پرش به محتوا

چهره درهم کردن (مترادف): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۲۹: خط ۲۹:


===«عبس»===
===«عبس»===
العُبُوس‏: ترشرويى و درهم شدن چهره كه در اثر تنگدلى و گرفتگى خاطر است. گفت: (عَبَسَ‏ وَ تَوَلَّى‏- 1/ عبس) (ثُمَّ عَبَسَ وَ بَسَرَ- 22/ مدثّر) و از اين واژه عبارت- يومٌ‏ عَبُوسٌ‏- است يعنى روز سخت و غم افزا. گفت: (يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً- 10/ انسان) (روزى گرفته و سخت و سياه و سهمگين) و به اين اعتبار- عَبَس‏ يعنى سرگين خشك شده بر موهاى دم حيوانات، عَبِسَ‏ الوسخُ على وجهه: ريم و چرك بر صورتش خشكيد.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 545</ref>


===«کلح»===
===«کلح»===
در صحاح گويد: كلوح آشكار شدن دندانها در عبوسى است در اقرب الموارد گفته: بقولى كلوح در اصل ظاهر شدن دندانهاست در وقت عبوسى (مانند سرهاى بريان‏
قاموس قرآن، ج‏6، ص: 136
شده گوسفندان).
در مجمع فرموده: كلوح برگشتن دو لب است ببالا و پائين تا دندانها آشكار شود پس كالح اسم فاعل از آنست‏ تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فِيها كالِحُونَ‏ مؤمنون: 104. ميزند آتش بچهرهايشان و آنها در آتش زشت منظران باشند (نعوذ باللّه من النار) ظاهرا مراد از كالح زشت منظرى است در نهج البلاغه در وصف مردگان فرموده:
«كَلَحَتِ‏ الْوُجُوهُ النَّوَاظِرُ».
خطبه 219 چهره‏هاى با طراوت بد منظر شدند.
در نهايه گويد: در حديث على عليه السّلام آمده‏ «إِنَّ مِنْ وَرَائِكُمْ فِتَناً وَ بَلَاءً مُكْلِحاً مُبْلِحاً». يعنى از پس شما فتنه‏ها و بلاهائى است عبوس كننده، ناتوان كننده اين كلمه تنها يكبار در كلام اللّه آمده است.<ref>قاموس قرآن، ج‏6، ص: 135-136</ref>


===«بسر»===
===«بسر»===
البَسْرُ: خواستن چيزى عجولانه قبل از موعد آن است.
بَسَرَ الرّجل الحاجة: نابهنگام آنرا مطالبه كرد.
بَسَرَ الفحل النّاقة: شتر نر، ناقه را قبل از وقت لقاح آزرد و اذيّت كرد.
ماء بَسْرٌ: آب خنكى كه از ديگرى قبل از ساكن شدنش گرفته شود.
بَسْر: جراحت و زخمى است كه قبل از موعدش شكافته شود.
بَسْر: خرماى زرد ناپخته، سخن خداى عزّ و جلّ (ثُمَّ عَبَسَ وَ بَسَرَ- 22/ مدّثر) يعنى قبل از وقت عذابش روى ترش كرد و اگر گفته شود، در آيه (وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ- 24/ قيامه) آنها كه قبل از وقت در دنيا چهره‏شان را گرفته و تلخ نمى‏كنند و تو گفتى- بسر و باسره- حالتى گرفته و دردناك قبل از موعد است، گفته شده، اشاره آيه به حالتى است كه قبل از رسيدن عذاب به آنها دارند. و واژه- بُسْر- خبر دادن و آگاهى قبلى از حال آنها است پيش از آنكه به آن عذاب دردناك برسند و اين اعلام و آگاهى از دور و قبل از موعد كه بيان مى‏شود نوعى هشدار و تنبيه است، آيه زير هم بآن معنى دلالت دارد كه مى‏فرمايد: (تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ- 25/ قيامه) (به يقين خواهد دانست كه مصيبتى كمر شكن و عذابى خرد كننده باو مى‏رسد و با او آنچنان عمل مى‏شود).<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 266</ref>


==ارجاعات==
==ارجاعات==
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
ویراستار
۸٬۵۹۹

ویرایش