پرش به محتوا

تهیه کردن (مترادف): تفاوت میان نسخه‌ها

۹٬۴۱۹ بایت اضافه‌شده ،  سه‌شنبهٔ ‏۱۵:۳۱
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «==مترادفات قرآنی تهیه کردن== مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «هیّأ»، «اعتد»، «اعدّ»، «جهّز». ==مترادفات «تهیه کردن» در قرآن== {| class="wikitable" |+ !واژه !مشاهده ریشه شناسی واژه !مشاهده مشتقات واژه !نمونه آیات |- |هیّأ |ریشه هیأ |هیا (...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۳: خط ۱۳:
|[[هیأ (ریشه)|ریشه هیأ]]
|[[هیأ (ریشه)|ریشه هیأ]]
|[[هیا (واژگان)|مشتقات هیأ]]
|[[هیا (واژگان)|مشتقات هیأ]]
|
|{{AFRAME|Surah=5|Ayah=110}}
|-
|-
|اعتد
|اعتد
|[[عتد (ریشه)|ریشه عتد]]
|[[عتد (ریشه)|ریشه عتد]]
|[[عتد (واژگان)|مشتقات عتد]]
|[[عتد (واژگان)|مشتقات عتد]]
|
|{{AFRAME|Surah=18|Ayah=102}}
|-
|-
|اعدّ
|اعدّ
|[[عدد (آمادگی)|ریشه عدد]]
|[[عدد (آمادگی)|ریشه عدد]]
|[[عدد (واژگان)|مشتقات عدد]]
|[[عدد (واژگان)|مشتقات عدد]]
|
|{{AFRAME|Surah=2|Ayah=24}}
|-
|-
|جهّز
|جهّز
|[[جهز (ریشه)|ریشه جهز]]
|[[جهز (ریشه)|ریشه جهز]]
|[[جهز (واژگان)|مشتقات جهز]]
|[[جهز (واژگان)|مشتقات جهز]]
|
|{{AFRAME|Surah=12|Ayah=59}}
|}
|}


==معانی مترادفات قرآنی تهیه کردن==
==معانی مترادفات قرآنی تهیه کردن==


=== «هیّأ» ===
===«هیّأ»===
هَيْئَة- حالتى است كه هر چيزى بر آن قرار دارد چه محسوس باشد و چه معقول و درك شدنى، اما اين واژه در امور محسوس بيشتر بكار رفته است خداى تعالى فرمود: أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ‏ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ- آل عمران/ 49


=== «اعتد» ===
مُهَايَاة- چيزيست كه مردم تهيه و فراهم ميكنند و بر اساس گمان خويش راضى و خشنود ميشوند، در آيه: وَ هَيِّئْ‏ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَداً- الكهف/ 10 و وَ يُهَيِّئْ‏ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرْفَقاً- الكهف/ 16 هَيَّاك‏ أن تفعل كذا- يعنى بر حذر باش كه آن كار را انجام دهى.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏4، ص: 539-538</ref>


=== «اعدّ» ===
===«اعتد»===
العَتَاد: پس‏انداز كردن چيزى قبل از نياز به آن، مثل: إعداد: آماده كردن. عَتِيد: آماده كننده و آماده شده گفت: (هذا ما لَدَيَّ عَتِيدٌ- 23/ ق) (رَقِيبٌ‏ عَتِيدٌ- 18/ ق) يعنى: اعمال بندگان حساب شده است. و آيه (أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً- 18/ نساء) گفته شده- أعتدنا- وزن أفعلنا از عَتَاد- است و يا اينكه اصلش از- أعددنا- است كه يكى از حروف (د) آن به حروف (ت) تبديل شده است.


=== «جهّز» ===
فرسٌ‏ عَتِيدٌ و عَتِدٌ: اسب آماده به سوارى و دويدن.
 
عَتُود: بزغاله، جمعش- أَعْتِدَة و عِدَّان‏: بصورت ادغام حرف (ت) در (د) يعنى: (بزغاله‏ها و نوزادان بز).<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 547</ref>
 
===«اعدّ»===
العَدَد: رقمها و يكى‏هاى تركيب شده، گفته‏اند: عدد، تركيب- آحاد است كه هر دو عبارت يكى است چه آحاد مركّب و چه تركيب آحاد. در آيه: (عَدَدَ السِّنِينَ وَ الْحِسابَ‏- 5/ يونس) (عدد و شماره سالها و حساب) خداى تعالى گويد: (فَضَرَبْنا عَلَى آذانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَداً- 11/ كهف) ذكر و يادآورى سالهاى خواب اصحاب كهف در غار با عدد، آگاهى دادن بر كثرت و زيادى خواب آنهاست.
 
العَدّ: ضميمه كردن بعضى اعداد به بعض ديگر، خداى تعالى گويد (لَقَدْ أَحْصاهُمْ وَ عَدَّهُمْ‏ عَدًّا- 94/ مريم) (فَسْئَلِ‏ الْعادِّينَ‏- 113/ مؤمنون) يعنى حسابدانان و شمارشگران. و آيات:
 
(كَمْ لَبِثْتُمْ فِي الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِينَ‏- 112/ مومنون) سؤال كن و بگو به شماره سالها چه مدّت در زمين بوده‏ايد).
 
(وَ إِنَّ يَوْماً عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ‏- 47/ حجّ) (يوم در پيشگاه پروردگارت همچون هزار سال است كه شما آنرا شماره مى‏كنيد) معنى- عَدّ- از آنچه كه گفته شد بر وجوهى ديگر هم تعميم يافته است. شي‏ءٌ مَعْدُودٌ و محصور: در مورد چيز كم و اندك گفته مى‏شود در برابر چيزى كه از كثرت و فزونى به حساب و شماره در نمى‏آيد، مثل عبارت بغير حساب- كه در قرآن به آن اشاره شده است. (به ذيل واژه حسب مراجعه شود). و بر اين اساس آيه: (إِلَّا أَيَّاماً مَعْدُودَةً- 80/ بقره) مگر روزهايى كم و اندك زير (بنى اسرائيل بعد از پرستش گوساله) مى‏گفتند ما به تعداد روزهاى كمى كه گوساله را پرستيده‏ايم عذاب مى‏شويم و عكس اين نيز گفته‏ مى‏شود مثل: جيشٌ‏ عَدِيد: لشگرى زياد.
 
إنّهم لذو عددٍ: يعنى آنها در موقعيّتى هستند كه از نظرت كثرت، واجب است بحساب بيايند.
 
در باره چيز كم مى‏گويند: هو شي‏ء غير معدود: چيز كمى است.
 
در آيه: (فِي الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَداً- 11/ كهف) دو امر محتمل است: 1- از عبارتى كه مى‏گويند: هذا غير مُعْتَدّ بِهِ. امرى حساب نشدنى. 2- و يا از عبارت- و لَهُ‏ عُدَّة- مشتقّ شده باشد يعنى چيز زيادى دارد كه در باره مال و سلاح و غير آن بحساب مى‏آيد و قابل توجّه است. گفت: (لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً- 46/ توبه) (برايش مال و سلاح فراوانى تهيّه كرده بودند).
 
ماءٌ عِدٌّ: آب چشمه‏اى كه قطع نمى‏شود و جارى است.
 
عِدَّة: چيزى است كه شمرده شده و كم و اندك است (قابل شمارش) و آيه: (وَ ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ‏- 31/ مدثر) يعنى: عددشان.
 
و آيه: (فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ- 184/ بقره) روزهايى ديگر غير از زمان ماه رمضان كه از او فوت شده و روزه‏اش بر عهده اوست و آيه: (إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ- 36/ توبه).
 
العِدَّة: عدّه زن و آن روزهايى است كه اگر پايان پذيرفت همبسترى و تزوّج با او جايز است.
 
در آيات: (فَما لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ‏ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَها- 49/ احزاب)(فَطَلِّقُوهُنَ‏ لِعِدَّتِهِنَ‏- 1/ طلاق) (وَ أَحْصُوا الْعِدَّةَ- 1/ طلاق)
 
إِعْدَاد- از واژه عَدمثل- اسقاء از سقى- است و اگر گفته شود:
 
أَعْدَدْتُ‏ هذا لك: آن را آنطور كه تو حساب كرده‏اى برايت قرار دادم و آماده كردم كه بنابر نيازت آن را دريافت كنى. در آيات:
 
(وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ‏- 60/ انفال)(أُعِدَّتْ‏ لِلْكافِرِينَ‏- 24/ بقره) (وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ‏- 89/ توبه) (أُولئِكَ‏ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً- 18/ نساء) (وَ أَعْتَدْنا لِمَنْ كَذَّبَ‏- 11/ فرقان) (وَ أَعْتَدَتْ‏ لَهُنَّ مُتَّكَأً- 31/ يوسف) (برايشان تكيه گاهى و محلّى آماده كرد.) گفته شده- أَعْتَدَتْ‏- بدون تشديد حرف (د) و اعتدّت با تشديد حرف (د) است.
 
و آيه: (فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ- 184/ بقره) روزهايى كه از او فوت شده است. و آيه: (وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ- 185/ بقره) يعنى عدّه ماه.
 
و در آيه: (وَ اذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُوداتٍ‏- 203/ بقره) سه روز بعد از عيد قربان است و به نظر بعضى از فقهاء- معلومات- دهم ذيحجّة است و معدودات روز عيد قربان و دو روز بعد از آن، بنابراين روز عيد قربان از معلومات و (معدودات) هر دو است.
 
عِدَاد: وقتى است كه براى برگشتن درد و بيمارى بحساب مى‏آيد پيامبر عليه الصّلاة و السّلام فرمود:«ما زالت أكلة خيبر تعاودني». (در جنگ خيبر به پيامبر لقمه‏اى زهر آلود خورانيده بودند و لذا مى‏فرمايد پيوسته اثر آن عود مى‏كند. معاودة و عداد- هر دو، مصدر باب مفاعله است) عِدَّانُ‏ الشّي‏ءِ: زمان آن چيز.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 561-558</ref>
 
===«جهّز»===
جَهْز يعنى آماده‏كردن خداى تعالى گويد: فَلَمَّا جَهَّزَهُمْ‏ بِجَهازِهِمْ‏- 70/ يوسف).
 
جَهَاز- يعنى اسباب و لوازم آماده هر چيز.
 
تجهيز- برداشتن و آماده كردن وسايل براى (سفر، جنگ، عروسى) و هر كارى.
 
ضرب البعير بجهازه- براى گريختن شتر يا ستور و ريختن بار از پشت خود به ميان دست و پايش بكار مى‏رود.
 
جَهِيزَة- زن احمق و نادان. و نيز گرگى هم كه بچّه گرگ ديگرى را شير مى‏دهد- جهيزة- گويند.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 426</ref>


==ارجاعات==
==ارجاعات==
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
ویراستار
۸٬۵۱۰

ویرایش