استعمار

از قرآن پدیا

استعمار؛ تسلط جوامع و کشورهای قدرتمند بر سرزمین‌های دیگر به منظور بهره‌کشی. استعمار در لغت به معنای آبادانی اما در ادبیات سیاسی امروز، به مفهوم «تسلط عدوانی بر یک کشور و غارت منابع طبیعی آن، در ظاهرِ کمک به آبادسازی آن کشور» استفاده می‌شود. در استعمار قدیم، دولت های استعمارگر به وسیلۀ قتل و غارت، ثروت سرزمین های دیگر را چپاول می‌کردند، اما در استعمار نو، فتح فکر و اندیشه‌ها مطرح است. نظریه‌پردازان در باب دلایل ظهور استعمار از جنبۀ سیاسی، اقتصادی، ملی‌گرایی و نژادی صحبت به میان آورده‌اند. برخی از ابزارها و شگردهای استعمارگران برای استعمار کشورها، عبارت است از: تغییر و نابودی زبان بومی، تسلط بر فرهنگ و اقتصاد، تبلیغات رسانه‌ای، وابسته‌سازی ملت‌ها به خام‌فروشی نفت و اختلاف‌اندازی میان مذاهب اسلامی. از جمله راهکارهای مقابله با استعمار می‌توان به مواردی همچون افزایش قدرت علمی کشور، ترویج سبک زندگی اسلامی، وحدت مسلمانان و تمسک به مرجعیت علمی قرآن اشاره نمود.

تعریف استعمار

اِستِعمار: استعمار واژه‌ای است عربی و در ریشه به معنای آبادی خواستن است.[۱] استعمار از لحاظ لغوی به معنای مهاجرت گروهی از افراد کشورهای متمدن به سرزمین های خالی از سکنه یا کم رشد به منظور عمران یا متمدن کردن آن سرزمین است. لکن واقعیت پدیده استعمار با معنای لغوی آن متفاوت است و در عمل به معنای تسلط جوامع و کشورهای قدرتمند بر جوامع و سرزمین های دیگر به منظور استثمار و بهره‌کشی از آن ها در آمد.[۲] بنابراین استعمار از لحاظ سیاسی به معنای حاکمیت گروهی از قدرت های خارجی بر مردم یا بر سرزمین دیگر به بهانه آبادی و سازندگی است. در واقع استعمار با هدف به تاراج بردن دارایی کشورهای دیگر بوده ‌است.[۳]

تاریخچه و سیر تاریخی استعمار

استعمار به‌عنوان پدیده‌ای سیاسی اقتصادی حدودا از سال 1500م آغاز گردید. در طول این مدت، برخی از کشورهای اروپایی مناطق وسیعی از دنیا را کشف کردند و در آن‌جا ساکن شدند و به بهره‌برداری پرداختند. پیدایش استعمار با ظهور کشورهای قدرتمند اروپایی آن زمان یعنی انگلیس، فرانسه، پرتغال، اسپانیا و... همراه بود. بعد از کشف راه‌های دریایی در اطراف افریقای جنوب شرقی (1488م) و کشف قاره‌ی امریکا در سال 1492م مسافرت‌های دریایی به منظور استعمار و کشف سرزمین‌های جدید آغاز شد. اما برخی معتقدند استعمار به دوران باستان برمی‌گردد و اقدامات حکومت‌های باستانی نظیر فینیقیه و یونانی‌ها در ایجاد پایگاه‌های خارج از سرزمین خود به منظور استفاده از آن‌ها برای تجارت دلالت بر استعمارگری دارد.[۴] در قرن حاضر، استعمار شیوه‌هایی جدیدی به خود گرفته، اما با این حال با توجه به مبارزات ضد استعماری در دهه‌های ۵۰ تا ۷۰ میلادی برخی كشورها توانستند استقلال را به كشورهايشان به ارمغان بياورند ولی استعمارگران همچنان به دنبال ساز و كاری بودند تا بر سلطۀ خود ادامه دهند. در این دوره، كشورهای استقلال‌يافته اين بار با استعمار نوين مواجه شدند زيرا كشورهای استعمارگر موسساتی را برای تربيت رهبرانی كه منافعشان را در كشورهای تازه استقلال يافته حفظ كند تأسيس كرده بودند و كارشان رهبرسازی برای اين كشورها بود.[۵] تفاوت میان استعمار قدیم با این استعمار نوین این است که در استعمار قدیم، دولت های استعمارگر با حمله به سرزمین های دیگر قتل و غارت راه انداخته و ثروت آن کشورها را چپاول می‌کردند، اما در استعمار نو دیگر فتح سرزمین جغرافیایی نیست، بلکه فتح فکر و اندیشه‌ها مطرح است.[۶]

علل پیدایش استعمار

نظریه‌پردازان در زمینه‌ی دلایل ظهور و گسترش استعمار، نظریات متعددی ارائه داده‌اند و این پدیده را از جنبه‌های مختلف ارزیابی کرده‌اند: جنبۀ سیاسی: رقابت‌های سیاسی و نظامی قدرت‌های بزرگ اروپایی طی قرن شانزدهم و پس از آن موجب ظهور و گسترش استعمار بود. این دیدگاه تلاش دولت‌های بزرگ جهت دست‌یابی به قدرت و اعتبار بیشتر در مقایسه با رقبای خود را عامل اصلی گسترش استعمار می‌داند. جنبۀ ملی‌گرایی: آن‌چه عامل ظهور و گسترش استعمار شد تمایل دولت‌ کشورهای قدرتمند به گسترش سرزمین‌شان و ایجاد امپراطوری‌های بزرگ به منظور حفظ و تقویت روحیه‌ی ملی و توانایی‌های سیاسی و نظامی بود. جنبۀ نژادی: مردمان سفیدپوست (اروپائیان) ذاتا از مردم نژادهای دیگر برترند و وظیفه دارند به منظور اصلاح و متمدن کردن مردمان نژادهای دیگر بر آنان حکومت کنند.[۷] جنبۀ اقتصادی: عده‌ای استعمار را پدیده‌ای اقتصادی و محصول توسعه‌ی نظام سرمایه‌داری نوین می‌دانند. آن‌ها معتقدند که امکانات داخلی کشورهای اروپایی (بازار فروش، مواد اولیه، فرصت‌های سرمایه‌گذاری) دیگر پاسخ‌گوی نیازهای روزافزون آن‌ها نبود و آن‌ها را وادار به دست‌اندازی به کشورهای دیگر کرد.[۸]

ابزارهای استعمارگری

تغییر و نابودی زبان بومی: زبان، دریچه فرهنگ است و هر زبانی از محتوایی ویژه‌ای برخوردار است، هر زبانی بسته به تاریخ، تمدن و فرهنگش، حامل مفاهیم و ارزش و ضدارزش هاست. زبان فقط فقط ابزار تکامل و گفتگو نیست؛ زبان عملاً یعنی اتصال به منبع عظیمی از فرهنگ و طرز فکر است. استعمار برای مقابله با تمدن‌های بزرگ بشری، از بستر زبان بهره برده و با نابودی زبان‌های بومی، زبان خود را تحمیل کرده است. هر جا استعمار آمد، به زبان بومی، فرهنگ، تمدن، رژیم غذایی و سبک زندگی حمله کرده و در جهان اسلام به طور خاص، با زبان عربی و فارسی مقابله نموده است.[۹] به فراموشی سپردن ظرفیت‌ها و استعدادها: استعمار هرزمان در هر جا ظرفیت‌هایی ـ چه ظرفیت‌های نرم و چه ظرفیت‌های سخت، چه استعدادهای فوق‌العاده علمی و چه منابع طبیعی ـ ببیند، توطئه می‌کند که ابتدا ملت‌ها را از داشته‌ها و ظرفیت‌هایشان غافل کند و وقتی مردم غافل شدند و احساس کردند از این ظرفیت‌ها تهی هستند، آن موقع شروع می‌کند به اقدام بعدی که غارت آن ملت‌هاست.[۱۰] تسلط بر فرهنگ و اقتصاد: راهبرد استعمار نو، آن بوده است که به‌جای لشکرکشی و جنگ نظامی، بر فرهنگ و اقتصاد کشورها تسلط یابد و با ایجاد رُعب، ملت‌ها را تحت سلطه درآورد. تاکتیک استعمار نو آن است که نیروهای خود را از داخل همان جوامع تحت ستم استعمار، انتخاب و برای حکومت، تربیت می‌کند.[۱۱] ایجاد گروه‌های تکفیری: به طور کلی گروه‌های تکفیری در دنیای اسلام با هدف خدمت به استعمار جهانی ایجاد شده‌اند و تشکیل، آموزش، تقویت و پیشبرد این گروه‌ها و سپس ترویج آن‌ها در سطح جهانی در دستور کار قدرت‌های مخالف اسلام قرار دارد. قدرت‌های استعماری تلاش کرده‌اند که از طریق این عناصر تصویری نادرست از اسلام ارائه دهند که دنیا با دیدن آن دچار رعب و وحشت شود. به‌طور کلی اهداف این گروه‌ها عبارتند از: «بدنام کردن اسلام به دلیل مبارزه اسلام علیه ظلم، استعمار و استکبار»، «محدود کردن انقلاب اسلامی برای جلوگیری از حرکت و پویایی آن»، «گسترش سلطه و حاکمیت استعماری بر دنیا از طریق تروریسم».[۱۲] اختلاف‌اندازی میان مذاهب اسلامی: یکی از حربه‌ها و سلاح‌های دشمن که علیه اسلام استفاده می‌کند، نفاق و اختلاف‌اندازی بین مذاهب اسلامی و مسلمانان است و ضربه‌های فراوانی که جامعه اسلامی در طول تاریخ از دست دشمنان اسلام متحمل شده، از همین ناحیه است.[۱۳] ایجاد فتنه‌های مذهبی و شعله‌ورکردن اختلافات مذهبی از مهمترین دسیسه‌ها و ترفندهای نظام استعمار به رهبری انگلیس بر ضد اسلام است. فرقه‌ها و گروه‌های تندرو توسط یک مرکز حمایت می‌شوند تا با ایجاد جنگ مذهبی بین مسلمین، سلطه‌گران جهانی به مطامع نامشروع خود دست پیدا کنند. [۱۴] همچنین تبليغ قوميت‌گرايی و تحريك عواطف پيروان مذاهب مختلف، شگرد دولت‌های استعمار عليه ممالك اسلامی برای از بين بردن وحدت مسلمانان است.[۱۵] اتحاد رسانه‌ای: اتحاد بین‌المللی‌ای از رسانه‌ها بر روی تحولات در ایران تمركز كرده‌اند تا بتوانند از این طریق به كمك تكنیك‌های رسانه‌ای و استفاده از جامعه نوجوان و جوان علیه ایران اقدام كنند. در سطح بین‌الملل، منظومه چندلایه و اقماری از رسانه‌ها وجود دارد كه هركدام كاركردی را برعهده گرفته‌اند تا بتوانند بمبارانی از رسانه‌ها علیه ایران داشته باشند.[۱۶] تبلیغات رسانه‌ای: استعمار فرهنگی مهم‌ترین آفتی است که جهان با آن مواجه است؛ کشورهایی که قصد حاکمیت فکری بر دیگر کشورها را دارند با استفاده از رسانه‌های خود، روش زندگی و حتی طرز فکر مخاطبان خود را نیز تعیین می‌کنند و از این طریق، بدون پا گذاشتن به خاک یک کشور، همه استعدادها و توانمندی‌های جوانان «کشور استعمارشده» را در اختیار می‌گیرند.[۱۷] استعمار نوین با جنگ نرم در صدد تصرف منابع و ظرفیت‌ها و ذخیره‌های کشورهای اسلامی است و با راه‌اندازی انواع شبکه‌های مجازی، ماهواره و تبلیغات فراوان روی فکر و روان جوانان مسلمان کار می‌کنند.[۱۸] وابسته‌سازی ملت‌ها به خام‌فروشی نفت: استعمارگران وقتی به اهميت نفت پی بردند، اين سياست را در پيش گرفتند كه اقتصاد كشورهای نفت‌خيز را وابسته به فروش نفت خام كنند. آن‌ها برای رسيدن به اين منظور دو راهكار اساسی برگزيدند: ۱. عدم توليد ثروت؛ ۲. ترويج مصرف‌گرايی و به‌ويژه مصرف كالاهای خارجی. در اين كشورها ثروت حاصل از فروش نفت خام، آن‌طور كه بايد، صرف امور عمرانی و صنعتی و توليد ثروت نمی‌شود و به جای آن صرف خريد كالاهای مصرفی ساخت كشورهای استعمارگر می‌شود تا از اين طريق عوايد فروش نفت دوباره به همان كشورهای خريدار نفت بازگردد.[۱۹]

دیدگاه اسلام دربارۀ استعمار

اسلام استعمار و استثمار را مردود و محکوم شمرده و مسلمانان را علیه ظلم و ظالم می‌شوراند و در همه میدان‌های مبارزه برای تحقق عدالت اجتماعی و آزادی توده‌ها از زنجیرهای اسارت و استعمار، پیروان خود را به مبارزه دعوت می‌کند و بر همین اساس خود را موظف می‌داند که به تمامی نهضت‌های آزادی‌بخش به اندازه توان خود یاری رساند.[۲۰]

و مسلمانان را از هرگونه دوستی و مراوده،[۲۱] سلطه و رهبری[۲۲] و مشورت با کفار[۲۳] برحذر می‌دارد و با طرح شعار توحید تمام امتیازات را ملغا ساخته و پیراوان خود را از هر فرقه رنگ و نژاد به توحید کلمه دعوت نموده و جامعه‌ای براساس حاکمیت الله پی‌ریزی می‌کند که افرادش به هم پیوسته و وابسته‌اند و براساس آیه کریمه «محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم»[۲۴] مسلمانان را در مقابل یکدیگر مسئول و در مقابل کفار خشمگین معرفی می‌نماید. و آنچنان صفی متحد و مستحکم بسان بنیان مرصوص از پیروان خود تشکیل می‌دهد که کفار و دشمنان را به خشم وا می‌دارد.

استعمار در قرآن

استعمار در قرآن کریم صفت نیکو و پسندیده‌ای برای عمل انسان در آبادانی و سازندگی در روی زمین و انتفاع از فواید و نتایج آن است.[۲۵] «هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا»[۲۶] بر خلاف مفهوم مثبتی که در قرآن کریم برای استعمار آمده است امروزه این اصطلاح در علم سیاست و میان ملت‌های مظلوم و ستمدیده، از منفورترین واژه‌های سیاسی است.[۲۷]

راهکارهای مقابله با استعمار

افزایش قدرت علمی کشور: اگر کشورهایی مانند اروپا و امریکایی‌ها می‌آیند و کشورهای دیگر را استعمار می‌کنند چون قدرت علمی برتری دارند که راه مقابله با آنان افزایش قدرت علمی کشور و ایده پردازی و حمایت از مخترعان است.[۲۸]

تمسک به مرجعیت علمی قرآن: از نتایج مهم مرجعیت علمی قرآن، جلوگیری از استعمار جدید است؛ زیرا استعمار امروز از طریق علوم انسانی مانند اقتصاد و سیاست برای دستیابی به اهدافشان وارد می‌شوند. جهان شرق امروز به علوم انسانی قرآن‌بنیان و بومی شده نیاز دارد تا عقربه ذهنی افراد به سمت غرب تنظیم نشود؛ بنابراین مرجعیت علمی قرآن سد محکمی در برابر استعمار جدید است.[۲۹]

وحدت مسلمانان: وحدت، دارو و مرهمی است که می‌تواند جامعه اسلامی را در مقابل زخم‌هایی که با دست استعمار و دشمنان اسلام و با شمشیرهای نفاق و اختلاف که بر این پیکره قدرتمند وارد شده و می‌شود، التیام بخشیده و بیمه کند.[۳۰] قرآن كريم قوی‌ترين نقطه اشتراك و وحدت مذاهب اسلامی است. عليرغم اينكه قرآن كريم ضرورت زندگی بشری را در تنوع اقوام، ملت‌ها، رنگ‌ها، نژادها و زبان‌ها قرار داده است، اما در ادامه اين آيات، بر ضرورت حفظ اتحاد نيز تأكيد شده و تقوا را تنها نقطه برتری آدميان دانسته و غير آن از ديدگاه خداوند و قرآن كريم پذيرفتنی نيست.[۳۱] اعتقاد به رسالت پيامبر گرامی اسلام (ص) و تمسك به قرآن كريم از عوامل وحدت آفرين بين مسلمانان جهان است.[۳۲] شناسایی توطئه دشمن: برای مقابله با استعمار دشمنان، باید توطئه های آنان را به موقع شناسایی و در مقابل تهاجم فرهنگی دشمنان ایستادگی کرد و با ترویج سبک زندگی اسلامی از جامعه و ملت خود مراقب نمود.[۳۳]

منابع

ویکی پدیا

دانشنامه پژوهه

دانشنامه حوزه

امامت پدیا

ارجاعات

  1. «جست‌وجوی استعمار». www.vajehyab.com.
  2. مسائل کشورهای آسیایی و افریقایی؛ ص 15.
  3. نظریه‌های امپریالیسم، ترجمه احمد ساعی؛ صص 12 ـ‌7.
  4. تاریخ جهان باستان، ترجمه صادق انصاری، محمدباقر مومنی، علی‌الله همدانی، ج 2؛ ص49.
  5. محورهای مقاومت اسلامی در منطقه و جهان در تبريز تشريح شد
  6. استعمار نوین به دنبال فتح فکر و اندیشه‌هاست
  7. نظریه‌های امپریالیسم؛ صص 90 ـ 59.
  8. همان؛ صص 55 ـ 25.
  9. بهره‌برداری استعمار از بستر زبان برای مقابله با تمدن‌های بزرگ بشری
  10. استعمار به دنبال تحقیر استعدادهای نخبگان ایرانی است
  11. دشمن اقتدار بسیج در حمایت از نظام را دست کم گرفت
  12. قدرت‌های استعماری با ایجاد گروه‌های تکفیری سعی در بدنام کردن اسلام دارند
  13. ابوحامد: «وحدت»، مرهمِ زخم‌هایی است که استعمار بر پیکر اسلام وارد کرد
  14. ایجاد فتنه مذهبی، از مهمترین ترفندهای استعمار برای شکست اسلام است
  15. راه‌اندازی جريان‌های سياسی تكفيری ابزار استعمار برای دامن زدن به اختلافات است
  16. اتحاد بین‌المللی رسانه‌ها برای جنگ ترکیبی علیه ایران
  17. استعمار فرهنگی مهم‌ترین آفت در میان رسانه‌های جهان اسلام است
  18. استعمار نوین به دنبال فتح فکر و اندیشه‌هاست
  19. تضعيف فرهنگ كار؛ برنامه اصلی استعمار در جهت وابستگی كشورهای اسلامی
  20. اصول کافی، ج2؛ ص164 باب الاهتمام بامورالمسلمین.
  21. ممتحنه /1 .
  22. نساء/141.
  23. آل عمران/18.
  24. فتح/29.
  25. المیزان، ج۱۰؛ ص۳۰۹-۳۱۰.
  26. «او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد» (هود/۶۱)
  27. فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۸۳؛ فرهنگ مطهر؛ ص ۸۷.
  28. تنها راه مقابله با استعمار افزایش قدرت علمی کشور و ایده پردازی است
  29. مرجعیت علمی قرآن سد محکم در برابر استعمار جدید است
  30. ابوحامد: «وحدت»، مرهمِ زخم‌هایی است که استعمار بر پیکر اسلام وارد کرد
  31. راه‌اندازی جريان‌های سياسی تكفيری ابزار استعمار برای دامن زدن به اختلافات است
  32. راه‌اندازی جريان‌های سياسی تكفيری ابزار استعمار برای دامن زدن به اختلافات است
  33. استعمار نوین به دنبال فتح فکر و اندیشه‌هاست