آرام (مترادف): تفاوت میان نسخه‌ها

۷٬۴۵۴ بایت اضافه‌شده ،  سه‌شنبهٔ ‏۱۵:۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «==مترادفات قرآنی آرام== مترادف های این واژه در قرآن عبارت است از «سکن»، «سکت»، «رهوا». ==مترادفات «آرام» در قرآن== {| class="wikitable" |+ !واژه !مشاهده ریشه شناسی واژه !مشاهده مشتقات واژه !نمونه آیات |- |سکن |ریشه سکن |مشتقات سکن | |-...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۳: خط ۱۳:
|[[سکن (ریشه)|ریشه سکن]]
|[[سکن (ریشه)|ریشه سکن]]
|[[سکن (واژگان)|مشتقات سکن]]
|[[سکن (واژگان)|مشتقات سکن]]
|
|{{AFRAME|Surah=42|Ayah=33}}
|-
|-
|سکت
|سکت
|[[سکت (ریشه)|ریشه سکت]]
|[[سکت (ریشه)|ریشه سکت]]
|[[سکت (واژگان)|مشتقات سکت]]
|[[سکت (واژگان)|مشتقات سکت]]
|
|{{AFRAME|Surah=7|Ayah=154}}
|-
|-
|رهوا
|رهوا
|[[رهو (ریشه)|ریشه رهو]]
|[[رهو (ریشه)|ریشه رهو]]
|[[رهو (واژگان)|مشتقات رهو]]
|[[رهو (واژگان)|مشتقات رهو]]
|
|{{AFRAME|Surah=44|Ayah=24}}
|}
|}


==معانی مترادفات قرآنی آرام==
==معانی مترادفات قرآنی آرام==


=== «سکن» ===
===«سکن»===
السُّكُون‏: ايستادن و ثابت شدن چيزى بعد از حركت است و در ساكن شدن و منزل گزيدن نيز بكار مى‏رود- مثل- سَكَنَ‏ فلانٌ مكانَ كذا: يعنى: منزل گزيد. مَسْكَن‏:


=== «سکت» ===
اسم مكان است، يعنى جاى سكونت، جمعش- مَسَاكِن‏- است.


=== «رهوا» ===
خداى تعالى گويد: (لا يُرى‏ إِلَّا مَساكِنُهُمْ‏- 25/ احقاف) (اشاره به آثار و باقيمانده‏هاى ديار گذشتگان است) و (وَ لَهُ ما سَكَنَ‏ فِي اللَّيْلِ وَ النَّهارِ- 13/ انعام) (هر چه در شب و روز آرام و قرار گرفته از اوست و او شنوا و داناست) و آيه: (لِتَسْكُنُوا فِيهِ‏- 67/ يونس) در معنى اوّل مى‏گويند- سَكَنْتُه و در معنى دوّم مى‏گويند- أَسْكَنْتُه: سكنايش دادم. مثل آيه: (رَبَّنا إِنِّي‏ أَسْكَنْتُ‏ مِنْ ذُرِّيَّتِي‏- 37/ ابراهيم) و (أَسْكِنُوهُنَ‏ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ‏- 6/ طلاق) (زمانى كه همسرانتان را طلاق داديد در آنجا كه خود سكونت داريد بقدر توانتان آنها را نيز سكونت دهيد و زبانشان نرسانيد كه بخواهيد بر آنها سخت گيريد) و آيه (وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ‏ فِي الْأَرْضِ‏- 18/ مؤمنون) آگاهى و تنبيهى است از اينكه او بر ايجادش و قدرت بر فنايش تواناست.
 
السَّكَن‏: آرامش يافتن و هر چيزى كه موجب آرامش است، خداى تعالى گويد: (وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ‏ سَكَناً- 80/ نحل) و (إِنَّ صَلاتَكَ‏ سَكَنٌ‏ لَهُمْ‏- 103/ توبه) و (وَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَناً- 96/ انعام) و نيز- سكن- در معنى آتشى است كه بوسيله آن آرامش مى‏يابند و گرم مى‏شوند و در اطرافش استراحت مى‏كنند.
 
سُكْنَى‏: خانه و جايى است كه در آنجا بدون اجرت و كرايه، سكونت مى‏يابند.
 
السَّكْن‏: ساكنين خانه، مثل سَفْر: مسافرين. و گفته شده جمع سَاكِن- سُكَّان‏- است و معنى سُكَّان السَّفِينة براى اينست كه كشتى را از حركت باز مى‏دارد و آرام مى‏كند.
 
سِكِّين‏: يعنى چاقو، چون حركت حيوان را از بين مى‏برد و آن را بى تحرّك و ساكن مى‏كند، چنين ناميده شده، خداى تعالى گويد: (أَنْزَلَ‏ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ‏- 4/ فتح) گفته شده: واژه‏ سَكِينَة در اين آيه، فرشته‏اى است كه دلهاى مؤمنين را تسكين مى‏دهد و ايمنيشان مى‏دهد، چنانكه از امير المؤمنين عليه السّلام روايت شده است‏ «انّ السّكينة لتنطق على لسان عمر!». و نيز گفته شده واژه- سَكِينَة- در آيه فوق همان عقل است (و در روايت همان سكون- نهايه 2/ 386) و- له سكينة- وقتى است كه كسى از تمايل به شهوات باز ايستد و آرام گيرد و بر اين معنى آيه: (وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ‏- 28/ رعد) دلالت دارد، و گفته‏اند- السَّكِينَة و السَّكَن- در معنى يكى است، و آن از بين رفتن رعب و ترس است و بر اين معنى است آيه: (أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ‏ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ‏- 248/ بقره) آنطورى كه‏ ذكر شده است در ميان تابوت چيزى بوده مثل سَرِ گربه ولى من آن را سخن صحيح نمى‏بينم‏ مِسْكِين‏: كسى است كه هيچ چيز نداشته باشد و از واژه- فقر- رساتر و بليغ‏تر است و در آيه: (أَمَّا السَّفِينَةُ فَكانَتْ‏ لِمَساكِينَ‏- 79/ كهف) علت- مساكين- ناميدن صاحبان كشتى يا بعد از بين رفتن كشتى‏شان بوده و با به خاطر اينكه كشتى آنها در كنار مسكنتشان قابل توجّه نبوده و به حساب نمى‏آمده.
 
و آيه: (وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَةُ- 61/ بقره) كه در ميان يكى از دو سخن و دو معنى سخن صحيح‏تر اينستكه حرف (م) در مسكنه زايد است‏<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 236-234</ref>
 
===«سکت»===
السُّكُوت‏: ويژه سخن نگفتن و حرف نزدن، است.
 
رَجُل‏ سِكِّيت‏ و سَاكُوت‏: مردى كه بيشتر سكوت مى‏كند و حرف نمى‏زند.
 
السَّكْتَة و السُّكَات‏: چيزيست از بيمارى كه انسان را فرا مى‏گيرد و به او مى‏رسد و از تكلّم باز مى‏ايستد.
 
سَكْت‏: مخصوص آرامش جان در بى نيازى از سخن گفتن است.
 
السَّكتَات‏ في الصّلاة: سكوت در حال آغاز و فراغت از نماز است.
 
سُكَيْت‏: اسبى كه در مسابقه سواركارى، آخر از همه مى‏آيد.
 
و چون سكوت- نوعى از سكون و آرامش است لذا براى- سكون استعاره شده است، چنانكه در آيه: (وَ لَمَّا سَكَتَ‏ عَنْ مُوسَى الْغَضَبُ‏- 154/ اعراف) (همينكه خشم موسى فرو نشست) آمده است.<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 232</ref>
 
===«رهوا»===
آيه: (وَ اتْرُكِ الْبَحْرَ رَهْواً- 24/ دخان) يعنى دريا را ساكن واگذار كه (إِنَّهُمْ جُنْدٌ مُغْرَقُونَ‏- از پى تو آنها سپاهيانى غرق شدگانند).
 
گفته‏اند- رَهْواً- در اين آيه يعنى فراخى و گشادى راه دريا و اين درست است- رَهَاء- دشت و بيابان مرتفع و صاف كه از همين واژه است.
 
رَهْو: آبگير عميقى كه آب در آن جمع باشد. مى‏گويند: لَا شُفْعَةَ فِي‏ رَهْوٍ: در آبگير هيچ خريد و فروشى نيست (آبگيرها خريد و فروش شدنى نيستند).
 
مردى عرب به شتر فالجش نگاه كرد و گفت- رَهْوٌ بين سَنَامَيْنِ- (همچون گودى ميان دو كوهان است).<ref>ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‏2، ص: 115-114</ref>


==ارجاعات==
==ارجاعات==
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
[[رده:فرهنگنامه مترادفات قرآن]]
ویراستار
۸٬۵۱۰

ویرایش