پرش به محتوا

جزای الهی (مترادف): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «==مترادفات قرآنی جزای الهی== مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «جزاء»، «ثواب»، «دان». ==مترادفات «جزای الهی» در قرآن== {| class="wikitable" |+ !واژه !مشاهده ریشه شناسی واژه !مشاهده مشتقات واژه !نمونه آیات |- |جزاء |ریشه جزی |جزی (واژگان)|مش...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۳: خط ۱۳:
|[[جزی (ریشه)|ریشه جزی]]
|[[جزی (ریشه)|ریشه جزی]]
|[[جزی (واژگان)|مشتقات جزی]]
|[[جزی (واژگان)|مشتقات جزی]]
|
|{{AFRAME|Surah=37|Ayah=39}}
|-
|-
|ثواب
|ثواب
|[[ثوب (ریشه)|ریشه ثوب]]
|[[ثوب (ریشه)|ریشه ثوب]]
|[[ثوب (واژگان)|مشتقات ثوب]]
|[[ثوب (واژگان)|مشتقات ثوب]]
|
|{{AFRAME|Surah=2|Ayah=125}}
|-
|عذّب
|[[عذب (عذاب)|ریشه عذب]]
|[[عذب (واژگان)|مشتقات عذب]]
|{{AFRAME|Surah=17|Ayah=15}}
|-
|-
|دان
|دان
|[[دون (ریشه)|ریشه دون]]
|[[دین (ریشه)|ریشه دین]]
|[[دون (واژگان)|مشتقات دون]]
|[[دین (واژگان)|مشتقات دین]]
|
| {{AFRAME|Surah=39|Ayah=3}}
|}
|}


==معانی مترادفات قرآنی جزای الهی==
==معانی مترادفات قرآنی جزای الهی==


=== «جزاء» ===
===«جزاء»===
الجزاء يعنى بى‏نيازى و كفايت كردن، خداى تعالى گويد: (لا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً- 48/ بقره) و (لا يَجْزِي والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ والِدِهِ شَيْئاً- 33/ لقمان).
الجزاء يعنى بى‏نيازى و كفايت كردن، خداى تعالى گويد: (لا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً- 48/ بقره) و (لا يَجْزِي والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ والِدِهِ شَيْئاً- 33/ لقمان).


خط ۴۷: خط ۵۲:
مكافأة- در معنى مقابله كردن و برابر نمودن نعمتى در برابر همان نعمت كه مساوى آن باشد است، امّا نعمت و بخشش خداى تعالى كه در معانى بالا ذكر شد، نه مقابله است و نه مكافات و مجازاة، و لذا واژه مكافاة در باره خداى عزّ و جلّ بكار نمى‏رود و اين امر بخوبى روشن است.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 397-396</ref>
مكافأة- در معنى مقابله كردن و برابر نمودن نعمتى در برابر همان نعمت كه مساوى آن باشد است، امّا نعمت و بخشش خداى تعالى كه در معانى بالا ذكر شد، نه مقابله است و نه مكافات و مجازاة، و لذا واژه مكافاة در باره خداى عزّ و جلّ بكار نمى‏رود و اين امر بخوبى روشن است.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 397-396</ref>


=== «ثواب» ===
===«ثواب»===
اصل‏ ثَوْب‏، بازگشت چيزى است بحالت اوّليه‏اش، كه قبلا بر آن وضع و حالت قرار داشته يا بازگشت به حالتى و مقصودى كه برايش در نظر گرفته شده در اين معنى اصطلاح، اوّل الفكرة آخر العمل- آغاز انديشه پايان كار است، به همان حالت اشاره دارد.
اصل‏ ثَوْب‏، بازگشت چيزى است بحالت اوّليه‏اش، كه قبلا بر آن وضع و حالت قرار داشته يا بازگشت به حالتى و مقصودى كه برايش در نظر گرفته شده در اين معنى اصطلاح، اوّل الفكرة آخر العمل- آغاز انديشه پايان كار است، به همان حالت اشاره دارد.


خط ۹۲: خط ۹۷:
ثُبَة الحوض- گودى چاله‏اى كه آب در آن جمع مى‏شود<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 369-367</ref>
ثُبَة الحوض- گودى چاله‏اى كه آب در آن جمع مى‏شود<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 369-367</ref>


=== «دان» ===
=== «عذب» ===
دُون‏ بكسى گفته مى‏شود كه از كارى يا چيزى قاصر باشد و باز بماند.
ماءٌ عَذْبٌ‏: آبى پاك و خنك.
 
در آيه گفت: (هذا عَذْبٌ فُراتٌ‏- 53/ فرقان).
 
أَعْذَبَ‏ القومُ: آبشخور و آبشان شيرين و پاكيزه شد.
 
عَذَاب‏: گرسنگى سخت و شديد. عَذَّبَهُ‏ تَعْذِيباً: حبسش را در عذاب زياد كرد، گفت: (لَأُعَذِّبَنَّهُ‏ عَذاباً شَدِيداً- 21/ نمل).


بعضى گفته واژه- دُون‏- مقلوب و برگشته شده لفظى- دنو- است يعنى پائين.
(وَ ما كانَ اللَّهُ‏ لِيُعَذِّبَهُمْ‏ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ‏ مُعَذِّبَهُمْ‏ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ‏- 33/ انفال):


الْأَدْوَنُ‏، الدَّنِيّ‏- حقير و پست‏تر.
به عذابى كه آنها را از ريشه براندازد و نابود كند گرفتارشان نمى‏كند يعنى (آنگاه كه تو در ميان ايشان هستى خدا عذابشان نمى‏كند و زمانى هم كه در حال استغفار و طلب آمرزشند عذابشان نمى‏كنند). و آيه: (وَ ما لَهُمْ أَلَّا يُعَذِّبَهُمُ‏ اللَّهُ‏- 34/ انفال) يعنى با شمشير عذابشان نمى‏كند (عذاب دنيائى) و در آيات: (وَ ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ‏- 15/ اسراء) (وَ ما نَحْنُ‏ بِمُعَذَّبِينَ‏- 138/ شعراء) (وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ‏- 9/ صافّات) (وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ‏- 10/ بقره) (وَ أَنَ‏ عَذابِي‏ هُوَ الْعَذابُ‏ الْأَلِيمُ‏- 50/ حجر) در اصل معنى- عذاب- اختلاف شده است، بعضى گفته‏اند معنى آن از عبارتى است كه مى‏گويند: عَذَبَ‏ الرّجلُ: در وقتى كه كسى خور و خواب را ترك كند و او را- عَاذِبٌ‏ و عَذُوبٌ‏- گويند.  


خداى تعالى گويد: لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ‏- 118/ آل عمران).يعنى: از كسانى كه در ديانت در حدّ و منزلت شما نيستند همراز خويش نگيريد، و گفته‏اند- در خويشاوندى.
پس- تَعْذِيب‏- در اصل وادار نمودن انسانى است به اين كه گرسنگى بكشد و بيدار باشد.


و آيه‏ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ‏ ذلِكَ‏- 48/ نساء) يعنى اگر كمتر از آن باشد.
و نيز گفته شده: اصلش از- عَذْب‏- (شيرينى و گوارائى) است پس‏ عَذَّبْتُهُ‏- گوارايى و شيرينى حياتش را از او دور كردم كه بر وزن- مرّضته و قذّيته: (بيمارش كردم و در چشمش خاشاك ريختم). و نيز گفته شده اصل- تَعْذِيب‏- زياد زدن با سر تازيانه است.


و- ما دُونَ ذلِكَ‏- در آيه فوق يعنى سواى آن باشد كه هر دو معنى ملازم يكديگرند.
بعضى از واژه شناسان گفته‏اند: تعذيب- همان زدن است و يا از عبارت- ماءٌ عَذَبٌ‏- است وقتى كه در آب، خاك و گل و لاى باشد پس‏ عَذَّبْتُهُ‏- به معنى اخير مثل عبارت:


و آيه‏ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَ أُمِّي إِلهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ‏- 116/ مائده).
كدّرت عيشه و زلّقت حياته- است يعنى زندگيش را تار و حياتش را بى ثبات و لغزان نمودم. عَذَبَةُ السّوطِ و اللّسانِ و الشّجرِ: لبه و تيزى تازيانه و زبان و اطراف شاخه‏هاى درخت.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 571-570</ref>


در اين آيه عبارت- اتَّخِذُونِي وَ أُمِّي إِلهَيْنِ‏- مقول قول جمله است يعنى آيا تو بمردم چنين جمله‏اى را گفته‏اى، و گفته شده عبارت‏ اتَّخِذُونِي وَ أُمِّي إِلهَيْنِ‏- يعنى غير خدا را خدا بدانند.
===«دان»===
دَيْنٌ‏ (وام و بدهى) دِنْتُ‏ الرّجلَ- از او وام گرفتم.


واژه- إِلهَيْنِ‏- يعنى آن دو را وسيله رسيدن بخدا بدانند و بخدا برسند.
أَدَنْتُهُ‏- با وام دادن او را وامدار و مقروض كردم.


و در آيات‏ لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ‏- 51/ انعام).
ابو عبيده مى‏گويد: دِنْتُهُ‏ يعنى باو وام دادم نه از او وام گرفته‏


و وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ- 107/ بقره).
و دِنْتُهُ‏- يعنى از او وام گرفتم.


يعنى: كسى كه ما دون امر خدا آنها را دوست بدارد، و سرپرستى كند ندارند.
شاعر گويد:نُدِينُ‏ و يقضى الله عنّا و قديرى‏/مصارع قوم لا يدينون ضيّعا (وام مى‏گيريم و خداى وام ما را اداء مى‏كند براستى مردم بى‏نياز از وام، يعنى مالدارانى را در آوردگاهشان ديديم كه شكست خورده بودند وامى هم نداشتند و همگى با سر و پشت بخاك افتادند و از بين رفتند).


و آيه‏ قُلْ أَ نَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُنا وَ لا يَضُرُّنا- 71/ انعام)- مثل آيه فوق است. واژه- دون- با تلفّظ- دون- با فتحه حرف (د) نيز خوانده شده.
أدنت- مثل- دنت- است يعنى وام گرفتم و نيز أدنت يعنى أقرضت- بوام دادم.


دَوْنَكَ‏ كذا- يعنى آنرا بگير و دريافت كن.
تَدايُن‏ و مُدَايَنَة- پرداخت بدهى است.


قتيبى مى‏گويد: دَانَ‏ يَدُونُ‏ دَوْناً مصدر آن با فتحه حرف (د). يعنى ضعيف شده است.<ref>مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 701</ref>
خداى تعالى گويد: إِذا تَدايَنْتُمْ‏ بِدَيْنٍ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى‏- 282/ بقره).
 
يعنى: (وقتى بيكديگر براى زمان معيّنى قرض مى‏دهند).
 
و آيه‏ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِها أَوْ دَيْنٍ‏- 11/ نساء).
 
الدِّين‏- پرستش و پاداش و بطور استعاره در باره شريعت بكار مى‏برد.
 
دِين‏- مثل- ملّت- است ولى آنرا باعتبار پرستش و اطاعت از شريعت دين مى‏گويند.
 
خداى تعالى گويد: إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ‏- 19/ آل عمران).
 
و وَ مَنْ أَحْسَنُ دِيناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ‏- 125/ نساء).
 
يعنى طاعت و پرستش و آيه‏ وَ أَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِلَّهِ‏- 146/ نساء).
 
خداى تعالى گويد: يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ‏- 171/ نساء). كه تشويقى است بر پيروى نمودن دين پيامبر اسلام (ص) كه ميانه و گزيده اديان است، چنانكه فرمود: وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً- 143/ بقره).
 
در لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ‏- 256/ بقره).
 
گفته‏اند: يعنى در طاعت و پرستش كه در حقيقت جز با اخلاص، و پاكدلى ممكن نيست و در اخلاص هيچگاه اكراه و بى‏ميلى نيست.
 
و گفته‏اند: آيه‏ لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ‏- 256/ بقره). مخصوص به اهل كتاب است كه در حال پرداخت جزيه در كمال رغبت هستند و اكراهى ندارند.
 
و آيه‏ أَ فَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ‏- 83/ آل عمران) يعنى اسلام، (آيا غير از اسلام شريعتى را مى‏خواهيد).
 
بنابر آيه‏اى كه گفت: وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ‏- 58/ آل عمران) و بر اين اساس آيه‏ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِينِ الْحَقِ‏- 33/ توبه) است و آيه‏ وَ لا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِ‏- 29/ توبه).
 
و وَ مَنْ أَحْسَنُ دِيناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ‏- 125/ نساء).
 
و آيه‏ فَلَوْ لا إِنْ كُنْتُمْ غَيْرَ مَدِينِين‏ 86/ واقعه) يعنى بدون پاداش و جزاء. الْمَدِين‏ و الْمَدِينَة: خدمتكار مرد و زن.
 
ابو زيد انصارى مى‏گويد: دُيِنَ‏ فلان‏ يُدَانُ‏ وقتى گفته مى‏شود كه عمل مكروه و ناپسندى بر او تحميل شود. و نيز گفته‏اند: معنى فوق در باره خدمتگذار از- دنته- است يعنى در برابر خدمتش پاداش به او دادم بعضى هم نام شهر مدينه را از اين باب مى‏دانند.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 700-698</ref>


==ارجاعات==
==ارجاعات==
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
<references />
ویراستار
۸٬۳۴۱

ویرایش