مکان مرتفع (مترادف): تفاوت میان نسخه‌ها

۸٬۹۱۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۹ دسامبر ۲۰۲۴
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۱: خط ۱۱:
|-
|-
|ربوة
|ربوة
|[[یسر (ریشه)|ریشه ربو]]
|[[ربو (ریشه)|ریشه ربو]]
|[[یسر (واژگان)|مشتقات ربو]]
|[[ربو (واژگان)|مشتقات ربو]]
|
|{{AFRAME|Surah=2|Ayah=265}}
|-
|-
|امتا
|امتا
|[[امت (ریشه)|ریشه امت]]
|[[امت (ریشه)|ریشه امت]]
|[[امت (واژگان)|مشتقات امت]]
|[[امت (واژگان)|مشتقات امت]]
|
|{{AFRAME|Surah=20|Ayah=107}}
|-
|-
|حدب
| حدب
|[[حدب (ریشه)|ریشه حدب]]
|[[حدب (ریشه)|ریشه حدب]]
|[[حدب (واژگان)|مشتقات حدب]]
|[[حدب (واژگان)|مشتقات حدب]]
|
|{{AFRAME|Surah=21|Ayah=96}}
|-
|-
|ریع
|ریع
|[[ربع (ریشه)|ریشه ربع]]
|[[ریع (ریشه)|ریشه ریع]]
|[[ربع (واژگان)|مشتقات ربع]]
|[[ريع (واژگان)|مشتقات ریع]]
|
|{{AFRAME|Surah=26|Ayah=128}}
|-
|-
|احقاف
|احقاف  
|[[حقف (ریشه)|ریشه حقف]]
|[[حقف (ریشه)|ریشه حقف]]
|[[حقف (واژگان)|مشتقات حقف]]
|[[حقف (واژگان)|مشتقات حقف]]
|
|{{AFRAME|Surah=46|Ayah=21}}
|-
|-
|نجد
|نجد
|[[نجد (ریشه)|ریشه نجد]]
|[[نجد (ریشه)|ریشه نجد]]
|[[نجد (واژگان)|مشتقات نجد]]
|[[نجد (واژگان)|مشتقات نجد]]
|
|{{AFRAME|Surah=90|Ayah=10}}
|}
|}


==معانی مترادفات قرآنی مکان مرتفع==
==معانی مترادفات قرآنی مکان مرتفع==


=== «ربوة» ===
===«ربوة»===
رَبْوَة، رِبْوَة، رُبْوَة، رِبَاوَة (سرزمين بلند و مرتفع) خداى تعالى گويد: (إِلى‏ رَبْوَةٍ ذاتِ قَرارٍ وَ مَعِينٍ‏- 50/ مؤمنون) (به سرزمين مرتفعى كه آب جارى داشت).


=== «امتاً» ===
ابو الحسن مى‏گويد: الرَّبْوة- با فتحه حرف (ر) نيكوتر است زيرا مى‏گويند: رُبًى‏ و رَبَا فُلَانٌ: يعنى او به فلاتى رسيد.


=== «حدب» ===
رَبْوَة- را- رَابِيَة- نيز گويند گويى كه خودش مكانى بلند يافته و از اين معنى مى‏گويند:


=== «ریع» ===
رَبَا: افزون شد و فراتر رفت.


=== «احقاف» ===
خداى تعالى گويد: (فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَيْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ‏- 5/ حج).


=== «نجد» ===
و آيه (فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَداً رابِياً- 17/ رعد) (پس سيلاب كفى برآمده برداشت) و (فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رابِيَةً- 10/ حاقّه) (عذابى مافوقشان در برشان گرفت).
 
أَرْبَى‏ عليه: بر او اشراف و احاطه يافت.
 
رَبَيْتُ‏ الولد فَرَبَا: فرزند را تربيت كردم و رشد كرد، كه از همين واژه است، و گفته‏اند اصلش از مضاعف يعنى (ربّ) است كه يك حرف آن براى تخفيف در لفظ به حرف (ى) تبديل شده مثل تظنّنْتُ- كه- تظنّيْتُ شده است.
 
الرِّبَا: يعنى افزونى بر سرمايه، ولى واژه- ربا- در شرع مخصوص به افزون شدن‏ سرمايه با غير از سود شرعى است و به اعتبار اين افزونى و زيادى خداى تعالى گويد:
 
(وَ ما آتَيْتُمْ مِنْ‏ رِباً لِيَرْبُوَا فِي أَمْوالِ النَّاسِ فَلا يَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ‏- 39/ روم).
 
يعنى: (آنچه را كه به- ربا- مى‏دهيد تا از مال مردم مالتان بيشتر شود در پيشگاه خدا افزون نمى‏شود بلكه در آنچه را كه زكات مى‏دهيد و خشنودى خدا مى‏جوئيد از فزونى يافتگان هستيد).
 
و در آيه ديگر تنبّه و هشدار مى‏دهد كه: (يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ يُرْبِي‏ الصَّدَقاتِ‏- 276/ بقره).
 
يعنى: (خداوند ربا را مى‏كاهد و از بركت مى‏اندازد و محو مى‏كند ولى صدقات و بخشايش را با بركت فزونى مى‏دهد) زيادى و فزونى معقول با واژه بركة- كه از- ربا- بالاتر و فزونتر است تعبير شده چنانكه در مقابل آيه (وَ ما آتَيْتُمْ مِنْ رِباً ... 39/ روم) مى‏گويد:
 
(وَ ما آتَيْتُمْ مِنْ زَكاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ‏- 39/ روم).
 
أُرْبِيَّتَان‏: دو قسمت گوشت بن ران در قسمت ميانى (كشاله ران) آن است كه بالا مى‏آيد.
 
الرَّبْو: نفس عميق و بلند كه به تصوّر بالا آمدن سينه اينچنين ناميده شده و لذا مى‏گويند:
 
هو يتنفّس الصُّعَداء: او نفس بلند و عميقى مى‏كشد و امّا:
 
الرَّبِيئَة: با حرف همزه به معنى طلايه و پيشقراول از اين باب نيست.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 40-39</ref>
 
===«امتاً»===
بلندى. مكان مرتفع (اقرب الموارد) «لا تَرى‏ فِيها عِوَجاً وَ لا أَمْتاً» طه: 107 يعنى در زمين پستى و بلندى نمى‏بينى از قرينه‏ى امت فهميده ميشود كه «عوج» بمعنى انخفاض و پستى است. در قاموس گويد: امت يعنى مكان مرتفع، تپّه‏هاى كوچك، پستى و بلندى، و اختلاف در شيئى. ولى مراد از آن در آيه، بلندى است، و اين آيه عبارت اخرى آيه‏ى ما قبل است كه فرموده‏ «فَيَذَرُها قاعاً صَفْصَفاً» قاع بمعنى گسترده و صفصف بمعنى هموار است.<ref>قاموس قرآن، ج‏1، ص: 109-108</ref>
 
===«حدب»===
حَدَب‏ يعنى كوژ پشت و خميده شده، جايز است كه اصل اين واژه، از حدب الظّهر يعنى خميده پشت گرديد، باشد.
 
حَدِبَ‏ الرّجل‏ حَدَباً فهو أَحْدَب‏ و احْدَوْدَبَ‏- يعنى پشتش دو تا شد. ناقة حَدْبَاء-
 
براى شتر تشبيهى از همان معنى است و سپس هر چيزى كه از پشت زمين ارتفاع پيدا كرده حدباء ناميده شده.
 
خداى تعالى گويد: (وَ هُمْ مِنْ كُلِ‏ حَدَبٍ‏ يَنْسِلُونَ‏- 96/ انبياء). (اشاره بجايگاه زندگى- يأجوج و مأجوج- است كه در مرتفعات مى‏زيند و در بازگشايى سدّ از بلنديها و تل‏ها مى‏دوند).<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 458-457</ref>
 
===«ریع»===
الرِّيع‏ جاى بلندى است كه از دور نمايان باشد، مفردش- رِيعَة است.
 
خداى تعالى مى‏گويد: (أَ تَبْنُونَ بِكُلِ‏ رِيعٍ‏ آيَةً- 128/ شعراء) يعنى در هر جاى رفيع و بلند. (آيا در هر مكان مرتفعى قصرى و نشانه‏اى مى‏سازند).
 
رَيْع‏ البئر: سنگ چينى كه اطراف چاه بنا شده و بلند است.
 
رَيْعَان‏ كلِّ شى‏ء: آغاز هر چيز كه از آن ظاهر مى‏شود. و به طور استعاره به زيادتى‏ و دستآوردها- رَيْع- گفته مى‏شود. تَرَيَّعَ‏ السَّحَابُ: ابرها جمع شدند.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 125-124</ref>
 
===«احقاف»===
در آيه (إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ‏ بِالْأَحْقافِ‏- 21/ احقاف) (وقتى كه در سرزمين احقاف قوم خويش را بيم داد).
أَحْقَاف‏ جمع‏ حِقْف‏- يعنى خطّ طولانى از ريگ روان كه به چپ، و راست روان است.
 
ظبى‏ حَاقِف‏- آهويى كه در ريگستان نشسته و ساكن است.
 
احْقَوْقَفَ‏- همانند حركت ريگهاى روان خم شده است و بچپ و راست مى‏رود: شاعر گويد:سماوة الهلال حتّى احقوقفا<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏1، ص: 525</ref>
 
===«نجد»===
نَجْد جاى مرتفع و پرتگاه، در آيه: وَ هَدَيْناهُ‏ النَّجْدَيْنِ‏- البلد/ 10 در اين آيه مثالى براى راه حق و باطل در عقيده و راست و دروغ در سخن آورده شده و هم چنين- نجدين- يعنى دو كار جميل و زشت، ستوده و ناستوده، آيه ميگويد كه آن راههاى عقيده و سخن و عمل همان است كه شناسانده شده است چنانكه فرموده: إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ‏- الانسان/ 3 و نيز نَجْد نام ناحيه‏اى است- و أَنْجَدَهُ‏- قصد او را نمود. و به مردى كه بسيار قوى و بلند مرتبه است- نَجِد و نَجِيد و نَجْد- ميگويند، اسْتِنْجَاد- طلب بزرگى- أَنْجَدَنِى‏- با بزرگوارى مرا يارى كرد يا با شجاعت و نيرويش. و گاهى- اسْتِنْجَاد- بمعنى قوى شدن است.
 
اما به كسيكه مغلوب شده و بسختى افتاده است- مَنْجُود ميگويند، نَجْد- عرق بدن است و نَجَدَهُ‏ الدهرُ- روزگار او را تقويت كرد زيرا با تجربه و قوى شد.
 
ابن‏ نَجْدَة- با تجربه و كارآزموده- نِجَاد- فرش منزل يا راه بام و خانه‏
 
- نَجَّاد- رفوگر، نِجَادُ السيف- حمايل شمشير، نَاجُود- صافى نوشابه و شربت.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏4، ص: 286-285</ref>


==ارجاعات==
==ارجاعات==
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
ویراستار
۸٬۵۹۹

ویرایش