حزب الله: تفاوت میان نسخه‌ها

از قرآن پدیا
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''حزب الله'''؛ جماعتی که در قرآن بدانها اشاره شده است. == معنی حزب == حزب به معنی دسته و گروهی انبوه است که افراد آن دارای هدف و منافعی مشترک باشند. جمع این کلمه احزاب است و در قرآن در چندین آیه آمده است. نیز حزب به معنی ورد و ذکری است که انسان به آن خ...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷: خط ۲۷:


در برابر «حزب الله» در قرآن، ترکیب «حزب الشيطان» نیز آمده است. با توجه به متن قرآن کریم و با عنایت به محتوای آیه های ۱۴ تا ۱۹ سوره مجادله «ألم تر الى الَّذِينَ تَوَلُّوا قَوْماً غَضِبَ الله عليهم ما هُم مِنكم ولا مِنْهُم ... اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيطانُ فَأَنْسِيَهُم ذِكْرَ الله أولئك حزب الشيطان الا ان حزب الشيطان هم الخاسرون» حزب الشیطان به دسته ای از مردم به ظاهر مسلمان اطلاق شده است که در ظاهر با مسلمانان بوده و دم از مسلمانی می زدند، ولی در باطن با یهود که مایه خشم خدا بودند و دشمن اسلام و مسلمانان، یک دل و دمساز بوده اند.
در برابر «حزب الله» در قرآن، ترکیب «حزب الشيطان» نیز آمده است. با توجه به متن قرآن کریم و با عنایت به محتوای آیه های ۱۴ تا ۱۹ سوره مجادله «ألم تر الى الَّذِينَ تَوَلُّوا قَوْماً غَضِبَ الله عليهم ما هُم مِنكم ولا مِنْهُم ... اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيطانُ فَأَنْسِيَهُم ذِكْرَ الله أولئك حزب الشيطان الا ان حزب الشيطان هم الخاسرون» حزب الشیطان به دسته ای از مردم به ظاهر مسلمان اطلاق شده است که در ظاهر با مسلمانان بوده و دم از مسلمانی می زدند، ولی در باطن با یهود که مایه خشم خدا بودند و دشمن اسلام و مسلمانان، یک دل و دمساز بوده اند.
== منابع ==
[[رده:گروه ها و قبایل]]

نسخهٔ ‏۱۸ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۲۰

حزب الله؛ جماعتی که در قرآن بدانها اشاره شده است.

معنی حزب

حزب به معنی دسته و گروهی انبوه است که افراد آن دارای هدف و منافعی مشترک باشند. جمع این کلمه احزاب است و در قرآن در چندین آیه آمده است. نیز حزب به معنی ورد و ذکری است که انسان به آن خو میگیرد و آن را همواره می گوید و میخواند مانند نماز، قراءت قرآن و جز آن. حزب قرآن هم به معنی بخشی از قرآن است که کسی خود را موظف می دارد تا آن بخش را بخواند (المفردات راغب، ۱۱۵; مجمع البحرين ، طریحی، ۳۸/۲) «وَ مِنَ المجاز: قَرَأَ حِزْبَه مِن القُرآنِ و كَم حِزْبُكَ؟ و حزب القرآن: جَعَلَهُ أحزاباً» حزب قرآنی خود را خواند تو چند حزب میخوانی؟ قرآن را به حزبهایی بخش کرد، معنی مجازی حزب است (أساس البلاغة ، زمخشری، ۱۷۰/۱). یعنی این دو معنی اخیر برگرفته از معنی اصلی حزب (گروه انبوه) است.

دیدگاه مفسران در مورد معنی احزاب

برای لفظ «أحزاب» به صورت جمع، مفسران قرآن بر روی هم، چهار معنی یاد کرده اند.

1) الاحزاب: بني أميه، بنى المغيره و آل أبي طلحه که همه از قبایل قریش بودند و احزاب در آیه های «و مِنَ الأحزاب مَن يُنكر بَعضَهُ» (رعد، ۳۶). «... و مَن يَكْفُرْ به من الأحزاب فَالنَّارُ مَوعِدُهُ» (هود، ۱۷) «جند ما هنالِكَ مَهْزُوم من الأحزاب» (ص،۱۱) مربوط به همین گروه های قریش است (مجمع البیان ، طبرسی، ۲۹۶/۳؛ تفسير القرآن الكريم ، شبر، ۴۲۸؛ الاشباه والنظائر في القرآن الكريم ، مقاتل، ۱۶۳)

۲) الاحزاب: مسیحیان نسطوری و یعقوبی «فاختلف الأحزابُ مِن بَيْنِهِم فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ عَذَابٍ يَومٍ أَلِيمٍ» (زخرف، ۶۵) (تفسير القرآن الكريم، ۴۶۲)

۳) الأحزاب: قوم نوح، عاد و ثمود و دیگر اقوام گذشته کهن «كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوم نوح وعاد و فرعون ذو الأوتاد ... أولئك الأحزاب» (ص، ۱۲ و ۱۳)، «قال الذي أمن يا قوم إني أخافُ عَلَيْكُمْ مِثل يوم الأحزاب» (المؤمن، ٣٠) (مجمع البيان ، ۵۲۲/۴)

۴) الأحزاب: یعنی ابوسفیان بن حرب و قبیله هایی از عرب و یهود که از سه سوی شهر مدینه بر پیامبر و مسلمانان تاختند تا بنیاد اسلام و پیروان اسلام را از میان بردارند. نام سوره احزاب نیز که چند بار لفظ احزاب در همین معنی اخیر در آن آمده از همین معنی گرفته شده است، یعنی احزاب متحد دشمنان پیامبر اسلام (ص) و مسلمانان. آیه های: «اذا جاووکم من فوقكم و مِن أَسْفَلَ مِنكُم وَ اذْ رَاغْتِ الأَبصارُ ... يُحْسَبُونَ الأَحْرَابَ لَمْ يذْهَبُوا وان يَأْتِ الأحزاب ... و لما رأى المومنون الأحزاب قالوا هذا ما وعدنا الله وَرَسُولُه وصَدَقَ الله و رسوله ....» (احزاب (۲۲،۲۰،۱۰) و کلمه احزاب در آنها مربوط به همین معنی است. (التبیان، شیخ طوسی، ۳۲۰/۸ به بعد؛ تفسير القرآن الكريم، ۴۲۸؛ الأشباه والنظائر، مقاتل، ۱۶۳).

حزب الله در قرآن

اما ترکیب «حزب الله» در قرآن کریم در دو آیه از دو سوره آمده است «و من يتول الله ورسوله و الذين آمنوا فَإِنَّ حِزْبَ الله هم الغالبون» (مائده، ۵۶) «... أولئك حزب الله الا انَّ حِزب الله هُم المفلحون» (مجادله،۲۳) آيه «انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة ويؤتون الزكوة و هم راكعون» (مائده،۵۵) پیش از آیه بالا از نظر معنی پیوند تنگاتنگی با این آیه دارد. در آیه ۵۵ سرپرستان عموم مسلمانان به روشنی شناسانده شده اند و پیدا است که وظیفه مومنان آن است که در همه کارهای خود سر به فرمان آنان باشند. آن سرپرستان و صاحبان اختیار عبارتند از خدا و پیامبر او و آنان که در حال نماز و خشوع کامل نیز از نیک مردی و یاری به نیازمندان غافل نیستند. اکثریت مفسران تصریح می کنند که این آیه درباره حضرت علی بن ابی طالب (ع) نازل گشته است. زمخشری می نویسد: علی بن ابی طالب كرم الله وجهه در مسجد در حال نماز بود که سائلی آمد و از یاران کمک خواست و کسی کمکی به او نکرد. در این هنگام علی انگشتری خود را که به آسانی از انگشت او بیرون می آمد به سوی سائل انداخت، یا اشاره کرد و سائل خود آن را از انگشت علی بیرون آورد ( مجمع البیان ، ذيل آیه). سپس می افزاید و میپرسد چنانچه آیه درباره علی بن ابی طالب است پس چرا جمله و دیگر عبارتهای آیه در شکل جمع است؟ آن گاه زمخشری خود به این پرسش پاسخ می دهد و می گوید: بلاغت جمع در آیه در این است که مؤمنان نیز به چنین کارهای انسانی و والا تشویق گردند و روی آورند تا به این چنین پاداشی دست یابند. نیز برای بیان این نکته است که باید خوی و رفتار مؤمنان به خدا و پیامبر او بدین گونه باشد که حتی در حال نماز هم نیکی و دستگیری از مستمندان را از یاد نبرند (الکشاف، ۶۳۹/۱). آن گاه خداوند پس از نشان دادن سرپرستان مسلمانان و مؤمنان، در آیه بعد: «و من يتول الله و ...» از کسانی یاد می کند که اینان، خدا و پیامبر او و مؤمنان راستین را دوست دارند. چنانکه گفته شد، زمخشری و بسیاری از مفسران عامه و همه مفسران خاصه (شیعه)، منظور از مؤمنان در آیه ۵۵ مائده را با تفصیلی که گذشت امیر مؤمنان (ع) دانسته اند. خداوند این گروه را «حزب الله» نامیده و تنها آنان را پرتوان و پیروز دانسته است.

در آیه ۲۲ سوره مجادله نیز حزب الله، از صفات ویژه ای برخوردار است. حزب الله کسانی اند که با دشمنان و مخالفان خدا و پیامبر او دوستی ندارند به همین سبب، خداوند، دلهای آنان را با ایمان راستین آکنده و با روان خدایی خویش، به آنان مدد رسانده و در بهشت جاودان جایشان داده است: همه بدانند که حزب خدا هم اینانند و رستگاری نیز از آن ایشان است (مجمع البیان ۲۱۱/۲؛۲۵۱/۵).

برخی از مفسران پیامبر اسلام (ص) و خاندان او را «حزب الله» گفته اند. ابوالحسن اصفهانی گفته است: در این باره روایات و اخبار بسیاری از معصومین رسیده است. از آن جمله است: «یا علی حزبک حزبی و حزبی حزب الله» نیز هم او به روایت از تفسیر قمی ذیل آیه ۲۲ سوره مجادله «.... أولئك حزب الله»، گفته است: یعنی «الأئمة أعوان الله» امامان یاوران خدا هستند. نیز او به روایت از امالی، سخنی از حضرت علی (ع) آورده است که: «نَحنُ النُّجَباء، و حزبنا حزب الله، وحزب الشيطان الفئة الباغية» (مقدمة تفسير مرأةالأنوار ، ۱۲۱; البرهان في تفسير القرآن ، بحرانی (۴۷۹/۱).

در شماری از روایات و همچنین در بعضی نامه های پیامبر گرامی اسلام هم چنانکه در آیه های بالا نیز یاد شد، مؤمنان به راستی پای بند به ارزشها و احکام اسلامی حزب الله نامیده شده اند. در نامه ای که پیامبر خدا برای یکی از مسلمانان به نام رفاعة بن زید جذامی نوشته آمده است: من وی را از سوی خویش برای همه مردم قبیله او و هر کس که به ایشان وارد شود گسیل داشته ام تا ایشان را به سوی خدا و فرستاده او فرا خواند از این رو هر کس از ایشان به وی روی آورد به حزب خدا و حزب پیامبرش پیوسته است (نامه ها و پیمانهای سیاسی حضرت محمد. دکتر حمید الله، ۳۳۵؛ تاریخ طبری ، ۱۷۴۰/۴) نیز در نامه پیامبر (ص) به زمل بن عمرو از «بنی عُذْره» آمده است: ... از این رو، هر کس به اسلام بگرود به حزب خدا پیوسته است (نامه ش، ۱۷۹)

از آن چه گذشت این نتیجه به روشنی به دست می آید که «حزب الله» از دیدگاه قرآن و اخبار و احادیث معصومین عبارت است از مسلمانان و مؤمنان راستین به اسلام که بر پایه دستورها و احکام قرآن رفتار کنند و رهبری جانشینان بر حق پیامبر اسلام را نیز بپذیرند. همه گروهای مسلمانی که امروز در کشورهای گوناگون اسلامی خود را حزب الله نامیده اند، با هرگونه  هدف و اندیشه ای  که داشته باشند نیز این نام را از این ترکیب قرآن برگزیده اند.

در برابر «حزب الله» در قرآن، ترکیب «حزب الشيطان» نیز آمده است. با توجه به متن قرآن کریم و با عنایت به محتوای آیه های ۱۴ تا ۱۹ سوره مجادله «ألم تر الى الَّذِينَ تَوَلُّوا قَوْماً غَضِبَ الله عليهم ما هُم مِنكم ولا مِنْهُم ... اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيطانُ فَأَنْسِيَهُم ذِكْرَ الله أولئك حزب الشيطان الا ان حزب الشيطان هم الخاسرون» حزب الشیطان به دسته ای از مردم به ظاهر مسلمان اطلاق شده است که در ظاهر با مسلمانان بوده و دم از مسلمانی می زدند، ولی در باطن با یهود که مایه خشم خدا بودند و دشمن اسلام و مسلمانان، یک دل و دمساز بوده اند.

منابع