فلق (ریشه)

ریشه «فلق» (FLQ)؛ شکافتن، سپیده صبح. این ریشه 4 بار در قرآن کریم به‌کار رفته است.

معنای لغوی

فَلَق: (بر وزن فلس) شكافتن. «فَلَقَ‏ الشّى‏ء فَلْقاً: شقّه». فَالِقٌ‏: شكافنده انفلاق شكافته شدن‏

فَانْفَلَقَ‏ فَكانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ‏ شعراء: 63. دريا بشكافت و هر قسمتش مانند كوه بزرگى گرديد.

إِنَّ اللَّهَ‏ فالِقُ‏ الْحَبِّ وَ النَّوى‏ ... انعام: 95. خدا شكافنده دانه و هسته است. فالِقُ‏ الْإِصْباحِ وَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَناً انعام: 96. شكافنده صبح است و شب را وقت آرامش قرار داده است.

(الْفَلَقْ‏): قُلْ أَعُوذُ بِرَبِ‏ الْفَلَقِ‏. مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ. وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ. وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِي الْعُقَدِ فلق 1- 4. فلق (بر وزن فرس) اسم مصدر است بمعنى شكافته شده‏ (قاموس قرآن، ج5، ص202).

ساخت‌های صرفی در قرآن

فَلَق (اسم): 1 بار

فالِق (اسم فاعل): 2 بار

اِنفَلَقَ (فعل باب انفعال): 1 بار

ریشه‌شناسی

زبان لفظ لفظ با آوانویسی عربی معنای انگلیسی معنای فارسی توضیح منبع
قرآن فَلَق فَلَق فَلَق فَلَق: شكافتن قاموس قرآن، ج‏5، ص: 202
آفروآسیایی *pVliḳ- فلق split شکاف
سامی *pVliḳ- فلق 'kill, slaughter' 1, 'cut' 2 "کشتن، سلاخی" 1، "بریدن" 2
اکدی palāqu 1 فَلَقُ
عربی flq فلق

منابع

فلق (واژگان)

منابع ریشه شناسی 2