آن با انسان شناسی یا زبان شناسی قومی از جمله رویکردهایی دیگری است که می توان در تحلیل و ارزیابی زبان قرآن بدان اشاره کرد. پیوند‌های فرهنگی در بسیاری از مواقع خود را در زبان نشان می دهند. برای مثال وقتی کالایی از یک منطقه به منطقه‌ای دیگر وارد می‌شود واژه، اصطلاح و کاربرد‌هایش نیز به همان منطقه وارد می شود. البته پیوندهای فرهنگی همیشه مسالمت آمیز نیز بلکه گاه این پیوند می‌تواند بر اثر جنگ رخ بدهد. وقتی عده‌ای به یک منطقه حمله می کنند و بر آن مسلط می‌شوند، یا از طریق پیوندهای حکومتی، اداری و سیاسی بر آن سلطه می یابند ادبیات و زبان خویش را نیز بر منطقه فتح شده غالب می کنند. برای مثال واژه «قسط» واژه ای یونانی است که از طریق پیوندهای اعراب و بیزانسی ها به عربی وارد شده است. توضیح آنکه روم شرقی بر بخش هایی از مدیترانه تسلط داشت. زبان اصلی حکومت در این منطقه یونانی بود. به همین خاطر مکاتبات، اسناد و قوانین نهادهای حکومتی از جمله نهاد قضائی و دادگستری نیز به زبان یونانی رواج داشت. واژه «قسط» یونانی که یکی از اصطلاحات حوزه قضائی امپراتوری روم شرقی به شمار می آید طبعا به سبب رفت و آمدهایی که اعراب به آن منطقه داشتند در عربی نیز وارد و به مثابه واژه ای در حوزه امور حقوقی به کار رفت[۱۸].

یکی دیگر از ابزارهای زبان شناسی برای شناخت زبان قرآن، دانش کاربردشناسی یا منظور‌شناسی است که در دهه‌ های گذشته برای تفسیر و تحلیل انواع گفتمان کارایی زیادی پیدا کرده است .به نظر می‌رسد که در راستای کاربردی و عملی کردن گزاره‌های قرآن و استنباط مفاهیم التزامی از آن، باید به سراغ این دست از دانش‌ها رفته و بر اساس نیازهای خود مؤلفه‌های آن را بومی‌سازی کرد.

کاربردشناسی، مطالعه معنایی است که گوینده یا نویسنده آن را منتقل و شنونده یا خواننده متن برداشت می‌کند؛ بنابراین، کاربردشناسی بیشتر با تحلیل منظور افراد از پاره‌گفتارهایشان سروکار دارد تا با معنای خود کلمات یا عباراتی که به‌کار می‌برد. درواقع، کاربردشناسی، بررسی منظور گوینده است. در این نوع از بررسی، تفسیر منظور افراد در یک بافت خاص و هم‌چنین، چگونگی تأثیر آن بافت بر پاره‌گفت را نیز دربر می‌گیرد و مستلزم توجه به این نکته است که چگونه سخنگویان، کلام خود را با در نظر‌ گرفتن مخاطب، مکان، زمان و شرایط حاکم سازماندهی می‌کنند؛ بنابراین، کاربردشناسی بررسی معنای بافتی است.[۱۹]

زبان شناسی شناختی یکی دیگر از گرایش های زبانشناسی است که محققان از آن برای فهم بهتر زبان قرآن استفاده کرده اند. این حوزه، در مقابل زبان‌شناسی عام که یک نگاه سنتی به معنا داشته است، به وجود آمد. بر طبق این نظریه، ممکن است در کنار یک معنا، معانی دیگری هم زمان برای آن واژه به وجود بیاید. در این حالت، هر واژه یک اصل واحد و یک معنای مرکزی، کانونی و آغازین دارد که از آن، معانی دیگری توسعه پیدا می‌کند؛ از پیشگامان این نظریه می‌توان «ایوانز»، «لیکاف» و «بروگمان» را نام برد.

در نظریه شبکه شعاعی، دو بحث مطرح می‌شود؛ مبحث معناشناختی تاریخی که به بررسی معانی مختلف یک واژه در طول زمان می‌پردازد و معناشناسی توصیفی که به تحلیل معنای واژه در همان زمان و در داخل یک متن با سیاق‌های مختلف می‌پردازد. چينش فوق‌العاده كلمات، آهنگين بودن آيات با وجود كوتاه يا بلند بودن آن‌ها و ارتباط منطقی سوره‌ها با وجود متفاوت بودن آيات،[۲۰] سه نظریه «شبکه شعاعی»، «بازتاب استعاره مفهومی» و «آمیختگی مفهومی» که همگی برای مفهوم شناسی یک واژه مورد استفاده قرار می‌گیرند، در زبان‌شناسی شناختی مطرح است.[۲۱] نحوه استفاده از زبان شناسی شناختی به این شکل است که مثلا در قرآن کریم با توجه به سیاق آیات، شأن نزول، زمان و مکان نزول، مخاطب و موقعیت اجتماعی و فرهنگی، در سیاق یک زمان به بررسی معنای یک واژه پرداخته می‌شود. برای نمونه، واژه «تقوا» قبل از نزول قرآن به معنای حفظ و صیانت بوده و پس از نزول، توسعه یافته و به معنای «ورع» و «اجتناب» شده است؛ معنای کانونی و مرکزی «حفظ»، معنایی است که در هر دو دوره قابل توجه است. مفاهیم مختلفی در قرآن وجود دارد که معنوی و انتزاعی هستند. فضائل و رذائل اخلاقی که در قرآن مجید بیان شده، قابل لمس و تجربه نیستند و خداوند برای محسوس کردن این مفاهیم انتزاعی، از مفاهیم مادی مانند استعاره و تشبیه استفاده نمود تا درک این امور آسان‌تر شده و انسان به آن رغبت داشته باشد یا از آن دوری نماید. در واقع، خداوند با تصویرسازی، مقصد و نتیجه آن عمل را برای ما طراحی می‌نماید مانند خوردن مال یتیم[۲۲] که خداوند آن را به خوردن آتش تشبیه کرده و خسارت‌های جبران ناپذیری برای انسان به دنبال خواهد داشت.[۲۳]

منابع

اسلام پدیا

امامت پدیا

ایکنا

پرتال جامع علوم و معارف قرآن

دانشنامه حوزه

دائره المعارف اسلامی

ویکی شیعه

ویکی فقه

ویکی نور

ارجاعات

  1. . ویکی فقه.
  2. . وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَ هذا لِسانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ‏؛«و نيك مى‏دانيم كه آنان مى‏گويند: «جز اين نيست كه بشرى به او مى‏آموزد.» [نه چنين نيست، زيرا] زبان كسى كه [اين‏] نسبت را به او مى‏دهند غير عربى است و اين [قرآن‏] به زبان عربى روشن است» (نحل/103)وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا وَ صَرَّفْنا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْراً؛ «و اين گونه آن را [به صورت‏] قرآنى عربى نازل كرديم، و در آن از انواع هشدارها سخن آورديم، شايد آنان راه تقوا در پيش گيرند، يا [اين كتاب‏] پندى تازه براى آنان بياورد» (طه/113) إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ‏؛«ما آن را قرآنى عربى قرار داديم، باشد كه بينديشيد» (زخرف/3)
  3. . وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ فَیُضِلُّ اللَّهُ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِی مَن یَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُالْحَكِيمُ؛ «و ما هيچ پيامبرى را جز به زبان قومش نفرستاديم، تا [حقايق را] براى آنان بيان كند. پس خدا هر كه را بخواهد بى‏راه مى‏گذارد و هر كه را بخواهد هدايت مى‏كند، و اوست ارجمند حكيم‏»(ابراهیم/4)
  4. .امامت پدیا؛ اسلام پدیا؛ ویکی پاسخ
  5. . ویکی شیعه؛ ویکی پرسش
  6. . بررسی مؤلفه‌های زبانی قرآن در «مطالعه قرآن به منزله اثری ادبی»؛ ویکی نور
  7. . معناشناسی قرآن باید با توجه به مباحث زبانشناسی و معناشناسی جدید صورت گیرد؛ مشخصه‌های قرآن از نگاه زبان شناختی
  8. .پرتال جامع علوم و معارف قرآن
  9. . نقد نظریه عرفی بودن زبان قرآن در «پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن»؛ ارائه نظريه زبان عرفی فراعرفی در باب منطق گفتمان قرآن؛ ویکی فقه؛ دانشنامه حوزه
  10. .دانشنامه حوزه
  11. . دائره المعارف اسلامی
  12. . قرآن آفریننده زبان خود است؛ تعارضی در فهم عرفی و فراعرفی قرآن وجود ندارد
  13. . قرآن را نمی‌توان در چهار وجه زبانی محصور كرد
  14. . مؤلف «ساختار نحوی قرآن»: زبان‌شناسی قرآن نيازمند ديدگاه‌ها و مطالعات تازه است
  15. . معناشناسی قرآن باید با توجه به مباحث زبانشناسی و معناشناسی جدید صورت گیرد؛ مشخصه‌های قرآن از نگاه زبان شناختی
  16. . کارکرد مطالعات زبان‌شناسی قرآن در سيره‌نويسی
  17. . معناشناسی قرآن باید با توجه به مباحث زبانشناسی و معناشناسی جدید صورت گیرد
  18. . نقش زبان‌شناسی و زبان‌های باستانی در مطالعات قرآنی؛ تلاش‌های ایزوتسو آغاز ورود زبان‌شناسی به مطالعات قرآنی است؛ فاصله با یافته‌های زبان‌شناسی در آموزش قرآن؛ بهره‌گیری از انسان‌شناسی و زبان‌شناسی؛ راز موفقیت ایزوتسو بود
  19. . استنباط مفاهیم ضمنی از قرآن در پرتو دانش کاربردشناسی؛ تفاسیر قدیم و جدید از نگاه زبان‌شناسی و هرمنوتیکی واکاوی می‌شود؛ مشکلات آموزشی با یادگیری مبانی زبان‌شناختی حل می‌شود؛ سلیمی: تفاوت قرآن با ساختارهای زبان‌شناسی دیگر در ترجمه نمایان می‌شود
  20. . تفاوت زبان‌شناختی قرآن بخشی از اعجاز كلام الهی است
  21. . ارائه‌ی مقاله‌ی «نقش زبان‌شناسی جديد در فهم آيات قرآن» در همايش ملی قرآن و علوم روز
  22. . إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيراً؛ «در حقيقت، كسانى كه اموال يتيمان را به ستم مى‏خورند، جز اين نيست كه آتشى در شكم خود فرو مى‏برند، و به زودى در آتشى فروزان درآيند». (نساء/10)
  23. . تبیین نظریات زبان‌شناسی ‌شناختی در گفتمان قرآن