پُر (مترادف)

مترادفات قرآنی پُر

مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «ملأ»، «دهقَ»، «شَحَنَ».

مترادفات «پُر» در قرآن

واژه مشاهده ریشه شناسی واژه مشاهده مشتقات واژه نمونه آیات
ملأ ریشه ملا مشتقات ملأ
إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ وَمَاتُوا۟ وَهُمْ كُفَّارٌ فَلَن يُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِم مِّلْءُ ٱلْأَرْضِ ذَهَبًا وَلَوِ ٱفْتَدَىٰ بِهِۦٓ أُو۟لَٰٓئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ وَمَا لَهُم مِّن نَّٰصِرِينَ
دهقَ ریشه دهق مشتقات دهق
وَكَأْسًا دِهَاقًا
شَحَنَ ریشه شحن مشتقات شحن
إِذْ أَبَقَ إِلَى ٱلْفُلْكِ ٱلْمَشْحُونِ

معانی مترادفات قرآنی پُر

«ملأ»

مَلَأ جماعتى و مردمى كه بر يك نظر و رأى گرد هم ميآيند، كه چشم‏ها آنها را زياد مى‏بيند گوئى كه چشم را پر كرده‏اند چه از نظر رويه و چه منظره و جمعيتى كه شكوه و جلالى دارند. در آيه گفت:

أَ لَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ‏- البقره/ 246 وَ قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ‏- الاعراف/ 60 و إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ‏- القصص/ 20 و قالَتْ يا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتابٌ كَرِيمٌ‏- النمل/ 29 آيه آخر خطاب بلقيس ملكه سبا به اطرافيان خويش است كه ميگويد نامه كريمى بمن رسيده است).

همچنين آيات ديگر ميگويند- فلانٌ‏ مِلْ‏ءُ العيون- است يعنى چشم گير و با ابهت و بزرگ است البتّه در نظر هر كسى كه او را به بيند گوئى ديدنش چشمش را پر كرده است.

شباب مالى العين- جوانى با همان سيما و چهره گيرا- ملا- جماعتى كه از نظر اخلاق كاملند شاعر ميگويد:فقلنا احسنى ملا جهينا. (شعر از عبد الشارق است، تمامش چنين است:تنادوا يال بهته اذ لقونا/فقلنا احسنى ملا جهينا يعنى وقتى كه ما را ملاقات كردند بانگ برداشتند با ابهتيد، سپس ما گفتيم پس به اين مردم خوش اخلاق نيكى كنيد).

مَالَأْتُهُ‏- او را يارى نمودم و از گروه او شدم مثل- شايعته- از پيروان او شدم.

هو مَلِي‏ءٌ بكذا- از آن‏هاست- مُلَاءَة- بيمارى زكام كه دماغش پر است. مِلْ‏ء- گنجايش و ظرفى كه پر ميشود ميگويند- أعطني‏ مِلْأَهُ‏ و ثلاثة أَمْلَائِهِ‏- پر آن ظرف يا سه برابرش را بمن بده.[۱]

«دهقَ»

خداوند تعالى گويد: وَ كَأْساً دِهاقاً- 34/ نباء) يعنى: پر و لبريز، مى‏گويند:

أَدْهَقْتُ‏ الكأس‏ فَدَهَقَ‏- كاسه را پر كردم و پر شد.

دَهَقَ‏ لى من المال‏ دَهْقَةً- مال زيادى بمن بخشيد مثل- قبض قبضة.[۲]

«شَحَنَ»

آيه: (فِي الْفُلْكِ‏ الْمَشْحُونِ‏- 119/ شعراء) يعنى: در كشتى پر و انباشته شده.

شَحْنَاء: دشمنى و عداوتى كه سراسر جان را فرا گرفته باشد.

عدوّ مُشَاحِن‏: دشمنى كه روح فردى دارد (تكرو يا انديويداليست) أَشْحَنَ‏ للبكاء: جانش سرشار از اندوه و اشك شد[۳]

ارجاعات

  1. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏4، ص: 252-251
  2. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 692
  3. ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 307